?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
ناهار اینجا خوردیم
مهرو ماه شام خوردیم و بعد دبی چاکلت خریدیم
سفرنامه| تهران بهمن ۱۴۰۳
برای عکاسی و خرید پارچه دارم میرم تهران
دخترونه میریم و بخاطرش خوشحالم
شبنم نشسته جلو که یذره کلم خراب شد بخاطرش ولی الان اوکیم
برای شام رفتیم تو خود کاشان اول تصمیم داشتیم که شب بخوابیم کاشان ولی پشیمون شدیم و شام نخوردیم افتادیم تو جاده تهران
سلام من از دل پینترست اومدم بیایید بخرید این پالتورووو
دیشب تمام دنیا رو قلب من بود
سنگینیشو حس میکردم
نجاتدهنده در باشگاه است.
۱۴شهریور | داخلی / سکانس اول:
استاد تصمیمگیری تو لحظههای آخرم،
تولد یاره. صبح بعد از خواب، آماده شدم برم کیک بخرم برای یار و تو ذهنم صدباره مرور کردم که تعطیلی و گناه!
ممکنه کیک پیدا نکنی! پس بجنب نیلوفر
با این حال بی عجله رفتم سراغ ماشین.
استارت نخورد !! تلاش هزارمم جواب نداد و تسلیم شدم برگشت تو خونه.
سکانس دوم:
به خواهرم زنگ زدم که میتونه ماشینشو بهم بده برای امروز و بعد موافقتش با اسنپ رفتم سمت خونه خواهرم.
هوا دوباره گرم شده.
خارجی/ سکانس اول:
اولین جایی که رفتم کیک فروشی بود
_سلام کیک تولد دارید؟
_همین چندتاس عجله نداری ساعت۳ تازه میزنیم.
عجله داشتم .
رفتم سمت گلفروشی
_گل دارید؟
_داریم ولی خودشون نیستن
_میان؟
_اره تا بیست دیقه دیگه عجله که نداری؟؟
بیست و پنج دقیقه محظ احتیاط در تمام شهر چرخیدم و نگاهم به کیکی بود که هرلحظه به ذوب شدن نزدیک میشد.
توی شهر کوچیک همه همدیگرو میشناسن مخصوصا اگه پیج پابلیک داشته باشی .
_سلای آقای فلانی یه دسته گل بی زحمت میخوام
_سلام خانم فلانی احوال شما؟ برای شوهر؟
_ممنون بله لطفا
_مناسبتش چیه؟
_تولد
_خب عجله که نداری؟
در جواب فعلهای منفی معمولا جوابی ندارم و با سکوتم نارضایتیمونشون میدم
کیک توماشین در حال آب شدن.
بیست دقیقه صحبت و خلاصه ی اخبار از خانوادههای همدیگه گذشت
خارجی/ سکانش دوم:
دسته گل روی جعبه کیک گذاشتم مطمئن بودم یجاهایی از ریخت افتاده.
برادرم زنگ زد معمولا وقتی کار داره زنگ میزنه
ازم خواست برم دنبالش دم تعمیرگاه
کیکم درحال فروپاشی بود!
تمام شیشههای ماشینو پایین دادم و گازوندم به سمتش
اکثرا اروم رانندگی میکنم چون هیچ وقت کیک در حال ذوب شدنی همراهم نبوده.
یک ربع بعد به برادرم رسیدم کیک و گلوگذاشت صندلی عقب ماشین
خسته و کسل بود از ناراحتیاش برام گفت و از زندگی از گل پرسید و از کیک، من ۷۰ و ۸۰ تا میرفتم شهر شلوغ بود.
یهو تپهای جلوم ظاهر شد جفت پا رفتم رو ترمز، کیک خورد به پشتی صندلی جلویی.
کیک وا رفته تخت شده به کارتن !!!!!
سکانس آخر:
رفتم سمت شیرینی فروشی
دومین قشنگترین کیک اونجاروانتخاب کردم
ساعت ۱۲ونیم رفتم
تولد تولد تولدت مبارک -
بعد از ناهار ماشینه خواهرمو تحویل بدم
پیچیدم میخواستم جعبه کیک رو بندازم تو سطل زباله تو خیابون به جدول ماشین گیر کرد!!!
یار نشست و درس اورد. من با ماشین خودمون رفتم سمت خونه خواهر، یار با ماشین خواهرم
فقط سپر خش افتاد.
تصمیم گرفتیم شب تولد بگیریم با ۲۰تا از دوستامون
استاد تصمیمگیریهای یهویی.
پایان ~
شهرکرد تابستان ۱۴۰۳ | پنجرهای رو به افول
تا حالا لحظهایو تجربه کردی که مطمئن شدی دیگه به یسری از آرزوهات نمیرسی؟؟
درد و نفرین، درد و نفرین...
من یه هفته سعی کردم تا این ویدیو آپلود بشه
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago