?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
معرفی کتاب از زنان و نمک اثر گابریلا گارسیا
"از زنان و نمک" نوشته گابریلا گارسیا، اولین رمان جذاب و عمیقی است که نسلها و قارهها را در بر میگیرد و به بررسی بافت پیچیده هویت، مهاجرت و پیوندهای پایدار خانواده میپردازد. این رمان با پسزمینه میامی امروزی و کوبای قرن نوزدهم، داستان زنانی را روایت میکند که زندگیشان تحت تأثیر تحولات شخصی و سیاسی شکل گرفته است. نوشته گارسیا روابط پیچیده میان مادر و دختر و انعطافپذیریای را که در برابر سختیها و از دست دادنها ادامه مییابد، به تصویر میکشد. از طریق نثر غنایی و داستانسرایی زنده، "از زنان و نمک" خوانندگان را دعوت میکند تا در مورد میراث تروما و قدرتی که برای ایجاد مسیرهای جدید به آن نیاز است، تأمل کنند.
این رمان زندگی چندین نسل از زنان را دنبال میکند و با داستان کارمن، زنی کوبایی که دههها در میامی در تبعید زندگی میکند، آغاز میشود. رابطه کارمن با دخترش، ژانت، تیره و تار است و با سکوت عمیق و فاصله عاطفی مشخص میشود. ژانت که با فشارهای زندگی خود دست و پنجه نرم میکند، درگیر عواقب انتخابهای کارمن و گذشتهای میشود که او را آزار میدهد. به موازات داستان کارمن، داستان ماریا، مادر کارمن، روایت میشود که زندگی او در کوبا در قرن نوزدهم نماد امید و سختیهای آن دوران است. از طریق تجربیات ماریا، رمان به موضوعات فداکاری، بقا و جستجوی آزادی میپردازد. هر زن در "از زنان و نمک" جنبههایی از سفرهای دیگران را منعکس میکند و نشان میدهد که چگونه گذشته در طول نسلها منعکس میشود و بر زمان حال تأثیر میگذارد. وقتی ژانت با دختر جوان مهاجری در یک بازداشتگاه روبهرو میشود، روایت تغییر غیرمنتظرهای پیدا میکند. این برخورد بهعنوان کاتالیزوری عمل میکند و ژانت را وادار میسازد تا با تاریخچه خانوادهاش روبهرو شود، حقایق پنهان را کشف کند و دوباره با مادرش ارتباط برقرار کند، ارتباطی که تا آن زمان هرگز برقرار نشده بود. داستانهای در هم تنیده کتاب، تأثیر متقابل پیچیده تاریخهای شخصی و جمعی را نشان میدهد و موضوعاتی مانند مهاجرت، آوارگی و جستجوی تعلق را در هم میپیوندد. "از زنان و نمک" پیوندهای عمیق بین هویت، تاریخ و انتخابهایی که ما را تعریف میکنند را بررسی میکند. گارسیا به طرز ماهرانهای نشان میدهد که چگونه صدای زنان اغلب نادیده گرفته شده یا خاموش میشود و چگونه داستانهای آنها بخش مهمی از روایت بزرگتر مهاجرت و تابآوری هستند. این رمان موضوعاتی مانند آسیب بین نسلی، تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی بر زندگی شخصی، و قدرتی که از طریق نسلهای زنان منتقل میشود را بازتاب میدهد. مفهوم مادری در این کتاب نقش محوری دارد و نشان میدهد که چگونه رابطه بین مادر و دختر میتواند منبعی از درگیری و در عین حال پیوندی پایدار باشد. این رمان همچنین به مفهوم گستردهتر بقا میپردازد - نه تنها بقای فیزیکی، بلکه قدرت عاطفی و ذهنی مورد نیاز برای غلبه بر موانع و جستجوی زندگی بهتر.
