۱۸یا ۱۹ سالگیم با یه بنده خدایی داشتم صحبت میکردم البته بیشتر شنونده بودم ولی خب...
وسط حرفاش گفت تو چیزی هستش که دلت بخواد و من نتونم برات فراهم کنم ؟
بهم برخورد ولی به روم نیوردم و گفتم : چیزایی که من میخوام اونقدر بزرگ نیستن که کسی نتونه فراهمشون کنه رفت تو فکر بعد از چند دقیقه سکوتی که برقرار بود گفت این جملت همیشه تو ذهنم میمونه چون توقع داشتم الان بگی نه من چیزایی که میخوام اصلا هیچ کس نمیتونه از پسشون بر بیاد البته خب حقم دارم قیافت غلط اندازه به یه لبخند بسنده کردم و چیزی نگفتم.
من هنوزم همون دخترم همون که با چیزای کوچیک خوشحال میشه ولی انگار یه چیزی کمه یه چیزی نیست :)
امروز همکارم گفت تو انقدر تلاش میکنی برای خانوادت و دوسشون داری همون اندازم خودتو دوس داری ؟
قشنگ احساس کردم که دختر کوچولوی درونم زد زیر گریه ؛ من خودمو گم کردم، اون چیزی که کمه و نیست خودمم.
دختر قشنگم کاش پیدات کنم و محکم بغلت کنم :::::)

امیدوارکننده‌ترین حالتِ بزرگ شدن اینجاست که از یک سنی به بعد حتی حوصله‌ و دل و دماغی برای ناراحت شدن و غصه خوردن و گلایه کردن هم نداری. نه که رنج نکشی! اتفاقا تمام تار و پودت را اندوه برداشته، اما ظاهرا به رنجت اعتنایی نمی‌کنی، می‌ری یک لیوان چای می‌ریزی، خودت را به کار دیگری مشغول می‌کنی یا در بهترین حالتش روانت را روی حالت خستگی عظیم تنظیم می‌کنی و می‌گیری تخت می‌خوابی. مثلا حواست نیست و مثلا نمی‌فهمی، آدم‌ها از یک سنی به بعد ترجیح می‌دهند زیاد بخوابند و زیاد کار کنند و زیاد حواسشان پرت باشد و به چیزهای آزاردهنده، زیاد فکر نکنند.

بچه ها شمام آدمایی هستن تو زندگیتون که وقتی نگاشون میکنید یا بهشون فکر میکنیدباعث میشه قلبتون درد بگیره از اینکه چقدر زندگیشون میتونست هزار برابر بهتر از اینی که الان هست باشه ؟
انگار هیچ کس قدرشونو نمیدونه در حالی که پر از استعدادن :)

به قول محمد رضا طاهری بعید میدونم کسایی که دنیارو برامون سخت کردن خدا بهشون آسون بگیره:))))

نشخوار فکری همچین چیزیه فکر کنم

واقعا سرعت اینترنت میتونه ازم یه قاتل بسازه

‌ ‌ ‌‌‌ ‌
انگار از درون من داری حرف میزنی ؛)

_میدونستی ساحل، نماد مرگه؟
_یعنی چی؟
دود سیگارشو بیرون داد و خندید.
_هر چیزِ قشنگی از درون مرده...
تا حالا بهش دقت نکردی؟
سـاحل عـاشق‌تـرین طبـیعـت هستـیه...
_نمیفهمم
سرش برگردوند و نگاهش کرد :
-چون غرق شده...
ساحل به عشق دریا مرده…
درست همونجایی که به زیر آب رفت غرق شد.
ساحل توی دریا تموم شد...
حالا دریا به عشق ساحل هر بار موج هاش میفرسته.
اما نمیدونه خودش خیلی وقت باعث مرگش شده!:)