دکلمه✍️سناریو🎥

Description
♥️سلام خوش آمدید♥️
🌒🍁✨
دکلمه سناریو آواز
🎶🎤✍️☕
روزهای زوج  ساعت💫 17🌹19💫
محفل شعر و دکلمه
روز های فرد ساعت💫15🌹17💫 سناریو و شعر دونفره
و تایم های سعدی خوانی و نقد شعر و دکلمه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
قدردان حضور گرمتون هستیم🧿
Advertising
We recommend to visit

🍎 اولین ؛ بهترین ؛ معروفترین ؛ قدیمی ترین" لینکدونی اخلاقی تلگرام 🍏

شرایط و محل درخواست تبلیغ گروه 👈

@link_inform


 ☝️فقط ☝️خدمات مجازی 👈
@Member_support2

Last updated 6 days, 18 hours ago

سلام رزِ من?
خوش اومدی گلِ من
یک تو برای زندگیِ من فقط بس است...
تبلیغات= @M0bina_yz
ارتباط با ادمین:
@rosekhakestariad


پیج اینستاگرام:
negra__vida

لینک کانال:
https://t.me/+o7dK8GKCR6M5OTBk
لینک گپ:
https://t.me/rosekhakestarigp

Last updated 1 month, 3 weeks ago

🔷️سلام دوستان تنها شماره بنده (00905377376687) دوصفر هست مال کشور ترکیه من شماره دیگری ندارم از طریق واتساپ وتلگرام وبصورت مستقیم درخدمتم۰

آیدی تلگرام👇

@KOOOOKOOOM

🔮لینک کانال آموزش یوتوب

https://youtube.com/channel/UCeU1ARpWW2yiyiC2Fs9cm8g

Last updated 6 months, 1 week ago

hace 4 días, 12 horas

"خواب"

خواب بودم..
صدای جیغ و داد و همهمه میومد..پلکامو به زحمت باز کردم، با خودم گفتم:این همه مهمون سرزده از کجا اومده؟
صدای ضجه های مادرمو که شنیدم، جا خوردم!
رفتم سمتش..
گفتم مامان، چی شده؟ چرا گریه میکنی؟
هر چی ازش میپرسیدم، نه نگام میکرد...نه جوابمو میداد...
خودشو انداخته بود ، روی یکی که نمی دیدمش...
خواهرامو دیدم...
دیدم اونام حالشون خرابه...
هی جیغ میزنن و گریه میکنن...
رفتم سراغ یکی یکی شون...
میزدم رو شونه هاشون تا بپرسم چی شده؟
اما اونام بهم توجه نمیکردن...خسته شده بودم ازین سردرگمی...
آروووم ، رفتم نزدیک اونیکه مامانم بغلش کرده بود و ولش نمیکرد...
یهو خودمو دیدم...ماتم زده بود...
رفتم نشستم کنارش...گفتم شاید اینجوری منو ببینن و باورشون بشه که زنده م...
باید از خواب بیدارشون میکردم...
اما...
اما هر چی باهاشون حرف میزدم...
هر چی فریاد میزدم....
بی فایده بود...
دیگه ساکت شدم و ناامید...ترجیح دادم فقط نگاشون کنم...
دورمو گرفته بودن...
تو ناله هاشون از من میگفتن...
دیگه خودمم گریه م گرفته بود...
داشتن قنداق پیچم میکردن، تو یه پارچه ی سفید...
میخواستن رومو بپوشونن ، که داد میزدم، نکنین...
نفسم میگیره...
مامانم میدونستا.. اما هر چی پارچه رو میزد کنار، دوباره میپوشوندن...
بالاخره منو پیچیدنو تو یه قفس چوبی گذاشتَنَم...
جاش تنگ بود...اما...توش جا شده بودم...
وااای که چقدر عزیز شده بودم...رو زمین نبودما...
رو شونه هاشون، داشتن منو میبردن....
ازون بالا چقدر همه چی دیدنی بود...
یه عده پچ پچ میکردن...معلوم بود واسه تماشا اومده بودن...
یه عده آروم و قرار نداشتنو فقط میگفتن، خیلی زود بود...
عزیزامو میدیدم که تو راه قبرستون...هی از حال میرن...
بالاخره رسیدیم ...
رسیدیم همونجا که میگن خونه ی اول و آخر هممون اونجاست...
یه چاله کنده بودن که بزارنم اون تو...
خیلی گود بود و تاریک...
یعنی دلشون میومد، منو بزارن و روم خاک بریزنو برن؟
تو دلم میگفتم، میدونم اینکارو نمیکنن...
اما...کردن...
اولین بیلِ خاک رو که ریختن، داد کشیدم...
گفتم نریزید...
خواهش میکنم نریزید...
مگه نمیدونین به بوی خاک حساسیت دارم؟؟؟
نمیدونید نفسم میگیره؟؟؟
انگاااار کر شده بودن...
اونقدررر ریختن، که چاله پر شده بود...
دیگه نای نفس کشیدن نداشتم...
بخودم گفتم؛راحت بخواااب ..که دیگه راحت شدی...
شب بیداریهات تموم شده بانو ...
بخواب ..بخواب دنیا خسیسه
واسه کمتر کسی غم می نویسه..

#جوکر خرم آباد

🅲🅷🅰️🅽🅴🅻✓https://t.me/morfin401

hace 4 días, 13 horas

حالا که مرا نداری، کسی هست مراقبت باشد؟
کسی هست وقتی دلت گرفته تو را بخنداند؟
کسی هست وقتی خوابت نمی‌برد بنشیند تا خود صبح با تو حرف بزند؟
کسی هست؟ کسی هست مثل من حرصت بدهد و با اخم نامش را که صدا می‌کنی برایت بمیرد؟
کسی هست نوازشت کند؟
کسی هست بداند کدام آهنگ را برایت بگذارد وقتی دلت گرفته ؟ کسی هست آهنگهای غمگین را تندتند رد کند؟
کسی هست درباره کتابی که می‌خوانی با او حرف بزنی؟
کسی هست؟ کسی هست همینطور که راه می‌روی برایت بمیرد؟
کسی هست کف دستت را ببوسد و مست شود از بوی تنت، عطر گندم خام؟ 
حالا که مرا نداری، تنها نمانده‌ای؟ دلتنگ نیستی؟ دلت بوسه و نوازش نمی‌خواهد؟ دلت یک مرد کلافه نمی خواهد که از همه دنیا پناه بیاورد به امن آغوشت؟ دلت یک کشتی شکسته نمی‌خواهد که در بندر دستانت پهلو بگیرد؟ دلت تنگ نشده برای این که بخندانمت، و بعد برگردی و نگاهم کنی که محو شده‌ام در حالت چشمانت، وقتی که می‌خندی از ته دل؟ 
خوش به حال باد. خوش به حال ماه. خوش به حال رژ لبت. خوش به حال شال آبی لعنتیت. خوش به حال آینه‌های آسانسور. خوش به حال خورشید. خوش به حال راننده‌های تاکسی که روزی دوبار صدای تو را می‌شنوند. خوش به حال تمام هفت میلیارد و خرده ای آدم دنیا، که می توانند صدایت کنند و جوابت سکوت نباشد.
حالا که مرا نداری...می‌بینی؟ مرا نداری. چه اهمیتی دارد بعد از این جمله لعنتی چه می نویسم...

#حمید_سلیمی

🅲🅷🅰️🅽🅴🅻✓https://t.me/morfin401

hace 4 días, 13 horas

🍁#شعر *🍁*

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو

ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو

گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد

که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو

گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است

گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد

گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال

خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست

گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو

🎼#احمد_عبادی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌**

🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂

🅲🅷🅰️🅽🅴🅻 https://t.me/morfin401

hace 1 semana, 3 días
hace 1 semana, 4 días
hace 1 semana, 4 días

**دلم می خواست باران مادرم بود
همیشه چتر مِهرش بر سرم بود

به شوقش دانه دانه می شکفتم
بهشتی از قدومش در بَرم بود

میان باغسار ابروانش
تِمِ بادامیِ بارآورم بود

شراب کهنه ی مویش که می ریخت
بلور شانه هایش ساغرم بود

پس از آن خشکسالی های جانسوز
هوای خیس چشمان ترم بود

بهارم بی گل رویش خزان است
چه می شد دامنش باغ و برم بود

پر از گلهای سرخ  و صورتی رنگ
حریری از حیایش چادرم بود

جهان بی چشمهایش دیدنی نیست
گلی بی روی او بوییدنی نیست

نبوغ روح او خورشید گستر
چراغی بی رخش فهمیدنی نیست

هزاران پنجره در خانه باشد
نباشد مهر او تابیدنی نیست

صفایش مروه ی مقبوله ی من
به جز احرام او پوشیدنی نیست

کتاب سینه اش قرآن نور است
به غیر از مصحف اش بوسیدنی نیست#اکرم_نورانی 🅲🅷🅰️🅽🅴🅻✓**https://t.me/morfin401

hace 2 semanas, 3 días

🍁دکلمه🍁

🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 سردمه. چشام درست مثل زمان خداحافظی تو  می‌سوزه. همون موقع که جلوی در ایستاده بودی  غرور همیشگیت توی صورتت موج می‌زد؛ اما... اما به من نگاه نکردی  قبل از اینکه من  بغضمو   خالی کنم  زیر لب چیزی شبیه خداحافظی گفتی  و در رو آروم بستی؛ آروم، درست مثل همیشه؛
بهت گفتم در طویله که نیست
در قلبمه . آروم‌تر ببندش!
هنوز هم این صدا رو بلند می‌شنوم.
مگه خاطراتت تو کوه ستگی فراموش میشه . یادم میاد چقد منو دس انداخته بودی این قلبه
یا طویله.
بوی  عطر اردیبهشت که میاد نجیب بودن وشرم دخترونه ات منو بیشتر متعجب میکنه
دروغ گفتی دوسم داری . من مطمئن بودم
که فقط بخاطروقت گذرانی باهام  بودی
ببین صدات تو گوشم می پیچه
-اینجا چی‌کار می‌کنی؟
پسر باز خل وچل شدی
شنیدم مهمونی داری
نه ....صدات داره می پیچه دختر
ببین اومدم
مراسم خاکسپاری، نه مهمونی
احمق دست و پا چلفتی هم نیستم
بغضم داره  می‌ترکه.
اونم خیلی  باحاله.
مشتامو دارم میکوبم به در خونه تو
زود باش برو کنار بدنت هنوز داره نبض میزنه و ناله  می‌کنه.
ببین باورم نمیشه
مراسم خاکسپاری توعه
ببین شوخی قشنگی نیس
  دیوونه شدم
ببین شوخی خوبی نبود  ونیس
قفسه سینه‌م سنگین شده. هوا به سختی
رد میشه فقط صدام کن
وشعر ایام حافظ بخون
فقط بگو این تن بمیره هنوزم هستی
بغلم بی تو خشک وسرده
(ما بیغمان مست دل از دست داده ایم
همراز عشق و همنفس جام باده ایم )
بیا وببین تمام شمشادهای گوشه ی خونه تو خشک شدن
فقط توپ وتشر دخترونه خودتو بزن
ولی..... جون من  بلند شو
ببین بهار اومده...‌‌
#امیرعلی_کشاورزی

🍁🍂🍁🍂🍁🍂

🅲🅷🅰️🅽🅴🅻 https://t.me/morfin401

hace 2 semanas, 3 días

#دکلمه... 🍂

‍ ‍ گریه ومستی رو یادم هست
کجا موهاتو باز کردی کجا موهاتو بستی یادم هست
میدونم میدونی که روزای سختیه
ولی نمی دونی چقدر این روزامو دوست دارم
روزایی که شاید سخت ترین  حالت ممکن رو دارم
اما هیچکس قدر این روزا رو نمیدونه
دیگه هیچکس برام مهم نیست
که تیغ تیز نامهربونیش قلبمو مجروح کنه
این روزا وساعت هاش رو بیشتر از هر زمان  دیگه ای خودمم خودم
درد ودلتنگی در دورترین نقطه از من ایستاده
آخ ....که چقدر روزای با خودم بودن رو بیشتر از هرکسی و هرچیز دیگه ای دوست دارم
چقدر حال خوش مستی رو دوست دارم
تو اوج مستی بهش میگفتم
اگه برگردم عقب
حاضری تموم اشتباهات زندگیمو یک دور از اول تکرار کنم
گوش کن به حرفم ....
بین ماهمه چیز تموم شده
غیر از یه چیز....
که من هنوز دوستت دارم
چه آدمایی اومدن تو زندگیم
که فکر میکردم
درست ترین و قشنگترین اتفاق
زندگیم بودن
ولی هیچی نبودن...‌
زندگیم تا چشم کار می‌کرد
بلاتکلیفی ،سردرگمی ،تاریکی ،افسردگی
خستگی استرس وفکر وخیال منفی
اما امشب از اون شباست
که میخوام مست کنم
میخوام بزنم به سلامتی عکساش
بزنم به سلامتی حرفاش
اما میدونی چیه ؟
مستی هم دیگه درد منو دوا نمیکنه ؟
به سلامتی نبودنش
به سلامتی رفتنش
به سلامتی قرارامون
به سلامتی قول هایی که فراموش کرد
بزنم ....
بزنم به سلامتی آینده ای که توش نیست
گوش بده هایده چی میگه ؟
خسته از هرچی که بود
خسته از هرچی که هست
به سلامتی آینده ای که توش  نیست
به سلامتی بغضام
حتی سلامتی خودم
بزنم به سلامتی صداش
که شنیدنش آرزوم شده
به سلامتی قلم تو دستم
که با فکر اون
روی کاغذ سر میخوره
به سلامتی حرفایی که نمیدونه
این یکی رو نمیگم به سلامتی
میگم‌لعنت به اون قلبی که
لعنت به اون قلبی که
لعنت به اون قلبی که
هنوز با دیدن عکسش میتپه
وبا اشک که سرازیرمیشه
ازوقتی رفتی من حتی خودم و دوست ندارم
چه برسه به تورو ...‌
چقدر تلخه،
  که بدونی حسرت حس های همیشه تو دلت میمونه
مثل رفتنت
مثل نبودنت
بقول یک بزرگی که همیشه ورق بر نمیگرده
بعضی وقتا کتاب بسته میشه
مث کتاب عشق من و تو به تهش رسید  وبسته  شد
آره مستی هم درد منو دوا نمیکنه...

#ناشناس

🅲🅷🅰️🅽🅴🅻✓https://t.me/morfin401

hace 2 semanas, 4 días

**یک لحظه دلم خواست صدایت بکنم من
دل را چه کنم گفت نگاهت بکنم من

مدهوش شدم از رخ زیبای تو ای کاش
رخصت بدهی جان به فدایت بکنم من

آن لحظه که ابروی تو خم گشت به چهره
ترسیدم و گفتم که رهایت بکنم من

برداشت من ز ابرویت این بود که انگار
خرسند نگشتی که نگاهت بکنم من

وین گونه نبودش خم ابروی تو از خشم
کاری تو بکردی که دعایت بکنم من

دیدم ولی انگار که مسرور شدی تو
رازیست دلت جان به فدایت بکنم من

دیوانه منم عاشق تو این چه نگاه است؟
لبخند بزن مهر نثارت بکنم من

دانی که چرا شعر بگویم ز برایت؟
دلتنگ توام زود بیا، تا که حکایت بکنم من

دلتنگ توام یاد بکن گاه به گاهی
یک لحظه بیا شکر خدایت بکنم من

این شعر حبیبی بنوشت از غم هجران
چندی است دلم کرده هوایت، که صدایت بکنم من#جواد_حبیبی 🅲🅷🅰️🅽🅴🅻✓**https://t.me/morfin401

hace 3 semanas, 3 días

**عشق یعنی ؛ در خیالت دلبری پیدا شود
توی بیداری و رویا در نگاهت جا شود

عشق یعنی ؛ شعر سیراب است از جام قلم
قطره قطره با غزل یا مثنوی دریا شود

عشق یعنی ؛ مثنوی یا هر غزل از چشم تو
تلخ و شیرین مثل مجنون در پی لیلا شود

عشق یعنی ؛ با دلی پر زیر باران می‌روی
وقت برگشتن سبک بال و دلت زیبا شود

عشق یعنی ؛ چون شقایق قلب را رنگین کنی
یا که قلب مرده‌ات با یاد او احیا شود

عشق یعنی ؛ التماس و خواهش اما پر غرور
تا بیاید ، در کنارش عقده‌ی دل وا شود

عشق یعنی ؛ قاصدک با یک بغل اخبار خوش
مژده‌اش را بشنود دل ، غصه هم تنها شود

عشق یعنی ؛ سر به سر در بالشی شب تا سحر
دل در آغوش خیالش غرق در رویا شود

عشق یعنی ؛ بوسه‌ی ممنوعه چیدن از لبی
باید از این بوسه هرشب مست تا فردا شود#اکبر_باباپور 🅲🅷🅰️🅽🅴🅻✓**https://t.me/morfin401

We recommend to visit

🍎 اولین ؛ بهترین ؛ معروفترین ؛ قدیمی ترین" لینکدونی اخلاقی تلگرام 🍏

شرایط و محل درخواست تبلیغ گروه 👈

@link_inform


 ☝️فقط ☝️خدمات مجازی 👈
@Member_support2

Last updated 6 days, 18 hours ago

سلام رزِ من?
خوش اومدی گلِ من
یک تو برای زندگیِ من فقط بس است...
تبلیغات= @M0bina_yz
ارتباط با ادمین:
@rosekhakestariad


پیج اینستاگرام:
negra__vida

لینک کانال:
https://t.me/+o7dK8GKCR6M5OTBk
لینک گپ:
https://t.me/rosekhakestarigp

Last updated 1 month, 3 weeks ago

🔷️سلام دوستان تنها شماره بنده (00905377376687) دوصفر هست مال کشور ترکیه من شماره دیگری ندارم از طریق واتساپ وتلگرام وبصورت مستقیم درخدمتم۰

آیدی تلگرام👇

@KOOOOKOOOM

🔮لینک کانال آموزش یوتوب

https://youtube.com/channel/UCeU1ARpWW2yiyiC2Fs9cm8g

Last updated 6 months, 1 week ago