"از زنان و نمک" رمانی تکاندهنده و تأملبرانگیز است که قدرت داستانهای زنانه و شبکه پیچیده پیوندهای خانوادگی و فرهنگی را برجسته میکند. نوشتههای خاطرهانگیز گابریلا گارسیا، مبارزات، فداکاریها و انعطافپذیری زنان را در مسیر هویت و تاریخ خود زنده میکند. این کتاب گواهی است بر قدرتی که زنان در درون خود دارند و یادآور این است که اگرچه گذشته ممکن است ما را شکل دهد، اما مجبور نیست ما را تعریف کند. "از زنان و نمک" از طریق روایت قدرتمند و پرطنین خود، کاوش عمیقی در مورد میراثی که ما را به هم پیوند میدهد و انتخابهایی که ما را به سوی آزادی و خودیابی سوق میدهند، ارائه میکند.
#از_زنان_و_نمک / #گابریلا_گارسیا / فاطمه محمدی / #نشر_آنجا / ۱۸۴ صفحه / ۱۶۹ هزار تومان
راوی رمان "سال استراحت و آرامش من" دختری ثروتمند، یتیم و زیبا در دههی بیست زندگیاش است که میخواهد گذشتهاش را نابود کند و با خوابیدن در تمام طول یک سال، خود را دوباره متولد کند.
او برای این تحول به داروهای نسخهای و غیرنسخهای زیادی وابسته میشود. در ساعتهای بیداری، به فروشگاه بقالی محلی و داروخانه ها سر میزند و گهگاهی به دکتر تاتل مراجعه میکند تا داروهایش را تهیه کند. همچنین در طول روز فیلمهای پرطرفدار دهه ۹۰ را تماشا میکند و با دوست صمیمیاش، ریوا، که الکل مینوشد، نگران لاغریاش است و شعارهای انگیزشی و کلیشهای روانشناسی تکرار میکند، سر و کار دارد.
این پیشفرضِ غریب، بنیان این رمان را تشکیل میدهد و مشفق سعی چندانی برای منطقی کردن آن نمیکند. بلکه این رمان، پروسه خلق دوباره خود را به تصویر میکشد؛ آنچه که راوی داستان آن را "خواب زمستانی" مینامد.
در واقع او در پی از بین بردن کامل گذشته است، انگار میخواهد پوست قدیمی خود را مانند لایهای از سلولهای مرده بیرون بریزد و بهصورت فردی جدید ظاهر شود.
این تصمیم، بهنوعی ترسناک است، اما هیجانانگیز هم به نظر میرسد. شاید او میخواهد چنان عمیق و طولانی در خواب فرو رود که هیچگاه قادر به بازگشت نسخه قدیمی خود نباشد. پس از یک سال بیحسی و پوچی، او امید دارد که وقتی به خودش در آینه نگاه میکند، خودی کاملاً دگرگونشده را ببیند.
در قلب این رمان، این اشتیاق وجود دارد که زندگی در دنیایی که نمیخواهید، یا دنیایی که انتخاب شما نبوده، چطور میتواند انگیزهای برای رهایی باشد. "سال استراحت و آرامش من" راهحلی غیرمعمول برای این نیاز فراهم میآورد. راوی داستان، که از صحبت کردن با دیگران متنفر است، شدیداً نیاز به ابراز این احساس فقدان را دارد، اما این حس را نمیتواند از طریق دوستان یا عاشقانش به اشتراک بگذارد.
او گذشتهای ندارد که به آن تکیه کند یا از آن درس بگیرد، آیندهای برای تصور ندارد، و حالِ او تماماً درگیر یک پوچی سیاه و خلأی بیپایان است.
در این مسیر، او هیچ تلاشی برای اصلاح یا کنترل گذشته نمیکند، و نمیتواند جلوی بازگشت خاطرات تلخ گذشته را بگیرد؛ خاطراتی که در آنها خانوادهای سرد و بیعاطفه، یک معشوق فاسد و رابطهای آسیبدیده با دوستش که او را بدون دلیل میآزارد، همگی مدام در طول خواب زمستانیاش به ذهنش هجوم میآورند.
راوی رمان مشفق هنرمندی بیفرم است. رابطه او با هنر، یکی از عمیقترین ناامیدیهایش را تشکیل میدهد.
بدون هیچ فرم هنری یا راهی برای ابراز تکههای شکسته وجودش، راوی این رمان - در جستوجوی فرار از غم و میل به شفای خویش و تولد دوباره - بهسادگی خودش را نابود میکند.
رمان "سال استراحت و آرامش من" به تاریکترین نقاطانسانی نفوذ میکند؛ مشفق با دقتی هم ترسناک و هم عاطفی، ویرانی احساسی راویاش را کاوش میکند.
خواندن درباره زنی که دنیایی بهمریخته، متزلزل، منفور، بیعاطفه و خودبیزار دارد، نوعی شوک رهاییبخش را به همراه دارد. این رمان فضای لازم را برای این زن فراهم میآورد تا خود را از هم بپاشد و گم شود، و این لایهی خام زندگی است که رمان را نهتنها بحثبرانگیز، بلکه قانعکننده میکند.
مشفق همچنین رویکردی غیرسنتی به ساختار داستان دارد. در رمانی که بر روی بیثباتی و خطر تاکید میکند، این بیوفایی به طرح داستان ضروری است: زیرا به بیشکلی غم عمق و معنا میبخشد. سال استراحت و آرامش من بیشتر بر گسست و تکرار تاکید دارد تا پیوستگی. انگار داستان دارد این نکته را میگوید که زمان هنگام سوگواری - یا دیوانگی - به شکل دیگری عمل میکند.
این رمان، در پایان نیز، به تمایل ما برای رسیدن به نتیجهای قطعی پاسخ نمیدهد. اگرچه داستان با نوعی سبکی و امکان شفای احتمالی به پایان میرسد، اما از سیاهی مطلق به یک احساس ستایش از زندگی نمیرسد.
لیست کامل+قیمت
آپدیت:
چون دوستان روز یکشنبه نمی تونستن بیان، شد جمعه ساعت 4 تا 6
چند تا جا هم بیشتر نمونده / کتابخوانی هم نیست! می خوایم بشینیم راجع به
لطفا سریع تر پیام بدید چون 4 تا جا بیشتر نمونده
@mohammad_mszd
در ستایش یک اثر عجیب و زیبا
رمان هایی هستند که آنها را می خوانیم و بعد از مدتی فراموششان می کنیم و رمان هایی هم هستند که به قدری شخصیت ها و داستان و روایت ها و مادربزرگ و اِما آن دخترک زیبا در رمان، زیبا به تصویر کشیده شده که با خودت می بینی در ترافیک یا هنگام بحث کاری یک دفعه ای یاد صحنه ای در کتاب می افتی. این کتاب ها هرگز از خاطرت نمی رود. برای من هم ساحره از این جنس بود.
ساحره ترکیبی است از زندگی عادی، جادو و حس های کهن و بدوی. از یک سو داستان رشد یک نوجوان در دنیای واقعی را نشان میدهد. دختری که بعد از فروپاشی کمونیسم، با مسائل شخصی مثل بلوغ، دوستیها، علاقهمندیها و چیزای روزمره دستوپنجه نرم میکند. ولی از طرفی هم داستان جادو، ارواح و خاطرات قدیمی را داریم.
اِما دختر 13 ساله ای است که والدینش در یک تصادف کشته شده اند و شش ماه را در یتیم خانه ای می گذراند تا زنی عجیب وارد زندگی اش می شود و می گوید مادربزرگش است و او را با خود می برد. مسخ و سحر و جادو از این قسمت رمان شروع می شود آن هم همراه واقعیت وحشتناک تاریخی. یعنی سقوط نیکلای چائوشسکو و رژیم کمونیستی شووری. داستان جایی در بین خون ها و طلسم ها جریان پیدا می کند!
اصلا چطور رمانی در سبک جادو سیاسی نوشته شده و چقدر قشنگ و زیبا نوشته شده! برای همین است که ادبیات هیچ وقت نا امیدتون نمی کند...
برگردیم به رمان:
در داستان، مکان خاصی رو اسم نمی برد ولی می دانیم در رومانی و در زمان بعد از انقلاب سال های 1989 و برچیده شدن شووری رخ می دهد. در ابتدای رمان، ترم تحصیلی اِما در یتیم خانه شامل برداشتن عکسهای رهبر سابق کمونیست از دیوارها میشود. سوپرمارکتها برای اولین بار باز میشوند و همه جور جنس و کالایی در آن پیدا می شود، از 30 نوع خمیردندون گرفته تا 15 نوع پنیر! همکلاسیهای اما هنوز در حال کنار آمدن با وضع سیاسی جدید اند، قیامی که در آن بعضیها کشته شدن، بعضیها عضو گروههای خلافکاری شدن و بعضیها دنبال یگ معلم هنر تندرو را گرفته اند. حتی پدربزرگ مردهی اما هم ظاهراً یه جورایی در رژیم و انقلاب نقشی داشته و شاید هم مأمور سیکوریتاته بوده.
در این بین هم همه چیز زندگی اما در حال تغیر است...از بلوغ جسمی گرفته تا همین انقلاب و البته خرافه...زمانه ای که خرافات و جادو بیداد می کند. در اصل رمان نتیجه نه یک کار رئالیسم جادویی سنتی، بلکه یه درس 479 صفحهای در حوزهی عجایب و خرافاته.
دراگمان با جزئیات دقیق و حتی وسواسگونه چیزهای سادهای مثل تخریب یه کلونی مورچهها، برداشت گردو و خوردن ماهی ساردین را به تصویر میکشد و به آنها اهمیت می دهد انگار که در حال ساخت یک فیلم ترسناکه. در همین حین، چیزایی که ممکنه واقعاً جادویی باشند(مثل پیشگویی، روح پدربزرگ، مورچهها و روباههایی که انگار منطقی از فولکلور دارن) بدون وضوح بیشتر نمایش داده میشوند. طوری که آدم گیج میشود و نمیداند چه چیزی عادی است، چه چیزی ماورایی و چه ناشی از دوران نوجوانی و مشکلات و ترومای اِما است.
از لحاظ ساختاری، «ساحره» یک روایت مرتب و سرراست ندارد؛ داستان و دیالوگ ها بدون داشتن یه داستان کلی بزرگ حرکت میکنند، بین تفکر جادویی و رئالیسم، بین مصائب بزرگسالی و ابهام نوجوانی و بین روشنفکری سیاسی و خرد باستانی. اینکه این روایت لغزنده، که ریسک بزرگی هم دارد نه تنها داستان رو، رو به جلو میبرد بلکه با موضوعات عدمثبات و ادراک متزلزل کتاب هماهنگی کامل دارد و این نشان دهنده مهارتهای نویسندگی دراگومان است. او به فولکلور و گذشتهی فرهنگی برمیگردد ولی همزمان به لحظهی هنری و ادبیات معاصر هم توجه دارد.
ساحره/ گئورگ دراگمان/ ابوالفضل الله دادی/ 479 صفحه/ نشر نو/ 290 هزار تومان/
خرید از طریق
@mohammad_mszd
نقد و بررسی رمان به وقت شب از لودمیلا پترو شفسکایا/ نشر چشمه/ همخوانی شده در کانال
رمان به وقت شب داستان تلاشهای آنا آندریانوا مادر خانواده ای بی ثبات است در روسیه پساشووری. خانواده ای که بی ثبات، از همه فروپاشیده و فقیر.
داستان به صورت اول شخص از بان آنا روایت می شود. آنا نمونه ای است از زنی یا در اصل مادری با تمام ناامیدی ها و تمام نیروی مادرانه اش برای جنگیدن برای زندگی.
ما آنا را مدام در طول زندگی روزمره می بینیم. زن هایی که می جنگن. زن هایی که رنج می کشن. زن هایی که بار تمام خانواده روی دوششون هست. زن هایی که کسی گریه و شیونشان را نمی بیند . زن هایی که مدام از آنها راجع به آلونا از آنها سوال می شود.
صفحات ابتدایی داستان، دختر آنا به نام آلیونا را از طریق بخش کوتاهی از دفترچه خاطراتش معرفی می شود. زنی بی قید و بند که مدام برای خانواده دردسر درست می کند. آلیونا دختری دارد به اسم تیما که همراه انا مادربزرگش بزرگ می شود و آنا بسیار دوستش دارد. البته بحث بچه نامشروع دیگری نیز مطرح می شود. و در نهایت پسر آنا اندری، که سابقه زندانی بودن دارد، گهگاه در آپارتمان مشترک او حاضر میشود و از او پول برای غذا و مشروب طلب میکند.
کتاب چند ویژگی مهم دارد:
داستانسرایی: شخصیت اصلی، آنا آندریانوا، خود را با افتخار یک داستاننویس و شاعر معرفی میکند. او داستان خود را به عنوان روایت زندگی دخترش، آلیونا، و تا حدی پسر و نوههایش ارائه میدهد. حتی گاهی به جایی میرسد که داستان را از زبان خودِ آلیونا بیان میکند. با این حال، به تدریج در طول رمان مشخص میشود که داستان به جای فرزندان آنا، در واقع در مورد خود آنا و نحوه رابطه او با آنهاست.
مادری: در این رمان سه نسل از مادران حضور دارند. رابطهای که بیش از همه بررسی میشود، رابطه آنا با دخترش آلیونا است. این رابطه که توسط آنا روایت شده، پر از آشوب و درام به نظر میرسد. اما با پیشرفت داستان، خواننده میبیند که تصویر آنا از این رابطه تنها در حد بازتاب رابطه خودش با مادرش دقیق است. رمان در نقطهای پایان مییابد که آنا نشان میدهد حاضر است همه چیز - حتی شاید عقل خود - را برای مادر پیرش قربانی کند، و آلیونا قدرت پیدا میکند تا از کنترلگرایی آنا رها شود و به مادری بهتر برای فرزندانش تبدیل شود.
جنسیت/تمایلات جنسی: تمام شخصیتهای اصلی در این رمان زن هستند. شخصیتهای مرد اگرچه وجود دارند، اما اغلب به عنوان افراد غیرقابل اعتماد یا کسانی که از شخصیتهای زن برای پول، رابطه جنسی، یا چیزهای دیگر سوءاستفاده میکنند، به تصویر کشیده شدهاند. همچنین، آنا و آلیونا بهطور مداوم از سوی مادرانشان برای انتخاب همسرانشان سرزنش میشوند. این مساله تنشی بین شخصیتهای مرد و زن ایجاد میکند و اغلب باعث میشود که شخصیتهای مرد از فضای آپارتمان - که محل اصلی داستان است - دور شوند.
غیرقابل اعتماد بودن روایت: از همان اوایل رمان، لحن باشکوه آنا خواننده را به شک و تردید نسبت به نحوه بازنمایی واقعیتش سوق میدهد. بعدها، هنگامی که او تعاملات خود را با شخصیتهای فرعی که توسط آنها فریب خورده است، شرح میدهد، روشن میشود که تفسیر او از وقایع کاملاً قابل اعتماد نیست. علاوه بر این، هنگامی که آنا با انتقاد شدید از دفترچه خاطرات آلیونا، و حتی نوشتن از زبان او، پیش میرود، این بیاعتمادی به او بیشتر میشود. از آنجا که آنا به طور کامل در احساسات خود حضور ندارد، بهویژه در مورد رابطه با دخترش، خواننده مجبور است احساساتی را که آنا نمیتواند به روایت خود بیاورد، تأمین کند؛ امری که تجربه خواندن رمان را قدرتمندتر میکند.
فضا: بسیاری از صحنههای رمان در محل زندگی آنا و خانوادهاش رخ میدهد. صدای آشفته روایت در نحوه بهاشتراکگذاری فضای خانه (به علاوه سایر نمادهای جامعه خانوادگی، مانند غذا) بازتاب مییابد.
زمان: رمان به صورت زمانی نیست، بلکه مجموعهای از حکایات است که توسط آنا روایت میشود. برای مثال، داستانهای آلیونا به عنوان کودک، نوجوان، و مادر بهطور درهم و برهم و بدون نشانههای زمانی خاصی روایت میشوند. این امر باعث میشود که پیگیری جریان داستان برای خواننده دشوار باشد و به حس آشفتگی در طول رمان اضافه میکند.
#به_وقت_شب
برای خرید این کتاب و هر کتابی که می خواهید، دایرکت بدید
@mohammad_mszd
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago