?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago
شکست ایدئولوژی و اضمحلال فرهنگ
منصور خضاعی
**در تفسیر سخن حکیمانه امام علی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان در ملاقات با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران باید چند نکته را یادآور شویم.
«هر دولتی که فرهنگ خود را صاحبی نمی کند، خالیگی ( خلاء) پدید می آید. و هیچ جا، خلاء خالی نمی ماند، بلکه با فرهنگ غیر و بیگانه پر می شود»
این عبارت حکیمانه از امام علی رحمان در واقع یک برهان منطقی در قالب قیاس بشرح زیر است:
مقدمه اول یا صغری:
هر دولتی که فرهنگ خود را صاحبی نمی کند، خالیگی( خلاء) پدید می آید.
مقدمه دوم یا کبری:
هیچ جا، خلاء خالی نمی ماند
نتیجه:
خلآء با فرهنگ غیر و بیگانه پر می شود.
این یک برهان محکم است که کمتر شخصی در درستی آن تردید به خود راه می دهد. در واقع اگر کسی قصد داشت چنین مطلبی را به دیگری انتقال دهد می بایست حداقل یک الی دو پاراگراف مطلب نوشته باشد تا مقصودش را به طور کامل شرح دهد. برای مثال کافی است نگاهی به کشورهایی که در قلمرو فرهنگ غربی تعریف نمی شوند اما در ارتباط و تعامل مستمر با آن کشور ها هستند نظیر ژاپن، مالزی و چین بیاندازیم تا متوجه شویم که دولت های این کشور ها چگونه سیاست گذاری کرده اند که ضمن استفاده از مزایای تمدن غربی مثل علم، دانشگاه، صنعت و تکنولوژی و قرار گرفتن در مسیر توسعه، اما در بخش فرهنگ، هنر و مسائل اجتماعی و سنت ها و آئین ها، نه تنها در برابر دول و ملل غربی دچار انفعال نشده اند بلکه دقیقا برعکس، در حفظ و نگهداری و اشاعه فرهنگ بومی بسیار موفق و قدرتمند عمل کرده اند.
حال بازگردیم و نگاهی به عملکرد حکومت اسلامی در درون مرزهای کشور بیاندازیم؛ فشار بی از حد و افراطی و نیاندیشیده از طریق ترویج اجباری ارزش های خودسرانه و من درآوردی اسلامی در حوزه فرهنگ از جمله نوع پوشش، در حوزه هنر مثل موسیقی و آواز، در حوزه تلویزیون با انحصار در دست یک تفکر خاص و اقلیت، در حوزه کتاب مثل سانسور و مثال های متعدد دیگر در بخش های مختلف، بالجمله و همزمان موجب دو اتفاق شده، اول خالی شدن حوزه فرهنگ عمومی از نخبگان مستقل که نقش فرهنگ سازی و نیز انتقال سنت های مفید از گذشته به دوره حال را دارند، این خلاء از طریق حذف، ممنوع الکاری، اجبار به گوشه نشینی و یا اجبار به مهاجرت اهل فرهنگ به کشورهای بیگانه انجام شده و میهن را از ذخایر انسانی در این بخش ها خالی می کند، لذا نسل جوان و نوجوان که مخاطب اصلی این نخبگان هستند عملا هیچ محصول فرهنگی، اجتماعی و هنری شایسته ای که خوراک مناسبی برای روح و ذهن شان باشد در دسترس نخواهند داشت، اما مشکل دوم که اولی را تشدید می کند، فشار و اجبار حکومت در القای ارزش های بدعت آمیز و بدون تناسب با ذائقه مخاطب به ذهن آن هاست. اکنون کار راحت شده و آنچه در دسترس جامعه است، فضای مجازی، اینترنت، ماهواره و محصولات فرهنگی است که هیچ تناسبی با سنت ها و آداب زندگی فرد ایرانی ندارد، نتیجه این رویداد، بحران هویت و ترویج بی اصالتی است، مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی در تعریف اصالت می گوید: آنکه به خود می پردازد اصیل است و آنکه به دیگری می پردازد غیر اصیل، آنکه برای خود است اصیل است و آنکه برای دیگری است غیر اصیل.
اکنون برای تکمیل قیاس فوق الذکر می توان یک مقدمه دیگر نیز بر آن افزود تا صورت قیاس بدین شکل شود:
م۱: هر دولتی فرهنگ خود را مراقبت نکرده و قدرش را نداند، خلاء پدید می آید.
م۲: فشار ایدئولوژیک و همزمان خالی کردن جامعه از اصحاب فرهنگ و هنر، خلاء را تشدید می کند.
م۳: خلاء خالی نمی ماند
م۴: خلاء با فرهنگ غیر و بیگانه پر می شود.
نتیجه: از گذشته عبرت بگیرید و دست از لجاجت با و فشار به جامعه بردارید و فضای جامعه مدنی را که حقیقتا متعلق به ارباب فرهنگ و علم بوده و با زور و تهدید از آنها ستانده شده بدانها بازگردانید تا وضعیت بحران زده و تهی از هویت مان مجددا در مسیر درست قرار گیرد.**@civilizers
**امامعلی رحمان با رِندی، به پزشکیان طعنه میزند که :
«هر دولتی که فرهنگ خود را صاحبی نمیکند، خالیگی (خلاء) پدید میآید. و هیچجا خلاء خالی نمیماند، بلکه با فرهنگ غیر و بیگانه پر میشود.»
داستان روابط جمهوری اسلامی با امامعلی رحمان یکی داستان پر از آب چشم است. جا تا توانست برای ایجاد آشوب در تاجیکستان به نفع احزاب اسلامی هزینه کرد. یکی از دلایلی که ازبکستان و تاجیکستان بهعنوان دو سرزمین تاجیکنشین به کتابهای ایرانی مجوّز حضور نمیدادند این بود که تتها هدف جمهوری سلامی صدور افکار ارتجاعی اخوانی به آسیای میانه بود. / کانال راه نو**@civilizers
**آزادی جنسی خود را به عنوان تایید جسورانهی انگیزههای طبیعیِ انکارناپذیر علیه میراث پیوریتنی ما معرفی کرد... دانشجویان به ویژه دختران دیگر از آشکار ساختن نشانههای جاذبهی جنسی خود در ملأ عام یا اظهار تمایلشان برای تشفی میل جنسی خود شرمی نداشتند... تعدیل یا پایان یافتنِ تدریجیِ حیایِ زنانه بود که ترتیبات جدید را ممکن میساخت و چون فرض میشد حیا صرفاً نوعی پیروی از رسم و سنت یا عادت است و ذاتی زنان نیست، تلاش چندانی برای غلبه بر آن لازم نبود. این رهایی در قصد و در نتیجه، برجستگی تفاوت میان دو جنس را همراه داشت. عشقبازی، کنش نخست و کردار مرجح انسان شد. بنابراین مردان و زنان بایست بیش نرینه و مادینه میشدند و بیشتر روی ویژگیهای زنانهی زنان و ویژگیهای مردانهی مردان تاکید شود.
آلن بلوم،
بسته شدن ذهن امریکایی،
ترجمه مرتضی مردیها
تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی/کانال فرهیختگان**@civilizers
#گفتارهای_فلسفی#پدیدار_شناسی_ذهن#هگل **منصور خضاعی
در بخش های پیشین درباب فلسفه پدیدار شناسی ذهن هگل گفتیم که در مراحل تکامل تاریخی که از شاهنشاهی ایران آغاز شده، به یونان نقل مکان کرده و از آنجا به جهان رومی می رود، هگل پس از عبور از مراحل آگاهی ابتدایی که ذهن در مواجهه با اشیاء مادی پیدا می کند به جایی می رسد که پدیدار شناسی اش بیشتر به روندهای واقعی تاریخی نزدیک شده و به آن پهلو می زند، به عبارتی آنچه در ذهن ادمی در روند تکامل معرفت و آگاهی سپری می شود، به نوعی در جامعه رومی
مابه ازای عینی می یابد. این روند پس از دوره خواجه_بنده که در آن اولی دومی را به اسارت و بردگی می کشاند به دروه رواقی گری امپراطور عارف مسلک روم مارکوس اورلیوس می رسد که در آن بردگان بعضا آزادی خویش را بازیافته و یا برخوردار از آزادی ذهنی و انتزاعی می گردند. سپس دوره شکاکیت و در پی آن دوره ای فرا می رسد که هگل آن را «آگاهی اندوهبار» یا «نفس از خود بیگانه» می نامد.
به بریده ای از کتاب هگل نوشته و تفسیر پیتر سینگر در زیر می پردازیم:
«آگاهی اندوه بار آشکارا صورتی از آگاهی است که در عصر استیلای مسیحیت وجود داشته است هگل همچنین از آن بعنوان نفس از خود بیگانه یاد می کند.....در نفس از خود بیگانه دوگانگی خواجه و بنده در یک آگاهی متمرکز می شود ولی این دو عنصر با هم یگانگی پیدا نمی کنند، این آگاهی اندوهبار آرزو دارد از دنیای مادی، مستقل و مانند خداوند، جاوید و روحی محض گردد، اما در عین حال خواهش های جسمی و خوشی ها و رنج ها، واقعی و گریز ناپذیرند، و در نتیجه، دچار تفرقه و پیکار با خویش می شود. .......در اینجا مقصود مسیحیت است. به یاد آوریم کلام پولس قدیس را که گفت: «از صوابی که میخواهم بکنم قاصر می مانم؛ آنچه می کنم ناصوابی است بر خلاف خواست خودم» یا آگوستین قدیس که به درگاه پروردگار می گوید: «به من عفت و خویشتن داری عطا فرما، اما نه هنوز.»
در آن زمان آگوستین به زنی زیبا دلبسته بود و در حال پیکار با نفس خویش و تشرف به مسیحیت.
اینجاست که هگل به مسیحیت و هر دینی که باعث از خودبیگانگی انسان شده اعتراض می کند که چرا خدایی جدا از انسان ساخته و صفات خودش را به ان خدا فرافکن کرده. ان خدایی که دین در بیرون ساخته در واقع همان صفات انسانی است که باید بدان برسد.**#شبکه_جامعه_مدنی@civilizers
#گفتارهای_فلسفی#هگل#پدیدار_شناسی_ذهن **منصور خضاعی
نظریه اصلی و محوری هگل، فیلسوف آلمانی در فلسفه اش، پدیدار شناسی روح یا پدیدار شناسی ذهن نام دارد. او وقایع و رخدادهای اتفاق افتاده در تاریخ را تصادفی نمی داند، بلکه معتقد است آنچه در تاریخ سه هزار سال گذشته اتفاق افتاده دارای روندی کاملا معنی دار و هدفمند بوده است. هگل معتقد است هدفمندی و معنی دار بودن تاریخ، روندی تکاملی دارد. او یک جمله کلیدی در فلسفه اش دارد که می گوید:
«روند تکامل تاریخ چیزی نیست بجز پیشرفت آگاهی از آزادی»
یعنی هدف تاریخ رسیدن به آزادی واقعی و درونی است و با گذر از هر مرحله از رشد تاریخی، انسان نسبت به دوره پیشین، بیشتر نسبت به اینکه آزادی واقعی برای او چیست، آگاهی پیدا می کند. پس آگاه شدن از اینکه آزادی به معنای واقعی چیست، هدف تکامل روند تاریخ است. کتاب بس غامض و پیچیده هفتصد و پنجاه صفحه ای هگل بنام پدیدار شناسی ذهن دقیقا درباره همین روند تاریخی بحث می کند و نشانه ژرفای اندیشه هگل درباره مفهوم آزادی واقعی و تفاوت چشمگیر آن با آزادی به معنی امروزین در دول لیبرال است. از نظر هگل آزادی واقعی برای انسان وقتی محقق می شود که او مطابق تلکیف انسانی خویش رفتار کند، نه بر اساس فشارها و تمایلات ناشی از اجتماع، یا نه بخاطر اجبار از سوی یک قدرت بالاتر، نه بخاطر مد، نه بخاطر همرنگی با جماعت. آزادی مورد نظر هگل آنگاه تحقق می یابد که رفتار او مطابق با عقل باشد، وقتی عاقلانه است که مبتنی بر اصول کلی و همگانی باشد، اصول کلی در جامعه انداموار تجسم می یابد که در آن منافع فرد و جمع نهایتا با هم یکی و متحد می گردند. اینکه این اصول چگونه کشف و عمل بر آنها استوار می شود، بحث مفصل دیگری است که در دیالکتیک نگهداری_رهایی هگلی درباره آن صحبت خواهیم کرد.**#شبکه_جامعه_مدنی@civilizers
#گفتارهای_فلسفی **هگل، فیلسوف آلمانی درباره اهمیت تاریخی انقلاب کبیر فرانسه چنین نوشته است:
«از هنگامی که خورشید در آسمان ایستاد و سیارات به گرد آن، چرخیدند، هرگز درک نشده بود که مرکز هستی آدمی در سر او، یعنی در اندیشه، است، و او ملهم از آن، جهان واقعیت را بنا می کند..... تا آن روز آدمی تا مرحله بازشناختن این اصل پیش نرفته بود که اندیشه بایستی حاکم بر واقعیت روحانی یا معنوی باشد. پس این، سپیده دم فکری شکوهمندی بود. همه موجودات متفکر در جشن آغاز این دوران شکوهمند شرکت جستند.»
کتاب فلسفه تاریخ
از نظر هگل انقلاب فرانسه و شعارهایش آزادی، برابری، برادری، سرآغاز آخرین مرحله تکامل روح مطلق در بستر تاریخ بشری است.**#شبکه_جامعه_مدنی@civilizers
**انتخابات آمریکا و پیروزی ترامپ
منصور خضاعی
من در اینجا از دیدگاه یک شهروند ایرانی تنها تاثیر پیروزی دونالد ترامپ بر وضعیت ایران را بررسی می کنم، و کاری به منطقه، آمریکا و سایر کشورهای جهان ندارم؛ اگر مقامات عالی جمهوری اسلامی قصد داشته باشند به شکل واقعی مشکلات اقتصادی، بحران های منطقه ای و رابطه تشنج آمیز ایران و آمریکا را حل و فصل نموده و گام در راه ایجاد یک رابطه میان مدت یا حتی بلند مدت با یکدیگر بگذارند، دونالد ترامپ برخلاف هریس و دموکرات ها، گزینه بسیار مناسبی برای حل و فصل این مسائل لاینحل خواهد بود. دموکرات ها در تعیین سیاست های خود بویژه در سطح جهانی بسیار پیچیده و چند لایه عمل می کنند بشکلی که گاهی سیاست های اعلامی آنها تفاوت و فاصله چشمگیری با سیاست اعمالی آنها دارد، آنها معمولا هدف اصلی خود را پنهان می کنند و مسیر حرکت به سمت هدف را چنان با مهارت و پیچیدگی خاصی پیش می برند که بسختی می توان به نیات و اغراض شان پی برد و همین پیچیدگی، رسیدن به توافق با آنها را کمی سخت می کند، از این نظر بایدن یکی از ماهر ترین سیاست مداران آمریکایی بشمار می رفت.
اما در سوی دیگر جمهوری خواهان سیاست های واضح تر و قابل فهم تری چه در عرصه داخلی ، چه عرصه جهانی دارند، دونالد ترامپ بعنوان نماینده این دیدگاه و تفکر از رک گویی و صراحت کلام هیچ واهمه ای ندارد و خواسته های خود را با وضوح تمام اعلام عمومی می کند، سیاست فشار حداکثری ترامپ در رابطه با ایران یکی از همین موارد صراحت لهجه وی بود که در دور اول ریاست جمهوری اش با شکست روبرو شده و به اهداف خودش نرسید، اما ترامپ فرد باهوشی است و از شکست های خود درس گرفته است؛ از این رو چندی است در مواجهه با ایران به اصطلاح شمشیر را از رو نبسته و ظاهرأ با ملایمت بیشتری برخورد نموده است، او در آخرین مصاحبه درباره ایران ضمن تعریف و تمجید از سرزمین ایران اعلام کرد با ما دشمنی نداشته و در پی نابودی ایران نیست بلکه تنها می خواهد ایران سلاح هسته ای نداشته باشد.
نتیجه اینکه در کار مذاکره ایران با دولت های آمریکا، ورود به مرحله مذاکره و قرار گرفتن در آستانه مذاکرات و گفتگوها با دولت های دموکرات بسیار آسانتر ولی به نتیجه رسیدن و به توافق رسیدن با آنها بسیار سخت تر، زمانبر تر و پیچیده تر است و این به دلیل همان پیچیدگی سیاستهای آنها چه در مقام تئوری، چه در مقام اجراء است و از این جهت سیاست مدارانی مانند ظریف و روحانی که از ذهنی پیچیده برخوردارند را در مذاکرات سخت برجام طلب می کرد. از سوی دیگر وارد شدن به مذاکره با جمهوری خواهان بویژه ترامپ که از صراحت لهجه و زمختی گفتار برخوردار است و در آستانه مذاکرات حریف خودش را بی اندازه تخریب و تهدید می نماید، سخت و دشوار است، چراکه هیچ حریفی تمایل ندارد در شرایطی دست پایین و بی ارزش نسبت به حریف خودش وارد هر گفتگویی شود، اما در ادامه و در صورت سهولت ورود به مذاکرات، چنان که تجربه نشان داده روند مذاکرات با دونالد ترامپ و اصولا جمهوری خواهان از سادگی و شفافیت برخوردار است. ترامپ اکنون و اخیرا لحن گفتار خود با هئیت حاکمه ایران را ملایم تر نموده و این مانع را از میان برداشته است، اگر این شیوه گفتار ادامه یابد احتمالا جمهوری اسلامی بهترین فرصت برای مذاکره و گرفتن امتیازات عالی را در دست خواهد داشت. کافی است پزشکیان بپذیرد یک عکس مشترک دونفره از او و ترامپ در رسانه ها منتشر شود، و نیز ایران قبول کند در برخی سیاست هایش انعطاف به خرج دهد، بقیه مسیر مذاکرات و توافقات نسبتا هموار است، هم در مسائل هسته، هم منطقه ای، هم اقتصاد و هم تحریم ها. اگر خوشبینانه بنگریم شاید این بتواند فرصتی باشد برای حاکمیت در جهت اصلاح سیاست هایش در جهت منافع ملی و نیز برای مردم و سرزمین ایران در جهت رفع بحران های متعدد و عمیق و برون رفت از چاه ویل مشکلات.**@civilizers
**آیا نتانیاهو و موساد فاحشه هایشان را به ایران هم اعزام خواهند کرد؟
نتانیاهو و موساد یک فاحشه خانه دختر-کودکان زیر ۱۸ سال در آمریکا توسط اپستین، مخصوص سیاستمدران و ثروتمندان بزرگ، دایر کرده بودند و بدین ترتیب علیه بزرگترین اشخاص- از جمله ولیعهد بریتانیا- پرونده سازی به سود خود کردند.
اپستین بازداشت و زندانی شد و در زندان خودکشی کرد. اما در این انتخابات دو طرف همدیگر را به ارتباط با او متهم می سازند و اپسین یک پای این انتخابات است.
نخست وزیر سابق بریتانیا اخیرا گفت که نتانیاهو شخصاً در توالت او شنود کار گذاشته بود که کشف شد.
امروز رسماً اعلام شد که نتانیاهو و موساد در نخست وزیری- خانم ملونی- و نهادهای حکومتی ایتالیا شنود کار گذاشته و علیه مقامات ایتالیا نیز پرونده سازی می کردند.
نتانیاهو سالها پیش در یک برنامه تلویزیونی گفت که راه تغییر در ایران تغییر باورها و ارزش های آن است. مطمئن باشید که این کار را سال هاست که آغاز کرده اند و «تلویزیون اسرائیل-عربستان» یکی از ابزارهای آنان است. اما تردید نداشته باشید که نتانیاهو و موساد فاحشه هایشان را به ایران هم اعزام کرده اند.
اکبر گنجی، کانال فرهیختگان**@civilzers
#گفتارهای_فلسفی **انقلاب کوپرنیکی کانت
محمد منصور خضاعی
ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، اولین کسی بود که در مبحث وجود شناسی و معرفت شناسی، جای سوژه و ابژه را عوض کرد. تا پیش از کانت باور فیلسوفان بر این بود که معرفت بر اشیاء خارجی برای انسان زمانی حاصل می شود که ذهن انسان بتواند خود را با شی خارجی تطبیق داده و به اصطلاح آن را بشناسد، اما کانت این رابطه را معکوس نموده و نظریه خود را چنین صورت بندی نمود؛ اگر شیئ قرار است به شناخت انسان در بیاید، اتفاقا آن شی است که باید خود را با ذهن آدمی تطبیق دهد؛ کانت در ادامه مبحث معرفت شناسی خود می گوید، ذهن انسان دارای صور شهودی زمان و مکان است، پس زمان و مکان امری بیرونی نیست، زیرا انسان هرگز قادر نخواهد بود اشیاء بیرون از ذهن خود را جدا از زمان یا مکان تصور نماید و اینگونه نتیجه گرفت که زمان و مکان صور شهودی ذهن انسان اند، و انسان هیچ چیز را خارج از زمان و مکان نمی تواند به تصور خویش درآورد. اشیاء پس از دریافت در شهود زمان یا مکان ذهن انسان وارد حافظه گردیده و از طریق تخیل بازنگری می شوند و سپس از طریق یک یا چند تا از مقولات دوازده گانه ذهن مورد شناسایی و فهم نهایی قرار می گیرند. تمام موارد فوق اعم از شهود زمان و مکان، قوه تخیل و حافظه و مقولات دوازده گانه فاهمه، همچون قالبی هستند که پدیدار بیرونی را در ذهن بازنمود کرده و لذا شی بیرونی برای اینکه به فهم و شناخت انسان در آید می بایست درون این قالب ها قرار گرفته تا قابلیت شناخت پیدا کند. این همان انقلاب کوپرنیکی کانت است که می گوید موارد فوق شرط شناخت شی بیرونی هستند و اگر نباشند هیچ چیز بیرونی به شناخت ادمی در نیامده و ذهن انسان تفاوتی با آینه یا یک سطح صیقلی بی جان نخواهد داشت.**@civilizers
**پنداره شما فقط زمانی شفاف خواهد شد که ژرفای قلبتان را جست و جو کنید. انسانی که به دنیای بیرونش می نگرد فقط رویاپردازی می کند. انسانی که به دنیای درونش می نگرد به هوشیاری می رسد.
کارل گوستاو یونگ
من آن ماهم كه اندر لا مكانم
مجو بيرون مرا در عين جانم
تو را هركس به سوى خويش خوانَد
تو را من جز به سوى تو نخوانم
مولانا
کانال کارل گوستاو یونگ**@civilizers
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago