.

چون بدید خورشید رویت را عیان ...
رفت زیر ابرها وُ ، شد نهان ،

من که باشم ؟ شرح رخسارت کنم ؟
عاجزم ، ماتم ، خموشم ، بی زبان ،

#راحم_تبریزی

دعوتید به _👇👇👇👇

@khazan_rahem

.

مو سپید  و ، قد خمیده ، دل پر از زخم فراق ،

از چه رو ، دیوانه دل ،
در تب عشقست  هنوز

#راحم_تبریزی

دعوتید به _👇👇👇👇

@khazan_rahem

.
#چشم_یاری

چشم یاری داشتم ،  از ماه کنعانم ، نشد ...
رخت بر بندم  ،  ز شهر و ملک ویرانم ، نشد ،

بارها دستم دعا بود ، مستجاب آید دعا ..
بگذریم ، از بخت بد، بر عهد وپیمانم ، نشد ،

چند گفتم بر امید نامه ای بنشسته ام ؟
شب شد و ،  روزم سر امد ، یار پنهانم ، نشد ،

گوییا دلخسته بود و ، دردمند عشق بود ...
اندکی میخواست مارا ،   لیک جانانم ، نشد ،

سهم من از خوان لطفش جرعه ای از عشق بود ...
لیک از فضل وجوش ، جرعه ای خوانم نشد ،

اتشی از شعر گشتم ، شعر گفتم تا سحر ...
سوختم در شعر خود ، مرغ غزلخوانم نشد ،

گاه اشک و گاه خنده گاه عشق و گاه غم ...
بیش از اینها شد نصیبم ، لیک جانانم نشد ،

هر چه کردم دل نبندم بر خم گیسوی او ،
بارها گفتم حذر کن ، دل به فرمانم ، نشد ،

صید ان مرغی شدم ، کان مرغ خود در دام بود .
عندلیب نغمه خوانم ، بر ... گلستانم ، نشد  ،
#راحمم هرگز نگیرم ترک اورا اختیار ...
گرچه ان زلف پریشانم ،   پریشانم ،نشد،

#راحم_تبریزی

دعوتید به _👇👇👇👇

@khazan_rahem

.#عشق_سلطانیست
باتو ای مهربان عشق سلطانیست ...
بی تو اما ، بسی پریشانیست ،

شکر بادا که عاشقم مستم ...
بی تو چشمم همیشه بارانیست ،

اول و آخِر سخن ،،، اینست ...
بی وجودت دل به ویرانیست ،

حلقه ی گوش ما ز بهر تواست ...
این نه فاشست و این به پنهانیست ،

مست مستم ز باده ی عشقت ...
ساغرت را شفا و درمانیست ،

خوبرویی چه گویمت خوشتر ... ؟
از دلم بر دلت هزار پیمانیست ،

بوسه ای نذر کن زان لب لعلت ...
بر لبم لعل تو گوهر افشانیست ،

دل که  دادیم ، جان چه میباشد ...
جان ما از غمت به پایانیست ،

این عیانست ز ما چه می پرسی ؟
هر نفس شعر ما ز عرفانیست ،

جان #راحم ، به وادی عشقت ...
نیست قابل وگرنه قربانیست ،

#راحم_تبریزی

دعوتید به _👇👇👇👇

@khazan_rahem

.

**آن چنان در حسرت رخسارِ ماهت ، مانده ام ،،

گر ز دل ، بیرون بیایی ..
سر ، ز پا ، #میبوسمت ،#راحم_تبریزی دعوتید به _👇👇👇👇**@khazan_rahem

.

جرعه ای عشق بنوشیدم وُ ..
دیوانه شدم ...

#راحم_تبریزی

دعوتید به _👇👇👇👇

@khazan_rahem

.

