احسان‌نامه

Description
برگزیده‌ها، خوانده‌ها و نوشته‌های یک احسان رضایی. اینجا یادداشت‌ها، مقالات و داستان‌هایم را در معرض دل و دیده شما می‌گذارم، خبر کتاب‌ها و کارهایم را می‌دهم و از کتابهایی که خوانده‌ام می‌گویم، شاید قبول طبع مردم صاحب‌نظر شود
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 weeks ago

2 months, 2 weeks ago

#حرف_حساب_بخونید

☑️ مدت مطالعه ۱۲۰ ثانیه:

تابستان سال ۲۰۰۱ میلادی شب بود و در محله ی هاروارد بودم. جایی با تابلوی دانشگاه هاروارد روبه رو نشدم اما کافه هایی دیدم به اسم هاروارد بوتیک هایی به اسم هاروارد. ساعت از ده شب گذشته بود اما خیابانها همچنان شلوغ بود. مملو از جوانهایی که دور میزهای کافه های خیابانی نشسته بودند و گپ میزدند. دانشجوهایی که کف پیاده رو ولو شده بودند و زیر نور چراغ خیابان تکالیفشان را می نوشتند. عاقبت دل به دریا زدم و از جوانی که از کافه ای بیرون می آمد پرسیدم، این دانشگاه هاروارد کجاست؟ خندید و گفت همین جا که ایستاده ای طبقه ی بالای کافه را نشان داد؛ آپارتمانی که چراغ هایش روشن بود. گفت این کلاس فلسفه ی پروفسور مک آرتور است که با رضایت استاد و دانش جو این ساعتِ شب برگزار می شود آن در را نگاه کن کنار سالن بیلیارد آن دفتر دانشکده ی منطق است طبقه ی بالای آن رستوران دانشکدهی جامعه شناسی است. پروفسور فلانی در این خانه زنده گی میکند پروفسور بهمانی که حتماً اسمش را
شنیده ای همسایه ی من است....

چرا هاروارد این گونه است؟ مگر برای این جماعت با آن رفاه اقتصادی کاری داشت که یک شهردار با سبیل هیتلری بگذارند در شهرداری بوستون که دور تا دور هاروارد را سیخ سیخ نرده بزند طوری که حتا یک گربه هم نتواند از بین نردهها رد شود؟ مگر کاری داشت که یک حراست بعثی بگذارند دم دروازه ی دانشگاه تا بدون کارت حتی رییس جمهور را هم راه ندهد؟ هاروارد میخواست که به دانش جو بیاموزد که تو بایستی زنده گی کنی برای همین کلاس پروفسور مک آرتور طبقه ی بالای یک کافه تشکیل می شود...

حتی این محله پلیس هم دارد هاروارد پلیس... در همه ی دانشگاههای آمریکا، پلیس دانشگاه با پلیس شهری نامی متفاوت دارد. تجهیزات پلیس دانشگاه اسلحه و اتومبیلش تفاوت ظاهری چندانی با پلیس شهری ندارد، اما پلیس شهری حق دخالت در مسائل مربوط به دانشگاه را ندارد. به پلیس دانشگاه آموزش داده انـد کـه بـا شـورش دانش جویی - که در همه جای دنیا چیزی مرسوم است - چه گونه تا کند. به او آموخته اند که در شورش دانشجویی حتی المقدور حق استفاده از اسلحه را ندارد جالب این جاست که پلیسهای دانشگاه اگر چه یونیفرم‌های پلیس شهری را میپوشند و همان تجهیزات را دارند ، معمولاً مسنتر و معتدل ترند و آن قیافه ی میرغضبی را به خود نمی گیرند. مقایسه اش کنید با مسأله ی حادثه ی کوی دانشگاه خودمان در سال ۱۳۷۸ اولین گروه نیروی انتظامی که وارد صحنه شد کلانتری یوسف آباد بود که تخصصش دیدن کارت ماشین و بو کردن دهان شهروندان بود. فتأمل!

📌کتاب "نشت نشا"
نویسنده: رضا امیرخانی| ۱۰۴ صفحه
🔖 لینک خرید از ایران کتاب

👁‍🗨اگه شما هم حرف حسابی خوندید از لینک ناشناس بفرستید که تو کانال قرار بدیم.

✔️ اینستا کانون | 🔖 عضویت خبرنامه

🔘 @yeharfehesaab

3 months ago

🎧 بخشی از داستان بر دار کردن حسنک وزیر، با صدای محمود دولت‌آبادی، از کتاب صوتیِ «وزیری امیر حسنک» (انتشارات فیروزی) @ehsanname

3 months ago

با رای دیوان عدالت اداری، مصوبه دانشگاه شهید بهشتی (و رویۀ اغلب دانشگاه‌ها) برای اجبار دانشجو به درج استاد راهنما به عنوان نویسندۀ مقاله لغو شد.
@ehsanname
🔸بخشی از رای: مقاله علمی پژوهشی مستخرج از پایان‌نامه، اثر حقوقی مستقلی است که پدیدآورنده آن دانشجو است و مالک فکری آن محسوب می‌شود و استاد راهنما صرفا وظیفه نظارت بر آن را دارد.

5 months, 3 weeks ago

گیملی گفت: بی‌ایمان است آن کس که وقتی جاده تاریک می‌شود، سخن از وداع پیش بکشد ...
ارباب حلقه‌ها، جلد اول
@ehsanname

9 months, 3 weeks ago

? نمآوا: "مجلس ضربت زدن"

? نمایشنامه‌ای که بهرام بیضایی آن را در سال۱۳۷۹ نوشت. نمایشنامه در ده صحنه است و ماجراهای گروهی است که می‌خواهند واقعه ضربت زدن امام علی را به صحنه ببرند. علاوه بر اینکه صحنه‌های واقعه‌ ضربت زدن و... در زمان وقوع آن در نمایش هست، فضای نمایش در زمان حال است.

صحنه یکم 00:02:13
صحنه دوم 00:10:07
صحنه سوم 00:22:08
صحنه چهارم 00:29:57
صحنه پنجم 00:44:27
صحنه ششم 00:56:49
صحنه هفتم 01:07:53
صحنه هشتم 01:25:09
صحنه نهم 01:36:45
صحنه دهم 01:46:13

?گروه کتاب گویا این نمایشنامه را در سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به صورت نمایشنامه گویا تهیه و منتشر کرده است.

?گویندگان نقش‌ها:
نقش نویسنده: فرید حامد
نقش کارگردان: فرهان بیژنگ
نقش دستیار کارگردان: فریناز عسگری
ابن ملجم: ابوالفضل حسن زاده
اعرابی اول: محسن پورحسین
اعرابیِ دوّم: سهیل قاسمی
قطامه: میترا اللهیاری

▪️از متن:
‏"آنها سه تن‌اند که می‌میرند: یکی برای ظُلمَش، یکی برای مَکرش و دیگری برای عِدالتش... ولی نه! حالا پس از قرن‌ها می‌دانیم واقعا چه شد؛ در عمل، ظالم و مکّار جان به در بردند. تنها سومی بود که فرقش شکافت..."
@javadrooh

10 months, 1 week ago

? ۲۵ اسفند، روز پایان سرایش «شاهنامه» است. این تاریخ را خود عالیجناب فردوسی در آخرین بیت‌های این  کتاب آورده است، جایی که در آن از ۷۱سالگی خود می‌گوید و توضیح می‌دهد که از نتیجۀ کارش راضی است:

سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماهِ سفندارمذ روز اِرد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهان‌داورِ کردگار
از این پس نمیرم که من زنده‌ام
که تخمِ سخن را پراگنده‌ام

طبق گفتهٔ فردوسی پایان کار بزرگ او، سال ۴۰۰ (پنج هشتاد بار) هجری و روز «اِرد» از ماه اسفند است. در ایران باستان، هر روز از ماه اسمی داشته که به جای عدد، آن روز را با اسمش می‌شناختند. مثلاً روز ۱۱ ماه به اسم خور (آفتاب) بوده و روز ۱۲ به اسم ماه. روز اِرد، روز ۲۵م هر ماه است. در «لغتنامه» دهخدا جلوی مدخل اِرد می‌خوانیم:  «نام فرشته‌ای‌ست که موکّل بر دین و مذهب است و تدبیر و مصالح. روز ارد که بیست وپنجم از هر ماه شمسی است بدو تعلق دارد، نیک است در این روز نو بریدن و پوشیدن و بد است نقل و تحویل کردن.»
این تاریخ (۲۵ اسفند)، البته قاعدتاً تاریخ ویرایش نهایی «شاهنامه» است. آن‌طور که دکتر ریاحی در کتاب «سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی» توضیح داده، سیر تدوین و سرودن «شاهنامه» سه مرحله داشته. فردوسی در چهل سالگی و حدود ۳۷۰ قمری، بعد از کشته شدن دوستش دقیقیِ شاعر، کار ناتمام او را برعهده می‌گیرد و نظم شاهنامه را آغاز می‌کند و ۱۴ سال بعد نخستین ویرایش کتاب را به پایان می‌رساند. بعد هم دو نوبت آن را ویرایش می‌کند، تا عاقبت کار این کتاب در ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ قمری (برابر با ۳۸۸ شمسی و ۱۰۱۰ میلادی) به پایان می‌رسد و «بسی رنج بردن» فردوسی در طول ۳۰ سال کار به نتیجه می‌رسد.
@ehsanname
?علاوه بر نکات تاریخ ادبیاتی، روز ۲۵ اسفند و مناسبتش می‌تواند به درد زندگی روزمره هم بیاید. این، تاریخ به ما می‌گوید که با انجام درست فقط و فقط یک کار هم می‌توان به جاودانگی رسید. (فردوسی بزرگ همین یک اثر را دارد). این تاریخ به ما یادآوری می‌کند که اصلاح خود، مهمترین کاری است که باید انجام دهیم (فردوسی ۱۶ سال صرف ویرایش شاهکارش کرد). این تاریخ تذکر می‌دهد آن کس که کار می‌کند، می‌ماند. که زحمت کشیدن و عرق ریختن و دود چراغ خوردن و سراغ دربار محمودهای غزنوی نرفتن، ارزشش را دارد. دارد. دارد.
@ehsanname

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 weeks ago