?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago
شعر قاصدک با صدای شاعر
امروز از اون روزها بود که هر طرف رو میگرفتم یه جای کار از دستم در میرفت.
گاهی فکر میکنم چند تا دست و سر اضافه میخوام که به همهچی فکر کنم و به همه چی برسم.
بازنویسی داستانم تموم نشده و توی سرم هی شخصیتها چرخ میخورند.
پیدا کردن یه گوشه خلوت و سکوت مثل آرزو شده برام. منتظرم همه بخوابن و خودم اگه بتونم بیدار بمونم و بنویسم.
گفت دوستت دارم، و من خندهام گرفت. وقتی دیر شده، دیگر دیر شده.
گلی که روی سنگ میگذاری،
دل مرده را شاد نمی کند...
حمید سلیمی
. #داستان_کوتاه اطلسی آبی نویسنده: نسیم فلاح به بابا گفتم: «صدف شبها گریه میکنه نمیذاره من بخوابم.» بابا بوسیدم و گفت: «اشتباه شنیدی دخترم صدف نبود..» میدانم خسته است و هنوز غصه مردن صدف را میخورد. نمیخواهم اذیتش کنم. میگویم: «باشه.» عروسک موطلایی…
«جراحتم قبل از من بود. به دنیا آمدم تا تندارش کنم.»
- ژو بوسکه.
@monadchannel
در تمام کلاسها و جلسات آنلاین یه تماس از مامانم دارم....
اصلا بهش وحی میشه بهم زنگ بزنه.
بعد تماسشو رد میکنم دوباره زنگ میزنه....???
خدایا مادران را هنگام پاسخگویی فرزندان صبور بفرما.?
یکی از مشکلاتم اسم گذاشتن روی شخصیتهای داستانه.
گاهی برای پیدا کردن یه اسم کلی فرهنگ لغت زیر و رو میکنم تا به شخصیت بخوره.
کی گفته نوشتن آسونه؟
خلق شخصیت، صحنه، بیان جذاب روایت و همزمان دوری از کلیشه، پایانبندی درست.
بیشتر شبیه ساختن یه خونه است.
خستهام
مثل کسی که کلی راه رفته اما فهمیده مسیر اشتباهه....
پارو که میزد صدای برخورد پاروهای چوبی با آب تنها چیزی بود که اطرافش میشنید. جهت را غریزی میشناخت. انگار مادرش او را میان آبها به دنیا آورده باشد، تمام دریا را میشناخت. روزهای قبل از دریا رفتن را به یاد نمیآورد. از وقتی یادش بود همراه پدر لبه قایق مینشست و مست از عطر دریا بود. هنگام برگشت ازصید پدر میگفت :« بپر تا ساحل شنا کن.»
و او ماهی میشد توی آب. تنش که به آب میخورد انگار مادرش در آغوشش گرفته بود، پر از مستی عاشقانه فرزندی میشد که مادر به سینه فشرده است.
نسیم ?
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 3 weeks ago