?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago
🔹کتابچۀ برنامه و چکیدۀ سخنرانیهای همایش روز جهانی داروین با موضوع «روانشناسی تکاملی»
🔸چرا موهای بدن را از دست دادهایم، اما موهای پرپشتی بر بالای کاسه سر داریم؟
انسانها در طول فرایند دگرگشت بخش اعظم موهای بدن خود را از دست دادهاند، در حالی که موهای روی سر همچنان باقی مانده و حتی پرپشتتر از بقیه نواحی بدن هستند. چندین نظریه برای این پدیده مطرح شده است:
👈تنظیم دمای بدن:
یکی از مهمترین دلایل این تغییر، سازگاری با شرایط آبوهوایی و افزایش توانایی بدن در خنک شدن است. انسانهای اولیه که در مناطق گرم و استوایی زندگی میکردند، با از دستدادن بیشتر موهای بدن خود، بهتر میتوانستند گرما را از طریق تعریق دفع و دمای بدن خود را تنظیم کنند. اما موی سر نقش محافظت از کاسهی سر در برابر تابش مستقیم نور خورشید را داشته و به همین دلیل باقی مانده است.
👈جاذبهی جنسی و انتخاب طبیعی:
برخی نظریهپردازان پیشنهاد میکنند که پرپشتی موی سر ممکن است به عنوان یک شاخص سلامتی و همچنین جاذبهی جنسی عمل کرده باشد. موهای سالم و براق میتوانستند در انتخاب جفت در جوامع اولیه تأثیرگذار باشند.
👈محافظت از جمجمه:
موی سر بهعنوان یک لایه محافظ از جمجمه و مغز در برابر آسیبهای فیزیکی، نور خورشید و تغییرات دمایی عمل میکند. این ویژگی باعث شده است که موهای سر همچنان به صورت پرپشت باقی بمانند، در حالی که بخشهای دیگر بدن بیشتر موهای خود را از دست دادهاند.
چرا بعضی نقاط بدن به صورت نقطهای همچنان مو دارند؟
در برخی نواحی بدن، مانند زیر بغل، ناحیهی تناسلی و برخی نواحی دیگر، موها همچنان به صورت متراکم باقی ماندهاند. دلایل عمدهی این پدیده شامل موارد زیر است:
👈عملکرد محافظتی و اصطکاک: در برخی نواحی مانند زیر بغل و ناحیهی تناسلی، موها میتوانند بهعنوان یک لایهی محافظ عمل کرده و از پوست در برابر اصطکاک و تحریک حفاظت کنند. همچنین در زمان حرکت، این نواحی بیشتر در معرض سایش هستند و موها میتوانند به کاهش اصطکاک کمک کنند.
👈تنظیم بو و سیگنالدهی جنسی : برخی از محققان بر این باورند که موهای بدن در برخی نواحی مانند زیر بغل و ناحیهی تناسلی ممکن است در انتشار بوهای بدن نقش داشته باشند. در این مناطق غدد عرق آپوکرین وجود دارند که بوهای خاصی تولید میکنند. ممکن است بتوان اهمیت این بوها را در دوران اولیهی زندگی انسان برای سیگنالدهی جنسی و جلب توجه جفتها در نظر گرفت.
👈بقای برخی ویژگیهای دگرگشتی: برخی از موها در نواحی خاص بدن، شاید به این دلیل هنوز باقی ماندهاند که در طول دگرگشت نیاز به حذف کامل آنها نبوده است و یا این که برخی از این ویژگیها به اندازهی کافی مفید بودهاند که حفظ شوند.
بازنشر از کانال:
@ir_academy_evolution
🔸تکامل حسموسیقایی
(خلاصهای از مطالب جلسهی رونمایی کتاب دکتر نجلرحیم)
حداقل هزینهی پرداختن به موسیقی هدر رفتن زمان و پرت شدن حواس از محیط پیرامونی است؛ هزینهای که حتی اگر به جلب توجه جانوران شکارچی برای نیاکان ما نمیانجامید توجه ما را از کارهای واجبتری مانند یافتن غذا و جفت منحرف میکرد. هزینهی تولید موسیقی بسیار بالاتر است زیرا نیازمند ساعتها آموزش است.
طی تبیینهای تکامل، هرگاه خصیصههایی جهانشمول را در همهی ادوار تاریخی ردیابی کنیم، بلافاصله به دنبال فایدههای فرضی میگردیم که جبرانکنندهی هزینهها باشند؛ وگرنه چرا باید انتخاب طبیعی به جای حذف خصیصهای پرهزینه آن را ابقاء کند؟
در اینجا برخی از معروفترین این فرضیهها را مرور کنیم.
یک. انتخاب جنسی
موسیقی در امتداد آواز و رقص بوجود آمده است. مگر نه اینکه برخی پرندگان برای جلب جفت آواز سر میدهند و برخی دیگر میرقصند؟ پس احتمالاً حس موسیقایی در نیاکان ما نیز محصول انتخاب جنسی بوده است. وقتی برخی حشرات نیز اصوات موزونی برای جلب نظر جفت تولید میکنند عجیب نخواهد بود که در انسان نیز مکانیسم مشابهی وجود داشته است. اما چرا باید جفت صدای رسا و هارمونیک را جذاب تشخیص دهد؟ زیرا تولید چنین اصواتی نیازمند هماهنگی بسیار بالای عضلات حنجره است که خود شاهدی بر هماهنگی عصب-عضلهی بالا و بنابراین سلامتی عمومی بدن است. رقصیدن نیز فرایندی ریتمیک است و انجام موزون آن، و البته تشخیص موزونی آن توسط جفتهایِ بالقوه، همان نقش سیگنالدهی سلامت را دارد.
به رغم مقبولیت ظاهری این نظریه نقدهای زیادی به آن وارد شده است که به چند مورد اشاره کنیم.
کودکان قبل از سنین بلوغ که نیازی به انتخاب جفت باشد در موسیقی مهارت مییابند؛ تفاوت معناداری میان موسیقیدانان و غیر موسیقیدانان در تعداد زادگان دیده نمیشود؛ پژوهشهای بومشناختی گواه آنند که موسیقیهای گروهی بیش از موسیقیهای انفرادی مورد توجه است؛ لالایی مادر ربطی به انتخاب جنسی ندارد؛ در زمان تخمکگذاری زنان علاقه به موسیقیهای پیچیدهتر دیده نمیشود.
دو. انتخاب گروهی
موسیقی میتواند همکاری گروهی را افزایش دهد. در اینکه چرا و چگونه این کار را میکند تنوعی از فرضیهها وجود دارد. به چند مورد اشاره کنیم.
الف. موسیقی بیش از آنکه سیگنال سلامت به جفت بالقوه دهد یک نظام سیگنالدهی ائتلافیست. ائتلاف برای چه؟ جنگ و شکار دو کاندید اصلی هستند. در بسیاری از اقوام پیش از شکار و جنگ مراسمی همراه با موسیقیهای تهیجی دیده میشود. خانم الن دیسانایِکه معتقد است که هنر همانند تمامی سایر هنرها در شرایط و مراسم خاص اجرا میشده است و شأن اجرایی آن فراتر از زندگی روزمره بوده است.
ب. اما غیر از جنگ و شکار نیز شاهد اجرای موسیقی هستیم. رابین دانبار معتقد است که موسیقی کلاً انسجام اجتماعی را افزایش میدهد. نظریهی او این است که موسیقی نقش تیمارکردن اجتماعی را بازی میکند: تیمار کردن کلامی. با بزرگ شدن جمعیت گروه نمیشد همه را تیمار کرد، اما لازم بود به همه پیام دوستی ارسال شود. موسیقیهای گروهی چنین نقشی داشتهاند. اعضاء شرکتکننده در یک کنسرت موسیقی احساس نزدیکی بیشتری به هم دارند تا مسافران مترو.
ج. دیسانایِکه در کارهای اخیر خود از نظریهی خاص بودن شرایط موسیقی فاصله میگیرد و ریشههای موسیقی را به تعاملات مادر و نوزاد ربط میدهد. مادر به نوزاد در لحظاتی که او را از آغوش جدا میکند با نغمههایی احساس اطمینان میدهد که در نزدیکی اوست.
د. ریشههای توجه به ریتم تاریخی بس طولانیتر دارد و به زمانی باز میگردد که در دستههایی از همراهان بر روی دوپا راه میرفتیم و با همگام شدن گامها متوجه مشکلی برای کسی که گامش ناهمانگ شده بود میشدیم.
مجموعهای از این فرضیهها میتوانند، در کنار هم، پیدایی حس موسیقایی را در نیاکانمان تبیین کنند. در تمامی این فرضیهها نقش بدن اجتماعی آشکار است. با گسترش فرهنگها و پیدایی و سپس پیچیدهتر شدن آلات موسیقی سنتهای موسیقایی در فرهنگهای مختلف شکل گرفتند و روند تکاملی بر روی آلات و شیوههای تولید موسیقی شکل گرفت و شاهد تنوع بیهمتای موسیقی در فرهنگهای مختلف شدیم. با چنین نگاهی تکاملی میتوان تعریفی تکاملی از موسیقی عرضه کرد.
تعریفی تکاملی از موسیقی
موسیقی برساختهای اجتماعی و فرهنگیست که مبتنی بر حس موسیقایی تکامل یافته (طی مکانیسمهای یاد شده در بالا)، و طی تعامل موسیقیدان (آهنگساز و/یا نوازنده)، آلات موسیقایی (که خود محصول همتکاملی حس موسیقایی انسانها در سنتهای مختلف و ابزارهای سادهتر ابتدایی است)، و مخاطب تولید میشود و در یک محیط اجتماعی مورد ارزیابی زیباشناختی قرار میگیرد (خود ملاکهای ارزیابی نیز طی زمان تکامل یافتهاند).
بازنشر از کانال:
@ravanshenasi_takamol
?چه داستانهایی محبوبترند؟!
مطالعهای جدید که در مجله Science Advances منتشر شده، نشان میدهد که موفقیت یک داستان میتواند با تعداد و شدت «تغییرات داستانی» پیشبینی شود. این تغییرات، لحظاتی هستند که در آنها سرنوشت شخصیتها به طور ناگهانی تغییر میکند. محققان با تحلیل 30,000 داستان از قالبهای مختلف دریافتند که داستانهایی با تغییرات احساسی بیشتر و شدیدتر، موفقتر هستند.
چی شد که به این نتیجه رسیدند؟
محققان دادهها را از چهار حوزه مختلف جمعآوری کردند: فیلمها، برنامههای تلویزیونی، رمانها و کمپینهای تأمین مالی. آنها با استفاده از ابزارهای محاسباتی، تنوع احساسی (Valence) این داستانها را تحلیل کردند. داستانهایی که تغییرات احساسی بیشتری دارند، بیشتر مورد توجه و محبوبیت قرار میگیرند.
نکات کلیدی:
1️⃣ تغییرات داستانی (moment of reversal) به شدت بر موفقیت داستانها تأثیرگذار است.
2️⃣ در فیلمها و برنامههای تلویزیونی، تعداد و شدت این تغییرات با امتیازات بالاتر در IMDb همبستگی دارد.
3️⃣ حتی در رمانها، داستانهایی با تغییرات بیشتر، دانلودهای بیشتری را از پروژه گوتنبرگ دریافت کردند.
مثالهای واقعی:
➖فیلمهایی که بیشترین تعداد تغییرات داستانی را داشتند، تا 1.4 ستاره بالاتر در IMDb امتیاز گرفتند.
➖رمانهایی با تغییرات بیشتر، بیش از 100% افزایش در دانلودها داشتند.
➖کمپینهای تأمین مالی با داستانهای حاوی تغییرات احساسی زیاد، 40% بیشتر شانس موفقیت داشتند.
چرا مهم است؟
این نتایج نشان میدهند که داستانها با حرکات رفت و برگشتی بین خوشبختی و بدبختی، جذابتر هستند. به عنوان مثال، در کمپینهای تأمین مالی برای بیماریها، داستانهایی که از خوب به بد و دوباره به خوب برمیگردند، مؤثرترند.
چالشها و آینده:
با این حال، ابزارهای محاسباتی نمیتوانند تمام جزئیات احساسات انسانی را به دقت سنجش کنند. تحقیقات آینده باید به بررسی دقیقتر ابعاد دیگر ساختار داستان و دلایل روانشناختی موفقیت این تغییرات بپردازند.
بازنشر از:
?@CogniPlus
?بار دیگر به بخشی از نتیجه گیری این مقاله توجه کنیم:
"این نتایج نشان میدهند که داستانها با حرکات رفت و برگشتی بین خوشبختی و بدبختی، جذابتر هستند."
این نتایج کاملا همخوان با فکتی تجربی تحت عنوان "اثر متناقض" است که پیش تر در این لینک به آن پرداخته شد.
طبق "اثر متناقض" هر گاه محرکی ناخوشایند در ترکیبی مناسب با محرکی خوشایند قرار بگیرد خوشایندی کل ترکیب می تواند افزایش یابد.
این اثر را علاوه بر محرک های حسی پیرامونی می توان در روایت شناسی در حوزه ادبیات و سینما نیز به خوبی مشاهده نمود.
کامران پاک نژاد
?@neurobiology_of_art
?چرا دوران بلوغ انسان ها آهسته تر است؟
چرا دوران بلوغ انسانها آهستهتر است؟ شاید بتوان پاسخ را در فسیل انسان دمانیسی ۱/۸ میلیون ساله یافت!نتایج اخیر نشان میدهند که زمان رسیدن انسانها به دوران بزرگسالی، دو برابر شامپانزهها است.
این دوران طولانی در کودکی و نوجوانی به ما اجازه میدهد تا مغز نسبتا بزرگتری را توسعه داده و یا مهارتهایی را بیاموزیم که به بقا و تولید مثل کمک میکنند.
در بررسی که نتایج آن روز گذشته در Nature منتشر شد، محققین شواهدی از الگوی آهستهی رشد را در یک فسیل ۱/۸ میلیون ساله شناسایی کردند.
اگرچه این هومو رشد سریعتری نسبت به کودکان امروزی داشت، اما دندانهای آسیاب او، در طول ۵ سال اول زندگی، به کندی رشد کردند. این یافته در جمعیتهایی که مغز آنها فقط کمی بزرگتر از شامپانزههاست، میتواند سرنخهای مهمی در مورد اینکه چرا انسان طی زمانی طولانی به بلوغ میرسد، ارائه دهد.
دندانهای آسیاب از بهترین نمونهها در بررسی الگوی رشد هستند، چرا که ماندگاری بالایی داشته و دارای خطوط رشد هستند. از طرف دیگر، نرخ رشد دندان در انسان و سایر پستانداران با رشد مغز و بدن مرتبط است.
در این بررسی، محققین با شمارش خطوط رشد دندانی انسان دمانیسی، دریافتند که او به هنگام مرگ حدود ۱۱ سال سن داشته است.
سپس با بررسی خطوط تیرهی استرس که به دلیل بیماری یا سوء تغذیه، بر روی همهی دندانهای در حال رشد تاثیر میگذارند، دریافتند که دندانهای مختلف چگونه نسبت به یکدیگر رشد میکنند.
در نهایت الگوی رشد دندانهای دمانیسی با انسان و شامپانزه مقایسه شد. در ۵ سال اول زندگی، دندانهای آسیاب به کندی رشد کرده و بیشتر شبیه انسان امروزی بوده، سپس از سن ۶ تا ۱۱ سالگی، دندانها مانند شامپانزهها، رشد سریعی داشته. به طور کلی، رسیدن به بلوغ، سریعتر از انسان مدرن اتفاق افتاده، اما آهستگی در الگوی رشد اولیهی دندان، قدیمیترین نمونه شناخته شده میباشد که میتواند اولین گام به سوی الگوی آهسته رشد در ما باشد.
این نوجوان دمانیسی احتمالا تا مدتها پس از از شیر گرفته شدن، به والدین خود وابسته بود. بدین ترتیب، رشد دندانی پیش از بزرگ شدن مغز، کند شده؛ شاید به دلیل استفاده از ابزار، مصرف گوشت و تغییرات ساختار اجتماعی.
اگرچه برای یک نتیجه گیری کلی، به نمونههای بیشتری از این جمعیت و گروههای دیگر نیاز است، زیرا هنوز مطمئن نیستیم که این کندی در رشد دندان، همان الگوییست که منجر به دوران بلوغ طولانیتر در انسان شده است. همچنین هنوز مشخص نیست که انسان دمانیسی با انسان مدرن ارتباط اجدادی مستقیم داشته یا خیر.
✍️ سحر مرتضی نژاد
کارشناس ارشد ژنتیک انسانی ، پژوهشگر انسان شناسی و ژنتیک
بازنشر از:
?@ScientificDialectics
به مناسبت ۱۴ دسامبر روز میمون
جایگاه انسان در درخت فیلوژنیک
بسیاری تصور میکنند که انسان از نسل میمون است ولی انسان نوعی میمون است و به عبارت دقیقتر انسان و میمون جد مشترک دارند
درخت تبارشناسی انسان به شرح زیر است: اعداد مربوط به قدیمیترین جد مشترک گروه است.
جنس هومو ۲.۷ مسق
تبار هومینینای شامل گوریل و انسان ۴-۸ مسق با حرکت بر روی دوپا و دندان نیش هم اندازه در نر و ماده
تیره هومینیده شامل شمپانزه و گوریل و اورانگوتان و انسان ۱۲-۱۷ مسق با اندازه نر بزرگ و باسن برجسته
ابرتیره هومینوئیده شامل قبلی و ژیبونها (گوریلهای بزرگ و کوچک) ۱۶-۲۴ مسق بدون دم و توانایی گردش شانه و دندانهای آسیای پایینی دارای ۵ برجستگی
تحت راسته سیمیفورمیس شامل میمونها و گوریلها ۲۹ مسق با چشم کاملا پوشیده با استخوان و بینی خشک
زیر راسته هاپلوراینی شامل قبلی ها و تارسیر ۶۵ مسق
رده نخستی ها شامل قبلی ها و لمور ۷۵ مسق با چشمان به سمت جلو و دید دوچشمی و شصت مقابلهپذیر و ناخن به جای چنگال
فیلم به زیبایی درخت تبارشناسی انسان را توضیح میدهد
در کانال اخلاق نشر و منابع علمی در تلگرام عضو شوید
http://t.me/PubEthicsMUMS/2501
?تأثیر مثبت داستانها بر شخصیت: فراشناخت، همدلی، و تغییرات شخصیتی (سه مقاله در یک نگاه)
یک. فراشناخت: محصول محیط و نه ژنتیک!
مقالهی نخست که نتایجِ پژوهشی بر روی دوقلوهای همسان، ناهمسان، و کودکان عادیست، پژوهشهای قبلی را تأیید میکند که نشان میدادند قابلیتهایی مانند هوش عمومی، حافظه، و توانایی حل مسئله، بنیادهای ژنتیکی محکمی دارند؛ اما این پژوهش یافتهی جدیدی هم دارد. تابهحال، بابت تشخیص نقش ژنها و محیط در بروز قابلیتهای فراشناختی، پژوهشی صورت نگرفته بود. چینیها در این پژوهش که نتایج آن در نشریهی سل منتشر شده است نشان دادند که تواناییهای فراشناخت عموماً متأثر از محیطاند. فراشناخت قابلیت آگاهی و مدیریت فرایندهای شناختی از جمله یادگیری و حل مسئله است. همچنین مشخص شد که آگاهی، تفسیر، و فهم دیگران نیز وابسته به محیطِ پرورشی است و نقش ژنها در آن کمرنگ است. از آنجا که این فرایندهای سطح بالاتر نقشی بسیار مهم در اخلاق و خوبزیستن بازی میکنند این یافته گواهی است بر آنکه بدون اینکه اسیر ژنتیک خود باشیم، با برخورداری از تربیت مناسب میتوانیم انسانهای بهتری باشیم و بهتر زندگی کنیم. کافی است محیط تربیتی را بهنحوی درست ساماندهی کنیم. چگونه؟ پژوهش بعدی مثالی عرضه میکند.
دو. داستانها همدلی را تقویت میکنند.
مقالهی دوم که در نشریهی روانشناسی آزمایشی منتشر شده نشان میدهد که با خواندن داستان، همدلی، توانایی درک منظر دیگران، و مهارتهای کلامی تقویت میشوند.
داستان را معمولاً برای تفریح و لذت میخوانند، اما این کار چه فایدهها یا ضررهایی میتواند داشته باشد؟ ضرری که برای آن برمیشمارند قطع شدن ارتباط فرد با واقعیت است؛ اما فایدههای آن فائق بر زیانش است. با خواندن داستان جهانهای بدیلی را برای خود تصویرسازی میکنیم و با گذاشتن خود در قالب قهرمانهای داستان از منظر دیگری شرایط را مینگریم که ضروریترین عنصر برای همدلیکردن با دیگران و اخلاقی زندگیکردن است.
تا اینجا در مقالهی نخست دیدیم که با ایجاد تغییرات محیطی، تقویت فراشناخت ممکن است و این قابلیتها توسط ژنها دیکته نمیشوند که فقط برخی انسانها واجد آن باشند و بنابراین راه بر ایجاد تغییرات مثبت در آنها باز است؛ و مقالهی دوم یکی از راهکارهای بهبود در آن را خواندن داستان معرفی کرد.
اما کماکان ابهامهایی باقی است. اگر ساختار شخصیت ما ریشههای ژنتیکی قوی داشته باشد چطور این تغییرات ممکناند و اگر هم تغییری رخ داد چقدر پایدار خواهد بود؟ در پاسخ به این پرسش نگاهی به مقالهی سوم بیاندازیم.
سه. تغییرات شخصیتی هم ممکناند و هم اثراتی نسبتاً ماندگار دارند.
در پستهای قبلی به پژوهشهایی اشاره شد که نشان میدادند هرچند ژنتیک در تقویم پنجعامل بزرگ شخصیت نقش دارد اما بیان ژنها متأثر از عوامل محیطی قابلتغییر است. در همین راستا مقالهی سوم که در نشریهی شخصیت و روانشناسی اجتماعی منتشر شده نشان میدهد بر اساس میزان تغییرات رخداده در این عوامل (که از راه پرسشنامههای شخصیت قابل سنجش عینیست) میتوان بسیاری از رفتارهای فرد را پیشبینی کرد. مثلاً کسانی که نمرهی وظیفهشناسیشان افزایش داشته تمرینات ورزشی مرتبتری را دنبال کرده و سالمتر بودهاند. البته لازم به یادآوری است که این همبستگی رابطهای علّی را نشان نمیدهد؛ چهبسا بهعلت مرتب انجامدادن تمرینات ورزشی نمرهی وظیفهشناسی افزایش یافته باشد. اما صرف وجود همبستگی گواهیست بر اینکه از تغییرات در عوامل شخصیتی میتوان انتظار تغییر در عادات رفتاری را داشت و بهعکس.
کسانی که نسبت به تجربهکردن گشودهترند همدلی بیشتری نسبت به دایرهی بزرگتری از دیگران نشان میدهند و داستانخوانی نمرهی گشوده بودن به تجربه را افزایش میدهد. بهعلاوه در این پژوهش نشان داده میشود که افزایش نمرهی گشوده بودن به تجربه با موفقیت تحصیلی همبسته است. به عبارتی خواندن داستانها هم به اخلاقیتر شدن افکار و رفتار فرد کمک میکند و هم، به خلاف تصور رایج والدین، راه را بر موفقیت تحصیلی هموار میکند.
نتیجه:
نتایج سه مقاله را یکجا ادغام کنیم: انسانها متأثر از شرایط محیطی، قابلیت تغییر در باثباتترین ویژگیهای شخصیتی خود را دارند و خبر خوب آنکه این تغییرات میتوانند بادوام باشند. بهعلاوه فراشناخت، که از جمله برای درنظر گرفتن دیگران لازم است، ریشههای ژنتیکی ضعیفی دارد و بنابراین میتوان با فراهم آوردن شرایط، از جمله راهکارهای سادهای مانند داستانخوانی، آن را تقویت کرد.
از آخرین دادههای علوم در آموزش و پرورش بهره گیریم.
✍هادی صمدی
@evophilosophy
?@neurobiology_of_art
?@social_semiotics
https://www.psypost.org/metacognitive-abilities-may-be-more-influenced-by-environment-than-genetics/
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago