MorphoSyntax

Description
University of Tehran, Linguistics Dep.

دانشگاه تهران، گروه زبان‌شناسی، حوزهٔ صرف و نحو
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago

8 months ago

?نحو | فاعل پلاستیکی!

? شیخ اجل رحمه الله علیه در باب نخست گلستان می‌فرمایند:

یکی از ملوک را شنیدم که شبی در عشرت روز کرده بود و در پایان مستی همی‌گفت:

ما را به جهان خوش‌تر از این یک‌دم نیست
کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست

درویشی به سرما برون خفته بود و گفت:

ای آنکه به اقبالِ تو در عالم نیست
گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست؟

ملک را خوش آمد. صُرَّه‌ای هزار دینار از روزن برون داشت که دامن بدار ای درویش. گفت: دامن از کجا آرم که جامه ندارم؟ ملک را بر حالِ ضعیفِ او رِقّت زیادت شد و خِلعتی بر آن مَزید کرد و پیشش فرستاد. درویش مر آن نقد و جنس را به اندک زمان بخورد و پریشان کرد و باز آمد . . .

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
? باقی حکایت:
https://ganjoor.net/saadi/golestan/gbab1/sh13
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

? در حکایت بالا، نقش «ملک» در «ملک را خوش آمد» چیست؟ فاعل ساختاری یا همان نهاد؟ قطعاً خیر؛ مفعول مستقیم؟ آن هم نه! «ملک» در این جملۀ کوتاه، مضاف‌الیه «خوش» است که دستخوش مبتداسازی شده و به آغاز جمله حرکت کرده است. تکواژ «را» در کنار «ملک» نشانۀ فرایند مبتداسازی است که در سنت دستورنویسی آن را «رای فک اضافه» می‌خوانند. بنابراین، ساخت زیربنایی جملۀ بالا، به‌صورت «الف» در زیر است و جملۀ «ب» گونۀ امروزی آن به‌شمار می‌رود:

◄ (الف). خوشِ ملک آمد.
◄ (ب). ملک خوشش آمد.

? در جملۀ «سینا از این فیلم خوشش نمی‌آید» با همین ساختار مواجهیم. «سینا» وابستۀ «خوش» یا همان مضاف‌الیه «خوش» است که دستخوش مبتداسازی شده و خود را به آغاز جمله برکشیده است. این حرکت، واژه‌بست مضاعف «ــ‌ش» را در جایگاه اولیۀ «سینا» به‌جای گذاشته است. بنابراین، نه «سینا» فاعل جمله است، نه آن واژه‌بستی که از خود به یادگار گذاشته. وانگهی، «سینا» هیچ تسلطی بر فعل ندارد؛ اگر «سینا» فاعل این جمله باشد، باید فعل را به مطابقه با خود وادارد. در این الگوی ساختاری، فعل «نمی‌آید» با «سینا» مطابقت نمی‌کند و همواره سوم شخص مفرد است:

◄ (پ). دوستانم از این فیلم خوش‌شان نمی‌آید.
◄ (ت). ما از کلاس مجازی بدمان می‌آید.
◄ (ث). تو هم زورت می‌آید کار کنی؟
◄ (ج). نکن بچه، دردم می‌آید.

? «خوش آمدن، بد آمدن، درد آمدن، زور آمدن» و نمونه‌های مشابه، محمول‌های مرکبی‌اند که یک ضمیر مستتر غیرارجاعی را در جایگاه فاعل ساختاری خود می‌پذیرند. این ضمیر غیرارجاعی که در بسیاری از زبان‌های دیگر هم یافت می‌شود (مثلاً «it» در انگلیسی)، اصطلاحاً «پوچ‌واژه» نام دارد و همواره سوم شخص مفرد است. پوچ‌واژه، جاپرکن فاعل است و به‌همین دلیل، به آن فاعل بدلی (پیشنهاد گروه واژه‌گزینی فرهنگستان) نیز می‌گویند. در جملۀ «سینا از این فیلم خوشش نمی‌آید» و همۀ جملات «الف» تا «ج»، این فاعل بدلی که در زبان ضمیرانداز فارسی مستتر است، در جایگاه فاعل ساختاری (نهاد) می‌نشیند و فعل را به مطابقه با خود ملزم می‌کند.

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
✍? ارسطو: هر جمله‌ای باید متشکل از یک نهاد و یک گزاره باشد.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

✔️expletive = پوچ‌واژه
✔️dummy subject = فاعل بدلی
✔️pro-drop = ضمیرانداز

@MorphoSyntax

8 months ago
8 months ago

? پاسخ مسئله (۲۵)

? گونۀ مازندرانی ـ در شاخۀ شمال غربی از زبان‌های ایرانی ـ نمونه‌ای از زبان‌های نوع سوم گرینبرگ است. در مازندرانی، مانند فارسی، توالی SOV، ترتیب زیربنایی به‌شمار می‌رود؛ اما صفت و مضاف‌الیه پیش از هستۀ گروه اسمی می‌آیند.

? با توجه به توالی «مضاف‌الیه + مضاف» در مازندرانی که به‌ویژه در اصطلاحات خویشاوندی نیز دیده می‌شود، «زن‌برار» به معنای «برادرِ زن» است و مردی که همسر داشته باشد، طبق قانون نمی‌تواند از ۱۵ سال تمام کمتر باشد.

@MorphoSyntax

8 months, 1 week ago
☰

? ویرایش | خداوند پرهیزگاران را دوست دارد یا پرهیزکاران را؟

? از نظر ساختواژی هر دو واژۀ «پرهیزگار» و «پرهیزکار» درست‌اند. در تحلیل هم‌زمانی:

● اولی از ریشۀ فعلی «پرهیز» و پسوند «گار» مشتق شده است.
◄ مانند: آموزگار، سازگار، آمرزگار

● دومی از اسم «پرهیز» و وندوارۀ «کار» به‌دست آمده است.
◄ مانند: طلب‌کار، بزه‌کار، ستم‌کار

? در الگوی دوم، ریشه‌ای که با «کار» همراه می‌شود، به‌ندرت ممکن است نتواند در مقام اسم مستقل به‌کار رود و به‌همین دلیل، «پرهیز» که در نقش اسم هم آشکار می‌شود، در «پرهیزکار» اسم تلقی شده است.

? هر دو واژۀ بالا در فرهنگ‌های معتبر فارسی مدخل شده‌اند (فرهنگ بزرگ سخن در نمونهٔ پیوست) و هر دو را می‌توان در متون کهن یافت. بنابراین، محدود کردن اهل زبان به این یا آن صورت یادشده، نه مبنای ساختواژی دارد، نه اعتبار پیکره‌ای.

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
✿ بَلَىٰ مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (آل عمران، ۷۶)
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

@MorphoSyntax

8 months, 1 week ago

? نحو | حال کامل اخباری (۳)

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
آراسته است یا آراسته‌است؟
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

? فعل «باش» و صورت‌های تصریفی مختلف آن، سه هویت متفاوت در فارسی دارند؛ از آن میان، صورت تصریفی «است» که واژ آمیخته به‌شمار می‌رود و آمیزه‌ای از ریشۀ «باش»، زمان دستوری (حال)، شخص‌وشمار (سوم شخص مفرد) و وجه (اخباری) است، همین سه نقش متفاوت را می‌پذیرد:

(۱). فعل اسنادی/ ربطی:
◄ شیر خراب است.

(۲). فعل وجودی/ واژگانی:
◄ شیر توی یخچال است (هست).

(۳). فعل کمکی/ معین:
◄ شیر خراب شده است.

? ساختار سوم، حال کامل اخباری (در سنت: ماضی نقلی) است و برخی «است» را در این ساختار با نیم‌فاصله/ فاصلۀ بسته/ نیم‌جدا/ فاصلۀ بی‌بی* (یا هر اسم دیگری که می‌پسندید) از فعل پیشین می‌نویسند (شیر خراب شده‌است). بااین‌همه، به‌نظر می‌رسد که به دلایل زیر فاصلۀ کامل میان صفت مفعولی فعل اصلی و «است» ترجیح دارد:

(الف). صورت‌های «ــ‌ام، ــ‌ای، ــ‌ایم، ــ‌اید، ــ‌اند» که در مجاورت صفت مفعولی نوشته می‌شوند، واژه‌بست آمیخته محسوب می‌شوند و هویت واجی مستقلی ندارند. صورت تکیه‌بر «است» این‌گونه نیست و همچون «بودن» در گذشتۀ کامل یا «خواستن» در ساخت آینده، در مقام فعل کمکی مستقل به‌کار می‌رود؛ اما اگر «است» را به این دلیل که فعل کمکی است، بدون فاصله می‌نویسیم، پس با «بودن» و «خواستن» نیز باید چنین کنیم:

◄ خواهد رفت ◄◄◄خواهدرفت
◄ رفته بود ◄◄◄ رفته‌بود

(ب). اگر قرار است به «است» ماهیتی همچون پنج واژه‌بست پیش‌گفته ببخشیم و آن را بدون فاصله از صفت مفعولی بنویسیم، پس در دیگر نقش‌های فعل «است» (فعل اسنادی و فعل وجودی) نیز باید همین قاعده را رعایت کنیم، زیرا آن پنج واژه‌بست نیز در مقام فعل اسنادی و فعل وجودی به‌کار می‌روند:

◄ خراب‌اند.
◄ خراب‌است.

◄ توی یخچال‌اند.
◄ توی یخچال‌است.

◄ آموزگارانِ مدارس ابتدایی شهر شیرازند.
◄ آموزگارِ مدرسۀ ابتدایی شهر شیرازاست.

(پ). در دو جملۀ زیر با دو ساختار نحوی متفاوت روبه‌روییم. در اولی، «آراسته» به مقولۀ دستوری صفت تعلق دارد (می‌تواند «آراسته‌تر» شود) و «است» فعل اسنادی است. در دومی، «آراسته» به مقولۀ دستوری فعل تعلق دارد (نمی‌تواند «*آراسته‌تر» شود) و «است» فعل کمکی است. از منظر واجی هیچ تفاوتی میان این دو «آراسته است» وجود ندارد. پس چرا اولی را با فاصلۀ کامل و دومی را بدون فاصله بنویسیم؟ اگر بگوییم چون دومی فعل کمکی است، این مسئله پیش می‌آید که پس چرا «آراسته بود» را بدون فاصله نمی‌نویسیم:

◄ ظاهر او آراسته است (منفی: آراسته نیست).
◄ او ظاهرش را آراسته است (منفی: نیاراسته است).

(ت). در زبان و خط فارسی به‌اندازۀ کافی زنجیره‌های طولانی از یک واژه داریم که وقتی به انتهای سطر می‌رسند، مشکل‌ساز می‌شوند: آدم ازدماغ‌فیل‌افتاده/ ازهمه‌جارانده‌ومانده و مانند آنها. اتصال «است» به صفت مفعولی پیش از خود، اگر بر استدلالی قوی استوار نباشد، به این مشکل دامن می‌زند و به‌ویژه اگر کل زنجیره در پایان سطر نگنجد و به سطر بعدی منتقل شود، سبب می‌شود که فاصلۀ خالی در میان واژه‌های سطر پیشین بیش از اندازه کشیده شود.

? در مجموع، نگارنده ترجیح می‌دهد که «است» را در هر نقش و موقعیتی، با فاصلۀ کامل از واژۀ پیش از خود بنویسد، خواه این واژه صفت مفعولی در ساخت حال کامل باشد، خواه گروه مسند یا قید مکان باشد. البته برخی از دوستان و استادان گران‌مایه نظر دیگری در این‌باره دارند که چنانچه دلایل‌شان را منتقل بفرمایند و اذن دهند، با نام خودشان در همین‌جا منتشر خواهد شد.

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
*فاصلۀ بی‌بی فاصلهٔ میان دو «بی» در واژهٔ «بی‌بی» است!
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

✔️portmanteau morph = واژ آمیخته
✔️portmanteau clitic = واژه‌بست آمیخته

@MorphoSyntax

8 months, 1 week ago
11 months, 1 week ago

? جلسهٔ دفاع رساله

⚪️ رده‌شناسی ترتیب واژه‌ها در گیلکی گیلان و مازندران

? سه‌شنبه، ۲۷ شهریور، ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲:۳۰

@MorphoSyntax

11 months, 1 week ago

? جلسهٔ دفاع پایان‌نامه

⚪️ ساختار موضوعی اسم در زبان فارسی

? دوشنبه، ۲۶ شهریور، ساعت ۱۲ تا ۱۴

@MorphoSyntax

11 months, 1 week ago

☑️ صرف | گونه‌های آوایی ریشه

? پرسش زیر، یکی از سؤالات کنکور دکتری زبان‌شناسی (۱۴۰۱) است که با حوزۀ صرف و واج‌شناسی پیوند دارد:

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
۱۵ ــ کدام‌یک از تکواژهای زیر دارای تکواژگونه‌هایی است که به لحاظ آوایی جفت کمینۀ هم به شمار نمی‌روند؟
۱. فریب
۲. پرهیز
۳. انگار
۴. آفرین
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

? جفت کمینه (minimal pair):
واژه‌هایی با معنای متفاوت که تنها در یک واج، در جایگاه مشابه، با هم فرق دارند؛ مانند عرض (Ɂarz) و مرز (marz) در فارسی.

? طبق تقطیع سنتی تکواژها:

◄ تکواژگونه‌های فریب: farib/farif
◄ تکواژگونه‌های پرهیز: parhiz/parhix
◄ تکواژگونه‌های انگار: Ɂengār/Ɂengāš
◄ تکواژگونه‌های آفرین: Ɂāfarin/Ɂāfar

دو تکواژگونۀ «آفرین» جفت کمینه نیستند و تفاوت آنها در بیش از یک واج است.

◄ نمونه‌های /Ɂāfarin/: می‌آفریند، آفریننده، آفرینش
◄ نمونه‌های /Ɂāfar/: می‌آفرید، آفریدگار، آفریده

@MorphoSyntax

11 months, 2 weeks ago

? نحو | برهم‌کنش وقت و زمان

□ زمان (tense) مفهومی دستوری است و به تصریف فعل برای اشاره به گذشته، حال و آینده اشاره می‌کند. برخی از زبان‌های جهان مثل فرانسوی، دارای هر سه زمان یادشده‌اند، گویا شمار کمتری مانند ویتنامی هیچ‌کدام را ندارند، و زبان‌هایی همچون فارسی و انگلیسی فقط دارای دو زمان دستوری حال و گذشته‌اند.

□ اما وقت (time) مفهومی برون‌زبانی است و به پدیده‌ای در جهان پیرامون‌مان دلالت می‌کند. رایشنباخ (۱۸۹۱ ــ ۱۹۵۳)، فیلسوف آلمانی، در تبیین مفهوم وقت و تمایز آن با زمان، سه اصطلاح وقت گفتار، وقت رویداد و وقت مرجع را به‌ترتیب زیر از هم بازمی‌شناسد (رایشنباخ ۱۹۴۷):

الف. وقت گفتار ← لحظه‌ای یا بازه‌ای در وقت که گوینده گزاره‌ای را بیان می‌کند.

ب. وقت رویداد ← برشی در وقت که در آن وضعیتی یا رویدادی حادث می‌شود.

پ. وقت مرجع ← نقطه‌ای برای ارجاع زمان که می‌تواند با وقت گفتار مقارن باشد.

□ وقت مرجع که نقطه‌ای برای شناسایی زمان دستوری گزاره است، ممکن است با وقت گفتار تلاقی داشته باشد یا با آن متفاوت باشد؛ و مراد از وقت گفتار، زمانی است که یک گزاره بیان می‌شود.

□ به‌گفتۀ زیمرمان و اِسترنفِلد (۲۰۱۳: ۲۰۳)، وقت مرجع با محدودیت‌هایی بر روی خط زمانی مواجه است، چنان‌که در زمان آینده، وقت مرجع صرفاً می‌تواند پس از وقت گفتار قرار گیرد؛ اما در زمان گذشته وقت مرجع منحصراً مقدم بر وقت گفتار است. برای تبیین سه مفهوم یادشده، مثال‌های زیر را درنظر بگیرید:

الف. حال ← سرمربی تیم ملی الآن در فرودگاه است.

ب. گذشته ← سرمربی تیم ملی از فرودگاه به هتل رفت.

پ. گذشتۀ کامل ← در آن ترافیک، وقتی به فرودگاه رسیدیم، سرمربی تیم ملی به هتل رفته بود.

ت. آیندۀ کامل ← در این ترافیک، وقتی به فرودگاه برسیم، سرمربی تیم ملی به هتل رفته است.

□ وضعیتی که گویندۀ جملۀ (الف) توصیف می‌کند، با وقت گفتار تقارن دارد و لذا، وقت مرجع شامل وقت گفتار است. در جملۀ (ب)، وقت رویداد پیش از وقت گفتار است؛ هنگامی که گوینده وضعیت (ب) را گزارش می‌دهد، عمل «رفتن» پیشتر رخ داده و بنابراین، وقت مرجع بر وقت گفتار مقدم است. در دو جملۀ (پ) و (ت)، فعل «رسیدن» وقت مرجع برای فعل اصلی جمله، یعنی «رفتن» است؛ با این تفاوت که در اولی، گوینده رویدادی را که در گذشته رخ داده، توصیف کرده و وقت رویداد مقدم بر وقت گفتار است؛ اما در دومی، گوینده وضعیتی را پیش‌بینی کرده که در آیندۀ نزدیک رخ می‌دهد و در نتیجه، وقت گفتار بر وقت رویداد تقدم دارد.

▪️زبان‌شناسان متعددی نظام مبتکرانه‌ای را که رایشنباخ برای تبیین برهم‌کنش وقت و زمان به‌دست داده است، با تغییراتی از نو به‌کار بسته‌اند (از جمله: کُمری ۱۹۸۵، ویکنر ۱۹۸۵، هورنشتین ۱۹۹۰، جیورجی و پیانِزی ۱۹۹۷؛ و نیز نک: پیانِزی ۲۰۰۶، برای مقایسۀ رویکردهای مختلف).

✔️utterance time = وقت گفتار
✔️event time = وقت رویداد
✔️reference time = وقت مرجع

@MorphoSyntax

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago