پردیس‌یار

Description
کلمات مهدیار بهشتیان
ایرانی‌ام، همشهریِ عارف قزوینی
هنرجویِ نویسندگی، موسیقی و عکاسی

https://1Pardis.ir

https://twitter.com/MahdiyarPardis
https://instagram.com/MahdiyarPardis
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week ago

1 year, 8 months ago

از اونجایی که تلخیای زندگی هیچ وقت تموم نمیشن و فقط شکلش تغییر می‌کنه، هنر اینه که یاد بگیری این لالوها «زندگی» هم بکنی.

@MahdiyarPardis

1 year, 8 months ago
این نایب قهرمانی، زیباترین قهرمانی‌ای بود …

این نایب قهرمانی، زیباترین قهرمانی‌ای بود که همه نیاز داشتیم ببینیم تا حالمون خوب بشه، دم همگی گرم، با این نقرهٔ خوش‌رنگ‌تر از طلاتون ❤️??

#تیم_ملی_هاکی_روی_یخ_بانوان

@MahdiyarPardis

1 year, 8 months ago

مثل شنیدن خبر آتش‌بس برای کسی که توی جنگ، عزیزش رو از دست داده؛ شنیدن خبر پایان وضعیت اضطراری کرونا برای همهٔ ما، به همون اندازه: بی‌معناست...

(روحِ درگذشتگان کرونا، شاد و بر بانیانِ خلق، شیوع، همه‌گیری، مانعین درمان و کاسبینش، #لعنت)

@MahdiyarPardis

1 year, 8 months ago

اینایی که تا یه نفر یه چی میگه، همهٔ تلاششون بر ضایع و مسخره کردنشه، یکی از چندش‌آورترین موجودات جهانن.

@MahdiyarPardis

1 year, 8 months ago

زمانی بود که «بعضی» راننده تاکسیا (و نه همگی‌شون که همیشه انسان‌های شریف و عزیزی بوده و هستن) دستگیرهٔ شیشه رو بر می‌داشتن، کولر نمی‌گرفتن، بی‌احترامی می‌کردن، تا سقف مسافر سوار می‌کردن و تا می‌تونستن سر پول خرد، غر می‌زدن و عجیب‌ترین شاهکارشون هم روزای بارونی بود که به کم‌تر از دربست رضایت نمی‌دادن! اما از وقتی این تاکسیای اینترنتی اومدن، همون قشر اقلیت هم چنان متنبه شدن و همه جوره با مسافر راه میان که انگار تازه متوجه شدن روزی‌شون از آسمون نازل نمی‌شه و تماماً دست مشتریه و اگه مشتری نباشه حتی نون خالی هم دستشون نمیاد، چه رسد به کباب.
حالا الان حکایت «بعضی» از این آنلاین‌شاپ‌ها و در رأسشون وی‌پی‌ان فروشان محترم، این شده! تا می‌تونن بدرفتاری می‌کنن و خیالشونم راحته که مشتری چون محتاجشونه به هر سازشون می‌رقصه ولی حواسشون نیست که خیلی طول نمی‌کشه تا سرنوشتِ تاکسیای اینترنتی برای این عزیزان هم رخ بده!
واقعاً چرا یه طوری رفتار می‌کنیم که انگار نه انگار فردایی هم هست؟

@MahdiyarPardis

1 year, 8 months ago

این روزا اصلاً مهم نیست چه بویی میدید، فقط بوی عرق ندید.
با تشکر

@MahdiyarPardis

1 year, 8 months ago

دنیا اون قدری تلخ هست که نیاز نباشه خیلی جدیش بگیریم.
آدمایی که زیاد شوخی می‌کنن و از این دلقک بودنشون هم حس خوبی می‌گیرن، نه بی‌کارن، نه سطح پایین، نه هیچی؛ اونا فقط تلخیای بیشتری تو زندگی دیدن و انتهای همهٔ تلخیا رو هم دیدن که درسته درد داشت ولی اون قدری مهم نبوده که لازم باشه بیش از یه دوزی، جدیش بگیرن. این آدما غم‌دیده‌ترین‌ها هستن؛ اینا به گذران و موقتی بودن دنیا، عمیقاً باور دارن چون با تمام وجود (گوشت و پوست و استخون و رگ و ریشه و...) لمسش کردن.
ماها در درونی‌ترین قسمتای وجودمون، خیلی سخت چیزی می‌تونه باعث شادی و خنده‌مون بشه (علی‌رغم ظاهرمون که تقریباً همیشه خندونه) اما یه لذت عمیقی از دیدن حال خوب و خندهٔ آدما، می‌بریم که اصلاً قابل وصف نیست؛ حتی اگه اون آدم صرفاً غریبه‌ای باشه که قراره چند دقیقه باهاش در انتظار نون، هم‌صف باشیم!
ما با شوخیامون قصد آزار کسی رو نداریم، چون راستش، خسته‌تر از اونیم که بخوایم لقمه رو دور سر بچرخونیم تا با مسخره‌بازی بهش بفهمونیم ازش بدمون میاد، عوضش صاف بهش میگیم: ازت حالم به‌هم می‌خوره!

(واقعاً لازم دونستم اینو بگم که شوخیای امثال من فقط محض قابل تحمل‌تر کردن دنیاست، همین)

@MahdiyarPardis

1 year, 8 months ago

من: شامپوی فلانِ برند بهمان رو می‌خواستم
فروشندهٔ داروخونه: حقیقت یه دونه مونده ولی گوشهٔ درش شکسته
من: دلتون نشکنه، در شامپو که چیزی نیست ?

#دیالوگ #نمک
#خطر_کور_شدگی

@MahdiyarPardis

1 year, 8 months ago

«آی‌فیلم۲» که برای افغانستان و تاجیکستان برنامه پخش می‌کنه چرا تبلیغات داره اصولاً؟ مثلاً فکر کردن بیننده یهو میگه «عه این ظروف ۱۸ پارچه چقدر خوب و لاکچریه، برم یه توک پا تهران اینو بگیرم دوباره برگردم دوشنبه»؟

@MahdiyarPardis

1 year, 8 months ago

دوستی داشتیم سال‌ها پیش تازه وبلاگ‌نویس شده بود (اسمش یادم رفته) و هنوز سر جمع ۳ نفر هم خواننده نداشت (با خودش ۴ نفر) که یه دفعه تصمیم گرفت چالش وبلاگی «فراگیر» برگزار کنه به امید رشد انفجاری وبلاگش.
دوستان قدیمی در جریانن که حتی کهنه‌کارها هم با احتیاط سراغ چالش می‌رفتن چون ریسک بالایی داشت و احتمالِ نگرفتنش خیلی بیشتر از گرفتنش بود.
چون چالش این بنده خدا، ابداً موضوع راحتی نبود (عکس‌برداری از زاویه‌ای خاص از یه کتاب به‌خصوص) حتی همون ۳ تا مخاطب هم تمایلی به انجام نشون ندادن و بعد از یه هفته پستش رو پاک کرد. طفلک هنوز یک ماه از اومدنش نگذشته بود که با کوله‌باری از ناامیدی، احساس دوست نداشتنی بودن و تنفر از آدما، کلاً وبلاگشو بست و یه طوری رفت که انگار هیچ وقت نبوده.
وقتی سطح توقعت از آدما رو بیشتر از توانشون در نظر می‌گیری، این ضعف اونا نیست که نتونستن طبق خواست تو باشن، این سخت گرفتن تو به دیگران و مهم‌تر از همه: خودته...

(سخت بگیری، سخت می‌شه)

@MahdiyarPardis

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week ago