روان‌درمانی اگزیستانسیال

Description
روان درمانی، فهم شیوه‌های بودن در جهان است.
جهت گرفتنِ وقتِ روان‌درمانی در کلینیک اگزیستنس از راه‌های زیر اقدام فرمایید

◻️. @Existenceclinic

◻️. 09017363344

◻️. existenceclinic.com

◻️. INSTAGRAM.com/existence.clinic
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated hace 6 meses, 3 semanas

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated hace 9 meses

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated hace 5 meses

3 months, 3 weeks ago

علت وجودی رمان، آن است که جهان زندگی را پیوسته روشنایی بخشد و ما را در برابر فراموشی هستی حراست کند. آیا وجود رمان، امروز بیش از هر وقت دیگر ضروری نیست؟
روح رمان، روح پیچیدگی است. هر رمان به خواننده می‌گوید: «چیزها پیچیده‌تر از آنند که تو فکر می‌کنی.»

- هنر رمان

از طریق راه‌های زیر با ما در «کلینیک روان‌درمانی اگزیستنس» در ارتباط باشید:

🌫 @Existenceclinic

🌫INSTAGRAM

🌫WEBSITE

🌫.  09017363344

3 months, 4 weeks ago

ازدواج : هدف و یا معنا؟

ازدواجی که بر حصول اهدافی پایه گذاشته شده باشد، با تغییر اهداف فروخواهدپاشید و تن به تعریف اهداف دیگری خواهد داد که حتماً در چارچوب «من-تو» مطرح شده توسط مارتین بوبر نخواهد گنجید.

در رابطه‌ی «من-آن»، خود، چیزهای اطراف را در اختیار خودش قرار می‌دهد و از آنها همچون ابزاری استفاده می‌کند. حتی اندیشه و تفکر نیز در این رابطه همچون ابزاری برای خود است. در این رابطه، “دیگری” همچون “آن”، یعنی به مثابه‌ی یک ابزار در نظر گرفته شده است.

«دیگری» در روابط هدف‌مند، فردی در خارج از زیست‌-جهان من است که در کنار من قرار گرفته تا به تحقق اهدافم کمک کند. اگر اهدافم تغییر کرد (چرخش سابژکتیو) و یا کس دیگری به نحوی خوشایندتر برای تحقق‌بخشی اهداف انگاریده شد (چرخش آبژکتیو)، هم‌باشی سرنگون است.

در مقابل رابطه‌ی «من-تو»، مبتنی بر یک رابطه‌ی دو طرفه است و وقتی فرد “تو” می‌گوید، چیزی را به عنوان هدف پیش روی خودش ندارد و قصد ندارد “دیگری” را تحت سیطره و یا ابزار خود قرار دهد.

ولی در حالتی که ازدواج و هم‌باشی به واسطه‌ی قرارگیری در حالتی خاص (که بوبر «من-تو»اش می‌نامید)، از قابلیت تولید و انباشت معنا برخوردار باشد، اهداف مستخرج از آن نظام معنایی شاید دچار تغییر شوند، ولی تا وقتی که دستگاه معنای پیش‌گفته پایستار باشد، کلیت ساختار، آن پیچش را تاب آورده و از هم نخواهد گسست.

- مهیار واعظی
#مهیار_واعظی

از طریق راه‌های زیر با ما در «کلینیک روان‌درمانی اگزیستنس» در ارتباط باشید:

🌫 @Existenceclinic

🌫INSTAGRAM

🌫WEBSITE

🌫.  09017363344

4 months ago

انسان گاهی رنج را به طور وحشتناکی دوست دارد؛ تا سر حد عشق. این یک واقعیت است. من طرفدار رنج نیستم اما طرفدار سعادت هم نیستم.
من‌، طرفدار امیالم هستم و آن هم به این سبب که به آن‌ها در همه حال دسترسی دارم.
رنج، تردید است، نفی است.
رنج، یگانه دلیل آگاهیست.
آگاهی به عقیده‌ی من، بدبختی بزرگ انسان است. این را هم می‌دانم که انسان آن‌ را دوست دارد و با هیچ رضایت‌مندی دیگری عوض نخواهد کرد.

- یادداشت‌های زیرزمینی، داستایوفسکی
#داستایوفسکی

از طریق راه‌های زیر با ما در «کلینیک روان‌درمانی اگزیستنس» در ارتباط باشید:

🌫 @Existenceclinic

🌫INSTAGRAM

🌫WEBSITE

🌫.  09017363344

6 months ago
***➿***آموزش روان‌درمانی وجودی در عمل***➿***

آموزش روان‌درمانی وجودی در عمل
▶️بخش اول

"تقدم تجربه بر تئوری"

?رویکرد اگزیستانسیال در روان‌درمانی یک رویکرد ضد نظری است و برخلاف تمام رویکردهای نظری روان درمانی در آن تجربه فرد از پدیده ها به نگاه نظری متقدم است. پس آنچه مهم است تجربه فرد از پدیده ها است نه نگاه نظریه ای درمانگر به پدیده ها؛ و دقیقا چیزی که باید تعلیق شود همین نگاه نظری درمانگر است . به عنوان نمونه، تکرار یک رابطه خوشایند مثل رویکرد روان کاوی اجبار به تکرار یا همانند طرحواره درمانی ناشی از طرحواره های اولیه تفسیر نمی شود بلکه مهم تجربه فرد از این پدیده است به این معنا که این روابط چگونه بر وی پدیدار شده است و او چه معنایی در این رابطه ها جستجو می کند .
به عنوان نمونه اگر شنیدن روان درمان‌گرانه را از دیدگاه وجودی تفسیر کنیم ، درمانگر به تجربه گوش می کند نه نظریه ها و گوش دادن به تجربه متقدم بر گوش دادن به نظریه است .

#یادداشت_درمانگر
#کلینیک_اگزیستانس
#رواندرمانی_اگزیستانسیال
#رواندرمانگر
#رزگارمحمدی

?. TELEGRAM

?. INSTAGRAM

?. WEBSITE

6 months, 1 week ago
بعضی ها، جای ترمیم شده ی …

بعضی ها، جای ترمیم شده ی زخم را، مثل پوست، سالم می دانند. اما در انسان، چنین چیزی وجود ندارد. زخم‌های بازی هستند که گاهی به اندازه ی یک سر سوزن، کوچک می شوند، اما هنوز زخم اند و اندازه ی دردشان، به همان اندازه ی درد از دست دادن یک انگشت است، یا از دست دادن بینایی یک چشم.
شاید مدت‌ها متوجه نبود آن‌ها نشویم، ولی وقتی متوجه شویم، هیچ کاری از دستمان بر نمی آید.

#اسکات_فیتزجرالد
#لطیف_است_شب
#نقل_قول_اگزیستانسیال
#کلینیک_اگزیستانس
#رواندرمانگر
#علی_جعفری

Eternity's Gate
By Vincent Willem van Gogh
@ExistentialAcademia

6 months, 3 weeks ago

جهت گرفتنِ وقتِ رواندرمانی در کلینیک اگزیستنس از راه های زیر اقدام فرمایید

?. @Existenceclinic

?. INSTAGRAM

?. WEBSITE

?. 09017363344

t.me/ExistentialAcademia

12 months ago

نقد کتاب یک دایره چرکین شده

دایره‌ یخ‌زده

فروید چهار مکانیسم برای رویا در سال ۱۸۹۹ در یکی از مهمترین کتاب‌هایش «تفسیر رویا» مطرح می‌کند. یکی از بخش‌های مهم این چهار مکانیسم، فشردگیِ رویاست.
فشردگی یا تراکم به این معنی‌ست که تصویر یا نمادی که فرد در خواب می‌بیند تنها شکل فشرده‌ احساس، اضطراب، ترس و وحشتی است که بیننده‌ی خواب تجربه کرده است. تمام احساسات ، ترس‌ها و اضطراب‌ها در غالب یک ایده، تصویر و فرد یا نماد در خواب فشرده شده، و فرد آن را در خواب می‌بیند که بخشی از کل چیزی است که او تجربه می‌کند.
اگر در خواب ببینید، کسی شما را می‌دزدد، آنچه می‌بینید بخشی از ترس و اضطرابی است که در جهان بیداری آن را تجربه کرده‌اید.

این دقیقا حسی است که شخصیت داستانِ یک دایره چرکین شده، تنها بخشی از آن را در رویا تجربه می‌کند.
داستان امیر با یک رویا شروع می‌شود. او در رویایش دختری را با چشم‌بند و دستان طناب‌پیچ در اتاقی محبوس‌ می‌بیند. اما انگار پیش از محبوس شدن، مدت‌ زیادی‌ است که در صحرایی خشک و برهوت با پاهای برهنه دویده است:
«لبانش خشک شده، گونه‌هایش ترک خورده است.»
این فضایی است که داستان در آن آغاز می‌گردد. هیچ نمی‌دانیم این تجربه، حادثه‌ای است که آن را یک مرد از سر می‌گذراند یا یک زن:
«پاهایش ترک برداشته بود و لب‌هایش نیز. هوای گرمی بود. اشک‎هایش مانند رودخانه‌ خشک شده، گونه‌هایش را خشک و پوست پوست کرده بود.»

امیر وقتی از خواب می‌پرد، هنوز تصویر رویایش در ذهنش زنده است. او خود را برای جلسه‌ای در دانشگاه آماده می‌کند.
امیر دانشجوی روانپزشکی است. او یک دانشجوی کُرد است که به کشور آلمان مهاجرت کرده و همراه مادرش در آن کشور زندگی می‌کند. امیر صبح همان روز، قرار است در سخنرانی پروفسوری به نام ویلیام شرکت کند اما وقتی وارد دانشگاه می‌شود، متوجه می‌شود که زیگموند فروید در آن مراسم به جای دکتر ویلیام قرار است سخنرانی کند و رویایی دیگر در نقطه آغاز می‌شود.

درمیان جمعیت امیر همان دختر را که در رویا دیده است به شکل تصاویری محو می‌یابد. او در حین سخنرانی فروید، چندبار دیگر دختر را می‌بیند. حتی زمانی که زیگموند فروید اظهار می‌کند که:
«مسئله تروریسم در خاورمیانه و همین‌طور اروپا جنگ بسیار زیبایی به راه انداخته است
دختر از میان جمعیت فریاد می‌زند و می‌پرسد: «زیبا مثل من؟»
و تضاد بین واژ‌ه‌ی زیبا و جنگ که در این سطور در کنار هم قرار گرفته‌اند خودش را آشکار می‌کند.

جنگ و حافظه‌ی انسانی

نویسنده‌ی روس سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ در کتاب
جنگ چهره‌ی زنانه ندارد می‌نویسد:
«تمام جمعیت روستایی که در آن کودکی‌ام را گذرانده‌ام، پس از جنگ، از زنان تشکیل می‌شد. صداهای مردانه را به خاطر نمی‌آورم و به این دلیل تنها چیزی که برایم مانده، همین روایت زنان از جنگ است. می‌گریند، مرثیه می‌خوانند و می‌گریند.»

بد نیست نگاهی به خاطرات جنگ در سال‌های دهه‌ی شصت بیندازیم. یکی از وحشت‌آورترین کارهایی که بعد از شنیدن آژیر خطر باید انجام می‌دادیم، پناه بردن به پناهگاه‌های تاریک و نمور مدرسه بود.
محیطی تاریک و مخروبه که تا به پایان رسیدن آژیر قرمز و اعلام آژیر سفید باید در آن می‌ماندیم. ماه‌ها مدارس تعطیل بود و ما همراه مادرانمان هفته‌ای یک روز برای گرفتن درس‌ به مدرسه می‌رفتیم.
زمانی که نیروگاه برق تهران بمباران شد، بسیاری از فرزندانی که در آن منطقه ساکن بودند به همراه والدینشان برای کمک‌رسانی به محله‌ی برق آلستوم تهران هجوم بردند.
اما آیا من یا هر کودک دیگری در آن زمان می‌توانست عمق وحشتش را بیان کند؟
آیا مادران ما حجم و عمق هراسی که با آن رو به رو بودند را می‌توانستند در کلمه بیان کنند؟
آیا جمع کردن جنازه‌های دختربچه‌های آبادانی از خاطر پدران و برادران ما پاک شده است؟ آیا ترس از تجاوز و حمله به حریم یک زن از حافظه‌ی زنان این سرزمین به وِیژه آنان که در جنوب زیسته‌اند، از حافظه‌ی آنها پاک شده است؟
هر ملتی که طعم جنگ را چشیده است، خوب می‌داند که در حافظه‌ی جمعی خود، ترس و وحشت از جنگ را تا زنده هست با خود حمل می‌کند.
آیا واژه‌ جنگ همان‌قدر برای ما آشنا و هراس‌آور است که برای نسل چهارم و پنجم؟
خاطرات جنگ در اذهان، همیشگی و پابرجاست.
این جریانِ سیال فارغ از زمان و مکان به حرکت خود ادامه می‌دهد. همان‌طور که فروید در سخنرانی‌اش عنوان می‌کند:
«زمان مانند رودخانه‌ای است که در نهایت به دریا ختم می‌شود و این که شاید امروز دریا آب رودخانه را پس داده باشد! بله. همانطور که در دهه‌ی۱۹۳۰ بودم، الان هم می‌توانم باشم.»

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated hace 6 meses, 3 semanas

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated hace 9 meses

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated hace 5 meses