چشم سیه ات ، جلوه ی مستانه ی صبح است ..
لعل شکرت ، باده و ،  پیمانه ی صبح است ،

از پرده ی دل ،  کی بتوانم بنویسم ؟
گیسوی تو و ، خال تو ، دردانه ی صبح است ،

#راحم_تبریزی

دعوتید به 👇👇👇👇

@khazan_rahem

صبحتان نیکو ...
گون آیدین

.#حسرت_پنهان_کیست ؟

آه که این ، حسرت پنهان کیست ؟
قند و نباتست ، به دندان کیست ؟

هیچ مگو .. واله و حیران شدم ..
باغ جنانست ، گلستان کیست ؟

روز مرا روشنی از روی اوست ..
در شب تیره ، مه تابان کیست ؟

زمزمه ای داشت ،  به زیر لبش ...
بنده ی عشقست غزلخوان کیست ؟

کیست مرا میبرَدَم ، سوی عشق ...
جام می و ، ساغر جوشان کیست ؟

ذره به ذره دل ما ، اب شد ...
گلشن رازست ،  بهاران کیست ؟

سرو روانست به باغ و چمن ...
قامت او ، سروخرامان کیست ؟

چشم سر و ، چشم دلم سوی اوست ..
  زلف پریشان ، پریشانِ کیست  ؟

در حسدم ، کیست چنین  شکّرین ؟
طوطی جان از شکرستان کیست ؟

کیست که #راحم شده سرمست او ..
دلبر جانانه و ،  جانان کیست ؟

#راحم_تبریزی

دعوتید به _👇👇👇👇

@khazan_rahem

.#ای_صنم

تار گیسویت چو دامست ای صنم ...
چهره ات ، ماه تمامست ای صنم ،

از فروغ عارض و گیسوی تو ..
هر نفس ، صبح است و شامست ای صنم ،

در لبان شکّرینت ، جامهاست .
باده ای دِه ، گر چه وامست ای صنم ،

بارها گفتی که فردای دگر ...
مانده ام ،  فردا کدامست ای صنم ،

تا به کی در کوی تو مستی کنم ؟
عاشقت را ، ننگ و نامست ای صنم ،

مانبینیم ،  در  دوعالم غیر تو ...
غیر تو بر ما ،  حرامست ای صنم ،

چند پرسی کیستی ؟ در دام ما ؟
جان فدایت ، این غلامست ای صنم ،

اندکی گفتیم از احوال خویش ..
بیش از اینست ، این پیامست ای صنم ،

همچو شمع میسوزم از درد فراق ..
تامپنداری که خامست ای صنم ،

#راحمم ، خاموش میگویم سخن ...
یک نفس بی تو ، حرامست ای صنم ،

#راحم_تبریزی

دعوتید به _👇👇👇👇

@khazan_rahem

#به_جان_تو

در سر کویت صنما  ، چشم ترم به جان تو .....
دیده به خون نشسته ام ...
زار ترم به جان تو ،

لعل تو را چنانکه من ،، دیده ام و چشیده ام ....
گر ز درت برانی ام ....
می نروم به جان تو ،

چند دهم شرح ز این ناله و آهِ سحرم ؟
صبر نمانده است دگر ..
در به درم به جان تو ،

ز سال و مه گذشته است زمان انتظار من ...
هر نفسم دیده به ره ....
منتظرم به جان تو ،

نیست که باشد سخنم روی به سوی دگران ...
محرم راز من تویی ...
نی دگرم به جان تو ،

دود دل زخمی ما بر فلک و سماء رسید ...

مرهم زخم من تویی ...
خون جگرم به جان تو،

شعله به دل چه میزنی خلوت دل سرای توست ،

سوخته دل ، سوخته دل ،
شعله ورم به جان تو ،

ببین چگونه بر درت سینه کشان فتاده ام ...
یک نفسی نظر نما ...
بی نظرم به جان تو ،

مستی #راحم زتو. وُ میکده ی خیال توست ،
گر ز درت برانی ام ...
خاکسرم به جان تو ،

#راحم_تبریزی

دعوتید به _????

@khazan_rahem