عبدالله میرزا دارا از پسران فتحعلیشاه قاجار درسلسله اجداد مادری شاخهٕ از خاندان موسوی و میرزائی زنجان محسوب است،

وقفنامه چندین روستا از املاک شخصی که توسط مظفرالدوله (اقاخان) وقف شده است

@Mousavi_Zanjani

باسلام ازراست سید..؟ملا مصطفی ،؛ شیخ
رازقی؛فقاهتی ؛حاج سید هاشم ؛سیدعزالدین؛کلامی؛...فرش فروش حاج منصور ی؛مداح حاج باقر
ظاهراً جلو بانک ملی است.سبزه میدان !!
~ توضیح از : آقای سپهری

@Mousavi_Zanjani

الرّده : قطع الاسلام من المکلف،اِمّا بالفعل کالسجود بالصّنم وعباده( ت) الشمس،والقاء المصحف فی القاذورات،وکل فعل صریح فی الاستهزاء،والاستخفاف( این یک بخش تعریف کلی)
من سَبّ الرسول او نبیّا،او اِستهزء بهم او به ؛او کتاب من کتب الانبیاءعلی سبیل الجِد او الهزل،او سب احد الائمه ،او مومنا لایمانه ؛فهو " مرتد"
من سب النبی او احدالائمه؛جازَلسامعه،قتله مالم یَخِّف الضرر،؛ من استخف بالنبی ص اواحدالائمه ع ،فهو مرتد،
وکذا من شَتم او استهزء بهم
مرتدّ فطری: یعنی کسیکه نطفه اش در اسلام ابوین بسته شده،بمحض ارتداد زنش بائنه میشود،ومالش بورثه میرسد،وخودش واجب القتل وبدنش نجس میشود،وتوبه اش مقبول نیست،یعنی رافع این احکام نمیشود‌؛ ودیون موجله اش هم حالی میشود( بدهیهایی ک دارد بایددرآینده بدهد نقدفی الحال میشود)
اگر بگوید (گوینده ومخاطب میرزا معلوم نیست؟) میگویم تو باعلم ب این کلمه( توضیحات فقهی فوق وعامداکلمات)کفرباکمال رضامنتشرکرده ی ،توزیع نموده ،پس راضیِ بکفر ، کافر ومرتداست،وهیچ مفرّی برای اونیست،( اگر) گوید جاهل مسئله بودم ،می گویم جاهل هم بوده باشد،اجماعاجهالت(دانستن) مسئله ،عذرنیست؛آنهم درعقلیات ،پس مرتدقطعی هستی آنهم درعقلیات،پس باید کشته شوی،وگرنه ز اسلام درایران باید فاتحه خواند،! ومهاجرت را واجب دانست؛قال الصادق علیه السلام؛انّی لا اَری ان تدخل وادیاََتوبق(هلاک) فیهادینُک ..

?

*?* متن نامهٔ شیخ مهدی سراج انصاری (سراج الواعظین) به آیةالل‍ه حاج سیّد جواد موسوی زنجانی

▪️ [متن پشت پاکت نامه:]*?* «هو المبلّغ

? زنجان | در محضر انور حضرت مستطاب، ملاذ الأنام، نتیجة المجتهدین الکرام، سیّد الفقهاء العظام، آقای آقا جواد - دامت برکاته -، آقازادهٔ حضرت آیةالل‍ه حاج سیّد محمّدآقا - مدّ ظلّه العالی - شرف افتتاح پذیرد.

? ۱۳ شهر ربیع الأوّل ۱۳۴۸

? مصدع‌شونده، در دالان [مدرسهٔ] طالبیّه?، مهدی سراج الواعظین انصاری».

▪️ [متن اصل نامه:]? یا حبیباً زَواه عنّي البِعادُ
و تدانی منه الوفا و الودادُ

? و أدیباً سَما به الفضلُ و اعتزّ
لدیهِ الإنشاء و الإنشادُ

? کلّ یومِِ طَرفة منک یغدو الــ‍
‍ـــطّرفُ رهناً لحسنها و الفؤادُ

? و أری صفحک الأنیقة عندي
کَریاضِِ قد باکرتها العِهادُ

? فبأرواحها لنفسي ارتیاحٌ
و بأدواحها لِأنسی القیادُ

? فابْقِ دهراً تزدادُ فضلاً من اللـ‍
ـــهِ و تشقی بفضلک الحُسّادُ

? پس از عرض سلام و اظهار مراتب دوستی، خواطر مهرمآثر عالی را قرین استحضار می‌دارد: مرقومهٔ گرامی که سرّ پیراهن صدیق را در تن گرفته بود، پس از انتظار مدّتی که امید به حرمان تبدیل می‌شد، از افقِ پُست طالع، و انوار معانی و اسرار نهانیِ آن در ظلمتکدهٔ دل پرتوافکن و لامع، و نوربخش و ساطع گردید. و از آن محیط ادب بسی استفاده نمودم.

? در واقعِ نفس الأمر، از بدبختی خود و کم‌سعادتی خویشتن در شِکوه و شکایت بودم که چرا تا به این درجه، روزگار ادبار نماید که قابل توجّه اشخاص محترم نبوده‌ام. تا این‌که نیّر اقبال و سعادت از دریچهٔ کامرانی چهره‌گشا گردیده، و دست خوشبختی از آستین نوبختی هویدا، و نامهٔ گرامیِ سرکار عالی را رسانیده و بسی خرسندم نمود. مضامین بهجت‌آیین آن، فوق‌العاده دلشادم فرمود.

? در موضوع فوت صبیّهٔ مرضیّه[ام] که با بیانات شیرین و عبارات مؤثّر دلنشین، تسلیت خواطرم را نموده بودید بسی متشکّر، و به مراتب امتنانات‌ام بیفزود. و همواره از مقام هویّتِ حضرت احدیّت - جلّت عظمته - بقا و عزّت و دوام شوکت آن دوست محترم را خواستار بوده، و مسألت می‌نمایم که ابواب سعادت را بر چهرهٔ آمال آن بزرگوار مفتوح سازد. و بدون اغراق‌گوئی و زنانه‌سازی و مداهنه می‌نویسم: ارادت قلبیِ فدوی نسبت به سرکار و یکی دو نفر دیگر که علاقمند شده‌ام نه به اندازه‌ای است که حدود آن را با این چند کلمه‌مان توان داد.

? باری، از مراحم عالیه زیاده متشکّر و ممنونم. بدیهی است که رشتهٔ محبّت و مودّت و دوستی را باید با ارسال رسائل محکم و مستحکم داشت. [؟؟؟؟؟؟؟؟] متوقّع الطاف بیشتر بوده و مترصّد صدور مرقوم‌جات می‌باشد.

? و از ورود حضرت مستطاب، حجّة الإسلام [حاج سیّد محمّد] - روحی فداه - بی‌اطّلاع‌ام نخواهید فرمود. و محضر مبارک حضرت مستطاب، سیّد المحدّثین، آقای آقا سیّد باقر جندقی - أدام الل‍ه بقاه - که در مقام دلجوئیِ این بندهٔ شرمنده آمده بودند، با عرض سلام و[= زائد]، اظهارِ ارادتِ قلبیِ خود را متذکّر، و مخصوصاً متمنّی است که ادریس[= آدرس] دائمیِ خودشان را اطّلاع بدهند، که مِن‌بعد عرایض فدوی به طهران مستقیماً به خودشان برسد.

? چون وقت باریک است و عجله دارم، از عریضهٔ جداگانهٔ تسلیت به آن دوست یگانه با زبان الکن خود با کمال عجز و انکسار معذرت می‌خواهم؛ بدیهی است عذر بنده را خواهند پذیرفت. و خدمت جناب مستطاب، زبدة المتکلّمین، آقای حاج سیّد سجّاد [فهری] - أدام الل‍ه بقاه - و سایر احبّا و رفقا که با فدوی آشنا و به محضر مبارک تردّد دارند، به عرض سلام مصدّع‌ام.

? ایّام عزّت مستدام. فدویِ جان‌نثار: مهدی، الشّهیر بسراج الواعظین».

? خوانش: میرغوغا

#سید_جواد_موسوی_زنجانی
#سراج_الواعظین

@cheraghe_motalee