?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
یه روز که توام
از همه
آدما شدی ناامید
سحر بیدارت میکنم
میپریم با باد خزون
میسازیم یه کلبهی امن
لای جنگلای بلوط...
🎧شروین
همیشه عاشق قصهی خونهها بودم و جزییات معماری خونهها. مثلا یادمه خانه ادریسیها رو که خوندم دیدم به یه بخشی از خونه میگن غلامگردش، بعد سرچ کردم و دیدم بهش مردگرد هم میگن، تا حالا به این اصطلاح بر نخورده بودم. کشف یه اصطلاح از خونه برام به اندازهی خود داستان هیجانانگیزه.
من عاشق خونهها بودم، هنوز هم هستم. هنوز هم وقتی وارد محلهای میشم خصوصا محلهای قدیمی تر، چشمام دنبال خونههایی میگرده که بخشی از دیوارشون ریخته، رها شدند، اونایی که قصهای دارند.
یه دوستی یه روزی بهم یک کتاب هدیه داد. کتاب عکس خونههای مشاهیر ادبی و فرهنگی تهران بود و مختصر نوشتهای درباره مواجههی نویسنده با اون خونه. این که الان در چه وضعیتیه و چه حس و حالی رو منتقل میکنه. برای من که علاقهمند این موضوع بودم، ایدهی فوق العادهای بود انگار یکی جای من قدم زده بود تو کوچهها. یکی که مثل من نبود و بشینه فکر کنه، پا شده بود کفششو پا کرده بود و راه افتاده بود تو شهر و بعد هم کتابش رو چاپ کرده بود. شروع به خوندن کتاب کردم یه خط میخوندم و یه خط سرچ میکردم تا به یه قصهی منسجمتر از خونه و صاحبش برسم.
یادمه حالم چقدر خوش میشد تو اون ساعتهای آخر شب که تمام حواسم جمع میشد به نوشتهها. کامل که میشد اینجا منتشر میکردم. اون موقع آدمای اینجا کمتر بودند و چندان هم به اون نوشتهها توجهی نشد. امروز دوباره یادشون افتادم. شاید تو سال جدید اون کار نصفه رو تموم کنم، برای دل خودم. چون خودم باهاشون خوش بودم. میخوام بگم یه چیزی رو شاید یه وقت رهاش کنیم، ولی اگه علاقهمندی مون باشه، اون رهامون نمیکنه.
سال اول دانشگاه بودم. سال ۸۲. نشسته بودیم کنار هم. مثل همهی صبح ها تلویزیون رو روشن کردیم. یک لحظه همه مون تو همون حالتی بودیم که خشک شدیم رو به صفحه ی تلویزیون. من در حالیکه که داشتم چای شیرینم رو هم میزدم. بابا که لقمه ی نون و پنیرش بی حرکت موند گوشه ی لپش، مامان که استکان و نعلبکی خالی داداشم تو دستش بود که دوباره چایی بریزه و بمی که ریخته بود.
پنجاه سال دیرتر هنگامی که یک آلبوم خانوادگی را ورق میزد، پی برد که او بسیار زیبا بوده است...
ژان پل سارتر
دارم شوهر آهو خانوم رو گوش میدم. چقدر خوب شد از اون روزگار عبور کردیم. چقدر نویسندهها حرف میزدن??
ایستاده بودم توی آشپزخانه و خمیر پیتزا را پهن میکردم توی سینی فر. آمد چسبید به سینک و بیرون را نگاه کرد. بیرونی که تاریک بود. گوشه های خمیر جمع میشد و سعی میکردم، سریع دستم را حرکت دهم تا خمیر برنگردد.
یک هو گفت:« مامان دو تا نور بالای کوه دیدم». بالای کلکچال را میگفت. مشغول خمیر سرم را گرداندم به طرف پنجره و گفتم:« اونا همیشه هستند»
گفت:« قشنگ نگاه کن، شبیه موشک هستنا»
برگشتم. ایستاده بود وسط آشپزخانه و چشمش به پنجرهی پشت سینک بود.
با دستهای خمیری ام بغلش کردم. موهای سیاهش را بوسیدم. گفتم:« اونا همیشه اونجا هستند، فکر کنم ساختمون یه جایی هستن»
گفت:« من فکر کردم موشک باشن»
گفتم:« سامان نترس، جنگ نمیشه» گفت:« نمیترسم، خودم همه مدلش رو تو بازی دیدم.»
آمدم بگویم زندگی بازی نیست، دیدم خراب میکنم.
گفتم:« ولی کلا نترس قرار نیست جنگ بشه»
گفت:« میشه نامه کانادا رو بدید من بنویسم، من مطمئنم اگه من بنویسم، قبول میکنن.»
گفتم:«خب تو چی مینویسی»
گفت:« مینویسم، با سلام، ما به خاطر احتمال جنگ چند ماه میخوایم بیایم کشور شما. بعدش ولی بر میگردیم کشور خودمون.»
گفتم:« مطمئنم اگه تو می نوشتی حتما قبول میکردن، ولی فعلا ما اینجاییم. حالا مثلا ما هم بریم، فامیلامون چی؟ عمهها، عموها، داییها، بچههاشون، مامان جونیها.»
گفت:«اسم اونا رم مینوشتم میبردیم» گفتم:« بقیه چی، دوستات مثلا»
دیگر چیزی نداشت بگوید، کمی ایستاد، بعد آرام رفت، نشست روی مبل جلوی تلویزیون و گوشیاش را دستش گرفت. من آن لحظه از خودم متنفر شدم که چیزهایی گفتم که بچهام کم بیاورد، مستأصل بنشیند سر جایش. کاری که خودمان چهل سال است داریم انجام میدهیم.
لعنت به شما با زندگی ای که برایمان ساختید. جنگ یا حتی خیالش، یک همچین مزخرفیست که بچهها دکلهای برق بالای کوه را هم موشک میبینند.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago