*💢مجتبی قطعش کن* ....

🔸چندسال پیش یک ویدیو بقول امروزی ها وایرال شد که معروف شد به خانم جلسه ای .
در آن ویدیو یک خانم که ما تربتی ها به آنها میگیم (  آتو  )در ستایش مردها و مذمت زنها اظهار فضل میکرد ، اگر ندیدید  برید ببینید.

🔺حالا این خانم جلسه ای چه ربطی داشت به موضوع ما ؟ نمی دانم ،  فقط  یک خبری دیدم که دکتر مجتبی شجاعی  فرماندار  جوان  کاپشن پوش ما [یاد کاپشن پوشها میفتم  پشتم میلرزه ] جلسه ای گذاشته بود با بلاگرهای تربتی و از آنها  خواسته بود  امید بیافرینند ،  نمی دانم چجوری؟؟ ، البته اگر بلاگرها متاهل باشند شاید بتونند ، امید بیافریند،  حالا  امید نشد،   فوقش میشود آرزو ؛ بلاخره یک چیزی خلق می آفرینند  اما مجردها  چطور ؟؟؟

🔸بگذریم این هم ربطی نداشت به موضوع ، فقط این همه جلسه ای که دکتر مجتبی میگذارد  تهش چی داداش  ؟؟؟  از روزی آمده  از پنج صبح جلسه میگذارد تا  ۱۲ شب ، دمتگرم ؛ خداقوت ، بقیه کارهات چی ؟؟؟ اصلا این همه جلسه تهش برای ما تربتی چند قرون کاسب شدی ؟؟؟
اینقدر جلسه گذاشتی که آدم کم آوردی رسیدی به بلاگرها ...

🔸شاید دکتر مجتبی جلسه دوست دارد ، مثل خانم جلسه ای ، به ما چه ، شاید هم میخواهد بقول بعضی ها نمایش بدهد و فعال نمایی کند ، باز هم به ماچه ؟؟ ولی مجتبی جان قطعش کن و یک کم به کارهات برس ، قربون داداش 💋

@mshthy

**جناب دکتر شجاعی جان شما و جان تربت!

✍سخنی چند با فرماندار جدید
پیرامون چالش های توسعه شهرستان

1⃣قسمت اول**
ضمن عرض سلام و خوش آمد
و تبریک بابت سکانداری فرمانداری ویژه شهرستان تربت حیدریه
جهت آسیب شناسی موانع توسعه تربت نکاتی را به اطلاع شما می‌رسانیم

شاید بهتر باشد برای فهم بهتر، موضوع چالش های تربت در روند توسعه را در دو حوزه تقسیم نمود:

*1⃣چالش‌های سخت افزاری*

چالش هایی فیزیکی و زیر ساختی که بخاطر تاخیر در اجرا یا بد اجرا شدن آنها بستر لازم جهت توسعه پایدار در شهرستان با مشکل مواجه شده.

پروژه های زیر ساختی بزرگ و عقب ماندن آنها از زمان بندی هایی که در ابتدا برای آنها در نظر گرفته شده بود یکی از عوامل مهم توسعه نیافتگی تربت می‌باشد

برای مثال :

▪️**فولاد رخ

▫️فولاد بنیاد مستضعفان

▪️طرح اقدام ملی مسکن

▫️فرودگاه شهید مدرس

▪️اداره کل راه آهن

▫️مجتمع فرهنگی پیشکوه

▪️فازهای بعدی نیروگاه برق راشد

▫️وضعیت مدیریت شهری و بافت فرسوده

▪️مجتمع ملل

▫️تکمیل فاضلاب شهری وساخت مدول دوم تصفیه خانه فاضلاب

و...**
اینها زیر ساخت های لازم برای بسترسازی حرکت به سمت توسعه هستند.

همانطور که میدانید اقتصاد تربت همچنان کشاورزی محور است و پارادایم شیفت از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی و گردشگری ناگزیر است.

چرا که ارزش افزوده اقتصاد کشاورزی برای شهرستان بسیار کم است و درآمدهای حاصل از این حوزه در خود شهرستان مصرف و سرمایه‌گذاری نمی‌شود.

از طرفی به دلیل مشکلات زیست محیطی و بحران آب قادر به ادامه این مسیر آنهم با روش‌های سنتی نیستیم

اما برای این مهم باید این زیر ساخت ها به سرانجام برسند که متاسفانه بسیار بسیار زمان بر شده و علاوه بر کلافگی شهروندان بسیاری از فرصت ها را بخاطر این تاخیرات از دست دادیم.

امیدواریم با حضور شما به عنوان فرماندار جوان با سابقه اجرایی درخشان شاهد شکستن طلسم چندین ساله این پروژه‌ها باشیم.

ادامه دارد...

? کانال طلوع توسعه
https://t.me/toloetoseh

*?*مجموعه قطب الدین حیدر از پنجره برف

آذر ۱۴۰۳

? کانال طلوع توسعه**@toloetoseh

‍ *✍دل نوشته و خاطره استاد جلال رفیع
در خصوص تخریب دبیرستان رازی
قسمت دوم:*

برنامه ساز و آواز که پایان پذیرفت،مردِ نسبتاً جوانی که مهمانِ ناشناس بود،از جا برخاست و به سراغ آوازخوان آمد و گفت:مثنوی را از پرده ی بالا آغاز کردی و من به دوستانِ دبیرم گفتم این گونه که شروع کرد،نخواهدتوانست ادامه دهد،چون در پرده ی بالاتر صدایش یاری نخواهد داد.

ولی با حیرت وحسرت دیدم و شنیدم که از پس و پیشِ این کار برآمدی.اسمت چیست؟ آوازخوان پاسخ داد: مرا جلیل رفیعی می خوانند. مردِ مهمان گفت: عجب،چه حُسن تصادفی، و چه همنامیِ عجیبی.
من هم نامم جلیل رفیعی است، اهل بیرجندم، اما فرهنگی ام و در تربت حیدریه کلاس موسیقی دارم، و تو حتما باید به کلاس من بیایی. یکی بودن اسم مان تقدیری سرنوشت ساز است و ما باید در این دبیرستان به هم می رسیدیم.

ناگهان به خود آمدم. کسی داشت مرا تکان می داد:
--آقا! آقا! اینجا وسط حیاط دبیرستان است، دبیرستان رازی.خیلی به فکر فرو رفته ای.چه خبر است؟
راست می گفت.سخت در خود فرو رفته بودم. امسال (۱۴۰۳)گذارم به تربت حیدریه و دبیرستان رازی افتاد. در باز بود و حیاط خلوت. بی اختیار پا به حیاط دبیرستان گذاشتم و به شمال و جنوب و شرق و غرب نگاه کردم. ابری از خاطرات در آسمان ذهنم باریدن گرفت. پس از پنجاه و پنج سال ناگهان خود را بار دیگر در مراسمی دیدم که دبیران و دانش آموزان در کنار هم حضور داشتند. صدای مثنویِ افشاری و نیِ علمداری از سالن طبقه دوم مثل موج به حیاط دبیرستان می ریخت.

**بشنو از نی،چون حکایت،می کند
وز جدایی ها،شکایت،می کند

اما این بار احساس می کردم خودِ دبیرستان است که "نی° ناله" دارد. احتمالِ تخریب و نابودی اش را حکایت می کند و برای دردِ مبادای جدایی اش از میراث فرهنگی،زبان به شکایت گشوده است.
آتش است این بانگِ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد!
?**کانال طلوع توسعه
https://t.me/toloetoseh