?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago
?
تنهـا نخواهم شد
تنهـا نخواهم ماند
تنهـا نخواهم مـُرد ...
.
تو خواهـی آمد
تو باز خواهی گشت
ایـن دل تنهـا نخواهد ماند !
.
از گریـه یِ من
همه فکر میـکنند
تو رفته ایُ
من تنهـا خواهم ماند !
.
من فقـط از دوریت
بـی صبرم
ایـنجور بی تاب ... کمی بی طاقت هم ...
.
.
تو خواهی آمد
تمام خواهی کرد شب هایِ پر دردم را
ایـن گریه هایِ بی امانم را
.
اینکه میگویند « دوستان به جای ما » بی معنیست باور کن ..
هیچکس نمیگیرد جایت را
.
تنها نخواهم ماند
تو خواهی آمد
در آغوشت فراموش خواهم کرد
این رفتنِ نابهنگامت را
.
گفتم بگویم با تو
حرف هایِ شبِ آرزو هایم را ...
.
#زینب_هاشم_زاده | @zed_hashemi
?
- از دست دادن آدمهایی که دوستشان داری صدا ندارد، صدایِ قدمهای آنها را نمیشنوی .. صدا ندارد این رفتن، خداحافظی ندارد .. حتی اتمام حجت هم ندارد
آنها از درون له میشوند و لبخند میزنند و تو فکر میکنی همهچیز خوب است چون هیچگاه غمِ نهفته در نگاهشان را نمیبینی!
آنها از بیتوجهی تو میشکنند ولی تو صدای شکستن آنها را نمیشنوی! چون بیتفاوتیات گوشهای تو را کر کرده است ..
آدمهای زندگیات را آرام آرام .. با هر حرفی که باید بیان کنی و نمیگویی با هر نوازشی که دریغ میکنی و هر لبخندی که به آنها نمیزنی از دست میدهی ..
اندوهای که باید گفت / #زینب_هاشم_زاده
@zed_hashemi ❄️
[ دوست داشتنت اجتناب ناپذیر است ]
دوستش داشتم، از همان ابتدا!
انکار را گذاشتنهاند برایِ همین وقتها، آن وقتهایی که فرار میکنی از حسِ تعلق داشتن به کسی و گویی حصارِ خواستنش دورِ لحظههای تو پیچیده میشود .. بیآنکه .. بخواهی؟! نه .. میخواهی، یعنی همیشه در خیالت کسی چون او را میخواستی که باشد، حالا که یافتیاش فرار میکنی از پذیرش اینکه داری در بودن این آدم حل میشوی!
از همان ابتدا دوستش داشتم .. دوستت داشتم!
حالا که حتی برای خودت هم اعتراف کردهام، هرچند در بیان وصف نمیشود .. حالا فکر میکنم دوست داشتنت اجتناب ناپذیر است
فقط کافیست صدای خندهات ناخودآگاه در سرم تکرار شود
آدم دیگر حالش دست خودش نیست ..
میفهمی که مجموعهی کامل جذابیت بودن یعنی چه؟
میدانم! اگر هرکدام از اینها را بگویم انکار میکنی .. چون خودت نمیخواهی فلانطور باشی ولی خب فلانطور هستی!
این نخواستنت بیشتر خواستنیات کرده است ..
مینویسم که بدانی / #زینب_هاشم_زاده
@zed_hashemi ❄️
?
رو سیاهیِ نبودنت
مانده برعصر هایِ جمعه
وگرنه برایِ تو ..
اصلا مهم نیست که یک نفر
تمامِ ثانیه هایش
عصر جمعه است !
لعنتی تر از تو مگر هست ؟
که لحظه هایِ زندگیِ مرا صدساله کرده ای !
نبودن برایِ تو که رفته ای
معنی ندارد !
نمیفهمی خالی بودن جهانم همه از نداشتنِ توست !
نمیفهمی که همه یِ دنیایِ شخصی میتواند " یک نفر " باشد ..
#زینب_هاشم_زاده | @zed_hashemi
?
آدمها یک روز تمام میشوند
نشآن نمیدهند
مثل قبل لبخند میزنند
زندگی میکنند
میبخشند .. محبت میکنند !
حتی رابطههای قدیمیشآن را هم حفظ میکنند
باور میکنید حتی کسی را هم از زندگیشآن خط نمیزنند ،
نگه میدارند .. حتی آنهایی که آزارشان میدهند را ..
آدمها یک روز
برایِ خودشان تمام میشوند
فقط ادامه میدهند " بودن " را .. :)
حتی اگر ابد و یک روز ـهم از روز عاشق شدنمآن بگذرد !
باز هم مثلِ همآن روز اول میخوآهمت ،
هر ثآنیه بیشتر قدر بودنت رآ هم خواهم دانست !
نه ،
تکرآر نمیشوی .. حتی با گذشت روزـها !
هنوز همان
انتخابِ اول و آخر من خواهی بود
مگر آدم
چندبـار متولد میشود ؟!
من با عشقِ تو دوبـاره متولد شدم
دوباره نفس کشیدم ..
در هر نگاهِ تو ،
جانی دوبـاره گرفتم .. برایِ ماندن، بودن و ساختنِ رویاهایِ هردویمان !
برایِ دویدنِ این راهِ طولانی بـا " تو "
تا تهـِ دنیایی که برایِ ما ته ندارد ..
عشق همینجاست
فاصله یِ میانِ انگشتـانِ تو ،
و شوقِ دستانِ من برایِ پُر کردن این فاصله ـها !
من میخواهمت دیوانه جان
تا همیشه میخواهمت ،
تو تکرارِ امید برایِ ادامه در هر ثانیهـ ای
تو رآ میخواهمت
برایِ دلم .. برایِ زندگی ..
برایِ با هم بودن !
تا تمامِ مسیرهایِ زندگی را با عشق
با هم بجنگیـم ..
با هم امیدوار طی کنیم تمامِ سختی ـها را !
با هم نفس بکشیم هوایِ بهار را
سر کنیم تابستـان را
قدم بزنیـم پاییز را
و از عشقِ هم گرما ببخشیـم زمستان را ..
تمامِ فصلهـا
به نامِ تو هستند و بـرایِ تو !
می نویسم که بدانی / #زینب_هاشم_زاده
?
@zed_hashemi
- هیچگاه زندگی را آنطور که باید ، زندگی نکردم
همیشه غمی بود ، دغدغهای بود ..
غمهای زندگی درنگاهم همیشه بود ، همیشه زیاد هست .. انگار که بعد از هر حادثهای ساعتها ، روزها .. حتی ماهها .. در عصر جمعهای در یکشنبهها .. گیر میکردم ..
غصهی زیاد آدمی را پیر میکند ، غصههای خودساخته پیرتر .. گریهی زیاد از یکجایی به بعد سنگینتر میکند تمام وجودت را !
مثلِ باران بیامان در عصر یک روز اردیبهشت ..
نمنم شروع شود و سیلش تو را ببرد ، در دور دستترین جا و نقطه !
لطیف شروع شود و جوری سنگین شود لباست از سنگینیِ بارش که لطافتش تبدیل شود به کوفتگی بدن ..
.
هیچگاه زندگی را آنطور که باید ، زندگی نکردم ..
یاد نگرفتم که باید گذر کرد از سختیها و توکل کرد ..
من این را بلد نیستم ..
همیشه غمهای کوچک و زودگذر را چنان بزرگ کردم .. که رهایی از آنها برایم دشوارتر از مشکلآتِ بزرگم بود ..
.
زندگیِ آدمی با درد و غصه عجین است ، زندگیِ بیدرد که زندگی نیست ..
هرآنقدر که غمها بزرگند ، دلخوشیها کوچکند و بسیار ..
آنقدر در یک نقطه ماندم و اشک ریختم ..
آنقدر در جایِ خالیِ آدمهای زندگیام درجا زدم ..
سالهاست روحم مانده است در گذشته ..
در نقطهها و چالههای خودساخته ..
در غمهای خودساخته ..
که هیچگاه نمیرسم .. خسته از هرچیزی .. که هیچگاه نمیرسم .. گویی زمان میرود و من ایستادهام ..
.
هیچگاه زندگی را آنطور که باید ، زندگی نکردم ..
[ حرفهایِ تنهاییِ من / #زینب_هاشم_زاده ]
@zed_hashemi ?
ما دیوانه نبودیم ،
فقط دوست داشتیم با آرزوهایمان زندگی کنیم
نه با خیال ..
آرزوهایی از جنس واقعیت ،
ساده .. کوچک ، مثل همین دلخوشیهایی که گمشده است میان غصههای زندگی ..
سخت نبود .. دور نبود ..
مثلِ تمامِ لحظههای خوشبختی ساختنی بود ..
حالا هزاری هم فکر کنند ما دیوانهایم ..
ولی ما دیوانه نبودیم
ما شبیه آرزوهایمان شده بودیم
شبیه دلخوشیهای کوچک ..
شبیه لبخندهای ساده ..
شبیه نفسهایی که در لحظه میکشیم و دریغا از غنیمت دانستن تمامِ فرصتهای رفته ..
آبِ جوی را دیدی ؟
همانقدر خنک و دلچسب .. در گرمایِ تابستان
مثلِ لذت بلند بلند خواندن یک شعر عاشقانه بر فرازِ دیوارهایِ زندگی ..
آنقدر دلنشین ..
از ته دِل .. از ته دِل .. مثل خندهی یک کودک از سر ذوق !
ما دیوانه نبودیم
ما فقط شبیه آرزوهایمان شده بودیم ..
[ حرفهایِ تنهاییِ من / #زینب_هاشم_زاده ]
@zed_hashemi ?
هرچقدر دست نیافتنیتر که باشی
بیشتر میخواهند تو را ..
انگار این آدمها برایشان نزدیکی و مهربان بودن مفهومی ندارد ..
انگار که هرچقدر با محبتتر باشی
بیشتر توجه کنی
محتاجتر به نظرشان میآیی ..
نمیدانم این چه قواعد مزخرفی است که برایِ خودشآن مشخص کردهاند
که انگار رابطههایِ عاطفیشآن هم معامله است ..
میترسم از روزی که برای احساسها و رابطهها هم قیمت مشخص کنند ..
ریشههای محبتها را نخشکانیم
با این بده بستانهای خود ساخته .. !
با غرورهایمان لگدمال نکنیم همه چیز رآ .. روزی نرسد که ترس وجودمان را بگیرد از دوست داشتن .. از محبت کردن .. از بخشیدن ..
میترسم از این قواعد خودساختهی این جماعت
که دارد همه چیز را با نگاه مغرورانه و خودخواهش میسنجد ..
میترسم از روزی که حتی کلامی از محبت واقعی هم نماند
از ما فقط تظاهر بماند و تظاهر ..
[ حرفهایِ تنهاییِ من / #زینب_هاشم_زاده ]
@zed_hashemi ?
بیایید به آدمها فرصت ندهیم
بیایید به آنها که یکبآر رفتهاند ، دوباره اعتماد نکنیم .. دوباره فرصت ندهیم .. دوباره اجازهی بازگشت ندهیم ..
اعتمادهایِ نیمبند ،
منتهایی که برسر هم گذاشته میشود برایِ برگشتها .. برای تحملها ..
اینها سخت است ..
شکستن چندینبارهیِ غرور آدمی سخت است !
آدمهایِ به ظاهر پشیمانِ برگشته را میشناسیم
دیگر میدانیم چرا رفتهاند
میدانیم موقع رفتن چه چیزهایی را له کردهاند ..
یکبار میتوانی بگویی من به خود فرصت عاشقی دادم
من او را نمیشناختم ..
یکبآر خودت را با غیرقابل پیشبینی بودنها میتوانی دلداری دهی ..
یکبآر با این دلایل میتوانی خودت را دوبآره بسازی ..
هرچند خیلیها نمیتوانند ..
آزموده را آزمودن خطاست !
بدان اویی که یکبآر رفته است
راه رفتن را خوب یادگرفته و حفظ کرده است
دیگر میداند چطور و چگونه برود ، بیشتر ضربه خواهد زد !
آزموده را آزمودن خطاست ..
[ حرفهایِ تنهاییِ من / #زینب_هاشم_زاده ]
@zed_hashemi ?
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago