تا دلت بخواد عین بچه های ۵ ساله ذوقی و دلی رفتار کردم و تا دلت بخواد دو دوتا چارتا و سیاست بازی تحویل گرفتم..!

در اولین مکالمه تلفنی پرسید: "چرا رفتی؟" دلایلم را توضیح دادم. در دومین مکالمه تلفنی هم پرسید: "چرا رفتی؟" دوباره دلایل‌ام را گفتم. تا زنده بود، در هر مکالمه تلفنی همان پرسش را می‌پرسید. کم‌کم فهمیدم که برای او “چرا رفتی؟” یک پرسش نبود، یک جمله خبری بود: «کاش نمی‌رفتی».

محکومیم به زندگی دیگه چیکار میشه کرد؟!
دیشب سخت گذشت، خوب زندگی امروز جریان داره دیگه.
طرف دوستمون نداره، خوب نداشته باشه.
اونجوری که برا بقیه ارزش قائلیم، پامون نمی ایستن؟ خوب لیاقتشون همینقدر بوده.
نتیجه چیزی که میخواستیم، اونی نشد که باید میشد؟!
خوب اشکال نداره، آخر دنیا نیست که.
ما محکومیم به زندگی، مهم نیست دیشب چی گذشت، آدما چطوری رفتار میکنن یا نتیجه زحماتمون چی شده، هر روز باید بیدار شی چایی رو بزاری لقمه اتو بپیچی، با بقیه مهربون تر باشی و نزاری جنگجوی درونت خسته شه.

تو را
دوست خواهم داشت،
و هر روز به تو می‌گویم:
من از آنِ توام...
??

متاسفانه من ادمیم ک یبار تلاش میکنه
دفعه بعدی کیرشی.

بعضی وقتام جوریه ک داری یه آهنگو گوش میدی دلت میخواد بری به خواننده بگی من کِی اینارو برات تعریف کردم..

ایدهاتو با هرکسی درمیون نذار!
بعضی ها رویاهارو درک‌ نمی کنن..
تنها کاری ک می کنن اینه ک
تورو پر از حس بد کنن و بهت بگن‌ نمیتونی.
گاهی وقتا احمقانه ترین و دست نیافتی ترین رویاها و ایده ها میشن نقطه پرتاپ تو!
فقط قدم بردار، یه چیزی می‌شه..

دلم با ماندن بود
راه اما در رفتن
و تو ندانستی چه رنجیست،
کشاندن تن خسته ای که خواهان ماندن بود..!

تنهام چون آدما گُم میشن؛
بهشون فقط یه نه بگی..!

شبا سخت تر میگذره چون شبا تو تنهایی و تاریکی به اون فکرایی میرسیم که تموم روز ازش فرار کردیم.