اوپانیشادها

Description
مجله ی موبایلی اوپانیشادها

فرهنگ و هنر
نقد ادبی، شعر و ترجمه
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago

1 year, 4 months ago

آن که پرنقش زد
این دایره ی مینایی
کس ندانست
که در گردش پرگار چه کرد...

حافظ

???

@Jouissance_me

3 years, 1 month ago

نقاب که می‌افتد از ادامه‌ی افتادن
نصف کسی‌ در من بند می‌آید
و سایه از تن چیزی
شنیده می‌شود
با خلاصه‌ی اسم
زن می‌گیرد تمام گلو را
مشتی نگاه شوخ _ مختصری روشن _
عبور پوستم را
از شکل برگشتن
جمع کرده‌ام.

#رضا_بهادر

3 years, 2 months ago

در ابتدا می‌گویم تا غلطی نپنداری؛ چون پخته‌تر گردد، حروف متصل هم منفصل گردد و این‌که خلق خوانند که «يُحبهم» و پندارند که متصل است، خود را از پرده به درآورد، جمال خود را در حروف منفصل بر دیدۀ او عرض دهد و همه چنین گوید که «ی ح ب هـ م»، که طاقت دارد که بشنود؟ اگر کار سالک پاره‌ای به‌کمال‌تر رسد، حروف همه نقط گردد، قوتش از نقط ی و ب بود در «يُحبهم» لاغیر . حروف نماند. چه می‌شنوی؟

#نامه‌های_عین‌القضات

3 years, 2 months ago

(شبِ دیم‌)
.
.

شب کج‌کلاه
می‌افتد‌ و
روزهای وامانده در زمان
به قهقهه
خالی‌‌ی‌ خورشید را
در مراسمی تاریک‌
دفن می‌کنند.

هوای دیم
دل بسته بر سه‌‌پایه‌ی سایه
ستونِ تاریکی‌
می‌ریزد از سلیقه‌ی سردش
بارِ کجِ دهن… من
(یک فکر‌ )
در عادتِ فارسی
با نرده‌بان
جوش می‌خورم مکتوب
سرِ زا
رفتارِ دیگری از قوسِ موسیقی
می‌دَوَد به بدن

_ سنگینی هوا بالای لامسه
داغ می‌شود
کفِ دست…

از مرگِ دیگران
چیزی برمی‌گردد‌
و با اشاره
منجمد می‌ماند
میان دو آواز
جایی که جز همین نمی‌ماند
میراثِ نزدیکی:
مُشتی صدای خشک
بر جا
غبارِ ترسی دور

مرغِ زبان بازم
بال داده بر خسارتِ شوخی
صد نوک به محضرِ نور
سیم می‌کِشد تا شهر
بدونِ برقِ تن
دخیل بسته
سنگ‌خوانی‌ پاها را
به نیتی روشن
گور بشکافد.

اینجا که می‌رسم؛
(من آن مرد با اسب آمد هستم)
و نعلِ نقره‌ رگ به رگ‌
بر عادتِ عدد
خون می‌کوبد برای پریدن‌
_ زیر‌ و روی حرف …

دندانه‌های ابریِ صدا
گیر کرده‌اند
بر نقطه‌‌های آب‌
تمام تاریکی‌ ‌‌
نوشته نورِ خیس
شکلِ زمینی آب
و نقطه به نقطه
جنازه از ادامه‌ی اجتماعیِ آدم
باز می‌شود تا صبح
سیاهه‌ای بی‌وزن
شخم بخورد در گلوی شاد جمع

دنباله‌ دارد شب‌
دوباره بی جهت
نیمی از مرگ
دست می‌کشد بر لبِ خیسِ آب‌

رنگ‌های زخمی‌ای‌ از صدای نفس‌‌
تیز رفته لای مو
معجزه‌ای شکسته سر به سر
نمایشِ گیسوست‌
بعد از نور .

#رضا_بهادر

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year, 1 month ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months, 1 week ago