دریای چرند گویی بی سواد ها ساحل ندارد...

یکی از مباحث تاریخی که شیعیان، بسیار زیاد حول آن بحث می کنند، شهادت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم است. در این زمینه بحث های نقلی فراوانی با استناد به کتب فرقین مطرح می شود اما نکته ای بسیار عجیب که باید بدانید این است که بعضی شیعیان تلاش کرده اند که برای اثبات شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم، دلیل عقلی اقامه کنند!
توضیح دلیل ایشان: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بدون هیچ استثنایی بر جمیع مخلوقات امام هستند و از جمله مخلوقات، زمان و مکان است. از آنجایی که ایشان بر زمان امامت می کند و زمان مأموم ایشان است پس نباید زمان در ایشان اثر کند و سبب ضعف و سستی ایشان شود به نحوی که به مرگ طبیعی بیانجامد.

نقد: می دانید حقیقت زمان و مکان چیست؟!
تعریف زمان: مقدار بقای شئ‌. مثلا وقتی گفته می شود آقای زید چهار ساله است منظور اینست که مقدار بقای او در دنیا بعد از خروج از رحم مادرش چهار سال است.
تعریف مکان: طول و عرض و ارتفاع شئ. مثلا مکان زید دقیقا همان طول و عرض و ارتفاعی است که او اشغال کرده است.
بعد از این که تعریف زمان و مکان را متوجه شدید خودتان قضاوت کنید اصلا امامت کردن بر زمان و مکان معنای معقولی دارد؟! آیا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم امام برای طول و عرض و ارتفاع بود؟ آیا ایشان امام برای مقدار بقای شئ بود؟! واقعا این سخنان، ما یضحک به الثکلی است... کسی که این اباطیل را می بافد واقعا باید خجالت بکشد.
اما این گفتار که مأموم بر امام خود نمی تواند تاثیر بگذارد هم یک گفتار مسخره دیگریست که آنقدر واضح البطلان است که فکر نمی کنم جایی برای نقد بماند...

@eaql_w_wahy

تحلیل عجیب آیه الله وحید خراسانی از معنای «صاحب زمان»

وصف «صاحب زمان» و «امام زمان» و «امام عصر» از اوصافی هستند که معانی عرفی بسیار ساده و روشنی دارند و اصلا فهم آن ها نیاز به تحلیل ندارد. نظیر آن ها هم در عرف زیاد است مانند؛ «رهبر وقت» «پادشاه عصر» «علامه زمان» «فقیه عصر حاضر». حال ببینید آیه الله وحید خراسانی {دام ظله} چه تحلیل عجیبی ارائه می دهند:

«اگر درباره اضافه شدن کلمه صاحب و امام به زمان اندیشه کنید و در این که آن حضرت جلوی زمان و پیش زمان است و زمان، پشت سر او است فکر کنید، تمام و کمال معرفت را نسبت به حضرت حجت علیه السلام پیدا می‌کنید ... وجود او مسیطر بر زمان است. این جا است که باید فکر کرد چنین وجود مسیطر بر زمانی که زمان نتواند در او تأثیر کند احاطه وجودی‌اش تا چه پایه است ... انسان بعد از عصر است، اما امام زمان قبل از عصر است. مقام آن حضرت قبل‌العصری است ... او ولایت دارد بر عصر و مقدم است بر عصر و عصر مقدم است بر انسان ... اگر معنای کلمه امام زمان فهمیده شود، قهراً معلوم میشود که آن حضرت، هم مقدم بر زمانیات است و هم مقدم بر زمان. و امامت زمان ممکن نیست مگر آن که به سرحد تجردی برسد که بتواند تمام زمان را امامت کند و آن چه همه فحول بشر را گیج کرده این است که او به مرحله تجردی است که تمام زمان را امامت می‌کند ...»

اما نقد مطالب ایشان:

1- امام زمان علیه السلام بالاجماع و بالاتفاق مخلوق خدا است و این مطلب محل نزاع و اختلاف هیچ عاقلی نیست. حال می گوییم: امام زمان علیه السلام موجود بود و خدا آن را ایجاد کرد؟ یا معدوم بود و خدا آن را ایجاد کرد؟ اگر گفته شود امام زمان موجود بود و خدا آن را ایجاد کرد، یعنی خدا موجود را ایجاد کرده و ایجاد موجود هم تحصیل حاصل است و تحصیل حاصل بازگشت به اجتماع نقیضین دارد به این بیان که لازم می آید امام زمان در عین حال که موجود است، معدوم هم باشد تا خداوند بتواند دو مرتبه آن را ایجاد کند و این محال است. پس مشخص می شود امام زمان علیه السلام معدوم بوده خدا آن را ایجاد کرده است. چیزی هم که معدوم بوده موجود شده، ابتدای وجود دارد و ابتدای وجود داشتن هم یعنی امتداد زمانی داشتن.

2- همه موحدین می دانند که خداوند تبارک و تعالی قادر است بر این که امام زمان علیه السلام را معدوم کند. و معدوم کردن هم یعنی پایان دادن به وجود شئ. یعنی امام زمان علیه السلام می تواند انتهای در وجود داشته باشد و چیزی که بتواند انتهای وجود داشته باشد باید امتداد زمانی داشته باشد زیرا امتداد زمانی است که وقتی پایان یابد، شئ انتهای در وجود میابد.

3- خداوند که موجودی مجرد است، مخلوق نیست. اگر بنا باشد امام زمان سلام الله علیه هم مجرد باشد لازم می آید که او هم مخلوق نباشد. زیرا عقل می گوید: «حکم الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد». توضیح مطلب اینست اگر عقل حکم کرد که موجود مجرد الف واجب الوجود است، موجود مجرد ب هم باید واجب الوجود باشد زیرا موجود مجرد ب مثل موجود مجرد الف است و حکم مثلان هم فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد است. و اگر کسی پذیرفت که امام زمان علیه السلام مخلوق نیست، بدون شک از ملت اسلام خارج شده است زیرا با توحید مخالفت کرده است.

یک توجیه بی اساس:
وقتی طرفداران دو آتیشه و متعصب این مرجع عالی قدر چنین چیزی را می شنوند می گویند چنین چیزی را دفتر ایشان تایید نکرده است و ایشان خودش گفته است چیزی که دفتر من تایید نکند اعتبار ندارد!!

جواب به این توجیه بی اساس:
مثل اینست که یک نفر اقرار کند بر این که دزدی کرده است بعد افراد عادل و ثقه شهادت بدهند به این که اقرار او را شنیده اند، بعد او در جواب بگوید قبول نیست حتما باید دفتر ما تایید کند که اقرار به دزدی کرده ایم تا اعتبار داشته باشد!! آخر این چه توجیهی است؟ این گونه باشد در خیلی از موارد باید بساط بحث های قضایی را از ریشه جمع کرد. فلذا می گوییم: این که ایشان فرموده: «مطالبی که دفتر تایید نکرده اعتبار ندارد» که هیچ، حتی اگر ایشان انکار کرده باشد و گفته باشد که من چنین مطلبی را نگفته ام باز هم از او قبول نمی کنیم!

@eaql_w_wahy

گروهی در روبیکا به نام کلام پژوهان فعال است که در آن مبانی توحیدی بسیار مورد بحث قرار می گیرد. کسانی که روبیکا دارند می توانند عضو شوند مطالب نافعی آنجا مطرح می شود:

https://rubika.ir/joing/GCEFCCFC0PBRYIIZSVHPIIYBHWDYXANB

تقریبا یک ساعت دیگر کلاس آغاز می شود

مدافعان وجود مصدری (فعلی) در جواب به اشکال تسلسل که اشکال اول باشد، گفته اند: ایجاد من شئ و ایجاد لا من شئ، ملکه و عدم ملکه برای جواهر و اعراض هستند. در حالی که وجود فعلی اصلا از سنخ جوهر و عرض نیست تا لازم بیاید که من شئ یا لا من شئ خلق شده باشد. پس وجود…

وجود مصدری واقعیت یا خیال ؟! فقها و متکلمین مذهب حقه امامیه بر این عقیده رفته که خداوند تبارک و تعالی اشیا را لا من شئ ایجاد می کند. بعضی از فقها و متکلمین گفته اند فعل خدا که همان ایجاد لا من شئ باشد عینیت و وجود خارجی دارد که این عینیت خارجی مخلوق هم هست.…