مسیح طالبیان

Description
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago

8 months, 2 weeks ago

به بهانهء از دست دادن دوست و رفیقِ همراهمان، علی بیک، یادش ماندگار
برگ‌های ریخته -
پروانه‌ لحظه‌ای می‌آرامد
قبل از ادامهء پرواز
باشو گفته: «باید در کیو باقی ماند و از طریق جیتسو عمل کرد ، اما وقتی در جیتسو هستیم، نباید در کیو بازی کرد»، این دو عبارت بینشی عمیق درباره تعادل بین عناصر ملموس و ناملموس در شعر، به ویژه در هایکو، ارائه می‌دهد. بیایید این جمله را تجزیه و تحلیل کنیم و تأثیر آن را در نوشتن هایکو و دیگر فرم‌های شعری بررسی کنیم.
ابتدا توضیح این دو عبارت از باشو:
۱. در کیو باقی بمان و از طریق جیتسو عمل کن
• کیو (خلأ ، ناملموس): نشان‌دهنده فضای انتزاعی، باز و تلقینی در شعر است،چیزهای نادیده، احساسات یا تاویل‌های فلسفی.
• جیتسو (ماده،واقعی،حقیقت، ملموس): به عناصر ملموس و عینی اشاره دارد، تصاویر، اشیا یا اقدامات خاص که شعر را بر مبنا و پایهء واقعیت بنا می‌کنند.
• تفسیر: باشو پیشنهاد می‌کند که شاعر باید در ذات انتزاعی، احساسی یا فلسفی (کیو) غرق و ریشه داشته باشد اما آن را از طریق تصاویر ملموس و خاص (جیتسو) بیان کند. به عبارت دیگر، ذهن شاعر باید در قلمرو احساس و معنا ساکن باشد، اما شعر باید از طریق جزئیات زنده و ملموس تجلی یابد.
۲. وقتی در جیتسو هستی، در کیو بازی نکن
• تفسیر: وقتی شاعر یک تصویر یا موضوع ملموس (جیتسو) را انتخاب کرد، نباید معنای انتزاعی آن تصویر (کیو) را بیش از حد توضیح دهد یا به آن بپردازد. خواننده باید بتواند به طور طبیعی لایه‌های عمیق‌تر معنا را خود از متن استنباط کند، بدون اینکه شاعر آن را به او تحمیل کند. "بازی" در اینجا به معنای زیاده‌روی در انتزاع یا توضیح است که می‌تواند قدرت شعر را کاهش دهد.
کاربرد پیشنهاد باشو در نوشتن هایکو:
۱. ریشه داشتن در کیو (خلأ):
• قبل از نوشتن، شاعر باید با ذات احساسی یا فلسفی که می‌خواهد منتقل کند، ارتباط برقرار کرده و در ذهن خودش آن را حلاجی کرده باشد. این می‌تواند احساس تنهایی، ناپایداری، شگفتی یا هر حقیقت جهانی دیگری باشد.
• مثال: اگر شاعر می‌خواهد ناپایداری زندگی را بیان کند، ممکن است با تأمل بر این ایده (کیو) شروع کند.
۲. عمل کردن از طریق جیتسو (ماده، واقعیت و ملموس):
• سپس شاعر این ذات را از طریق یک تصویر یا لحظه‌ای خاص در طبیعت و زندگی بیان می‌کند. تصویر باید زنده و ملموس باشد تا خواننده بتواند احساس یا ایده را به طور غیرمستقیم تجربه کند.
• مثال: به جای گفتن «زندگی گذراست»، شاعر ممکن است بنویسد:
برگ‌های ریخته -
پروانه‌ لحظه‌ای می‌آرامد
قبل از ادامهء پرواز
در اینجا، تصاویر ملموس (برگ‌های افتاده، پروانه) ایده انتزاعی ناپایداری را بدون بیان مستقیم آن القا می‌کنند.
۳. پرهیز از توضیح بیش از حد (بازی در کیو):
• وقتی تصویر ملموس انتخاب شد، شاعر باید از وسوسه توضیح معنای عمیق‌تر خودداری کند. خواننده باید آزاد باشد تا شعر را به شیوه خود تفسیر و احساس کند.
• مثال: از اضافه کردن سطرهایی مانند «این نشان می‌دهد که زندگی گذراست» پرهیز کنید، زیرا این کار «بازی در کیو» است و ظرافت شعر را از بین می‌برد.

@Masihtalebian

8 months, 3 weeks ago

برای تحلیل این هایکو بر اساس نشانه‌شناسی مایکل ریفاتر، ابتدا لازم است ابعاد «ارجاع‌ناپذیری»، «ناهمخوانی» و «خواننده‌محوری» آن بررسی شود. ریفتتر بر این باور است که شعر به جای بازتاب مستقیم واقعیت، از طریق نشانه‌ها و رمزگان عمل می‌کند و معنا در فرایند خوانش شکل می‌گیرد.

۱. ارجاع‌ناپذیری (Unreferentiality):

در این هایکو، اجزای اصلی (“موهای سفید”، “درِ قفل‌شده”، “کاهِ گندمْ‌سیاه”) به گونه‌ای طراحی شده‌اند که هر کدام به مفاهیمی ضمنی اشاره دارند، اما مستقیماً به یک واقعیت عینی یا داستان خاص ارجاع نمی‌دهند. برای مثال:
“موهای سفید” می‌تواند نماد پیری، خرد، یا حتی گذر زمان باشد.
“پشتِ دری قفل‌شده” فضایی از جدایی، انزوا یا مانع را تداعی می‌کند.
“کاهِ گندمْ‌سیاه” با ترکیب تناقض‌آمیز رنگ (زرد و سیاه)، نوعی ناپایداری یا تغییر را نشان می‌دهد.

ارجاع‌ناپذیری این نشانه‌ها باعث می‌شود که معنا نه در خود واژه‌ها، بلکه در روابط میان آن‌ها و تأویل خواننده شکل بگیرد.

۲. ناهمخوانی (Displacement):

هایکو به طور سنتی از ارتباطات غیرمنتظره برای ایجاد تأثیر احساسی یا معنوی استفاده می‌کند. در این جا، “موهای سفید” به عنوان نمادی از کهولت یا زمان، با “درِ قفل‌شده” در تضاد یا نوعی ناهمخوانی معنایی قرار می‌گیرد؛ گویی گذر زمان یا پیری با نوعی جدایی یا محدودیت همراه است. همچنین، “کاهِ گندمْ‌سیاه” این تضاد را تشدید می‌کند، چرا که رنگ سیاه با ماهیت طبیعی کاه گندم ناسازگار است.

این ناهمخوانی‌ها، خواننده را مجبور می‌کند تا به دنبال لایه‌های پنهان‌تر معنا بگردد.

۳. خواننده‌محوری (Reader-Centricity):

بر اساس نظریه ريفاتر، شعر معنا را به طور کامل به خواننده منتقل نمی‌کند، بلکه او را به مشارکت در فرآیند معناسازی دعوت می‌کند. در این هایکو:
• خواننده ممکن است “درِ قفل‌شده” را استعاره‌ای برای موانع زندگی بداند یا آن را نمایشی از انزوای دوران پیری تعبیر کند.
• تضاد میان “سفیدی” موها و “سیاهی” کاه می‌تواند به چرخه‌ی دوگانه‌ی زندگی و مرگ اشاره کند.

این شعر خواننده را به تأمل در مفاهیمی مانند گذر زمان، محدودیت‌های زندگی و تضادهای موجود در طبیعت انسانی و فیزیکی فرا می‌خواند.

نتیجه:

این هایکو با استفاده از نشانه‌های متناقض و باز، معنا را نه به طور مستقیم، بلکه از طریق ارتباطات و تأملات خواننده خلق می‌کند. بر اساس دیدگاه ریفتتر، این ساختار نشانه‌ای باعث می‌شود که خواننده به جای کشف یک معنای واحد، با جهان شعر درگیر شود و معنای آن را در ذهن خود بسازد.

شما چه برداشتی از این شعر دارید؟ آیا نکته‌ای خاص برایتان برجسته است؟

@Masihtalebian

9 months ago

...
آفتاب از میانِ مِه،
دوست نابینای من
لب‌خند می‌زند
sun through mist,
my blind friend
smiling
(Hubert Fisser)
چفت و پیوستاری بین سطر اول و سطرهای دوم و سوم در این هایکو چگونه است؟ آیا این دو ایماژ اصولا ربطی به همدیگر دارند؟ و یا دو ایماژ نامتجانس هستند؟
«آفتاب از میان مِه» ، اصولا تیره و تار و کمرنگ است ، پس در این ایماژ نوعی (پوشیدگی) و ویژگی و فضای (مبهم) حضور دارد،ضمن اینکه به سببِ خورشید و روز بودن، احتمالا این مِه به زودی محو خواهد شد و نور آفتاب همه جا را خواهد گرفت.
در سطرهای دوم و سوم ( دوست نابینایی که لب‌خند می‌زند)، ما نمی‌دانیم او به چه سبب لبخند می‌زند؟ اصولا در فکر و ذهن او چه می‌گذرد. از طرف دیگر، آن دوست نابینا با آن عینک احتمالا دودی، لبخندش خبر از چیزی خوشایند دارد
بنابراین چفت و بست بین دو بخش این هایکو ، همین ویژگی‌های برشمرده برای هر ایماژ است.
دوست ژاپنی من ( آقای کُندو) در مقالهء نشانه‌شناسی در هایکو، می‌گوید که هایکو،غالبا از دو بخش تشکیل شده است که هر بخش یک « اولیت» و یا « Firstness» در نشانه‌شناسی چارلز ساندرز پیرس است. اولیت یک ویژگی ، و یا یک کیفیتی است که در نخستین قدم ذهن شاعر و یا هنرمند را به خود مشغول می‌کند.
شاید مفهوم «هیپوگرام» در نشانه‌شناسی ،مایکل ریفاتر ، معادل همین اولیت در نشانه‌شناسی پیرس باشد .هیپوگرام آن هستهء کانونی حسی است که کُلِ یک شعر بر آن مبنا ساخته و پرداخته شده است .
بدین ترتیب می‌توان اذعان داشت که هستهء مرکزی و کانونی هایکو از دو هیپوگرام تشکیل شده است، که این دو با هم مشابهت دارند، و یا بطور دقیقتر،دو بخش هایکو در یک هیپوگرام مشترک هستند، که هر بخش آن هیپوگرام را به طرز خاصی بازتفسیر کرده‌اند.
در نشانه‌شناسی مایکل ریفاتر، هیپوگرام«Hypogram » یک عنصر یا زیرمتن پنهان در متن اشاره دارد که اساس معنایی یا ساختاری متن اصلی را تشکیل می‌دهد. این مفهوم از ایده‌های نشانه‌شناختی و روان‌شناختی نشأت گرفته و به ارتباط بین متن و عناصر پیشین یا زمینه‌ای آن می‌پردازد.
به طور دقیق‌تر، هیپوگرام عبارت است از یک جمله، عبارت یا تصویر پیش‌متنی که متن اصلی به آن اشاره دارد، آن را تغییر می‌دهد، یا بازتفسیر می‌کند. ریفاتر معتقد است که معنا در متن به‌طور مستقیم قابل مشاهده نیست، بلکه در رابطه‌ی متن با این هیپوگرام‌ها و رمزگان‌های مرتبط با آن قابل درک می‌شود. این هیپوگرام‌ها می‌توانند در قالب ارجاعات، طنین‌های معنایی، یا الگوهای سبکی در متن ظاهر شوند.
برای مثال:
• در یک شعر، هیپوگرام می‌تواند یک مضمون ادبی یا فرهنگی مشترک باشد که شاعر آن را بازآفرینی می‌کند.
• در یک اثر روایی، ممکن است هیپوگرام به عنوان یک استعاره یا کلیشه‌ی فرهنگی در پس‌زمینه‌ی داستان عمل کند.
ریفاتر از این مفهوم برای تحلیل نحوه‌ی تعامل خواننده با متن استفاده می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه خوانندگان با رمزگشایی هیپوگرام‌ها به تفسیر متن می‌پردازند.

@Masihtalebian

10 months, 2 weeks ago
صبح ها خوب است

صبح ها خوب است
قدری از برگ ها ریخته
قدری مانده تا بریزد

( تانِدا سانتوکا  )

این ( خوب است ) هم طنز است و هم کنایه ، به شما می گوید (تو خود بخوان حدیثِ مُفصل از این مُجمل
..( قدری از برگ ها ریخته ) .. قدری هم مانده تا بریزد  . آنچه در متن نیامده اما در متن پنهان است ، به یاد آوردن تفکر خیام است
پا از دایرهء روزگار باید بیرون بکشیم و اسیر جزئیات درون این دایره نشویم ، و از بیرون این دایره نگاه کنیم ، این برگ ها هستند که می ریزند ، قدری از برگ ها هم منتظر ریختن هستند  .
ماتسو باشو  همان روزی که بار و بُنه مهیا کرده بود و پا در سفر به نواحی شمال می گذاشت گفت : ماه و خورشید هر دو مسافران ابدی و ازلی هستند .حتی این سال ها هم آواره اند .عُمری است دستخوش طوفان بر زورقی و پیرانه سر ، بر اسب خسته ای افسار به دست سوی این سال ها روان هستم ، هر روز برایم سفری است و سفرخود برایم منزل است .

@Masihtalebian

10 months, 3 weeks ago
اگر که ماتسوئو باشو در قرن …

اگر که ماتسوئو باشو در قرن هفدهم و اواخر پائیزی سرد نوشت:
پائیز به ژرفا رسیده،
همسایهء دیوار به دیوارِ من
چگونه سرمی‌کند؟
بانیا ناتسوایشی در قرن بیست و یک و با سبک هایکوی مدرن نوشت :
ابری فراتر از هر شکلی،
ما حافظهء خود را
از دست داده‌ایم
انگار که هایکوی بانیا، پاسخ ما به هایکوی باشو در شرایط فلاکت‌بار این روزها است !

10 months, 3 weeks ago

به این هایکو از دیتمار توخنر، شاعر و پژوهشگر اطریشی توجه کنید:
فروشگاهِ کتاب‌های عتیقه،
آزاد می‌کنم
بویِ زمان را
Buchantiquariat
ich entlasse
den Duft der Zeit
(Dietmar Tauchner)
دیتمار توخنر در یک کتابفروشی که کتاب‌های عتیقه و قدیمی را می‌فروشد، یک کتاب را از قفسه برداشته و با بازکردن و تورق آن بو و عطر کهنگی را استشمام می‌کند، اما در همین اثنا حسِ بویایی او در ذهنش (بوی زمان) را حس می‌کند.
اصولا استعاره گذر از توصیف صرف به سوی هنر را امکان‌پذیر می‌کند، زیرا استعاره هایکو را از دنیای واقع‌گرایانه‌ی ما خارج کرده و اندکی از شاعرانگی را به آن بازمی‌گرداند و بدین ترتیب با استعاره، شگفتی آغاز می‌شود.
استعاره دریچه‌ای به بُعد شاعرانه باز می‌کند و آنچه را آشناست، در نوری نو و شگفت‌انگیز دوباره نمایش می‌دهد. در این هایکو «کتاب‌فروشی قدیمی / عطر زمان را آزاد می‌کنم»، استعاره توصیف بوی کتاب‌های قدیمی را به تأملی درباره‌ی زمان، زوال و خاطره تبدیل می‌کند.
استعاره مرزهای مشاهدهء صرف را می‌شکند و فضایی برای تداعی و احساس می‌آفریند. این هایکو مخاطب را دعوت می‌کند که نه تنها ببیند، بلکه احساس کند و خیال‌پردازی کند. در یک هایکو که به شدت بر ایجاز و القا تکیه دارد، استعاره عنصری است که به متن ژرفا می‌بخشد و نادیدنی‌ها را ملموس می‌کند.
به عبارت دیگر: استعاره به هایکو روح می‌بخشد و آن را به هنر تبدیل می‌کند. این گونه استعاری اندیشیدن و گفتن، با مفهوم«ناسازگاری دستوری» و یا « ungrammaticality » در نشانه‌شناسی مایکل ریفاتر به‌نوعی مرتبط است، زیرا استعاره بدین مفهوم اغلب انتظارات متعارف خواننده را می‌شکند و همین شکستن است که لحظه‌ی شگفتی را خلق می‌کند.

10 months, 3 weeks ago

چارلی چاپلین گفته بود : ( یک عمر سعی کردم درد را به مردم نشان دهم، اما آنها فقط خندیدند).
ما ممکن است با افراط بخندیم، مثل وقتی که در اوج احتیاج در شهری غریب یک نردبان پبدا کنیم که کسی به آن نیاز ندارد تا فروخته شود و دردی از ما درمان کند. ما به کمبود نیز می‌خندیم، مثل وقتی که یک کلوچه، تنها یک کلوچه سیرمان می‌کند،اما پولی در بساط نداریم.
گاهی تنها به این دلیل می‌خندیم که خندیدن بهتر از گریه کردن است، همانند «طنز چوبه دار». طنز چوبه دار شوخی و یا طنزی است که در موقعیت‌های تهدید کننده زندگی، فاجعه آمیز یا وحشتناک، آنها را به سخره می‌گیرند و بر آن می‌خندند.
به گفته شِلی: «صادقانه‌ترین خندهء ما،آمیخته با قدری درد است.» ، اصولا کمدی ممکن است از رنج برخیزد یا به آن منجر شود.
این موضوع نشان‌دهنده رابطه پیچیده میان طنز و رنج است، جایی که کمدی اغلب از موقعیت‌های دردناک سر برمی‌آورد یا دوباره به آن‌ها بازمی‌گردد و در تجربه انسانی خنده و اشک را در هم می‌آمیزد، همانند تصویر این سِن‌ریو:
با دستمالِ جیب‌اَش
جاکِش جایی را تمیز می‌کند
و برای کاسبی می‌نشیند
شاید ما خنده یا اشک ناب را تنها زمانی درک کنیم که آن‌ها را در کودکی خردسال ببینیم، برای او که خنده و گریه معادل شادی و ناراحتی، لذت یا درد هستند.
اشک‌های بزرگسالان، مانند خنده‌هایشان، بسیار پیچیده و بغرنج هستند. انحراف از حالت عادی و هنجاری نیز می‌تواند دلیل آن باشد، همان‌طور که در شعر واکا و دیگر آثار ادبی ژاپن چیزی نیست جز گریستن بر آنچه که فقدان آن حس می‌شود.
اشک‌ها از کاستی‌ها سرچشمه می‌گیرند: از معشوقی که حضور ندارد، از فقدان به‌جای حضور، از تنهایی به‌جای همراهی، از همدلی به‌جای تمسخر. بسیاری از بزرگ‌ترین آثار ادبی ژاپن با رنج نشانه‌گذاری شده‌اند. اگر قرار باشد چیزی را مشخص کنیم که ژاپنی‌ها آن را عمیقاً تأثیرگذار و زیبا بدانند، بدون تردید باید گفت: محرومیت همراه با زیبایی.
همچنین نباید کلمه‌ای را فراموش کنیم: «موکاشی»،به معنی ( دوران قدیم، روزگار قدیم، گذشته‌ها) و یا نوستالژی ،که اشک را بر چشمان بسیاری، از جمله باشو، با خواندن این شعر از شونزِی ( Fujiwara no Shunzei,1114-1204) جاری می‌کند.
دلتنگِ آن روزهای گذشته،
آوازت را نخوان، تا اشکم نیفزاید
هوتوتوگیسو، از فراز تپه‌ها
(هوتوتوگیسو به معنی کوکو)
تعجبی نیست که فروید بذله و طنز را با نفرت و بدخواهی مرتبط می‌دانست. موضوع شگفت‌انگیزی است که تولد هنر در ژاپن با خنده همراه است - همان‌طور که( آمه نو اوزومِه) در برابر «غار صخره‌ای آسمانی» نمایش خود (یا استریپ‌تیز) را اجرا می‌کند. تصور اینکه یک الهه یونانی عمداً با پایین کشیدن لباس‌هایش خنده ایجاد کند، برای هر کسی دشوار است.
(آمه نو اوزومه) « Ame no Uzume » مفهومی در اسطوره‌شناسی و فرهنگ ژاپن است، او یک الهه در اسطوره‌های ژاپنی است که به عنوان الهه شادی، رقص، و طلوع شناخته می‌شود. او یکی از شخصیت‌های اصلی در کوجیکی (کتاب اساطیر ژاپن) است. آمه نو اوزومه به خاطر نقشش در داستان مشهور غار آسمانی معروف است.
در این داستان آماتراسو (الهه خورشید) پس از یک نزاع خانوادگی خود را در غاری پنهان می‌کند، که این امر باعث تاریکی و نابودی جهان می‌شود.آمه نو اوزومه برای بیرون کشیدن آماتراسو از غار، شروع به رقصیدن می‌کند. او در حین رقص، لباس‌های خود را درآورده و باعث خنده خدایان می‌شود.این خنده باعث کنجکاوی آماتراسو شده و او از غار بیرون می‌آید، جهان دوباره روشن می‌شود و نظم به طبیعت بازمی‌گردد.
ممکن است که کسی با آن سِن‌ریو دچار خنده شود، اما متن پُر از درد است که در پشت متن انباشته شده است،این زهرخند است.
در آن شعر شونزِی دلتنگی بابت فقدان چیزی زیباست که اشک را سرازیر می‌کند.
در افسانهء «آمه نو اوزومه»، آن استریپ، ناهنجاری است و هر ناهنجاری اغلب باعث طنز می‌شود،اما هدف این طنز دعوت از روشنایی برای زدودن تاریکی است.
در جریان دختر دانشجوی دانشگاه علوم و تحقیقات، افسانهء « آمه نو اوزومِه» در یک تراژدی واقعی و زنده تجسم پیدا کرد، جماعتی که تماشاگر این صحنه بودند، دردِ پشتِ این ناهنجاری در سکوت تک‌تکِ آنها خودش را نشان می‌داد، چیزی که چارلی چاپلین انتظار داشت که مخاطب‌هایش «درد» را در «طنز» ببینند.

@Masihtalebian

10 months, 4 weeks ago
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago