بهمنی قاجار

Description
محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago

4 months, 1 week ago

دامن زدن به مطالبات قومی و گسست های جغرافیایی حربه ای برای پوشاندن ناکارآمدی ها

اصلاح طلبان هرگاه در حل و فصل مسائل کشور ناتوان مانده اند ،از بی هزینه ترین موضوع ممکن برای آنان یعنی وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران هزینه کردند ، سخنان امروز پزشکیان درباره این که هر منطقه باید رئیس جمهور داشته باشد و استاندار هر استان ، رئیس جمهور باشد در همین راستاست، چندی پیش هم معاون وی محمدرضا عارف همین سخنان را مطرح کرد که پاسخ مفصلی به آن داده بودم که عینا در این جا باز نشر می نمایم:

استاندار رئیس جمهور نیست

یک کشور و یک ملت و یک رئیس جمهور

سخنان آقای محمدرضا عارف درباره این که استاندار ، رئیس جمهور هر استان است ، هم غیر حقوقی و هم مخالف نظام اداری و هم ضد توسعه و در مجموع یک موضع گیری ضد ملی و شعاری است.در وهله نخست ایراد چنین ادعایی عدم توجه به مفهوم ملت و کشور و جمهور و رئیس جمهور است، استاندار نمی تواند رئیس جمهور باشد به این دلیل واضح که استان یک کشور نیست و باشندگان یک  استان ،‌ملت نیستند  و بنابراین یک استان نمی تواند رئیس جمهور داشته باشد ، به نظر می رسد رئیس جمهور خواندن استاندار، نوعی تغافل نسبت به ارزش و جایگاه مقام ریاست جمهوری و اهمیت نمادین و ملی و حتی حقوقی آن است . رئیس جمهور تنها منتخب و برگزیده  مستقیم ملت است که وظیفه صیانت از جمهوریت یعنی حاکمیت ملی را بر عهده دارد ، در واقع رئیس جمهور نماد حاکمیت ملی و در نتیجه نگهبان استقلال و تمامیت ارضی و حقوق ملت است ، رئیس جمهور خواندن استاندار بیش از همه از نگاهی نشات می گیرد که رئیس جمهور را در حد تدارکاتچی و یا حتی چنانچه امروز می گویند آبدارچی تنزل می بخشد ، رئیس جمهور صرفا یک کارگزار اجرایی و رتق و فتق کننده امور نیست بلکه جایگاهی فراتر از قوه مجریه هم دارد و به همین دلیل است که مسولیت نظارت بر اجرای قانون و حتی اخطار قانون اساسی و ریاست شورای عالی امنیت ملی بر عهده رئیس جمهور است ، جای حیرت دارد که تخفیف مقام ریاست جمهور نه از ناحیه مخالفان وی بلکه از سوی کسی صورت می گیرد که معاون اول رئیس جمهور و همه کاره دولت اوست . هم طراز کردن استاندار با رئیس جمهور آشکارا مغایر قانون اساسی است ، زیرا استاندار جایگاهی ندارد جز نمایندگی وزارت کشور و هیچ برتری و مدیریتی نسبت به نمایندگان سایر وزراتخانه ها ندارد ، مگر مواردی که در شوراهای اداری استان و در قانون و مقررات خاص تصریح شده باشد که آن هم نقش هماهنگ کننده است. از منظر اداری و تخصصی ، بدیهی است استاندار فاقد تخصص و مسولیت در امور فرهنگی و اقتصادی و ..... است و نمی تواند در جایگاه مقام مافوق برای مدیران کل آموزش و پرورش و فرهنگ و کشاورزی و ‌.....قرار بگیرد به ویژه جایگاه بالاتر  استاندار ، برای رئیس کل دادگستری استان که اصولا نماینده قوه دیگر است نمی تواند پذیرفتنی باشد ، این در حالی است که چنانچه بیان شد جایگاه رئیس جمهور به درستی فرا قوه ای است ، افزون بر این ، رئیس جمهور خواندن استاندار با نظام اداری یکپارچه و تک بافت همخوانی و سازگاری نداشته و به معنای تجزیه قدرت مرکزی است ، در نهایت این که وجود پارلمان های استانی باتوجه به تجربه نه چندان موفق شورای های شهر و افزون بر آن تجربه شوراهای ولایتی در کشورهایی مانند افغانستان و..... همگی ناشی از عدم توجه معاون اول رئیس جمهور به تجارب ناموفق گذشته است ،از سویی دیگر برکشیدن جایگاه استاندار در مقام رییس جمهور ترویج محلی گرایی و نوعی تشویق به خودکفایی استان هاست که جدای از تهدیدات امنیتی ، فجایع افتصادی و زیست محیطی بسیاری خواهد داشت و با آمایش سرزمینی در تضاد است ،  هر استان،  ظرفیت های اقتصادی و مزیت های نسبی خود را دارد و توسعه پایدار ایجاب می کند که از توسعه بیش از حد کشاورزی و صنعت و .... در مجموع بخش های اقتصادی و تولیدی  که می تواند منجر به استفاده بیش از حد از  منابع طبیعی و تخریب محیط زیست گردد، جلوگیری شود ، تجارب تلخ محلی گرایی و پیامدهای مخرب آن بر محیط زیست و میراث فرهنگی و منابع طبیعی از جهان نمای اصفهان تا خشک شدت دریاچه ارومیه و پالایشگاه میانکاله و تخریب جنگل های هیرکانی الیمالات و ..... نقش مخرب بیشتر عوامل محلی  مقامات استانی در این فجایع،   نشان می دهد که محلی گرایی تا چه اندازه می تواند ضد توسعه و به طور خاص ضد توسعه پایدار باشد،سخنان محمدرضا عارف درباره جایگاه رئیس جمهور برای استاندار یعنی در بر همان پاشنه ای می چرخد که با سد سازی های گسترده و اعطای حقابه دریاچه و رودخانه ها به کشاورزان در پی کسب رضایت محلی بود یعنی تفکر پوپولیستی بازهم بر مدیران و دولتی های ما حاکم است و تا کشیدن رمق های بیشتر از پیکر نحیف شده ایران این سیاست ها و رویکردهای مخرب ادامه خواهد داشت. البته که ایرانیان و میهن دوستان اجازه تکرار این رویکردهای عوام فریبانه را نخواهند داد.

4 months, 2 weeks ago

درگذشت شاهزاده شاه کریم الحسینی ( پرنس کریم آقاخان چهارم ) پیشوای شیعیان اسماعیلی و شخصیت آزاده و وارسته را به محبان و دوستداران و علاقه مندان ایشان و خاندان محترم شان تسلیت گفته و برای آن جناب از درگاه خداوند بزرگ شادی روح و آرامش روان ، مسألت می نماییم.
جناب شاهزاده کریم آقاخان افزون بر سیادت و تبار پدری از دو جهت شاهزاده قاجار هم بودند، کریم آقاخان ( آقاخان چهارم ) کریم شاه الحسینی فرزند شاهزاده علی خان   فرزند آقاخان سوم سلطان محمد شاه فرزند آقاخان دوم آقا علی شاه و بی بی شمس الملوک  فرزند خورشید کلاه خانم شمس الدوله و علی محمدخان نظام الدوله فرزند فتحعلی شاه قاجار و   فرزند آقاخان اول ‌حسنعلی شاه محلاتی و سرو جهان خانم دختر فتحعلی شاه قاجار بودند .

بدین معنا که پدربزرگ ایشان ، آقاخان سوم حاصل ازدواج آقاخان دوم و بی بی شمس الملوک بودند که بی بی شمس الملوک نیز دختر علی محمد خان نظام الدوله و خورشید کلاه خانم دختر فتحعلی شاه قاجار بودند و از طرفی دیگر آقاخان دوم پدر آقاخان سوم هم خودشان ثمره ازدواج آقاخان اول و سرو جهان خانم دختر فتحعلی شاه بودند ، بدین معنا که آقاخان دوم با دختر خاله اش بی بی شمس الملوک ازدواج کردند و بدین ترتیب کریم آقاخان چهارم از دو جهت نبیره فتحعلی شاه قاجار بودند.
بی تردید کریم آقاخان یکی از نیکان روزگار و یکی از بزرگترین مصلحان و رهبران ترقی خواه مذهبی دوران معاصر هستند و بنیاد او منبعی برای کمک های انسان دوستانه و ترویج فرهنگ و صلح و مدارا و کمک به حفظ میراث فرهنگی و محیط زیست بود .

روحش شاد و روانش در آرامش باد ‌.

@qajariranhistory

4 months, 3 weeks ago

اصلاحات ارضی و انقلاب

نقدی بر یادداشت جناب آقای مهدی تدینی

نوشتار اخیر  دوست فاضل و دانشمند و صاحب قلم جناب مهدی تدینی  با عنوان : " اصلاحات ارضی و انقلاب " از چند جهت قابل نقد است که در ذیل به عمده ترین موارد آن اشاره می کنم :

  1. تحلیل تاریخی  بدون داده تاریخی

در این یادداشت ، موضوع مهمی مانند تاثیر اصلاحات ارضی بر انقلاب اسلامی تقریبا بدون هیچ داده تاریخی ، بررسی می گردد ، در سرتاسر یادداشت حتی یک ارجاع تاریخی نداریم ، نویسنده تاثیر مهاجرت از روستا به شهر در انقلاب را می پذیرد اما اصلاحات ارضی را در تشدید روند مهاجرت بی تاثیر می داند ، ما به طور نسبی آمار جمعیت شهری و روستایی در دهه های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ یعنی قبل از اصلاحات ارضی و دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ یعنی بعد اصلاحات ارضی را هم داریم،  تحلیل های متعدد از اقتصاد روستایی و شهری و خاطرات و..... اما به هیچ کدام عنایتی نمی شود و صرفا موضوعی به این اهمیت در چارچوب یک فرضیه سنجیده می شود ، امکان مهاجرت  زارع بی زمین به شهر  بیشتر از زارع زمین دار به شهر است پس مهاجرت روستایی به شهر نه به دلیل اصلاحات ارضی بلکه به دلیل نیاز روستایی به زندگی در شهر پر از امکانات بوده است . به نظر می رسد به جای این پیش فرض های کلی و یا حداقل در کنار آنان ، باید به داده های تاریخی نیز توجه می شد و آمار و  تحلیل ها و.... نیز سنجیده می شد .

۲.عدم توجه به نقش زمین داران در حفظ و بقای نظام شاهنشاهی

توجه یادداشت صرفا بر یک طرف  اصلاحات ارضی یعنی زارعان است ، در حالی که تاثیر اصلاحات ارضی بر سلب موقعیت و جایگاه زمین داران در جامعه سیاسی ایران نیز مهم بوده است ،  اگر جبهه طرفداران شاه در دوران مصدق را با جبهه طرفداران او در انقلاب ۵۷ مقایسه کنیم می بینیم که در دوران مصدق یک نیروی سلطنت طلب جدی طرفدار شاه وجود داشت که اکثریت آنان  به خاندان های زمین دار وصل بودند از زاهدی تا بقایی و عمیدی نوری تا اکبر میرزا صارم الدوله و اکثر ذوالفقاری ها ( به استثنا ناصر خان ذوالفقاری ) و بیشتر خوانین آذربایجان و گیلان و خراسان و سیستان و قائنات  و قوام ها در شیراز و .... طرفدار شاه بودند،  با اصلاحات ارضی این جریان طرفدار و حامی شاه ،در عمل به حاشیه رفتند و توان بسیج نیرو و نیز انگیزه ماندگاری و مقاومت  را از دست دادند .

  1. نقش نسق زراعی

زارع قبل از اصلاحات ارضی بدون زمین نبود بلکه دارای نسق زراعی بود یعنی حق بر زمین داشت و نسل اندر نسل بر زمین زراعت می کرد ، اما در کنار وی مالک نیز بود که آب و بذر و ابزار کشاورزی را نیز تامین می کرد .  بنابراین ما در پیش از اصلاحات ارضی  نیز زارع بدون زمین نداشتیم.

  1. غفلت‌ از اهمیت سرمایه

دوست عزیز و فاضل ما که طرفدار صادق سرمایه داری  است در تحلیل تاثیر  اصلاحات ارضی بر مهاجرت روستائیان به شهر ، اهمیت سرمایه را نادیده می گیرد ، در دوران قبل اصلاحات ارضی ، سرمایه و سود در زمین و کشاورزی بود و بعد اصلاحات ارضی سرمایه به سمت شهر و ساخت و ساز آمد و همین باعث کم رونقی روستاها و پر رونقی شهرها شد و در نتیجه در مهاجرت به شهرها تاثیر گذار گردید ، اصلاحات ارضی سرمایه گذاری در روستاها و کلا زمین داری را که پر رونق ترین نوع سرمایه گذاری بود را به شدت تضعیف کرد و در نتیجه به کوچ از روستا به شهر کمک کرد .

در خاتمه و برای مطایبه و تلطیف گفتار،  توجه دوست عزیزمان را به برنامه کاف شو اثر پرویز صیاد در یک سال قبل انقلاب جلب می کنم تا ببینند که روستایی با مالکیت بر خرده زمین به مراتب از روستایی بدون مالکیت بر  زمین ، برای مهاجرت به شهر  مستعد تر بود ، چنانچه در همین کاف شو ، نقل می شود که ننه آقای صمد ، زمین و گاوش را فروخته و خرج زیارت گرده و حالا باید بچه اش بدون زمین به شهر بیاید و مجری می گوید امان از شما روستایی ها که چنین می کنید ( روایتم از فیلم نقل به مضمون است. )
https://t.me/bahmanighajar

6 months, 3 weeks ago
ابعاد و پیامدهای به اصطلاح قانون …

ابعاد و پیامدهای به اصطلاح قانون عفاف و حجاب

مصوبه عفاف و حجاب ، فرمان نابودی و انهدام کامل جامعه ایران است ، در صورت اجرایی شدن این مقرره ، جامعه ایرانی دچار  یک تنش مدام و مستمر خواهد گردید ،‌ دو قطبی در جامعه کامل می گردد و نفرت و کینه عمیقی که هم اکنون وجود دارد افزایش بیشتری خواهد یافت.کسی دیگر جرات نخواهد کرد که از استقلال ایران و نفی مداخله بیگانه دفاع کند ، اجنبی پرستی به حد اعلا خواهد رسید،مهاجرت فراگیرتر خواهد شد ، جامعه خشن و عصبانی و مضطرب شده،سرمایه گذاری خارجی امکان پذیر نخواهد بودوسرمایه های داخلی اعم ازسرمایه های مادی و انسانی، کشور را ترک خواهند کرد.افکار عمومی دیگر از کشور دفاع نخواهند کرد و ایران از منظر اراده عمومی و ملی بی دفاع خواهد شد ، هم زمان به دلیل انزوا در سیاست خارجی ، چشم اندازی برای بهره بری ایران از کریدورهای بین المللی وجود ندارد و با این قانون سرمایه گریز ، این محرومیت و انزوا بیشتر خواهد شد ، در چنین شرايطي و در نبود گردشگری و‌ ترانزیت و سرمایه گذاری داخلی و خارجی و...
.... فشار برای تولید اقتصادی بر کشاورزی و صنعت افزایش می یابد و در نتیجه محیط زیست و منابع طبیعی و میراث فرهنگی بیش از پیش تخریب می گردند . اگر اسرائیل و دشمنان خارجی در پی نابودی پدافند سخت افزاری ایران هستند،  این قانون پدافند نرم افزاری ایران را از بین خواهد برد. زیان هایی که این مصوبه ، بر توان ملی ایران وارد خواهد کرد از شمار خارج بوده و غیر قابل جبران خواهد بود .
‏در یک کلام این به اصطلاح قانون ، سند نابودی ایران و تسلیم کشور به بیگانه و تخریب تمامی شئون اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ایران است و ابعاد زیانبار آن سیاست داخلی و سیاست خارجی و اقتصاد و محیط زیست و.... همه را در بر خواهد گرفت‌.

https://t.me/bahmanighajar

7 months ago
دکتر صادق زیبا کلام و مغلطه …

دکتر صادق زیبا کلام و مغلطه نصف به علاوه یک

(آیا حقی به نام جدایی طلبی براساس رای اکثریت یک گروه جمعیتی وجود دارد؟ )

بخش سوم

ادامه بند ۳ : حقی به نام‌ جدایی طلبی وجود ندارد

دیوان فدرال کانادا در سال ۱۹۹۸ از عالی ترین اساتید و نظریه پردازان حقوق بین الملل که بعضا سابقه قضاوت در دیوان بین المللی دادگستری نیز داشتند برای صدور نظریه مشورتی درباره  بررسی مشروعیت استقلال احتمالی کبک ، دعوت به عمل آورد و در رای صادره از سوی این اساتید ، تصریح گردید که مردم کبک حق جدایی طلبی ندارند زیرا امکان مشارکت آنان در اداره امور کانادا سلب نشده است ، پس حتی در دکترین حقوقی و آن هم در سطح دادگاه کشور لیبرالی هم چون : کانادا،  جدایی طلبی به عنوان یک حق مطلق به رسمیت شناخته نشده و بلکه برعکس در حقوق بین الملل موضوعه ،غیر قانوني بوده و حتی در دکترین کشورهای لیبرال و حقوقدانان تجدید نظر طلب نیز نیز هرگز به عنوان  یک حق مطلق و بدون قید و شرط،  شناسایی نشده است

۴.جدایی طلبی غیر اخلاقی است

افزون بر این که در حقوق بین الملل موضوعه،  جدایی طلبی غیر قانونی است در حقوق طبیعی نیز  حقی مطلق برای جدایی طلبی وجود ندارد ، بزرگترین فلاسفه لیبرال حقوق مانند جان رالز نیز اگرچه در شرایطی امکان توسل به حق تعیین سرنوشت تا آستانه جدایی را مجاز می دانستند اما این جواز را صرفا منوط به شرایط استثنایی مانند جلوگیری از نابودی موجودیت یک گروه جمعیتی و ممانعت از نسل کشی ، امکان پذیر می دانستند. این که ما با برجسته سازی قومیت و نژاد یا مذهب ،بین مردم در درون یک کشور خط بکشیم ، اقدامی نه تنها علیه موجودیت و تمامیت یک کشور بوده بلکه برجسته سازی یک‌هویت جمعی تحت عنوان قومیت یا ملیت و.....علیه فردیت و هویت فردی است ،تجربه تاریخی از شورش اهالی بیافرا علیه نیجریه تا وقایع بالکان و ....درگیری‌های متعدد در میان جمهوری های باقی مانده از اتحاد جماهیر شوروی و یا تجزیه پاکستان و سودان و.....‌نشان می دهد که تفسیر حق تعیین سرنوشت به عنوان حقی  تا آستانه جدایی طلبی از هر سو یعنی چه از طرف دولت مرکزی و چه شورشیان جدایی طلب و چه کشورهای خارجی که درگیر چنین اقداماتی می شوند ، منجر به چه فجایع ضد انسانی و نقض حقوق بشر و حقوق بشردوستانه گسترده  و خونریزی های بزرگ شده است ، بنابراین تجویز تجزیه طلبی به معنای باز کردن جعبه پاندروایی است که از درون آن از نسل کشی و جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی گرفته تا برجسته سازی عصبیت های قومی بیرون می‌آید.

  1. حد یقف نداشتن تجزیه طلبی و پایان ناپذیر بودن آن

هنگامی که در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با استعمار زدایی ، کشورهای جدید افریقایی تاسیس شدند ، دیری نگذشت که فورا گروه‌های قومیتی و جمعیتی درون این کشورهای تازه تاسیس به هوس ایجاد کشورهای تازه افتادند،  خیزش جدایی طلبی بیافرا علیه نیجریه یکی از این جنبش های تجزیه طلبانه بود،  اما این شورش ها به گستردگی و با خشونت تمام سرکوب شدند چرا که کشور تازه استقلال یافته تحمل ایجاد کشوری دیگر از درون خود را نداشت،  تجزیه طلبی پایانی ندارد چرا که بعید است ما واحد جغرافیایی ایجاد کنیم که به طور کامل با یک گروه قومیتی تطابق داشته باشد ، پس یا باید به سیکل پایان ناپذیر تجزیه طلبی تن داد و یا در جایی در برابر آن ایستاد.
۶.‌رسالت حفظ موجودیت یک کشور

نمی توان در کشوری که ملک مشاع همه ماست زندگی کرد و حکم به نابودی و تخریب آن داد ، نمی توان در درون کشتی و قایقی بود و جواز تخریب و قطع کردن بخشی از آن را داد و از آسیب های بعدی در امان ماند .
۷. گفتمان تجزیه طلبی یاور دیکتاتوری

سخنان دکتر زیبا کلام برای نشان دادن دغدغه دموکراسی خوش نما ولی بد باطن است ، او نمی داند و یا بی توجه است که همیشه دیکتاتورها با توجیه حفظ استقلال و تمامیت ارضی یک کشور آزادی ها را محدود می کنند ، دکتر زیبا کلام با برکشیدن گفتمان تجزیه طلبی ، پاس گلی طلایی به طرفدران استبداد می دهد که ببینید هدف و منظور آزادی خواهان از آزادی همین نابودی کشور است و تنها راه برای حفظ موجودیت کشور نابودی جمهوریت و دوری جستن از آزادی و دموکراسی است ، ملت اگر در چنین دو راهی قرار بگیرند،  انتخابی سخت نخواهند داشت و بقای کشور را بر آزادی ترجیح خواهند داد.
https://t.me/bahmanighajar

7 months, 1 week ago

مسولیت ملی

مسولیت ملی امروز، بازنگری کلی در سیاست خارجی و داخلی کشور در جهت منافع ملی و با هدف رفع تهدیدات فزاینده پیشروی است. مهمترین مساله در این ميان، بیرون کشیدن ایران از ورطه بحران های بین المللی و منطقه ای است، جهان پر از بحران است و حضور در هرکدام از این بحران ها هزینه زاست . چرا کشوری مانند ایران با هزار و یک گرفتاری و مشکل داخلی باید بیش از حد برای بحران های بین المللی هم هزینه بدهد . تا جهان بوده است ، دنیا محل ظلم و زور و ناجوانمردی بوده و ملت ایران رسالتی ندارد که با تمام بدی ها در جهان ستیز کند ، بلکه باید از منافع ملی و امنیت خود صیانت نماید ، لازم به ذکر است که‌ مسائلی مانند رفع فیلترینگ هیچ اهمیتی ندارد ، کشور و کیان مملکت در معرض خطرات قطعی است و موضوعی مانند رفع فیلترینگ در کل هیچ اهمیتی ندارد ، مهمترین مساله در کشور بازنگری در سیاست خارجی و داخلی در راستای منافع ملی است نه رفع فیلترینگ.

https://t.me/bahmanighajar

9 months, 3 weeks ago

به نام یزدان نیکی دهش

اطلاعیه‌ی هیات امنای مقبره‌ی دکتر محمد مصدق (احمدآباد)

با تاسف و دریغ دکتر محمود مصدق به دیار باقی شتافت. (دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳)
هر از گاه در گذر زمان، در گذر بی‌صدای ثانیه‌ها جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می‌دهد
که آغازی بی‌پایان را می‌سراید.

با اندوه فراوان درگذشت نوه‌ی محترم دکتر محمد مصدق بزرگ‌مرد نامیرای تاریخ معاصر
دکتر محمود مصدق از پزشکان عالیقدر را به آگاهی مردم شرافتمند ایران می‌رساند.

این ضایعه‌ی دردناک را به خانواده‌ی محترم، یاران و هم‌اندیشان دل‌آرامی و تسلیت می‌گوییم.
مراسم ختم شادروان روز جمعه ۱۶ شهریورماه ساعت ۱۸ الی ۱۹.۳۰  در مسجد جامع شهرک غرب برگزار می‌شود.

هیات امنای مقبره‌ی دکتر مصدق:
دکتر فریدون سحابی،‌ دکتر ابوالقاسم فروزان، محمد محمدی اردهالی،‌ مهندس حسین شاه‌اویسی،‌
دکتر رضا گلنراقی، دکتر حسین مجتهدی، دکتر ابراهیم احدی، مهندس بامداد ارفع‌زاده، محمودرضا شاه‌حسینی

10 months, 1 week ago

مصدق و شوروی

بخش دوم

اگر بخواهیم رابطه مصدق با شوروی را با رابطه محمدرضاشاه، رضاشاه ، فروغی ، رزم آرا و زاهدی با شوروی مقایسه کنیم ، متوجه می شویم که همگی اینان در مقاطع مختلف به شوروی باج های گران بها داده و یا وارد رابطه سرسپردگی با شوروی شدند، سلطنت رضاشاه با امتیازات بزرگ ارضی وی به شوروی و اهدای شیلات شمال به شوروی میسر شد ، سلطنت محمدرضاشاه پس از کودتا با بازپس دادن فیروزه به شوروی ممکن شد و زاهدی نیز در این راه همکار شاه بود، فروغی در تمام دوران وزارت خارجه و نخست وزیری اش در برابر شوروی هم‌مانند بریتانیا و حتی ترکیه، ‌مطیع محض بود و به دستور فروغی حتی با احداث کانال برای شوروی در منطقه مغان رود ارس موافقت شد ، اقدامی که به تصرف کیلومترها مربع خاک ایران به وسیله شوروی منجر شد ، رزم آرا هم که در برهه نخست وزیری و قبل از آن به صورت پنهانی به متحد مخفی حزب توده تبدیل شده بود و اعضای اصلی حزب توده را از زندان فراری داد .
همگی این افراد در برهه های گوناگون از همکاری با شوروی ابایی نداشتند چون ملی نبودند اما مصدق هیچ گاه و حتی به بهای سقوط خود حاضر به انحراف سیاست خارجی ایران به سمت مسکو نشد چون او یک ملی گرای واقعی و معتقد به استقلال و تمامیت ارضی ایران بود.

https://t.me/bahmanighajar

10 months, 1 week ago

مصدق و شوروی

یکی از جلوه های بارز استقلال و میهن پرستی و ملی گرایی اصیل مصدق ، سیاست او در برابر شوروی بود ، مصدق از زمان قاجاریه و در هنگامی که در دولت مشیرالدوله وزیر خارجه بود به سیاست خارجی ملی و در واقع همان موازنه منفی پایبند بود ، مصدق در مقام وزیر خارجه مشیرالدوله هم با تعدیات مرزی شوروی مقابله کرد و هم رسما به اشغالگری بریتانیا در جزایر سه گانه اعتراض کرد و هم زیر بار قرارداد درباره آب های مرزی با شوروی نرفت و موضوع استرداد قصبه فیروزه از شوروی را نیز پیگیری گرد ، در مقابل ، وقتی دولت مشیرالدوله سقوط کرد و رضاخان سردارسپه بر سر کار آمد ، او هم مساله جزایر سه گانه را مسکوت گذاشت و هم به تمام خواسته های شوروی تن داد ، اعتراض به تجاوزات مرزی شوروی در مغان را مسکوت گذاشت ، استرداد قصبه فیروزه را متوقف کرد و در قرارداد آب های مرزی ایران و شوروی نه تنها حقوق و امتیازات بیشتری به شوروی داد بلکه حتی به شوروی از آب های داخلی ایران هم سهم و حق داد ، بدتر از همه این که با امضای قرارداد تاسیس شرکت مختلط شیلات ایران و شوروی در حقیقت ۲۵ سال شیلات ایران را در اختیار شوروی قرار داد ، رضاخان همه این کارها را کرد تا شوروی به تغییر سلطنت چراغ سبز دهد ، در واقع سلطنت پهلوی بر دو پایه جلب رضایت بریتانیا و شوروی قرار داشت ، اما پس از سقوط حکومت دیکتاتوری ، مصدق بار دیگر استقلال خود را نسبت به شوروی و بریتانیا نشان داد ، در نخستین گام این مصدق بود که با اعطای امتیاز نفت شمال به کافتارادزه مخالفت کرد و مهمتر این که وقتی شوروی ها دولت را برای اعطای امتیاز تحت فشار گذاشتند با تصویب امتیاز منع اعطای امتیاز به بیگانگان و جرم انگاری از این اقدام، عملا یک تنه، شوروی را در کسب امتیاز نفت ناکام گذاشت، مصدق پس از نخست وزیری نیز سیاست مستقل خود را در برابر شوروی و بریتانیا و آمریکا حفظ کرد ، در شرایطی که مصدق در اوج منازعه با انگلیس ها بود ، طبیعتا نزدیکی با شوروی یک گزینه جایگزین به شمار می رفت، ‌اما مصدق باتوجه به آگاهی ژرف تاریخی و حس تعهد ملی که داشت ، از بیم مار انگلیس به عقرب جراره شوروی پناه نبرد ، بلکه در کنار ملی شدن نفت به ملی شدن شیلات پرداخت، مصدق همان طور که با ملی کردن نفت اثر زیانبار تمدید قرارداد نفت به وسیله رضاشاه را از بین برد ، با ملی کردن شیلات این میراث دیگر رضا شاه یعنی شرکت مختلط شیلات ایران و شوروی را نیز از بین برد و شیلات ایران را نیز به رغم خواسته شوروی ها ملی کرد ، عدم تمدید امتیاز شیلات و خلع ید کامل شوروی ها از شیلات ، باعث شد شوروی ها کینه مصدق را به دل بگیرند ، در واقع شیلات شمال برای شوروی یگ سرپوش جهت نفوذ استعماری در شمال ایران بود و شرکت شیلات نیز مشابه همتای نفتی و جنوبی و بریتانیایی آن تبدیل به مکانی برای نفوذ شوروی ها در شمال ایران شده بود ( ر.ک به کتاب دروازه های ایران قفل است اثر ابوالحسن احتشامی خبرنگار روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۲۵ ) ، ملی کردن شیلات و مخالفت صریح مصدق با استمرار سلطه شوروی در شمال ایران، منجر به خصومت شوروی با مصدق شد ، در کنار این موضوع، مصدق هم چنان بر استرداد قصبه فیروزه و خلع ید شوروی از قصبه فیروزه تاکید می کند ، در مرداد ۱۳۳۲ و در آستانه کودتای ۲۸ مرداد ،‌هیات شوروی برای رفع اختلافات مرزی با ایران و به طور خاص مساله قصبه فیروزه به ایران آمد و با دکتر فاطمی وزیر خارجه مذاکره کرد اما چون به جایی نرسید دست خالی ایران را ترک کرد و همبن منجر به همراهی عملی و سکوت شوروی و حزب توده در برابر کودتا ۲۸ مرداد شد ، مهمترین تشکیلات منسجم طرفدار دکتر مصدق در آن دوره ، حزب نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی بود که بیشتر از دربار و شاه با حزب توده مبارزه می کرد ، نقش مخرب حزب توده و جریان توده ای نفتی در حوادث منتهی به ۲۸ مرداد از عوامل اصلی توفیق کودتای ۲۸ مرداد بود ، توده ای ها با مغشوش کردن اوضاع و ملتهب کردن خیابان ها باعث شدند تا مصدق دستور خلوت کردن خیابان ها را صادر کند و برای جلوگیری از اغتشاش، از مردم بخواهد به تظاهرات و حضور خیابانی پایان دهند و این خلوت شدن خیابان ها از مردم بود که منجر به اقدام آسوده و بدون رقیب کودتاچی ها در خیابان ها و توفیق کودتا شد ، حزب توده به عنوان یک سازمان پادو و وابسته سهم و امتیازی از خیانت خود در ۲۸ مرداد دریافت نکرد، اما شوروی پاداش خود را گرفت ، بهترین پاداش برای شوروی، ‌واگذاری قصبه استراتژیک و زیبا و تفریحی فیروزه از سوی دولت زاهدی به شوروی و با تایید محمدرضا شاه بود .
https://t.me/bahmanighajar

1 year ago

چرا نباید به پزشکیان رای داد 

پزشکیان شخصیتی سالم و صادق و پاکدست و نجیب است ، به باور من نه قوم گرا است و نه پان ترک است ، ایران را هم دوست دارد و فردی با تقوا و شایسته به نظر می رسد ، اما او نه قادر به جذب آرای مردم خواهد بود و نه رئیس جمهور موفقی از آب درخواهد آمد ، پزشکیان پیروز نخواهد شد چون زبان گفتگو با نسل جدید را بلد نیست ، سخنور و صریح اللهجه نیست و قدرت تصمیم گیری سریع و پاسخگویی به موقع را ندارد،  خارج از متن های نوشته ، سخنانش ملال آور و تکراری است ، کافی است گفته های  امروز و دیروز او را با همین سخنان قاطع و محکم و کم نظیر ظریف مقایسه کنیم تا متوجه بشیم حتی در چارچوب اصلاح طلبان و اعتدالیون ،  پزشکیان چه قدر ضعیف است ، بنابراین اقبال چندانی برای جلب اعتماد مردم ندارد اما اگر معجزه ای رخ دهد و وی به ریاست جمهوری هم برسد ، باز به دلیل همین ضعفش ، رئیس جمهور موفقی  نخواهد بود،  اگر او رئیس جمهور شود بازهم دوگانه فرضی در حاکمیت ایجاد و همه مشکلات و کاستی ها و کاسه و کوزه ها و پیامدهای سیاست های تنش زا و ضد ملی بر سر دولت خواهد شکست ، شکاف های فعلی میان اصولگرایان از میان خواهد رفت و تبدیل به اتحاد و انسجام خواهد شد ، جناح رادیکال و تندرو غیر مسول تر خواهد شد و بیشتر از همیشه در مسائل مهم سیاست خارجی و داخلی تنش آفرینی خواهد کرد ، اما اگر یکی دیگر رئیس جمهور شود خودش آن ها را مدیریت خواهد کرد کما این که ورود زنان به ورزشگاه‌ها و یا تنش زدایی از مناسبات ایران و سعودی ، فقط در دولت سیزدهم امکان پذیر شد و چه بسا یک اصلاح طلب یا اعتدالی قادر به چنین اقداماتی نمی گردید  ، افزون بر همگی این موارد ،   پزشکیان اگرچه قوم گرا نیست اما نتوانسته خود را از مطامع قوم گرایان دور نگه دارد انتخاب اشخاصی با سابقه های علایق پررنگ قومی و حتی ضدیت با زبان فارسی و خصومت با فردوسی ، به ریاست ستاد وی در زنجان و سلماس و برخی مسائل دیگر نشان می دهد که پزشکیان حتی اگر قوم گرا هم نباشد نمی تواند قوم گراهای اطراف خود را کنترل نماید . باتوجه به همگی این موارد و با این که به طور شخصی دکتر پزشکیان را انسان بدی نمی دانم و موضع تیم سیاست خارجی وی به رهبری اشخاصی چون دکتر ظریف و دکتر سنایی قابل تحسین است ، اما چون به این اقناع وجدانی رسیدم که حتی یک درصد امکان ندارد که پزشکیان وضعیت مملکت را یک درصد نیز بهتر کند بلکه امکان تولید مخاطرات جدی نیز علیه کشور در نتیجه ریاست جمهوری وی ، منتفی نیست. بنابراین رای دادن به وی را کار درستی نمی دانم .
https://t.me/bahmanighajar

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago