کانون نویسندگان آماتور

Description
گوشه‌ای دنج برای خواندن و نوشتن.
اینجا نویسنده می‌شوید.
لطفا نوشته های خود را به یکی از آدرس‌های زیر بفرستید:
@Maysamba @saeideh_kho

آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/amateurwriters2014
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 12 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months ago

7 months, 3 weeks ago

۲۳ دی ماه، زادروز سید محمدعلی جمال‌زاده مبارک?****

«هیچ جای دنیا تَر و خشک را مثل ایران با هم نمی‌سوزانند.»
این جمله‌ از کتاب معروف «یکی بود و یکی نبود»، نمادی از نگاه انتقادی سید محمدعلی جمال‌زاده است؛ نویسنده‌ای که با سادگی و صراحت، ادبیات فارسی را به دنیای نوین داستان‌نویسی وارد کرد.
او در آثارش، تصویری واقعی از جامعه ترسیم کرد و با طنزی هوشمندانه، به نقد تعصبات و ساختارهای اجتماعی پرداخت.
جمال‌زاده نه تنها در ادبیات بلکه در تفکر اجتماعی نیز تاثیرگذار بود. او در آثارش نشان داد که داستان‌نویسی می‌تواند بستری برای گفت‌وگو درباره‌ی مشکلات جامعه و بررسی مسائل انسانی باشد. نوشته‌های او از زندگی مردم سرچشمه می‌گرفت، به همین دلیل هر کلمه‌اش مانند آینه‌ای شفاف، واقعیت‌های تلخ و شیرین زمانه‌اش را بازتاب می‌کرد. به‌ویژه در کتاب «یکی بود و یکی نبود» که توانست تناقض‌ها و تعصبات را به زبانی ساده و در عین حال تیزبینانه به تصویر بکشد و همین نگاه انتقادی، جوهره‌ی آثار جمال‌زاده محسوب می‌شود.?

امروزه بازخوانی آثار این نویسنده‌ی معروف، می‌تواند چراغ راهی برای نویسندگان و اندیشمندان باشد. او به ما آموخت که نقد، نه فقط ابزاری برای تخریب بلکه فرصتی برای سازندگی است. نگاه او به داستان‌نویسی، رویکردی آموزشی و اخلاقی داشت؛ جایی که کلمه‌ها، به‌واسطه‌ی صداقت و سادگی، به اثری ماندگار تبدیل می‌شدند.
نام جمال‌زاده همچنان الهام‌بخش کسانی است که می‌خواهند با قدرت قلم، جهان بهتری بسازند.
او به‌عنوان «پدر داستان‌نویسی معاصر ایران»، کلمات را از اسارتِ سنت‌ها رها کرد و به ابزاری برای تغییر و بازتاب حقیقت تبدیل نمود.✨️

زادروز محمدعلی جمال‌زاده‌ فرصتی است برای تجلیل از قلمش، قلمی که همچنان صدای اعتراض، امید و حقیقت را در دل تاریخ جاودانه کرده است.✍️??

کدام یک از آثار معروف جمال‌زاده را خوانده‌اید؟
نظرتان درمورد سبک نوشتاری او چیست؟

#الهه_حیدری
#مرکز_نوشتن_ایران

7 months, 4 weeks ago

???#روزنوشت ۸ ژانویه ۲۰۲۵

در این فکرم که در این دنیای پر تنش و پر هیاهوی نوشتن داستان براستی چه معنایی دارد آیا باید به دنبال چهارچوب و قراردادهای هميشگي بود. باید نگران کشش ، نقطه اوج و یا چالش داستان خود باشیم ؟

آیا به راستی خواننده امروز ما به دنبال هیجان و التهاب در خواندن داستان است؟ مگر فیلم های سینمایی ماهواره، نتفلیکس و یوتیوب برای ارضای عطش و هیجان او کافی نیست؟ مگر هیاهوی و دوندگی روزمره و دیدن اخبار سرسام آور دنیا برایش کافی نیست؟ چرا باید داستان پر هیجان نوشت؟

در این دنیای خاکی ولی شلوغ که همه اطلاعات غیر منتظره و شوک آور با کوچکترین حرکت سرانگشتانمان بدست می آید، نوشتن و نویسندگی براستی چه معنا و مفهومی دارد؟
مگر همه چیز در حال تغییر و دگرگونی نیست؟ شاید خواننده ما هم دیگر نه به دنبال هیجان بلکه خواستار یک مکان امن و آرام همراه با همدلی و همیاری است . شاید به دنبال جایی است که در سکوت سبک و همه گیر تنها صدای پرندگان، خش خش برگ درختان و زمزمه آب را بشنود همراه با نوازشهای گرم و نفسهای آرام و نزدیک یک انسان دیگر را، که به خواننده ما می گوید:

"دلواپس نباش همه چیز درست می‌شود. نگران نباش ما همدیگر را داریم . هنوز کودکان با خنده معصومانه‌شان را داریم . هنوز طبیعت و زیبایی‌هایش را داریم . هر چند به او پشت کرده ایم ولی طبیعت، مادریست که همیشه آغوشش برای ما باز است. "

✍️#سویل_گنجینه
? کانون نویسندگان آماتور
?@amateurwriters

8 months ago

???#شعر

هم، حال بدی یکسره دارم، تو نداری
هم، بغض در این حنجره دارم تو نداری

من بافته ام از غم و دردی متراکم
در هر گرهی صد گره دارم تو نداری

تکرارم و بیزارم از این کارم و بسیار
هی دایره در دایره دارم تو نداری

من بى خبرم از تو و تو بى خبر از من
سخت است كه من دلهره دارم تو ندارى

از پنجره ى رو به خيابان اتاقت
آنقدر كه من خاطره دارم تو ندارى

#سید_تقی_سیدی
? کانون نویسندگان آماتور
?@amateurwriters

10 months, 1 week ago

✴️بعد از آن به موزه نقاشی رایگان شهر رفتیم که بسیار بزرگ و زیبا است و نقاشی های کلاسیک و مدرن از هنرمندان معروف دنیا را به نمایش گذاشته‌اند.

✴️ گروهی از بچه های مدرسه ای را دیدیم که در گردش فرهنگی خود درحالی که دور یک تابلو نقاشی جمع شده بودند به دقت به توضیحات معلم گوش می دادند. مثل اینکه‌ گردش فرهنگی و تفریحی توسط مدرسه بسیار رایج است چون هر روز در هر نقطه شهر با چنین گروه ها روبرو می‌شدیم.

10 months, 1 week ago

#سفرنامه آرژانتین #قسمت: سوم

اولین مکان سیاحتی که رفتیم یکی از پارک‌های بزرگ شهر در منطقه پالرمو(Palermo ) است. پارک زیبایی که نیمچه باغ وحشی هم دارد با طاووس و موش‌های بزرگ که آزادانه در میان مردم می چرخند و همچنین یکی دو عدد میمون و زرافه و شتر مرغ.

از همه جالب تر حیوانی است که مخصوص آرژانتین است به نام (mara ) که به نظرم شمایل آن مخلوطی از سگ، آهو و خرگوش است.

✍️#سویل
? کانون نویسندگان آماتور
?@amateurwriters

10 months, 1 week ago

???#داستان نخلِ بلندِ ننه عبدو

#سمیه_رضایی
? کانون نویسندگان آماتور
?@amateurwriters

10 months, 2 weeks ago

???#آموزش_ویرایش

«من در فاکولتهٔ طب اونیورسیتهٔ تهران تحصیل می‌کنم.»

باورتان می‌شود که هفتاد سال پیش، دانشجویان پزشکی چنین جمله‌ای را بر زبان می‌آوردند؟ تلاش‌های پژوهشگران و واژه‌گزینان #فرهنگستان_ایران (فرهنگستان اول) منجر به فراموش شدن اصطلاحات بیگانه شد، تا حدی که امروز به‌سهولت گفته می‌شود:
«من در دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه تهران تحصیل می‌کنم.»

(تهیه‌شده در گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)

? کانون نویسندگان آماتور
?@amateurwriters

10 months, 2 weeks ago

???#شعر #صبحگاهی

کنون که شعاع آفتاب
افتاده بر کناره‌های لب‌پر دیوار
کنون که عطر بامداد
کشیده قامت تکیده‌اش
تا کرانه‌های پنجره
پلک بگشا عزیز نازنین من!
با چشم‌های نیمه‌‌باز و بسته‌ات
ببوس
نگاه آفتاب را و
آغوش بگیر
گرمای تنش.
بتاب به روز پیش رو
بتاب
آفتاب نازنین من!

✍️#میثم_باجور
? کانون نویسندگان آماتور
?@amateurwriters

10 months, 3 weeks ago

???#دلنوشته

از دیوارها آتش آویزان بود.
بوی سوختگی هر کجا را گرفته بود.
دقایق می‌سوختند.
صدای سوختگی مانند آهنگی پرهیاهو بر زندگی نشسته بود.
قطرات اشک هیچ آتشی را خاموش نکردند.
گویا زندگی درحال خاکستر شدن بود.
نیم‌نگاهی به دریای در حال سوختن، پاسخ تمام جواب‌ها بود.
جهان ساکت بود.
دقایق با آرامش می‌گذشتند.
هیچ صدایی نبود که کسی را آزار دهد.
منشا تمام آن آتش‌های آزار دهنده همان خود بود.
پیکری که در آتشی زنجیره‌ای گرفتار شده بود،
تمام آتش همان او بود.

#ماندانا_مسائلی
? کانون نویسندگان آماتور
?@amateurwriters

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 12 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months ago