??
من در رویای خود دنیایی را می بینم
که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمی شمارد...
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاه هایش را می آراید.....
@zehntavanmand

سپاس از زندگی
بخاطر تمام چیزهایی که به من بخشید
بخاطر چشمانی که با آنها سیاهی را از سفیدی تشخیص بدهم
و از بین همهٔ مردم
کسی که دوستش می‌دارم را ببینم.
سپاس از زندگی
که به من گوش‌هایی داد تا با تمام وسعتشان
شباهنگام و در روشنای روز
بشنوم صدای جیرجیرک‌ها و قناری‌ها را
بشنوم  صدای طوفان‌ها را
بشنوم صدای دلنشنینِ محبوبم را

سپاس از زندگی به خاطر تمام چیزهایی که به من بخشید
سپاس از او که به پاهای خسته‌ام توان بخشید
تا با آنها بگذرم از شهرها و ناهمواری‌ها
از کوه‌ها و دشت‌ها...

سپاس از زندگی، که به من چیزهای زیادی داد.
صدا و الفبا را داد
و با آنها کلماتی که بیندیشم و بیان کنم:
«مادر»، «دوست»، «برادر» و روشنایی بتابد
به مسیر روحی که عشق می‌ورزد.

سپاس از زندگی، که به من چیزهای زیادی داد.
دلی را داد که باعث می‌شود چهار ستون تنم بلرزد
وقتی که می‌بینم میوه و ثمره ذهن آدمی را.
وقتی که می‌بینم خوبی چقدر از بدی فاصله دارد.
وقتی که می‌بینم در روشنی چشمان تو…

سپاس از زندگی،
بخاطر خنده‌ها و اشتیاقی که به من داد
تا با آن رنج و خوشی را بشناسم
همان چیزهایی که سرود مرا ساخته‌اند
که آواز تو را ساخته‌اند
که ترانهٔ زندگی هرکس دیگر را شکل داده‌اند
سپاس از تو ای زندگی❤
سپاس زندگی❤
سپاس❤

@zehntavanmand

?درباره‌ی کتاب از عشق گفتن
عشق یکی از بزرگ‌ترین رازهای زندگی است؛ مانند فیلی در تاریکی که هر کس یک تلقی شخصی از آن دارد.
ناتاشا لان (Natasha Lunn) که یک روزنامه‌نگار بریتانیایی است به دنبال پاسخ‌ سؤال‌هایی پیرامون عشق می‌گشت. برای همین در طی چهار سال با استفاده از یک خبرنامه‌ی الکترونیکی از نویسنده‌ها، روان‌درمانگرها و متخصصان بسیاری درباره‌ی تجربه‌هایشان در حوزه‌ی عشق سؤال می‌کند. او بعد از جمع کردن مصاحبه‌ها و گفت‌وگوها برای نوشتن کتاب از عشق گفتن (Conversations on Love)، به این نتیجه می‌رسد که برای درک عمیق‌تر مفهوم عشق، باید سه سؤال از خود بپرسید:
«چگونه می‌توان عشق را یافت؟»، «چگونه می‌توان عشق را حفظ کرد؟» و «چگونه می‌توان از فقدان عشق جان سالم به در برد؟»

نویسنده در همین راستا تعریف خودش را از عشق به شما می‌گوید. اگر فکر می‌کنید که عشق از نگاه ناتاشا لان فقط همان عشق رمانتیک داستان‌های عاشقانه است، در اشتباه هستید. او هر نوع ارتباط معنی‌داری را که با والدین، خواهر و برادر، فرزندان، دوستان و غریبه‌ها برقرار می‌کنید، در دایره‌ی عشق قرار می‌دهد. حتی عشق به مذهب یا یک عقیده نیز در تعریف عشق جای می‌گیرند. از نظر او عشق پروژه‌ای مادام‌العمر است و داستان آن هرگز تمام نمی‌شود.
به‌قول حافظ؛ «یک قصّه بیش نیست غم عشق، وین عجب/ کز هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است.»
البته تعریف ناتاشا لان از مفهوم عشق، در کتاب از عشق گفتن، تغییر پیدا می‌کند. عشق از یک فانتزی انتزاعی و دور از دسترس، به چیزی تبدیل می‌شود که در درون هر فرد قرار دارد. در حقیقت عشق چیزی نیست که باید به دنبال آن بگردید؛ بلکه در درون شماست و واقعیتی انکارناپذیر است.
عشق مانند گیاهی است که باید از آن نگهداری کنید؛ وگرنه پژمرده خواهد شد.

این کتاب به شما یادآوری می‌کند که گفت‌وگو و ارتباط با دیگران باعث می‌شود معنا، هدف و خیلی چیزهای دیگر را در زندگی پیدا کنید و خودتان را بهتر بشناسید. هر مصاحبه و گفت‌وگو در کتاب، باعث پیشرفت خود ناتاشا لان هم در زندگی شده است. برای مثال بعد
از مکالمه با آلن دوباتن، نویسنده‌ی مشهور، به دوران نوجوانی و اشتباهاتش فکر می‌کند و پس از گپ زدن با دالی آلدرتون در روش‌های حفظ دوستی خود تجدید نظر می‌کند.
@zehntavanmand

|فهرستی از بهترین و معتبر ترین کانال های علمی در تلگرام???

جهت پیوستن به تبادل لیستی: @Kherkhah_A