سِیری در تنهایی

Description
بیست‌ودو ساله و شاید نقاش.


https://t.me/SendHarfBot?start=c12b49003f66
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago

5 months ago

دیگه بسه. موهای خیس‌مو گوجه‌ای میبندم بالای سرم بعد همه‌ی لامپ‌های اتاق رو روشن میکنم و این آهنگ رو برای بار هزارم پلی میکنم.
وقت سرزنش کردن خودمو ندارم. کلی کار دارم هنوز. فعلا امشب با این آهنگ میرقصم و چمدون‌هامو باز میکنم و وسایلم رو برمیگردونم سرجاشون. واسه بعدا هم همون بعدا فکر میکنم.

5 months ago

🔒

5 months ago
8 months ago

«من واقعا قرار بود تا ۲۳ سالگی یه چیزی بشم.»
این جمله‌ای هست که لینی میگه. زمانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده، نمی‌تونه کار پیدا کنه و چند هفته در حالی‌که روی مبل لم داده، تلویزیون تماشا می‌کنه، سیگار می‌کشه و فقط با تلفن صحبت می‌کنه. درست زمانی که فکر می‌کنه به بن‌بست خورده، میگه که قرار بوده کسی بشه و دوستش، تروی، در جواب بهش میگه:
«عزیزم، تنها کسی که باید در ۲۳ سالگی باشی خودتی.»
جمله‌ی جالبی به‌نظر می‌رسه. و بعد لینی در جواب بهش میگه که حتی نمی‌دونه که دیگه چه کسی هست. چند روزه که مدام به این جمله‌ها فکر می‌کنم و به نظرم هیچ‌چیزی رو نزدیک‌تر از این چند دیالوگ به خودم نمی‌تونم حس کنم. من هم قرار بود کسی بشم ولی این کسی که قرار بود باشم دقیقا قرار بود چه ویژگی‌هایی داشته باشه؟ فکر می‌کنم دیگه نمی‌دونم. آیا فراموشش کردم یا اینکه از همون اول نمی‌دونستم؟
راستش بیشتر دوست دارم شبیه به تروی فکر کنم. درحالی که کنار دریا ایستاده و لینی ازش فیلم می‌گیره، بعد از کمی غر زدن در مورد زندگی میگه:
«…پس از جزئیات لذت می‌برم. یه دونه دوبل برگر با پنیر، آسمون ده دقیقه قبل از اینکه بارون بیاد، اون لحظه‌ای که خنده‌ت تبدیل میشه به قهقهه. این‌ها خوبه. بعد من همین‌طوری تکیه میدم و سیگارم رو بی‌وقفه دود می‌کنم و حسابی لذت می‌برم. این همه‌ی چیزی هست که نیاز داریم: شاید یه کم سیگار، یه فنجون قهوه، و کمی گفت‌و‌گو. خودم و خودت و یه پنج دلاری.»
شاید نیازی نیست فعلا چیزی یا کسی باشم. شاید همین‌طوری خوبه.

8 months ago

ترس همیشه همراهِ من بوده. این حقیقت را قبول کردم.. اما بعد از فرار‌های متعدد به این نتیجه رسیدم که راه حل ترس، فرار کردن نیست.

8 months ago
8 months, 2 weeks ago

کاری از دستم برنمیاد. فکر کردن خسته‌م کرده، فرار کردن از فکر کردن بیشتر خسته‌م کرده.. فعلا میشینم وسط دانشکده به درخت‌ها نگاه میکنم تا زمان بگذره بعدش هم میرم باشگاه تا زمان بگذره.. بعد هم میرم عصر با بچه‌ها خرید که زمان بگذره. آخه میدونی که.. کاری از دستم برنمیاد عزیزم. من آدم زمان‌های از دست رفته‌م. میذارم زمان بگذره که بعدا حسرتشو بخورم.

8 months, 2 weeks ago

نمیخوام از این بزرگ تر بشم دیگه. کافیه.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago