𝑪𝒘𝒕𝒄𝒉

Description
Daily channel:👇🏻
https://t.me/+CS8l6TTRIwQ1MTJk
کامل شده: 🫂Cwtch
در دست نگارش: 🎻Arteria
در دست ویرایش: 💎The diamond
در دست احداث: 🧠Empty mind
بیا حرفامون‌و اینجا بزنیم🤍:
@MahSa9698_bot
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 23 hours ago

4 days, 10 hours ago

جانِ دلا🤍
خدمت شما
پارت جدید

5 days, 9 hours ago

اسپویلی از پارت آینده:

سر مرد بالا اومد. جونگ‌کوک اخم کرد و با اون گره‌ی شیرینی که بین دو ابرو انداخت لب‌های مرد رو بی‌اختیار به‌سمت خودش کشوند. بوسه‌ی جیمین که بین دو ابروش نشست، صدای اعتراض پسرک دراومد:
_ولم کن…قرار نیست حرف‌های صبح رو فراموش کنم…
_ازم ناراحتی؟
لب پسرک که به پوزخند کج شد، جیمین باز خندید:
_چی میشه که قهر کردن یه آدم این‌قدر شیرین میشه؟ هوم؟
اخم پسرک عمق گرفت و برای دور کردن مرد از خودش مشت‌هاش رو سر کتف او فشرد.
_عادت داری تمام مسائل جدی رو به شوخی بگیری؟ فکر کردی قراره همیشه خامت بشم؟
یک تای ابروی مرد با شیطنت و خباثت بالا رفت.
_تا الان که این‌طور بوده عسلم، غیر از اینه؟
با فشار خفیفی از حصار دست‌های مرد رها شد و گفت:
_دیگه قرار نیست این‌طور باشه…برو پی کارت…
جیمین کم نیاورد. از قبل بازگشتش به هتل می‌دونست برای به‌دست آوردن دوباره‌ی دل او قراره کار سختی داشته باشه. مصرانه جلو رفت و بی‌توجه به تقلاهای پوچ پسر، اون رو به سینه چسبوند. نفسش که از بوی تنش پر شد، لبخندی روی لب آورد و سر برای چسبوندن لبش به لاله‌ی گوش او جلو برد.
_بابتش متاسفم.
جونگ‌کوک همچنان تقلا می‌کرد اما نه طوری‌که خودش رو واقعا مایل به دور شدن از آغوش مرد نشون بده. لب‌های مرد زیر گوشش رو می‌بوسید و گه‌گاه نفس می‌زد:
_فشار اون‌قدر روم زیاده که متوجه حرفام نیستم. چطوری می‌تونم برات جبرانش کنم؟
با سوالش، پسرک بین آغوش او آروم گرفت. سر مرد که عقب رفت نگاه مواخذه‌گر و دلخورش به نگاه مخمور و پر عطش او گره خورد.
_حرفات سنگین بودن جیمین، تو می‌دونی قضاوت شدن اونم توسط کسی‌که دوسش داری یعنی چی؟
_قصدم این نبوده عسلم، باور کن قصد قضاوت کردن تو رو نداشتم.
_چند بار دیگه باید نادیده بگیرمشون؟
این‌بار به آرومی و خمار گونه سر جلو برد. نگاه پشیمونش بین دو تیله‌ی مشکی پسر و لب‌های کوچیکش در رفت و آمد بود. لبخند به لب آورد و جایی در نزدیکی خال زیر لبش زمزمه کرد:
_بار آخره، تو فقط بگو چطور برات جبرانش کنم.
بدون اغراق می‌تونست بگه نفس‌های داغ مرد، ضربان قلبش رو بالا برده بود. با بوسه‌ای که زیر لبش نشست چیزی ته قلبش شروع به ذوب شدن کرد و پلک‌هاش رو روی هم نشوند.
_تمام فردا رو باید در اختیار من باشی، می‌تونی؟
جیمین در همون ناحیه خندید و با زدن بوسه‌ی دوباره‌ای سرش رو عقب کشید.
_کار تعطیل؟
_آره…
_چشم رئیس، دیگه چی؟
جونگ‌کوک لب جمع کرد و با حالت متفکری چین روی بینی‌ش انداخت.
_اوم…همین…از کار خبری نیست…کل فردا مال من…
_گفتم که چشم…برنامه‌ی خاصی داری وزه؟
_برنامه خودش جور میشه. می‌خوام با یکی از دوستام آشنات کنم.

2 weeks, 4 days ago

دخترای زیبا
تعداد کامنت‌هایی که برای این پارت درنظر گرفته شده ۳۰ اکانت هستش؛
حالا فرق نمی‌کنه اکانت واتپد یا تلگرام
تمام اکانت‌ها شمارش میشه حتی اون‌هایی که داخل ناشناس نظر میدن.
فقط در نظر داشته باشید هر اکانت فقط یک بار شمارش میشه یعنی حتی اگر یک نفر ۲۰ تا کامنت هم بذاره باز همون یک اکانت در نظر گرفته میشه.
تا زمانی هم که شرایط نرسه از آپ بعدی خبری نیست و لطفا پیگیر تایمش نباشید؛
من خودم هروقت شرایط برسه پارت جدید رو آپلود می‌کنم پس تا زمانی‌که آپ انجام نشده بدونید که شرایط نرسیده و لطفا چیزی از زمانش نپرسید.

ممنون از همراهی‌تون.🤍
Xoxo

2 months, 4 weeks ago

تعداد کامنت‌ها قابل توجه نباشه
پارت بعد هم رمزدار خواهد بود.
ممنون از نگاهِ همیشه همراهتون.🤍

2 months, 4 weeks ago

⌈ آܝ‌ࡅ߳ܝ‌ࡅ࡙ߊ / 𝐀𝐫𝐭𝐞𝐫𝐢𝐚 🎻

𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐉𝐢𝐤𝐨𝐨𝐤
𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐂𝐥𝐚𝐬𝐬𝐢𝐜/𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚/𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞/𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭/𝐒𝐦𝐮𝐭
𝐏𝐚𝐫𝐭 : 𝟒𝟑
𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓
𝑮𝒑
برای دریافت رمز حتما اسکرین نظراتتون رو به لینک زیر ارسال کنید.

https://t.me/mahsa_ah9698

⋆──────⋆──────⋆
〇⧼ @cwtch9597 ⧽〇
╰──────────╮
ᯏ‌‌ • #Arteria

2 months, 4 weeks ago

⌈ آܝ‌ࡅ߳ܝ‌ࡅ࡙ߊ / 𝐀𝐫𝐭𝐞𝐫𝐢𝐚 🎻

𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐉𝐢𝐤𝐨𝐨𝐤
𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : 𝐂𝐥𝐚𝐬𝐬𝐢𝐜/𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚/𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞/𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭/𝐒𝐦𝐮𝐭
𝐏𝐚𝐫𝐭 : 𝟒𝟐
𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓
𝑮𝒑

⋆──────⋆──────⋆
〇⧼ @cwtch9597 ⧽〇
╰──────────╮
ᯏ‌‌ • #Arteria

2 months, 4 weeks ago

فردا شب در واتپد آپ نداریم، پارت جدید به‌صورت فایل رمزدار برای کسائی‌که نظر دادن همین‌جا گذاشته میشه.

Enjoy the first snow.❄️**

2 months, 4 weeks ago

اسپویلی از پارت آینده:

در اون کاپشن پف‌آلود سفید رنگ و شال و کلاه بافتنی سیاهی که به سر داشت، زیباتر و خواستنی‌تر از همیشه دیده می‌شد. جیمین نمی‌دونست باید محو زمین سفیدپوش شده‌ی اطراف باشه یا پسری که از فرط هیجان روی پای خودش بند نبود.
پاهاشون تا زیر زانو در برف فرو می‌رفت. آسمون سرخ بالا سرشون همچنان بی‌محابا می‌بارید. نمی‌دونست بارش برف در شب هنگام تا این حد چشم‌گیر می‌تونه باشه. سکوت کوهستان حالا جز با صدای فرود اومدن گوله‌های ریز و درشت برف به‌روی زمین و همچنین خش‌خش قدم‌های نامنظم اون دو در حجم عجیب تپه‌های برفی مقابلشون شکسته نمی‌شد.
_سردت که نیست؟
صدای مرد از سرعت قدم‌هاش کاست و عبور از مسیر لغزنده و صعب العبور مقابلش رو براش سخت کرد اما قبل از بهم خوردن تعادلش، دست مرد به دور بازوش پیچید.
_آروم‌تر، قرار نیست چیزی رو از دست بدی، این برفی که من می‌بینم حالا حالاها آب نمیشه.
و زیر گوش پسرک ریز خندید.
جونگ‌کوک با غیظ اخمی که زیر کلاهش پنهون شده بود، به پیشونی آورد و بازوش رو از دست مرد بیرون کشید.
_تو حواست به خودت باشه.
مرد باز خندید. می‌تونست با وجود اون کلاه که تا جایی بالاتر از پلک‌هاش کشیده شده بود و شالی که تا نوک بینی‌ش رو می‌پوشوند، چهره‌ی تخس و اخم‌آلودش رو متصور بشه.
نگاهشون بهم خیره بود. دست جلو برد و حین تکوندن برف جمع شده‌ی روی شونه‌ش زمزمه کرد:
_تابه‌حال تو زندگیم همچین حسی رو تجربه نکرده بودم.
پسرک دست‌های پوشیده شده از دستکشش رو بالا آورد و گره‌ی یادگاری مادرش رو به دور گردن مرد سفت کرد.
_چه حسی؟
_که میشه یه نفر رو این‌قدر خواست.
قلب پسرک تپش گرفت. این‌بار محکم و پر شعف.
_این‌که میشه این‌قدر برای خواستن یکی بی‌قرار بود.
جز سکوت، جوابی عاید مرد نشد. نمی‌تونست بشنوه اما قلب پسرک همین حالا هم به اندازه‌ی کافی می‌تونست پاسخگوی نجواهای زیرلب مرد باشه.
لبخند کوچیکی به روش پاشید و باز خودش بود که می‌گفت:
_این اولین برف‌مونه، فراموشش که نمی‌کنی؟
سکوت پسرک با صدای کم جون و تحلیل رفته‌ای شکسته شد.
_من درمورد تو هیچ‌چیز رو فراموش نمی‌کنم.

3 months, 1 week ago

دخترا
تصمیم دارم این چنل رو تبدیل کنم به چنلی که فقط مختص به نوشته‌هامه؛
اسپویل،
تایم آپ،
فایل پارت‌های جدید،
اخبار جدید درمورد داستان‌های جدیدم،
همه رو از طریق همین چنل براتون می‌ذارم
و چنل فعالیتی جز فعالیت مرتبط به نوشته‌هام نداره.

اما چنل جدیدی به‌عنوان چنل دیلی زدم که خب اسمش روشه و مربوط به من و روزمره‌های خودم میشه؛
اونجا راحت‌تر می‌تونم حرف بزنم و ارتباط صمیمی‌تری باهاتون داشته باشم.🤍🥥

همین دیگه…
راستی،
پاییزتون پر از عشق…
حالا عشق به هرچی…
یادتون نرفته که بلیکزم داره به خودش پاییز رو می‌بینه؟

XoXo💋

3 months, 1 week ago

جانِ دلا?
خدمت شما
پارت جدید

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 23 hours ago