شب بخیر

ننننننننن اون ن

نذار بش اشاره کنم

خودمو باهاش شیپ کنم؟!
موهام فره عینکیم هستم??

Mabye then tomarrow ,tomarrow .I'll wait you?

همه از اینکه کنارش باشم وهم دارم .من اونو دوسش دارم اما من فقط براش مثل ی دوستم،دلم میخواد حسمو بفهمه ولی از واکنشش میترسم ...
میترسم که ترکم کنه،میترسم که دورم بندازه میترسم...
×چا..ن .باید چیزی بهت بگم اما نمیدونم چطوری بگم.
-لوهانی ،راحت باش بگو‌.من ک غریبه نیستم .
×همینه ک کارمو سخت میکنه چان .باور کن دعا میکردم کاش غریبه بودیم.
چانیول مات و مبهوت بهم نگاه میکرد.چشمامو بستم و با کوتاه ترین صدایی ک میتونستم حرف بزنم جمله "دوست دارم"رو گفتم .
چشمام هنوز بسته بود،انتظار سر و صدایی رو داشتم یا حتی ی سیلی ولی هیچ اتفاقی نیوفتاد!
چشمامو آروم باز کردم و از چیزی که دیدم متعجب شدم .چان ...داشت لبخند میزد؟
-لوهانی کوچولوم میخواستی اینو بگی؟ اینو خودم میدونستم فقط میخواستم از زبون خودت بشنومش .
دستی به موهام کشید .
-لوهان حرفای منو هم گوش کن .من نمیتونم کسی جز بکهیون رو دوس داشته باشم .واقعا متاسفم ولی اینکه تونستی یکیو دوس داشته باشی و بهش بگی نشون دهنده شجاعتته .لوهان تو دوست منی .به عنوان دوستم در کنارم بهت نیاز دارم .میخوای کمکت کنم دوس داشتنمو از یاد ببری؟
×نظری ندارم .
-ممنون که باعث میشی در مورد چیزی که روشنه و نیازی به حرف زدن در موردش نیس زود رد شیم.به خاطر همین چیزاست ک ازت خوشم میاد آهو کوچولو.
×چان من ترسیدم که تو ترکم کنی .
-هر کس دیگه بود این کارو میکردم ،اما من به تو نیاز دارم لوهانی.
????? ?????

درس شد^^
نظرتون راجب وانشاته رو اینجا بنویسین