𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 weeks, 2 days ago
🔹 چرا در عرصه آموزش و پرورش شکست خوردهایم؟
✍ مهران صولتی
☘ رجبعلی برزویی، رئیس دانشگاه فرهنگیان در جشنواره تخصصی تدریس برتر خطاب به دانشجومعلمان گفته است؛ در کنار تدریس به دانشآموزان اخلاق را یاد دهید، وطندوستی را بیاموزید. مردم در برخی از کشورهای اروپایی از پنجره خانه پرچمشان را میآویزند. برزویی همچنین در فراز دیگری از سخنرانیاش با بیان اهمیت نخبگی از ورود نخبگان به آموزش و پرورش سخن گفته و آینده ایشان را روشن میبیند. در این مجال اما میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا دانشگاه فرهنگیان در دستیابی به این اهداف ناکام مانده است؟
✅ آموزش نیازمند خلق موقعیت یادگیری و فهم متقابل معلمان و دانشآموزان از یکدیگر در این مسیر است. اینچنین است که دو طرف در تجربه یادگیری مشارکت ورزیده و در یک رابطه برابر و افقی از یکدیگر میآموزند و سطح خود را ارتقاء میبخشند. شوربختانه به نظر میرسد در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور یادگیری همچنان در معنای برقراری یک رابطه یکطرفه، عمودی و توام با اعمال اقتدار از سوی معلم تصور میشود.
✅ اخلاق بیش از آموزش به برقراری روابط آزادانه و مسئولانه در عرصه جامعه نیازمند است. اگر دین به جای حمایت از اخلاق با سیاست در آمیخته و سودای توجیه بندگی و فرمانبری شهروندان را داشته باشد، اگر آموزههای ایدئولوژیک در قامت شبه علم عرصه را بر علم تنگ نمایند، اگر مسئولان نتوانند نماد راستگویی و درستکاری باشند، و اگر با سقوط سرمایه اجتماعی و افول اعتماد عمومی مواجه شده باشیم دیگر چگونه میتوانیم بهراحتی آموزش اخلاق توصیه نماییم؟
✅ ایران در دوران مدرن تجربه نظامهای سیاسی مصادرهگر را داشته است، به این معنا که به رغم برخورداری ایرانیان از مولفههای ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت امکان تلفیق آزادانه آنها از سوی شهروندان کمتر فراهم شده است. واقعیت ایناست که در عصر پهلویها با مصادره اسلامیت به نفع ایرانیت و مدرنیت، و در دوره جمهوری اسلامی با مصادره ایرانیت و مدرنیت به نفع اسلامیت مواجه بودهایم. روشن است که بخش مهمی از افول میهندوستی و حتی اسلامخواهی در میان ایرانیان ناشی از این اجبارها میباشد.
✅ دانشگاه فرهنگیان بر خلاف شعار جذب نخبگان در عمل مرکزی برای تربیت گلخانهای معلمان میباشد. سهم زیاد مصاحبه عقیدتی- سیاسی در پذیرش دانشجویان، سختگیری فوقالعاده در انتخاب مدرسان، بیمهری نسبت به دانشجو معلمان پرسشگر و دغدغهمند، و تلاش برای کانالیزه کردن اذهان دانشجویان به سمت و سوی آموزههای ایدئولوژیک از نمونههای نفی آشکار نخبگی در این دانشگاه محسوب میشود.
🔹 نکته پایانی: تا زمانی که اولویت نظام آموزشی نه تربیت شهروندانی خودآیین، متعهد و قانونگرا بلکه پرورش نسلی وفادار به نظام سیاسی در سایه پمپاژ ارزشهای ایدئولوژیک باشد انتظار تربیت دانشآموزانی که دغدغه اخلاق، علمآموزی و میهندوستی را داشته باشند به غایت بیهوده است. همچنین تا زمانی که مسئولان دانشگاه فرهنگیان با جدیت جدایی دانشجویان از تحولات اجتماعی - سیاسی جامعه و شکلگیری نوعی آموزش گلخانهای را پیگیری میکنند سخن گفتن از نخبهپروری صرفا یک بلوف مدیریتی تلقی میشود.
🔹 ده تفاوت میان ایران و کره جنوبی در مسیر توسعه یافتگی!
✍ مهران صولتی
☘ ایران و کره جنوبی اگرچه از نظر وسعت و منابع طبیعی به شدت با یکدیگر متفاوتاند ولی در دوران کنونی بسیار با هم مقایسه میشوند. شاید به این دلیل که رویدادهای بعد از سال ۱۹۷۹ و دهه های متعاقب آن در سرنوشت هر دو مملکت بسیار تاثیر گذار بوده است. در ایران انقلاب ۵۷ مسیر کاملا تازه و پیشبینی ناپذیری را فراروی کشور قرار داد ولی در کره ترور ژنرال پارک تحول مهمی در گذار کشور از اقتدارگرایی به دموکراسی، و تعمیق توسعهیافتگی آن محسوب میشود. شاید به جرئت بتوان گفت در این مدت دو سرزمین دقیقا روی دو پیکان با جهتهای کاملا مخالف حرکت کردهاند بهطوری که اگر از امروز به مدت ۲۱ سال رشد مداوم ۱۰ درصدی داشته باشیم تازه به وضعیت امروز کره جنوبی میرسیم. حال با این اوصاف میکوشیم تا به برخی از تفاوتهای دو کشور در مسیر توسعهیافتگی اشاره کنیم:
✅ کره جنوبی در چهل سال اخیر کوشیده تا بخشی از نظم اقتصادبنیاد جهانی باشد و به افزایش سهم خود از آن بپردازد در حالیکه ایران در اینمدت سعی کرده تا با تردید در اوضاع جهان داعیه تغییر و مدیریت آنرا داشته باشد!
✅ کره جنوبی اقتصاد خود را بر بنیان سرمایهداری بنا کرد و رشد اقتصادی را اولویت خویش قرار داد اما اقتصاد ایران با تاثیر پذیری از اندیشههای چپ به دولتی کردن همه بخشها و نهادینه کردن ناکارآمدیها رسید!
✅ کره جنوبی با تقویت بخش خصوصی (شرکتهایی مانند هیوندای و سامسونگ) آنها را شریک اقتصادی خود قرار داد ولی ایران با تضعیف بخش خصوصی آنها را در اقتصاد دولتی ناکارآمد منحل کرد!
✅ در کره جنوبی یارانهها به تولیدکنندگان بخش خصوصی تعلق گرفته و باعث رونق تولید در شرکتهای چندملیتی شدند در حالیکه در ایران یارانه.ها به مصرف کننده داده شد و در هجوم تورم افسار گسیخته هرز رفت!
✅ کره جنوبی در دوگانه؛ رشد/ عدالت، اولویت را به رشد اقتصادی داد و در نهایت با ایجاد دولت رفاه به عدالت نیز دست یافت در حالیکه ایران اولویت را به عدالت داد و با ناکامی در دستیابی به توسعه، فقر را عادلانه در میان مردم توزیع کرد!
✅ کره جنوبی به دلیل فقدان نفت و سایر منابع طبیعی موفق شد در سراسر کشور نهضت تولید و کارآفرینی ایجاد کند در حالیکه ایران با اتکای به درآمد بادآورده نفت کارآفرینی و بخش خصوصی واقعی را نابود کرد!
✅ کره جنوبی حاکمیت یگانه دارد و در ساختار سیاسی آن رئیسجمهور بالاترین مقام کشور محسوب میشود حال آنکه در ایران نوعی حاکمیت دوگانه و ساختار موازی وجود دارد که مانع اصلی بر سر راه توسعهیافتگی محسوب میشود!
✅ کره جنوبی از سرمایهداری آغاز کرد و به دولت رفاه رسید که در آن رشد اقتصادی با کاهش فاصله طبقاتی و ضریب جینی همراه شد در حالیکه ایران از اقتصاد دولتی شروع کرد و با کاهش رشد اقتصادی به افزایش نابرابری و بیعدالتی رسید!
✅ کره جنوبی در اقتصاد استراتژی توسعه صادرات را برگزید و توانست به بازارهای جهانی برای تولیدات خود دسترسی یابد در حالیکه ایران با فهم نادرست درباره خودکفایی استراتژی جایگزینی واردات را انتخاب کرد و شانس خود را برای جهانیشدن اقتصاد از دست داد!
✅ کره جنوبی در چهاردهه گذشته از یک حکمرانی خوب (دولت اقتدارگرای با ظرفیت) به یک حکمرانی بهتر (دولت دموکراتیک) گذر کرد در حالیکه ما در ایران هرگز از وجود یک حکومت با ظرفیت برخوردار نبودهایم!
توسعه یا دموکراسی؟ اولویت با کدام است؟
🔹 مهران صولتی در این سخنرانی به شرح بخش دوم از آرای رونالد اینگلهارت در کتاب تکامل فرهنگی؛ تغییر ارزشها و استحاله جهان پرداخته است. عناوین مطرح شده در این نوبت عبارتاند از:
🔸 زنانه شدن جامعه
🔸 توسعه و دموکراسی
🔸 عوامل تاثیر گذار بر نشاط
🔸 روند معکوس انقلاب خاموش
زمان فایل: ۴۲ دقیقه
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
? گذار به دموکراسی در رژیم های غیر دموکراتیک چگونه امکان پذیر است؟
✍ مهران صولتی
☘ انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در ایران به گفتوگوها بر سر موثر بودن یا نبودن مشارکت در انتخابات دامن زد. در این میان داوری در مورد ماهیت جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی مستقر هم در کانون توجهات قرار داشت. از همین رو یادداشت حاضر شاید بتواند به شناخت بیشتر ما در این زمینه کمک نماید. جامعه شناسان سیاسی در گونه شناسی رژیم های غیر دموکراتیک آن ها را به اقتدارگرایی، توتالیتاریانیسم و سلطانیسم تقسیم می کنند.
✅ اقتدارگرایی: در این نوع از نظام های سیاسی با تکثر سیاسی محدود و غیر پاسخگو و در عوض با تکثر اجتماعی و اقتصادی گسترده مواجه هستیم. اغلب فضایی برای مخالفت در حد متوسط وجود دارد. ایدئولوژی راهنما همراه با جزئیات ندارند اما کارگزاران دارای ذهنیت خاصی هستند. بسیج سیاسی به جز همان برهه پیدایش شان ندارند. در این نظام ها معمولا رهبری در دست یک شخص یا گروه است که در محدوده ای مبهم اما کاملا پیش بینی پذیر اعمال قدرت می کند. چین امروز نمونه یک رژیم اقتدارگراست.
✅ توتالیتاریانیسم: در این نوع از رژیم های سیاسی هیچ گونه تکثر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی وجود ندارد و معمولا یک حزب فراگیر اداره کشور را در دست دارد. توده مردم به یک ایدئولوژی راهنما و دارای جزییات که نوید یک آرمانشهر قابل دسترس را می دهد متعهد هستند. نوعی بسیج گسترده سیاسی به تناسب موقعیت های مختلف انجام می شود و رهبران اغلب کاریزماتیک مدیریت جامعه را در دست دارند. کره شمالی نمونه یک رژیم توتالیتر است.
✅ سلطانیسم: در این نوع از نظام های سیاسی تکثر اقتصادی و اجتماعی کاملا از بین نمی رود اما در معرض مداخلات پیش بینی ناپذیر و مستبدانه است. حاکمیت قانون وجود ندارد و شواهد زیادی از مداخله در حوزه خصوصی وجود دارد. تصمیمات شدیدا شخصی و خودسرانه اتخاذ می شود. کارگزاران رهبر از نزدیکان او، و موقعیت شان به درجه اطاعت پذیری شان بستگی دارد. اغلب نهادهای سیاسی صوری و تشریفاتی بوده و بیش از تابعیت نسبت به یک ایدئولوژی همراه با جزئیات، پیرو منویات شخص رهبر هستند. روسیه دوران پوتین نمونه آشکار این رژیم است.
? گذار به دموکراسی چگونه انجام می شود؟
? اقتدارگرایی: در گونه هایی از این رژیم سیاسی اگر ساخت قدرت شکاف خورده و تندروها و میانه روها همزمان در آن حضور داشته باشند می توان با شرایطی نسبت به گذار به دموکراسی امیدوار بود؛ نخست این که میانه روهای حاضر در قدرت از استقلال کافی برای مذاکره با اپوزیسیون برخوردار باشند و دوم آن که میانه روهای اپوزیسیون هم از قدرت سازمانی و مقبولیت کافی در میان مخالفان بهره مند باشند.
? توتالیتاریانیسم: در این رژیم سیاسی نه تنها در ساخت قدرت میانه رویی حضور ندارد بلکه اپوزیسیون هم بسیار کوچک و زیر زمینی می باشد بنابراین گذار به دموکراسی از مسیر مذاکره بین میانه روهای حاضر در حکومت و اپوزیسیون منتفی است. به نظر می رسد در این حکومت ها تنها شکست در یک جنگ آن هم از سوی یک دولت دموکراتیک بتواند زمینه برگزاری یک انتخابات آزاد و گذار به دموکراسی را فراهم آورد، مانند شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم
? سلطانیسم: در این رژیم سیاسی از آن جا که قدرت به شدت شخصی شده است فرصت هایی برای گذار به دموکراسی ایجاد می شود، به این ترتیب که اگر سلطان سرنگون شود به احتمال زیاد رژیم سقوط می کند. همچنین از آن جایی که ماهیت این نوع از نظام ها مجالی برای سازماندهی اپوزیسیون دموکراتیک فراهم نمی آورد، به جز مرگ سلطان در اثر عوامل طبیعی، جنبش های توده ای و سریع جامعه مدنی هم می توانند در تغییر رژیم موثر باشند.
همآیندی و انباشت بحرانها نگران کننده است!
*?* بیانیه جمعی از «معلمان جامعهشناسی ایران» در آستانه مرحله دوم انتخابات ریاستجمهوری در ۱۵ تیر ۱۴۰۳
ملت شریف ایران، فرهنگیان ارجمند
ایران عزیزمان دوران خطیری را از سر میگذراند. سیاهه بلندی از مسایل اقتصادی سیاسی اجتماعی فرهنگی در دهههای گذشته به دلیل بیاعتنایی نظام سیاسی، به بحرانهایی فراگیر تبدیل شده و آینده کهن دیار را با مخاطره مواجه ساخته است. رشد فزاینده مهاجرت بویژه فرار نخبگان، سونامی آسیبهای اجتماعی، شکاف رو به گسترش ملت - دولت، فرسایش نظام بوروکراسی، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی تنها بخشی از این بحرانها بشمار میآید. روشن است که تخفیف این معضلات پیش از همه نیازمند درک نارساییهای موجود و سپس اتخاذ رویکرد علمی و کارشناسی است که متاسفانه سالها از سپهر سیاستگذاری و تصمیمسازیهای کشور غایب میباشد
اینک ما به عنوان جمعی از معلمان جامعهشناسی سراسر کشور که آرزوی سرفرازی و توسعهیافتگی ایران عزیز را داریم؛ نسبت به احتمال تسلط تفکری همسانساز و واپسگرا احساس نگرانی میکنیم! لذا از شما میخواهیم تا همه با هم با جدیت در مرحله دوم انتخابات به «دکتر مسعود پزشکیان» رای دهیم.
امید است با توجه به تأکید ایشان بر لزوم بهرهگیری از اندیشه کارشناسان کاربلد، شاهد کاهش بحرانها و حرکت در مسیر جبران عقبماندگیهای کهن بوم عزیزمان باشیم.
لیست اسامی امضاء کنندگان
به مسعود پزشکیان رای میدهیم اما تا آخر مطالبهگر می مانیم
? اعلام حمایت مطالبهگرانهی جمعی از فرهنگیان فعال در عرصههای آموزش، رسانه و خواستههای صنفی از دکتر مسعود پزشکیان
**« شما مطالبه گرید. مطالبه گری یعنی آدمی بیاید و شما پشت او بایستید و بتواند مطالبات شما را پیگیری کند »
« آموزش حق همه مردم و وظیفه دولت تامین عدالت و کیفیت آموزشی است »
مسعود پزشکیان**
توجه به سخنان و تمرکز بر مواضع و مهم تر از همه پیشینه دو نامزد راه یافته به دور دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان می دهد که دو دیدگاه قابل تامل و بسیار متفاوت از یکدیگر، قصد به دست گرفتن سکان اجرایی کشور را دارند .
سخنان ایراد شده به ویژه در مناظرهها توسط سعید جلیلی به وضوح مخاطبان را به دوره ریاست جمهوری معجزه ی هزاره سوم برده است. همان که دائما با ادبیات پوپولیستی تکرار می کرد :
« ما می توانیم »
جلیلی جز کلیگویی و رویافروشی سخن تازه ای برای مردم نداشته و به صراحت بیان کرد که ما راه دولت سیزدهم را ادامه خواهیم داد در حالی که جامعهی پویای ایران نیاز به حرفهای تازه و دیدگاه به روز و کارآمد متناسب با اقتضائات دنیای امروز را دارد.
هشت سال دوران محمود احمدی نژاد و سه سال دوره رئیسی برای معلمان دست آورد قابل ذکری جز سوق دادن معلمان به زیر خط فقر و مهمتر از آن تنگتر شدن فضای آزادی بیان و امنیت فرهنگی به دنبال نداشت.
در این دوران صدها معلم بازداشت، اخراج و به صورت اجباری بازنشسته شدند. فعالان صنفی و کنشگران منتقد به هیاتهای تخلفات اداری معرفی و با مجازاتهای سنگین رو به رو شدند.
متاسفانه در این دوره دیوان عدالت اداری هم در غالب پروندهها احکام اولیه و سنگین هیاتها را تایید و درخواست تجدیدنظر همکاران محکومشده را با ناکامی مواجه ساخت و پیشبینی میشود که در صورت پیروزی جلیلی این روند بیش از پیش تشدید شود.
به عنوان مشتی نمونه خروار مناسب است فقط به دو مورد در حوزه فرهنگیان اشاره نماییم :
اصولگرایان بزرگترین دست آورد دولت سیزدهم را اجرای قانون رتبه بندی دانسته و مدام آنرا بزرگنمایی میکنند اما با اجرای سلیقهای آن بسیاری از معلمان منتقد و کنشگران صنفی را از به صورت غیرقانونی از مزایای آن محروم کردهاند!
صندوق ذخیره نیز در آستانه سیسالگی همچنان حیات خلوت گروه های رانت خوار بهشمار رفته، ارزش مالکانه آن مشمول مرور زمان شده و هشتاد درصد بدهی دولت به آن هنوز پرداخت نشده است. همچنین اساسنامه مصوب ۱۴۰۰ و انتخابات هیات امناء در دولت رئیسی عملا کنار گذاشته شد و به مطالبه گران این حوزه توهین گردید.
در پایان ما مطالبه گران حوزه آموزش و پرورش اعلام میکنیم که پانزدهم تیرماه همراه با بیم و امید به دکتر مسعود پزشکیانرای داده و از همه فرهنگیان ایران نیز دعوت می کنیم تا در این امر مشارکت نمایند.
اسامی امضاء کنندگان :
#محمود_باقری
#عادل_برکم
#علی_پورسلیمان
#رضا_جباری_نامور
#شهرام_جمالی
#مزبان_حبیبی
#رضا_قاسم_پور
#محمد_داوری
#محمد_تقی_سبزواری
#جلیل_شمس
#محمود_صفدری
#مهران_صولتی
#مجید_علیپور
#نرگس_ملک_زاده
#مرتضی_نظری
#طاهره_نقی_ئی
#علیرضا_هاشمی_سنجانی
#شیرین_یوسفی
? نوار شوربختی ایرانیان چه زمانی قطع خواهد شد؟
? مهران صولتی در دوازدهمین اپیزود از مجموعه پادکستهای توسعه ایران به مسائل زیر پرداخته است:
? فهرستی از شوربختی ایرانیان از حمله مغول تا ایران معاصر
? نقش استبداد دیرپا در بداقبالی ایرانیان
? تاثیرات زیستن در منطقه خاورمیانه
? تجربه استثناگرایی در جمهوری اسلامی
? راهکارهای برون رفت از شوربختی
زمان فایل: ۲۷ دقیقه
✅ تقویت جامعه: تجربه نشان داده که نفی تکثر و تنوع موجود در جامعه ایران و تلاش بیحاصل برای گنجاندن همگان در یک قالب فکری و زیستی، جدای از هزینههای مادی و انسانی فراوان، تعارضاتی اجتناب پذیر بین جامعه و حکومت پدید آورده، و مهمتر از آن، به تضعیف پیوندهای اجتماعی و سستی تار و پود جامعه انجامیده است. در حالیکه، در غیاب یک جامعه قوی داشتن یک حکمرانی مؤثر با هزاران دشواری روبرو خواهد شد. قدرت جامعه نیز در گروی ارتباط و تشکّل افراد در گروهها و نهادها و اجتماعات گوناگون و فعالیت در فضایی آزاد و قانونمند است. در واقع، بهجای تقسیم افراد به خودی و غیرخودی و مقابل همدیگر قرار دادن مردم، باید گوناگونی فکری و رفتاری آنها را به رسمیت شناخت و به تحکیم پیوندهای اجتماعی میانشان اهتمام ورزید. گفتار و رفتار آن پنج نامزد دیگر، با تفاوتهایی جزئی، نشان از آن دارد که برای هیچکدامشان پذیرفتن واقعیت تنوع و تکثر اجتماعی و نیز مخالفت با سیاست-های معطوف به یکسانسازی سبک فکری و زیستی مردم اولویت ندارد. در نتیجه این نگرانی وجود دارد که در صورت روی کار آمدنشان شاهد استمرار رویههای ناصوابی باشیم که بنیانهای جامعه را تضعیف کرده و به مخاطراتی مثل فروپاشی اجتماعی دامن میزند. مواضع فکری پزشکیان و پیشینۀ او البته از این جنس نیست و همین مایۀ امیدواری است که با روی کار آمدناش فضا و فرصتی برای ترمیم زخمهای اجتماعی و تقویت جامعه مدنی فراهم آید. امّا خاماندیشی است که تصور شود سیاستها و رویههای نادرست جاری به آسانی تغییر کنند. بلکه به عکس باید منتظر دورهای از کشمکش و تنش میان ارکان مختلف قدرت باشیم که معلوم هم نیست نتیجۀ مطلوبی به بار آورد. در هر حال، جامعه برای قدرتمندشدن ناگزیر از عبور از همین مسیر سنگلاخ و ناهموار است، ولی رأی به پزشکیان هم جز کورسویی از امید به تغییر اوضاع پیش چشم نمیآورد
✅ واقعیت و ریسک: جامعه و حکومت دو سر یک طیفاند و مناسبات مطلوب میانشان در گروی رعایت متقابل حقوق و حرمت یکدیگرست، هرچند که جامعه میزبان است و حکومت میهمان و مراعات احوال صاحبخانه در هر حال اولویت دارد. برای تقویت جامعه، نمیتوان بهکلّی به حکومت بیاعتنا و بیاعتماد بود، بلکه باید برای تغییر نگاه اصحاب قدرت به جامعه از راههای مختلف تلاش کرد. از سوی دیگر، روندهای اجتماعی تا حدّی وضعیت آینده جامعه را مشخص می کنند، ولی آینده عرصۀ امکانهای ناشناخته و محاسبه ناپذیر هم هست. انتخابات یکی از همین فرصتها و رخدادهاست که پس از تکوین و بسط در بستر زمان و در تفاعل و تعامل با دیگر عوامل اجتماعی میتواند به نتایجی نامنتظر، اعم از مثبت یا منفی، برسد. بر همین اساس و با اتکاء به همین کورسوی امید است که تصمیم دارم برای ترمیم و تقویت جامعۀ زخمخوردۀ ایرانی، به پزشکیان رأی بدهم. تصمیمی تردیدآلود که تضمینی برای نتیجهبخشیاش نمییابم. بعید نیست که رأیها مصادره گردد و یا پزشکیان نتواند و یا نگذارند که به تقویت جامعه بپردازد. در همۀ این حالتها البته از رأیدادن به او متأسف خواهم شد ولی پشیمان نه، و برای تسکین خودم سخن لویی پاستور را به یاد خواهم آورد که من آنچه را که در توانم بود، انجام دادم.
?️ به خاطر جامعه!
✍محمود اسماعیلنیا: جامعه شناس
همین اول حرف آخرم را بزنم. قصد دارم به پزشکیان رأی بدهم فقط به خاطر جامعه، منظورم از جامعه هم، به توضیحی که خواهم آورد، چیزی بیش از مردم است. رأی من البته اهمیتی ندارد ولی فکر کردم که مسیر رسیدن به تصمیمم را بازگو کنم، آن هم نه برای مجاب کردن دیگران به همراهی با خودم، بلکه صرفاً از باب هماندیشی در مورد دغدغۀ مشترک این روزها.
✅ سیطرۀ تردید: ویژگی بارز این انتخابات تردید بسیاری از رأیدهندگان در اصل سودمندی شرکت در انتخابات است. تردیدی که ریشه در تجربۀ دوره های قبلی انتخابات دارد و نیز آرایش صحنه رقابت در این دوره که وجود سناریویی پنهان را محتمل میسازد. رفع این تردید آسان نیست، خصوصاً که جنگ روانی گروههای ذینفع و فوران اخبار و تحلیل های درست و نادرست هم مزید بر علت شده و سنجش عقلانی جوانب موضوع را دشوارتر کرده است. گسترش جدال بین عقل و عاطفه و استمرار نزاع میان آرزواندیشی و واقعگرایی در فضای واقعی و مجازی، ذهن بسیاری از رأیدهندگان را خسته و ناتوان از تصمیمگیری نموده است. برای بسیاری از افراد وزن دلایل موافقان و مخالفان تقریباً مساویست که با هر گفتار یا رویداد جدیدی کفّه به سود یک طرف تکانی میخورد ولی غالباً نه تا بدان حدّ که کسی را مصمم به شرکت یا عدم شرکت کند. این وضعیت بیسابقۀ تردیدآمیز البته فرع بر کاستیهای اصل فرایند انتخابات است.
✅ بازی نامنصفانه: بسیاری از رأیدهندگان بر این باورند که فرایند انتخابات از آغاز تا به انجام، از قانون تا اجرا، نامتوازن و نامنصفانه است. به همین دلیل، بسیاری از انتخابات قطع امید کرده و عطایش را به لقایش بخشیدهاند. کسانی هم که بهرغم ناخشنودی از این فرایند، هنوز بازی انتخابات را ترک نگفتهاند یک راهبرد بیشتر ندارند: بازی قوی با مهرههای ضعیف، راهبردی که ریسکاش قطعی است و نتیجهبخشیاش محتمل. مثل تماشاگری که دخالتی در تعیین قوانین مسابقه و انتخاب بازیکنان دو تیم و فرایند داوری ندارد وتنها یک راه برایش باقی مانده، تشویق بازیکن محبوب تیمش به امید کسب پیروزی، البته اگر چنین بازیکنی در زمین حاضر باشد.
✅ پنج به اضافۀ یک: انصاف آن است که هیچ یک از شش نامزد این دورۀ انتخابات، حتی با معیارهای داخلی، جزو کارآمدترین افراد برای تصدی پست ریاست جمهوری نیستند. امّا دغدغۀ من بیشتر معطوف به جامعه است. پنج تن از این نامزدها متعلق به یک جریان فکری اند که نگاهی کمابیش یکسان به جامعه داشته و مرادشان از مردم بیشتر افراد و گروههای همفکر و حامی خودشان است. ولی پزشکیان بر اساس گفتار و رفتاری که بوی صداقت میدهد، ظاهراً چنین رویکردی نداشته و تکثر و تنوع موجود در جامعه را به رسمیت می شناسد. از نگاه او دیگری و دیگران، غیرخودی نبوده و استیفای حقوق همه ایرانیان وظیفۀ رئیسجمهور است. این دقیقاً همان نقطۀ امیدی است که ریسک شرکت در انتخابات و رأی به پزشکیان را برای کسانی که، فارغ از غوغاهای سیاسی و جناحی، نگران فرسایش تدریجی جامعۀ ایرانی هستند، توجیهپذیر میکند. امّا پرسش این است که آیا کاری از او ساخته است؟
? دکتر مهران صولتی در این سخنرانی دلایل خود برای شرکت در انتخابات و رای به دکتر پزشکیان را به شرح زیر فهرست میکند:
✅ اهمیت بازاندیشی درباره گذشته
✅ همآیندی بحرانهای متعدد
✅ بحران مهاجرت نخبگان
✅ فقدان حکمرانی حزبی
✅ شکاف فزاینده ملت - دولت
✅ سونامی آسیبهای اجتماعی
✅ خارج شدن کشور از مدار توسعه
✅ پایان بخشیدن به احساس تحقیر
زمان فایل: ۲۲ دقیقه
۲۹ خرداد ۱۴۰۳
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 weeks, 2 days ago