خرقهٔ تَزویر ( ۳ )

Description
نقد عرفان‌های کاذب، غُلات، عُرَفا و واعظانِ غالی و صوفی مشربِ معاصر.

ارتباط:
@info_tazvir

پست اول کانال:
https://t.me/tazvir3/3

کانالهای مرتبط:
@tazvir2 (نقد صوفیه متقدم)
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 1 week ago

1 month ago

#مشترکات_عرفانی #ذکر_جلی_خفی #سلوک_شیطانی #کشف_شهود

❗️آیا این روشِ ذکر برایتان آشنا نیست؟!

🔸 میرزا زین‌العابدین شیروانی، ملقّب به مستعلیشاه، از بزرگان سلسله #نعمت_اللهی _ #گنابادی، می‌نویسد:

«زردشتیان را اذكار بسيار است، آنچه پسنديده اين فرقه است ذكر "مكت‌روب" است، مكت در لغت ايشان، چهار را گويند، و روب ضرب را نامند، يعنى ذكر چهار ضرب، و ذكر "سپاروب" يعنى سه ضرب. و طريق جلسه نيز بسيار است. آنچه نزد ايشان پسنديده است "چهارده" است و از اين چهارده جلسه، پنج برگزيده‏اند و از آن نيز دو اختيار نموده‌اند.

👈🏻 يكى آنكه چهار زانو نشسته پاى راست بالاى چپ گذارد، و پاى چپ را بالاى ران راست بدارد، و دستها را پس برده، با دست راست سر انگشت پاى چپ را گيرد، و با دست چپ شصت پاى راست را گيرد، و چشم بر بينى گمارد، اين جلسه را "فرنشين" گويند. و اگر خواهد به ذكر "مكت‏روب" مشغول گردد، چهار زانو نشيند و هر دو چشم فروبندد و هر دو دست بر رانها گذارد و هر دو بغل را باز نگاه دارد و کمر را صاف کند و سر در پيش اندازد، و نفس را از سر ناف با قوّت تمام برآورده سر را راست نمايد و هستى‏گويان بسوى پستان راست اشاره فرمايد و به زير پستان چپ كه محلّ قلب است ختم كند، و در ميان كلمات فاصله نياورد و اگر تواند چند ذكر به يك‏دم فزايد، چنين گويد: «نيست هستى مگر يزدان» يعنى لا إله الا الله. يا آنكه «نيست ايزدى جز يزدان» يا «نيست بايستى جز بايست» يا «پرستش سزاى اين معنى است كه بايسته بود» يا آنكه «او بى‏چون و بى‏چگونه و بى‏رنگ و نمونه است.» اذكار مذكور به جهر (بلند) نيز جائز است اما پسندِ هيربدان ذكرِخفى‏ است، و شرط است كه ذاكر در حين ذكر سه چيز را حاضر و ناظر داند و خود را از اين سه چيز غافل نگرداند: نخست يزدان، دوّم دل، سوّم روان پير. [پيرروان‏]

طريقه ديگر:

آنكه هنگام ذكر سوراخ راست بينى را گرفته نام ايزد را از يك تا شانزده بشمارد، و در هنگام شمردن نفس بالا كشد، آنگاه هر دو سوراخ بينى را گرفته شصت و چهار دفعه نام ايزد را گفته در وقت رها كردن نفس از سوراخ راست بينى بيست و دو بار بگويد، هنگام شمردن، نفس را بالا كشد و از شش‌خوان گذرانيده به هفتم‌خوان رساند، و از كثرت ذكر به جائى رسد كه پندارد نفس مانند فوّاره مى‏جهد، و هفتم‌خوان هفت پايه را نامند، بدين موجب اوّل نشستن‏گاه، دوّم تهى‏گاه، سوّم ناف، چهارم قلب‌صنوبرى، پنجم ناى‌گلو، ششم ميان دو ابرو، هفتم تارك سر. و ميان سر رسانيدن كار كاملان‌ است و كسى كه نفس بدانجا رساند خليفه خدا گردد.

🔹طريقه ديگر:

به فرمان پير دست از كارهاى بيهوده و افعال ناستوده بردارد و به گوشه خلوت و عزلت قدم نهد و دل را به عالم بالا بندد و به دل يزدان گويد بى‏حركتِ زبان، و به هر لغت كه خواهد مانند تُركى و تازى و غيره رواست.

▫️طريقه ديگر:

تصوّر پير است در حين ذكر، هيربدان ايشان مى‏گويند كه آنچه در حقيقت جامعه انسان‌ست، مجموع كائنات از علوى و سفلى مفصّل آنست اگرچه حق سبحانه و تعالى از زمان و مكان معرّا، و از حلول در اجسام و اتّحاد با اجساد مُبرّا است، اما نسبتى ميان يزدان و قلب صنوبرى واقع‌ست، بنابراين پيكر پير را به دل گيرد و چنان داند كه حاضر و ناظر است، و حقيقت پير را بى‏چون و چگونه و بى‏مثل و نمونه داند، و از جميع اشكال و ألوان و صفت بيرون و منزّه شناسد، و پيوسته از اين انديشه جدا نشود، و از فكر پيكر پير غايب نگردد، و همه حواس ظاهرى و باطنى را بر آن گمارد، و با وجود اين خيال جميع موجودات را عدم انگارد، درين حالت لاشك كيفيّت غيبيّت و بيخودى رخ نمايد و ابواب بى‏رنگى و بى‏چگونگى بر روى سالك گشايد، جمال يكرنگى و يگانگى ظهور كند، و خيال دوئى و دورنگى معدوم گردد، بى‏اختيار نداى "لا موجود الا الله" از نهادش برآيد و "ليس فى الوجود الا الله" بسُرايد.
گر گُل بود انديشه تو گل باشى‏
ور بلبل بى‏قرار بلبل باشى‏
تو جزوى و او كُلّ و تو گر روزى چند
انديشه كُلّ خود كنى كُلّ باشى‏.»

📓 رياض السياحة، ج‏۱ ص۱۸۱

آری، صوفیه و عُرَفاء ذکر خفی و ذکر جلی را که این‌همه بدان می‌بالند و هرکسی را لایق آن نمی‌دانند، از زردشتیان اخذ کرده‌اند! مبارکشان باد.

کافیست عنوان: #ذکر_جلی_خفی را دنبال کنید تا جایگاه این روشِ غیر شرعی را نزد صوفیان و عارفان مشاهده کنید.

@tazvir3

1 month, 1 week ago

#مشترکات_عرفانی #سلوک_شیطانی #مهدویت

همه منتظر موعود و مُنجی هستند، غیر از صوفیه❗️****

✍🏻 شیخ جواد خراسانی رحمه الله:

هر صاحب ملّتى چون به وجدان ايمانى خود نظر كند، ناچار است كه منتظر يك چنين روزى (ظهور منجی) باشد و لهذا يهود و نصارى منتظرند، نهايتِ آن منتظر حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلم هستند (نزد خودشان) و مى‌گويند او هنوز ظاهر نشده و آن حضرت را به نام "فارقليط‍‌ و فارقليطا" مى‌خوانند. و نصارى نيز منتظر نزول عيسى هستند كه مى‌گويند او هم با رسول خاتم نازل خواهد شد. و هم چنين مخالفين مذهب ما از مسلمانان منتظر مهدى عليه السّلام هستند، نهايت مى‌گويند او بعد از اين متولّد خواهد شد. همه منتظرند غير از صوفيه كه آنان مهدويّت را نوعى مى‌دانند، يعنى مهدويّت را به شخص خاص قائم نمى‌دانند، بلكه هركس قطب وقت باشد همان مهدى است، مهدى نزد آنان نوعى است، منحصر به يك فرد نيست، بلكه عددش بى‌شمار است.

پس امام حىّ‌ قائم آن وليست
خواه از نسل عمر خواه از عليست (#مولوى)

آرى بعض كمى كه خود را هم شيعه مى‌گمارند و هم صوفيۀ متشرّعه، مهدى عليه السّلام را همان فرد مى‌دانند، اما قطب را جانشين و واسطۀ او مى‌دانند.

📙 مهدی منتظر، ص۱۵۹

@tazvir3

1 month, 2 weeks ago
[#شیخیه](?q=%23%D8%B4%DB%8C%D8%AE%DB%8C%D9%87) [#مشترکات\_عرفانی](?q=%23%D9%85%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DA%A9%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86%DB%8C) [#علم\_ستیزی](?q=%23%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%B2%DB%8C)

#شیخیه #مشترکات_عرفانی #علم_ستیزی

آیا شیخ أحمد احسائی آن‌گونه که ادّعا می‌کرد، به روايات احاطه داشت؟!
✍🏻 شیخ مهدی مهدوی:

«شیخ احمد اَحسائی مانند دیگر مدّعیان عرفان - با توجّه به اهداف و روش‌های خاصّ - بارها در آثارش به روایت «ليس العلم بالتعلّم» یا «بكثرة التعلّم» استناد می‌کند، با آن که:

  • اوّلا: این روایت، معارض با روایت معتبر و قوی امام کاظم علیه السّلام است که به هشام فرمودند: «العلم بالتعلّم». و شیخ احمد که ادّعای احاطه به روایات دارد، باید آن را از نظر دور نمی‌داشت؛ چرا که در منابع معتبر شیعه آمده است. (الکافی؛ج۱ص۱۷)

  • ثانيا: بر فرض صدور، به قرینه آنکه مخاطب «عنوان بصری» است، ممكن است مراد آن باشد که چنین نیست که با کثرت رفت و آمد نزد عالِم‌نمایانِ عامّه، بتوان تحصیل علم نمود، بلکه علم نوری است که خدا به انبياء و حُجَج معصومین علیهم السّلام داده و باید آن را از معدنش فرا گرفت!»

📘 شیخ و شیخیه، ص۷۹

@tazvir3

3 months, 3 weeks ago

#ذکر #بدعت #آداب #شیطانی

این مطلبی که ایشان می‌گوید هیچ مستند شرعی ندارد، بلکه از جهتی نوعی بدعت محسوب می‌شود
?? ایشان هیچ تخصّصی در علوم حدیث و معارف دین ندارد، بلکه در مواردی انحراف نیز ایجاد کرده است، گوشِتان را به دهان هرکسی نسپارید

بارها گفته‌ایم که عارف و درویش و عبا و عمامه و منبر و... دلیل بر حقّانیت و صحّت مطالب کسی نمی‌شود، بلکه باید مطالب و توصیه‌ها، به ثقلین عرضه شود

(کسی که این‌همه اذکار معتبر و روایی را رها می‌کند و به سراغ ساخت ذکر می‌رود، بازیچه شیطان شده است.)

عنوانِ #بدعت را دنبال کنید

⚠️ نهی از اختراع دعا

@herz_asemani

4 months ago

?جناب استاد معاونیان

⭕️ جسارت #شمس_تبریزی بمقام ملکوتی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها

در کانال خرقه تَزویر 2 (@tazvir2) تفصيلا به شخصیت شمس تبریزی و #مولوی پرداختم الحمدلله.

@tazvir3

4 months ago

توهین «نور علی تابنده» قطب فرقه #گنابادی به مقام والای حضرت صدیقه شهیده زهرای اطهر علیها السلام

?? دلیل عدوات مشایخِ صوفیه با حضرت زهرا سلام الله علیها واضح و روشن است. وقتی #شمس_تبریزی و #ابن‌_عربی به آن حضرت طعن و کنایه می‌زنند (سندش ارائه می‌شود) باید هم امثالِ "تابنده" چنین دهان بجسارت باز کنند!

??به مطلب بعد توجه نمایید.

@tazvir3

6 months, 1 week ago

?? سپس ایشان در این بحث، روایات نهی از تفکّر و خوض در ذات خداوند متعال را ذکر می‌کند، و در این میان کلام دقیقی را اشاره می‌کند که:

«لو كان الكشف و الوصول إليه ممكنا، لا معنى لنهيهم عن الخوض و التفكر فيه؛ بل كان ينبغي عليهم تشويق الناس إلى ذلك و إرشادهم إلي شروطه و نصب ولیّ مرشد له، يدعون الناس إليه و يدلّونهم عليه؛ كما يصنع ذلك كلّه الفرقة المبتدعة الضالة خذلهم الله»

? یعنی: اگر کشف و وصول به ذات حقّ‌تعالی ممکن بود، اهل بیت علیهم السّلام نباید از ورود در این مسئله نهی می‌کردند، بلکه باید مردم را تشویق به کسب این معرفت می‌نمودند و تعلیم می‌دادند و برای این مسئله مرشدی تعیین می‌کردند تا به مردم بیاموزد. مانند فرقه‌های بدعت‌محور و ضالّ و مضلّ که مرشدی مدّعی را برای دعوت مردم به این مسئله تعیين کرده‌اند. که خداوند متعال خوار و رسوایشان نماید.

? هدایة الاُمّة إلی معارف الأئمّة عليهم السّلام، ص ۲۸۴

آری، اگر این مسئله لازم و ممکن بود، معصومین علیهم السّلام بخل نمی‌ورزیدند تا به ما بیاموزند و توصیه بفرمایند.

@tazvir3

6 months, 1 week ago

#کشف‌_شهود #مشترکات_عرفانی #نعمت‌اللهی #گنابادی

? اگر کشف و وصول نسبت به ذات خداوند متعال ممکن بود ...

می‌دانیم که اکثر عارفان و صوفیان، معتقدند که ذات الهی را با کشف و شهود می‌توان درک نمود و این بالاترین مرحله کشف نزد آنان است. بعنوان نمونه، شاه #نعمت_الله_ولی، درباره إدراک و عدم إدراک ذات الهی، مطالبی دارد، گاه منکر
إدراک است، و گاه معتقد به إدراک؛ ولی با جمع سخنان او می‌توان به این نتیجه رسید که از نظر او معرفت ذات الهی برای برخی خواص ممکن است.
«وی ادراک ذات الهی توسط حسّ، وهم، خیال و عقل را ناممکن می‌داند. اما معتقد است با کشف و مشاهدۀ تامّ، می‌توان به نوعی از معرفت ذات الهی رسید.» _ (رساله‌های شاه نعمت الله ولی، جواد نوربخش، رساله بیان مراتب)

از طرفی معارف وحیانی نه تنها بر خلاف این ادّعا می‌باشد، بلکه از تفکّر در ذات الهی نیز نهی شده‌ایم، چه رسد به کشف و درک ذات إلهی به هر نوع و هر عنوان؛ در این راستا، کلام شیخ محمد جواد خراسانی رحمه الله، قابل توجّه و متقن است. ایشان در کتاب "هدایة الاُمّة إلی معارف الأئمّة عليهم السّلام ج١ ص٢٧٣" فصلی را با عنوان: "نفى الإدراك القلبي المعبّر عنه ب «الكشف» و التجلّي القلبى" به بحث کشف ذات اختصاص داده است. ایشان می‌نویسد:

«فلاسفه و صوفیه مدّعی‌اند که می‌توان با قلب، ذات الهی را کشف نمود. لذا بسیاری از آنها این مرتبه را برای خود ادّعا نموده‌اند. فلاسفه به امکان و صحّت این مسئله اقرار دارند، ولی مدّعی حصول آن برای خود نشده‌اند. دلیل این مسئله را هم تفاوت قلب، با عقل و وهم می‌دانند. يعنی عقل و وهم قادر به کشف ذات نیست، ولی قلب می‌تواند در مرحله فناء به این مرتبه برسد. سپس برای سالک مراحلی را تعریف کرده‌اند که به آن "منازل سلوک" می‌گویند و حالاتی را قائلند که "فناء و بقاء بالله" نام دارد که أخصّ و اهمّ از دیگری‌‌ست و می‌گویند: عارف در چهار مرتبهٔ "السِير من اللّه، و السير الى اللّه، و السير في اللّه، و السير بالله" حالات مختلفی دارد که عارف کامل کسی است که تمام مراحل را بگذراند و به حدّ أعلای آن که فناء است برسد، که سِیر سوّم از مراحل چهارگانه است. آنان فناء را إرادی می‌دانند، و به نقل: "موتوا قبل أن تموتوا" که قول نبوی پنداشته‌اند، استناد کرده‌اند، که البتّه از اهل بدعت و ضلال أخذ نموده‌اند تا جاهلان را فریب دهند. در معارف آنان، اين فناءِ إرادی، عبارت است از کُشتن و از بين بردن تمام امیال و إدراکات، و خالی شدن از تعیّنات عالَم وجود، و محو کردن تمام این موارد از قلب، که یا به‌ تدریج توسّط مُرشد انجام می‌شود، یا با جذبه إلهی دفعتاً شکل می‌گیرد، که بعد از این مرحله، کشفِ ذات است؛ لذا وقتی تعیّنات از بین رفت، و تمام پرده‌ها از روی قلب کنار زده شد، معبود برایش تجلّی می‌کند، و مطلوب حاصل می‌شود. در این زمان، ذات الهى منکشف می‌شود. اگر عارف فانی در صفات الهی باشد، با صفات، کشف حاصل می‌شود، اگر فانی در ذات باشد، ذات است که برایش کشف می‌شود، که اين مرتبه از دیگری (فنای در ذات) بالاتر و مهم‌تر است. اوّلین نفری که در اسلام این مسئله را مطرح کرد، یک صوفی إشراقی بود که و تا قبل از این، چنین چیزی مطرح نبود. صوفیه تا قبل از آن، به این مسئله علم و اعتقاد نداشتند، تا زمانی که فلسفه وارد اسلام شد و آنان را نیز گمراه نمود. عمده‌ اعمال صوفیه تا قبل از آن، ریاضت و زهد و خلطِ سنّت با بدعت بود، ولی بعد از آشنایی با مقوله کشف و شهود، به رؤیت و اتّحاد و حلول نیز قائل شدند، مانند #حلاج، چنانکه شیخ مفید و شیخ طوسی رحمهما الله وی را در زمره "حلولیه" آورده‌اند. آنان با این مسئله در صدد خوار نمودن اسلام بودند. آیا اسلام پس از إکمال دین و بیان معارف مورد نیاز بشر، باز محتاج معارف فلسفی و تصوّف بود؟ که در مقابل مسلمانان، فلاسفه خود را "حُکماء" و صوفیه خود را "عرُفاء" بنامند! سپس فلسفه راهی برای معرفت صحیح نشان نداد، زیرا در اصل، وهم بود نه علم، حقیقت و واقعیت نداشت، بلکه فقط رنگ و لعاب خرافات و ضلالت را تغییر داد و گویی از زیر باران به زیر ناودان رفت.» ??

6 months, 3 weeks ago

?? #افلاکی آورده: به حضرت سلطان ولد فرزند #مولوی خبر داده بودند كه سلطان خربنده را روافض چنان إغوا كردند كه رافضى شده و سَبّ‌ صحابى كرام مى‌كند، بلكه جماعتى را فرستاده است تا در وقت فرصت نقبى بزنند و جسم پاك صدّيق اكبر را از جنب صدّيق اعظمش بيرون آوَرَند و…

9 months, 1 week ago

#چله_نشینی #مشترکات_عرفانی #شرع_گریزی #عقل_ستیزی

? چلّه نشینیِ فرزند #مولوی▪️ #افلاکی نقل کرده:

«احرار گزين و انصار راه يقين چنان روايت كردند كه حضرت سلطان‌ولد در سنّ‌ بيست سالگى روزى از حضرت مولانا التماس نمود كه البتّه به خلوت درآيد و چلّه بر آرد؛ فرمود كه بهاء الدين، محمّديان را خلوت و چلّه نيست و در دين ما بدعت است، امّا در شريعت موسى و عيسى عليهما السّلام ايشان را بوده است، و اين همه مجاهدات ما براى آسايش فرزندان و يارانست، هيچ خلوت محتاج نيست؛ زحمتى مكش و وجود مبارك خود را مرنجان؛ همانا كه حضرت ولد به جِدّ گرفت و الحاح (اصرار) نمود كه البتّه مى‌خواهم كه چهل روز در خلوت بنشينم، امّا از حضرت خداوندگار همّتى و قوّتى دريوزه مى‌كنم، اجازه فرموده اشاره كرد تا براى او خلوتى ترتيب كردند؛ چون به خلوت درآمد، فرمود كه درب صومعه را به كاه‌گِل برآوردند و در سه روز بارى حضرت شيخ صلاح الدين و مولانا گِرد آن خلوت برمى‌آمدند و مراقبت مى‌فرمودند و در وی تصرّفها مى‌كردند؛ چون چهل روز تمام شد، كافّهٔ ياران و اكابرِ محبّان با گويندگان حاضر گشته به احترام تمام و اعزاز تامّ هرچه عظيم‌تر درب خلوت را گشادند؛ والد معظّم ديد كه حضرت ولد غرق نور گشته بود و صورتى عجب بسته؛ چون روى مبارك حضرت والد را ديد سر نهاد و پاى پدر را در كنار گرفت و تا ديرگاه مى‌بوسيد و مى‌ليسيد؛ گويند چه عنايت بى‌نهايت كه آن روز فرمودند و از غايت شادی ياران به سماع شروع كرده بسى فرجيها كه به قوّالان بخشيدند، آخرِ سماع چون خلوت شد و در حريم حرم جز ياران مَحرم نماند، حضرت مولانا فرمود كه بهاءالدين در حضور شيخ صلاح الدينِ ما از مكاشفات خلوت خود رمزى واگوی كه ارباب خلوت را از جلوت حال ناگزيرست؛ حضرت ولد سر نهاد و گفت: چون سى روز خلوت بگذشت، ديدم كه چون كوههاى بلند الوانِ انوار از پيش نظر من عبور مى‌كرد و لا ينقطع فوج فوج مى‌گذشت و از ميان آن انوار آوازى مى‌شنيدم محسوس كه "إِنَّ‌ اللّهَ‌ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ‌ جَمِيعاً" و متواتراً اين آواز بگوش هوشم مى‌رسيد و از مزۀ آن آواز بى‌هوش مى‌شدم و باز مى‌ديدم كه الواح سرخ و سبز و سپيدفام برابر بصر من مى‌داشتند و در آنجا اين كلمات مسطور بود كه "كلّ‌ ذَنب لك مغفور سوى الإعراض عنى" همانا كه حضرت مولانا نعره‌زنان بچرخ درآمد و از شور ياران قيامتى برخاست؛ فرمود كه بهاءالدين آن‌چنانست كه ديدى و شنيدى و صد هزار چندانست؛ امّا براى ناموس شرع و متابعت شارع، اسرار را پوشيده‌دار و به كسى مگوی؛ چه اين مردم خر دم، بى‌دف مى‌رقصند، و اگر برين اسرار حقايق، اشرار خلايق وقوفى يابند، خرابيها كنند و ضعيف‌دلان امّت را طاقت سرّ قدر نيست، و از حكمت الهى بى‌خبرند و در صورت بشر خرند

? مناقب العارفين، ط_تهران، ج٢ ص٧٩٣

پی‌نوشت‌:

الف) مولوی تصریح می‌کند که چلّه و خلوت‌نشینی در شرع مقدّس اسلام وارد نشده و بدعت است. یعنی مستند شرعی ندارد. و این مطلب از واضحات است

ب) با وجود اعترافِ مولوی به عدم مستند شرعی برای چلّه و خلوت، ولی باز وی دستور به انجام این عمل می‌دهد‼️ که دلیلش واضح است، این همان طریقت است که مقابل شریعت قرار می‌گیرد و بارها پیرامونش سخن گفته‌ایم

ج) مولوی که از ادب چندان بهره‌ای ندارد، اینجا نیز کسانی که تاب تحمّل بدعت‌ها و کرامات دروغین و ساختگی را ندارند، خر می‌نامد!

د) در کانال خرقهٔ تَزویر ٢ (tazvir2@) مفصّل به شخصیت مولوی پرداخته شده‌ست

@tazvir3

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months, 1 week ago