?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
اکنون نوبت دولت سایه است
محسن ماندگاری
رفع تحریمها و خروج از انزوای بین المللی محور اصلی وعدههای انتخاباتی دکتر پزشکیان در کارزار ریاست جمهوری بود. بسیاری از رأیدهندگان نیز با امید به تغییر در سیاست خارجی و بازنگری در مسیر شکستخورده چند دهه اخیر به او رأی دادند، هرچند از همان ابتدا نیز روشن بود که این سرابی بیش نیست.
شرایط جدید نشان میدهد که دولت در همان آغاز راه شکست خورده و ادامه این مسیر ناممکن است. در کشورهای توسعهیافته، رئیس دولت در صورت ناتوانی در تحقق برنامههایش استعفا میدهد. اما در ایران، استعفای پزشکیان نه تنها امکانپذیر نیست، بلکه با ورود به این مسیر هزینه هایی بس سنگین باید بپردازد.
بخش قابل توجهی از وزیران کابینه نیز همچون رئیس دولت شرط رشد و توسعه و حتی اداره روزمره کشور و تامین مایحتاج عمومی را رفع تحریم ها دانسته و می دانند. طبیعی است که آنها نه باور و نظر کارشناسی خود را تغییر خواهند داد و نه راهحلی جادویی برای رفع مشکلات و گشایش اقتصادی در شرایط کنونی دارند. از این رو، ترمیم کابینه ضروری به نظر میرسد.
حال که رئیس جمهور نباید یا نمی تواند یا نمی خواهد استعفا دهد به مصلحت کشور است که شرایط اضطراری اعلام شود و بسرعت معاون اول جدیدی مثل آقای مخبر انتخاب شود و وزیرانی همسو با ایشان اداره وزارتخانه ها مخصوصا وزارتخانه های کلیدی را برعهده گیرند و کشور را اداره کنند.
آنها بارها گفته اند که تحریم نعمت است و با وجود تحریم ها می توان کشور را اداره و فشارهای آمریکا را خنثی کرد. حال که رئیس جمهور نمی تواند و نباید استعفا دهد، بهتر است دولت سایه خود اداره قوه مجریه را نیز در اختیار گیرد.
@MohsenMandegari
"هیچ کس جرات نداشت برخلاف میل شاه سخنی بگوید. دستورهای او را بیچون و چرا اجرا میکردند و سخنی نمیگفتند که خوشایند او نباشد. بیشتر به فکر مقام خود و مالاندوزی بودند. حتی به دیگران هم توصیه میکردند در ملاقات با شاه چیزی نگویند که به اصطلاح خاطر مبارک آزرده شود.
شاه تنها به فکر خود متکی بود و مشورت را نمیپسندید. وقتی خواست آن به اصطلاح 6 ماده نخست انقلاب شاه و ملت را به همهپرسی بگذارد، چند نفر از سرشناسان از جمله عبدالله انتظام، سپهبد یزدانپناه و حسین علا را برای مشورت احضار کرد و چون آنها نظر موافق ندادند، مطرود شدند. سوال میکرد؛ ولی انتظار داشت همه نظر و تصمیم او را تایید کنند. میگفت موفقیتهای من بدان جهت است که خودم تصمیم گرفتم و اجرا کردم و با کسی مشورت نکردم."
دکتر حسين خطيبي، نائبرئيس مجلس شوراي ملي
خطيبي،حسين، رنج رايگان، ص 346
@MohsenMandegari
اتخاذ تصمیم های سخت چرا برای نظام دشوار است؟
محسن ماندگاری
رخدادهای چند ماه اخیر و مشخصاً شکستهای پیاپی ایران در تحولات منطقه، بار دیگر ضرورت اتخاذ تصمیمهای سخت را گوشزد میکند. بنبست در مذاکرات هستهای و ادامه تحریمها، بنبست در سیاست خارجی و برباد رفتن دستاوردهای منطقهای، و بنبست در یافتن راهحل برای مسائل اصلی اقتصاد کشور حتی در سطح افزایش یا تثبیت قیمت بنزین، نشان میدهد نه تنها زمان اتخاذ تصمیمهای سخت فرارسیده که چه بسا پنجره فرصت برای همان تصمیمهای سخت نیز بهسرعت در حال بسته شدن است.
تجربه سالهای اخیر نشان میدهد نظام تصمیمگیری در کشور از اتخاذ تصمیم های ضروری اما سخت و تلخ عاجز است. اما چرا نظام تصمیم گیری به این معضل دچار می شود و یا حتی در شرایطی که شواهد نشان میدهد تغییر موضع ضروری است، به رویکرد فعلی خود ادامه می دهند؟
پاسخ را باید در مکانیسمهای پیچیده روانشناختی و سازمانی جستجو کرد که من آن را «قفل شدگی موضع» (Position Lock) می نامم.
این مفهوم به وضعیتی اشاره دارد که در آن تصمیمگیرندگان چنان با یک موضع خاص عجین میشوند که تغییر آن برایشان بسیار دشوار میشود. از طریق مفهوم قفل شدگی موضع است که میتوان توضیح داد چرا جمهوری اسلامی از گرفتن تصمیمهای سخت در چند دهه اخیر اجتناب کرده و تصمیمگیری را مرتب به عقب میاندازد و هزینههای سنگینی برای آن پرداخت میکند.
برای خواندن ادامه متن کلیک کنید.
https://tinyurl.com/5fsrypmu
در مطالعات جدیدتر، محققانی مانند جاناتان مریسر نشان دادهاند که قفل شدگی موضع میتواند حتی در شرایطی که تصمیمگیرندگان از خطرات آن آگاه هستند نیز رخ دهد. این نشان میدهد که صرف آگاهی از این پدیده برای جلوگیری از آن کافی نیست و نیاز به مکانیسمهای نهادی برای مقابله با آن وجود دارد.
راه حل چیست؟
پدیده خو گرفتن به تحریمها نمونهای گویا از قفل شدگی موضع در سطح ملی است. وقتی تحریمها طولانی میشوند، به تدریج اقتصاد کشور خود را با آن تطبیق میدهد. شبکههای جدید تجاری شکل میگیرند، واسطهها و دلالان جدیدی وارد چرخه میشوند، و مسیرهای دور زدن تحریمها به رویههای عادی تبدیل میشوند. برخی افراد و گروهها از این وضعیت منتفع میشوند و منافع اقتصادی جدیدی شکل میگیرد که ذینفعان آن مقاومت سرسختی در برابر هر نوع تغییر نشان میدهند.
البته این پدیده فراتر از منافع اقتصادی است. وقتی یک کشور سالها در شرایط تحریم زندگی میکند، این وضعیت به بخشی از هویت سیاسی و اجتماعی آن تبدیل میشود. گفتمان مقاومت و خودکفایی شکل میگیرد، و تلاش برای تغییر این وضعیت میتواند به عنوان نوعی تسلیم یا عقبنشینی از ارزشها تلقی شود. در چنین شرایطی، حتی اگر رهبران سیاسی به این نتیجه برسند که تغییر سیاستها ضروری است، با مقاومتهای جدی روبرو خواهند شد.
پس راه برونرفت از این وضعیت چیست؟ تجربه کشورهایی که توانستهاند از چنین شرایطی خارج شوند نشان میدهد که باید مکانیسمهای نهادی طراحی کرد که امکان تغییر تدریجی را فراهم کنند. این میتواند شامل جبران خسارت گروههای متضرر، ایجاد فرصتهای اقتصادی جایگزین، و مهمتر از همه، تغییر تدریجی گفتمانهای سیاسی و اجتماعی باشد تا تغییر موضع نه به عنوان شکست، بلکه به عنوان سازگاری هوشمندانه با شرایط جدید تلقی شود.
برای درک بهتر این مفهوم، تصور کنید مدیری که سالها روی یک پروژه سرمایهگذاری کرده، با شواهدی روبرو میشود که نشان میدهد پروژه شکست خورده است. در ناهماهنگی شناختی معمولی، او ممکن است صرفاً این شواهد را نادیده بگیرد. اما در ناهماهنگی شناختی پیشرفته، او یک سیستم پیچیده از باورها میسازد که شامل موارد زیر است:
تفسیر مجدد شواهد: او نه تنها شواهد شکست را نادیده نمیگیرد، بلکه آنها را طوری تفسیر میکند که انگار نشانههای موفقیت هستند. مثلاً میگوید: "این مشکلات نشان میدهند که ما در حال نزدیک شدن به نقطه عطف هستیم."
ایجاد نظریههای پیچیده: برای توجیه تداوم سیاست، نظریههای پیچیدهای میسازد. مثلاً: "دشمنان عمداً موانعی ایجاد میکنند چون میدانند ما نزدیک به موفقیت هستیم."
تغییر معیارهای موفقیت: وقتی معیارهای اصلی موفقیت برآورده نمیشوند، معیارهای جدیدی تعریف میکند. مثلاً اگر مقامات حزب الله لبنان نیز اذعان کنند که در جنگ با اسرائیل شکست خورده اند ما آن را یک پیروزی بزرگ توصیف کرده و در تلویزیون آن را به عنوان یک حماسه به مردم معرفی می کنیم.
ساخت شبکه باورها: فرد یا سازمان همه این توجیهات را به هم متصل میکند تا سیستم پیچیده و منسجمی از باورها بسازد تا موضع خود را توجیه کند. این سیستم چنان پیچیده میشود که نقد کردن آن دشوار میشود.مثل نظریههای توطئه که برای حفظ یک باور نادرست، مدام پیچیدهتر میشوند.
نکته مهم و متمایزکننده کار پلوس این است که او نشان میدهد این مکانیسمها در یک چرخه خودتقویتکننده با یکدیگر تعامل دارند. هر چه بیشتر در موضعی میمانیم:
• سوگیری تأیید ما قویتر میشود
• هزینه از دست رفته ما افزایش مییابد
• سیستم توجیهات ما پیچیدهتر میشود
• توهم کنترل ما عمیقتر میشود
قفل شدگی موضع نه لزوما با این اصطلاح بلکه با مفاهیم مشابه دیگری نیز در ادبیات علمی مورد توجه قرار گرفته.
گراهام آلیسون در کتاب "جوهر تصمیم" این پدیده را در چارچوب مدل خود، یعنی مدل بازیگر عقلانی (Rational Actor Model) مورد بررسی قرار میدهد.
در مدل بازیگر عقلانی، آلیسون توضیح میدهد که چگونه تصمیمگیرندگان، پس از اتخاذ یک موضع اولیه، تمایل دارند به آن پایبند بمانند، حتی اگر شواهد جدید نشان دهد که آن موضع دیگر بهینه نیست. او این پدیده را در بحران موشکی کوبا نشان میدهد، جایی که هم آمریکا و هم شوروی در مواضع اولیه خود گیر افتادند و تغییر این مواضع برایشان دشوار شد.
او توضیح میدهد که چگونه روالهای سازمانی و فرآیندهای بوروکراتیک میتوانند به تثبیت و تداوم یک موضع خاص کمک کنند. وقتی سازمانها روی یک مسیر عمل خاص سرمایهگذاری میکنند - چه از نظر منابع و چه از نظر اعتبار - تغییر آن مسیر بسیار دشوار میشود.
یک نکته جالب در تحلیل آلیسون این است که او نشان میدهد قفل شدگی موضع فقط یک پدیده روانشناختی نیست، بلکه ریشه در ساختارهای سازمانی، منافع بوروکراتیک و فرآیندهای نهادی دارد. به عبارت دیگر، حتی اگر یک تصمیمگیرنده بخواهد موضع خود را تغییر دهد، ممکن است به دلیل این عوامل ساختاری در عمل نتواند این کار را انجام دهد.
برای درک بهتر، او به مثال مشخصی از بحران موشکی کوبا اشاره می کند. زمانی که آمریکا موضع محاصره دریایی را انتخاب کرد، تغییر این استراتژی به گزینههای دیگر (مثل حمله هوایی یا مذاکره مستقیم) بسیار دشوار شد، نه فقط به خاطر تعهد عمومی به این موضع، بلکه به این دلیل که تمام سیستمهای نظامی و دیپلماتیک برای اجرای این استراتژی خاص بسیج شده بودند.
از طریق این مفهوم است که می توان فهمید وقتی کشوری به تحریم ها خو کند و ساختارهای جدیدی بر پایه تحریم در کشور شکل بگیرد حتی اگر سیاستگذار هم بخواهد مذاکرات برای رفع تحریمها را آغاز کند منافع بروکراتیک و عوامل ساختاری اجازه تغییر را نداده و اتخاذ تصمیم را بسیار دشوار و یا ناممکن می کند.
ناکارآمدی سامانه های پدافندی اسرائیل در رهگیری موشکهای ایران برای بسیاری از تحلیلگران، دور از انتظار و غافلگیرکننده بوده است. از همان ساعات اول، تحلیلی در برخی رسانه های فارسی زبان در حال تکرار است که نتانیاهو به عمد دستور داده تا سامانه های دفاعی بطور کامل موشکها را رهگیری نکنند تا بهانه ای برای حمله به ایران فراهم کند.
آنها که جامعه اسرائیل را می شناسند بخوبی می دانند که هیچ دولتمردی در اسرائیل ریسک انجام چنین اقدامات متهورانه ای را نمی پذیرد چرا که در صورت تلفات انسانی یا زیرساختی، این اقدام از چشم رقبای نتانیاهو و رسانه های اسرائیلی پنهان نمانده و او باید تاوان سنگینی برای چنین تصمیماتی بپردازد.
سامانه های پدافندی اسرائیل اعم از گنبد آهنین، فلاخن داود و پیکان در برابر حجم انبوه پرتابه ها قادر به رهگیری همه موشکها نیست.
@MohsenMandegari
? **چرا فاش گویی پزشکیان، امر مبارکی است؟
محسن ماندگاری**
سخنان مسعود پزشکیان در جلسه رای اعتماد مجلس به وزیرانش را می توان نقطه عطفی در عرصه سیاسی ایران کنونی دانست. او فاش گفت که کابینه اش را با هماهنگی رهبری و نهادهای اطلاعاتی بسته است. بسیاری از اصولگرایان از این فاش گویی رنجیده خاطر شده اند؛ هم از آن رو که آنچه را سالهاست همه می دانندرئیس جمهور پشت بلندگو و رسا اعلام کرد و هم اینکه باعث شد تمامی وزیرانش در مجلس اصولگرا، رای اعتماد بگیرند.
به نظر می رسد پزشکیان علیرغم صافی و سادگی ظاهری اش، سیاست ورزی در ایران را خوب آموخته و به لطایف و ظرایف آن آگاه است. پزشکیان محصول شکست دو سیاست «حاکمیت دوگانه» و «حاکمیت یکدست» است. او به خوبی دریافته که بدون جلب نظر نهادهای انتصابی در نظام هرگونه تغییر و پیشرفت و توسعه ای غیرممکن است.
تجربه ریاست جمهوری حسن روحانی و ابراهیم رئیسی پیش چشم اوست. روحانی در کشوری که از حاکمیت دوگانه رنج می برد و اختیارات رئیس جمهور محدود است تصور می کرد می تواند صرفا با اتکا به رایی که از مردم گرفته برنامه های خود را پیش برد. برنامه محوری دولت او حل و فصل مساله هسته ای بود. او بجای آنکه برجام را برگ برنده نظام جا اندازد آن را به برگ برنده خود در رقابتهای داخلی تبدیل کرد و پرواضح بود که رقیب اجازه نخواهد داد و این برگ برنده را از اعتبار خواهد انداخت.
با شکست روحانی، بسیاری که می دیدند دولت به دلیل اختیارات بسیار محدود و عدم توازن در اختیارات و مسئولیت ها قدرت اجرای برنامه هایش را ندارد اما همه مسئولیتها به حساب او نوشته می شود و در منازعه میان نهادهای انتخابی و انتصابی، منافع ملی در حال ضایع شدن است تنها راه حل باقیمانده برای نجات کشور را یکدست شدن حاکمیت می پنداشتند. اما تجربه ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی نشان داد که کشور با یک جناح قابل اداره نیست، آن هم جناحی که در دو سه دهه اخیر به دلیل خالص سازی عمومی و حتی خالص سازی درون جناحی، نه تنها از فقر تئوریک که از فقر نیروی انسانی کارآمد و فهیم بشدت رنج می برد.
پزشکیان در مجلس هم دولت روحانی را دیده و هم دولت رئیسی را و به نظر می رسد او در هفتمین دهه از عمر خود به بلوغ سیاسی ارزشمندی برای حل مساله ایران رسیده است.
پزشکیان پیش و بیش از هرچیز به اندازه و جایگاه و اختیارات محدود خود در مقام ریاست جمهوری واقف است و بخوبی می داند بدون جلب نظر و همراه کردن هسته سخت قدرت امکان موفقیت ندارد. تجربه سالها نمایندگی مجلس و عبور از 70 سالگی او را واقع بین تر از پیشنیان نموده است.
در همین راستاست که او تلاش دارد حتی برگ برنده های خود را به برگ برنده های نظام تبدیل کند و مهمتر از آن اینکه برخلاف روحانی، نظام را شریک در کامیابی ها و ناکامی های دولت کند.
در عین حال او خواسته یا ناخواسته تلاش دارد مسئولیت ها و اختیارات نهادهای انتخابی و انتصابی نیز روشن و شفاف شود. او به سهم حداقلی خود در قدرت اکتفا کرده اما هوشمندانه سعی دارد آن را بصراحت نشان دهد و این امر مبارکی است.
فاش گویی او در جلسه رای اعتماد که کابینه اش را با هماهنگی رهبری و نهادهای دیگر نظام بسته است در همین راستا است. او حالا همه را شریک در قدرت اندک خود کرده است. اکنون همه در موفقیت یا شکست این دولت شریکند و نمی توانند سفره خود را جدا کنند. او هرچند عنوان ریاست جمهوری را یدک می کشد اما احتمالا ابایی ندارد از اینکه خود را در حد نخست وزیر نشان دهد. از همین رو است که شاید «رئیس الوزرا» توصیف دقیق تری از جایگاه او در ایران کنونی است.
با گذشت چند دهه منازعه بی حاصل در سپهر سیاست در ایران به نظر می رسد احتمالا با مصالحه مردم و حاکمیت بر سر خواستهایی حداقلی برای توسعه کشور، پزشکیان می تواند بر مشکلات فائق آمده و گشایشی هرچند مختصر در اوضاع کنونی ایجاد کند. دولت او احتمالا آخرین راه حل برای مصالحه مردم و حاکمیت است.
@MohsenMandegari
با شمارش بیش از نیمی از آرا پیروزی آقای مسعود پزشکیان با فاصله زیاد مسجل شده.
از فردا، پزشکیان کار سختی در پیش دارد. او باید هم به تعهداتش به کسانی که به او رأی دادهاند وفادار باشد هم نظر تقریبا نیمی از مردم که در انتخابات شرکت نکردند را جلب کند و هم با اقلیتی که به آقای جلیلی رای داده اند همدلی کند.
اما سخت تر از همه ایجاد تعادل میان خواست اکثریت و فشارهای سران اقلیت است. اقلیتی که میتوانند همچون ۷۶ و ۹۲ در کار دولت کارشکنی کنند.
پزشکیان از فردا رییس جمهور ایران است. جامعه ای که شکاف های عمیقی در آن ایجاد شده و دوپاره شده است با مردمانی زخمی از رنج و نامهربانی.
پزشکیان از فردا باید پرستار همه مردم ایران باشد.
@MohsenMandegari
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago