ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 6 days, 1 hour ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 month, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 1 week ago
.
? با نام و یاد الهی
همراهان گرامی که دورهها را طی کردهاند، و مایل هستند آموزهها را مرور نمایند، به آیدی زیر پیام دهند: ?
.
همچنين قدرتهای ماورایی انسان نيز مانند طالعبینی، فکرخوانی و شخصيتخوانی، طی الارض و ... در زندگی بعدی مورد استفادهای ندارند.
برای مثال اگر انسان طی الارض کند، در زندگی بعدی، به علت این که فاقد بُعد مکان است و جابهجا شدنِ آنی، برای همهی کالبدهای ذهنی ميسر است، هیچ گونه ارزشی نخواهد داشت؛ در حالی که ممکن است بخش زيادی از عمر خود را صرف به دست آوردن آن کرده باشد و يا ديدن آينده، خواندن فکر ديگران و ... همهی اين چيزها در آن جا برای همه امکانپذير است و اين قدرتها ديگر ارزشی نخواهند داشت؛ زيرا در آن زندگی قرار است، انسان تجارب ارزشمندتری را کسب کند.
با اين توضيحات، نتيجه میگیریم که هيچ نوع قدرتی قابل انتقال به زندگی بعدی نيست.
بخش ديگر دانشهای ماورایی، دانش کمال است که تنها بخشی است که به زندگی بعدی انتقال پيدا میکند و سواد و داشتهی ما در آن جا بهحساب میآید و شامل ادراکاتی است که در بالا به آنها اشاره شد؛ درک وحدت، درک انا الحق و ... آگاهیهای مربوط به اين ادراکات که فقط از طريق شبکهی مثبت در اختيار انسان قرار میگیرد.
بخش ديگری که از نتيجهگيری اعمال انسان حاصل میشود، در خدمت رسيدن به ادراکاتی است که هم اکنون توضيح داده شد.
در اينجا برای روشنشدن نتیجهی اعمال، به ذکر مثالی میپردازیم.
فرض کنيد که دانشآموزی تاکنون از درس ديکته، صدها بار نمرهی صفر گرفته است؛ زمانی که اين دانشآموز موفق شد از اين درس، نمرهی بيست بگيرد، در اين صورت آيا نمرههای صفر گذشتهی او اهميتی خواهد داشت؟ و يا بر عکس دانشآموزی که هميشه نمرهی بيست از امتحان خود میگرفته است، حال صفر بگيرد، آيا ديگر اهميتی دارد که او هميشه بيست میگرفته است؟
پس نتیجهی اعمال انسان و پاياننامهای که او برای خود از بازی دنيا مینويسد، دارای اهميت است و نه خود اعمال.
در نتيجه، ماحصل همهی زندگی انسان در ميزان درک او از دانش کمال و نتيجهگيری اعمال او خلاصه میشود ...
لذا همهی داشتههای انسان را میتوان در دو دستهی کلی کمال و قدرت خلاصه کرد و نتيجه گرفت که فقط در اين راستا، دانش کمال است که ارزش پیگیری دارد و قدرت به هر گونهای که باشد، زوالپذير است و عمر انسان را بر باد داده، گاهی نيز موجب فريب او میشود و تحت نام کرامات باعث میشود که ما در خدمت شبکهی منفی قرار بگيريم.
مولانا قدرت را به حلوا تشبيه کرده، آن را خوراک کودکان میداند و توصيه میکند تا صبر کرده، از خوردن آن بپرهيزيم تا اصل ماجرا که درک کمال است، از راه برسد.
گر سخن خواهی که گویی چون شکر
صبر کن از حرص و اين حلوا مخور
صبر باشد، مشـتهای زیرکان
هست حلوا، آرزوی کودکان
هر که صبر آورد، گردون بـرَرَود
هر که حلوا خورد، واپستر رود
(مولانا)
کرامات، مجموعهی چيزهایی است که انسان را به کمال برساند و آن چيزها، فقط آگاهی و ادراک توان بالقوهی الهی است؛ یعنی در مسير کمال از کسی پرسيده نمیشود که چه قدرتی دارد؟ بلکه سؤال میشود، به چه آگاهیهایی رسيده و به چه درکی نائل شده است؟
.
▪️کمال و قدرت
اطلاعات و آگاهیهایی را که انسان میتواند به زندگی بعدی انتقال دهد، مهمترين بخشی است که در عرفان حلقه مورد بررسی قرار میگیرد.
برنامهريزی برای حرکت در مسير کمال که در دنيای عرفان به آن «سير و سلوک» گفته میشود، بستگی به شناسایی مسير دارد، تا به طور دقيق اطلاع داشته باشيم که در اين مسير، چه چيزهایی مورد نياز است و بدين وسيله ضمن صرفهجویی در وقت، همهی آنچه که مورد نياز است، تدارک ديده شود.
پس لازم است اطلاعاتی دربارهی زندگیهای بعدی نيز داشته باشيم ...
برای مثال، زندگی بعدی ما در لامکانی ادامه پيدا میکند و در آن، ما ابعاد مکان را از دست داده و قادريم در آنِ واحد، در هر جایی حاضر باشيم و در آنجا، فقط بُعد زمان بر ما حاکم خواهد بود.
با توجه به توضيحات فوق، اگر داشتههای انسان را شناسایی و دستهبندی کنيم، میتوانيم تشخيص دهيم که کدام يک از اين داشتهها در زندگی بعدی کاربرد خواهد داشت.
داشتههای زمينی شامل دانشها، قدرتها، توانها و تخصصها، کلیهی اطلاعاتی است که برای زندگی روزمره مورد نياز بوده و بدون وجود آنها، امکان زندگی برای انسان دشوار میشد و حاصل عمر انسان، کسب اين دانشها و اطلاعات است.
برای مثال، دانش اقتصاد، فن و تکنيک حسابداری، دانش طراحی ماشين، رايانه، ساختمان، هواپيما و ... هیچ یک از موارد ذکر شده در زندگی بعدی کاربردی ندارند و فقط در صورتی که در اين زندگی منجر به فهم و درک کمال بشوند، مفيد و مؤثر بوده و در غیر این صورت رنج بيهوده تلقی میشود.
به عبارتی ديگر، ما در يک بازی زمينی شرکت داريم تا بلکه با تجربههای ناشی از اين بازی، بتوانيم به درک مظاهر گوناگون کمال برسيم.
بنابراين، قدرتها و توانهایی که انسان بر اثر ورزش، تمرين و ممارست به دست میآورد، مانند قدرت وزنهبرداری، پرش، اسکی، مهارت ماشيننويسی، رانندگی، آرايشگری و ... هيچ کدام از اینها در زندگی بعدی به درد ما نخورده و مورد استفادهای ندارند؛ فقط نتيجههای ناشی از اين تجارب است که در خدمت رسيدن ما به هدف اصلی از آمد و رفت ما به اين جهان است.
برای مثال ما ورزش میکنیم و قدرتمند میشویم تا بيمار نشده و سالم باشيم و در نتيجه بهتر و راحتتر بتوانيم به چارچوب کمال بينديشيم؛ در حرفهای توانمند میشویم تا نانی به کف آورده و در کنار آن بتوانيم پاسخی برای کمال خود پيدا کنيم که بدون چنين پاسخی، آمد و رفت ما عبث و بيهوده خواهد بود.
ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
(سعدی)
داشتههایی را که به اصطلاح، ماورایی نامگذاری کردهایم، شامل قدرتهای ماورایی مانند فکرخوانی، آيندهبينی، شخصيتخوانی و ... هستند که هیچ یک از اين موارد، مورد استفادهای در زندگی بعدی نخواهند داشت؛ در حالی که برای کسب آنها، سالهای متمادی از وقت انسان هدر رفته است.
بخش ديگری از دانشهای ماورایی، دانش کمال است که شامل کلیهی آگاهیهایی است که در مسير کمال به آنها نيازمند هستيم و همانگونه که بررسی خواهد شد، تنها بخشی از داشتههای انسان را تشکيل میدهد که قابل انتقال به زندگی بعدی است.
اين داشتهها فقط آن بخش از ادراکات انسان را تشکيل میدهد که در حیطهی کمال مطرح است؛ مانند درک انا الحق، درک وحدت، درک جمال الهی و ...
همان گونه که به طور مختصر اشاره شد، هیچ یک از داشتههای زمینیِ انسان، قابل انتقال به زندگی بعدی نيست؛ برای مثال، اگر انسان تسلط کامل به علم اقتصاد، حسابداری، روانشناسی، رايانه و ... داشته باشد، در زندگی بعدی هیچگونه ارزشی نداشته و فاقد هر نوع کاربردی هستند؛ اين داشتهها فقط به عنوان واقعیتهایی در زندگی کنونی به کار گرفته شده، تا ضمن گذران زندگی، انسان با استفاده از آنها به حقايق ديگری دست پيدا کند.
به همين صورت، هر گونه قدرت و مهارت بدنی نيز در زندگی بعدی کاربردی ندارد؛ برای مثال، شخص وزنهبرداری که وزنهی چند صد کيلوگرمی را بلند میکند و يا ورزشکاری که چند متر رکورد پرش دارد، هیچ یک از اين توانها را در زندگی بعدی نمیتواند به کار بگيرد و اين توانها در اين زندگی، در خدمت کسب سلامتی و تندرستی او بودهاند تا بتواند با داشتن تن سالم و عمر طولانیتر، به چگونگی و راز خلقت پی ببرد.
.
▪️نحوهی تشخيص آگاهیهای شبکهی مثبت و منفی
همانگونه که در تقسیمبندی فوق ديده میشود، بسياری از قدرتهایی که انسان به آنها دل بسته و بشدت دنبال میکند و برای به دست آوردنش سالها وقت سپری میکند، همگی اهدایی شبکهی منفی هستند و شبکهی مثبت محال است که حتی یکی از آنها را در اختيار اشخاص بگذارد؛ زيرا نقضکنندهی ستارالعيوب بودن، عدالت الهی، اختيار انسان و ... است.
به هر حال شبکهی مثبت فقط آگاهیهای کمال را در اختيار انسان میگذارد و نه چيز ديگری را.
بدون شک یکی از شیرینترين تجارب در دنيای عرفان، دريافت آگاهی است؛ پر شدن خلاء ناآگاهی با آگاهی ناب الهی که خود لذتی غير قابل توصيف دارد و میتواند انسان تشنه را سيراب کند.
اما گاهی اين تشنگی بهقدری زياد است که امکان دارد او هر جامی را با هر محتوایی سر بکشد؛ بدون توجه به این که اين شراب اهدایی، ممکن است از شبکهی منفی باشد.
کلیهی اطلاعات ماورایی که انسان به دست میآورد، يا از شبکهی مثبت است و يا از شبکهی منفی.
اطلاعات شبکهی مثبت، انسان را در جهت کمال هدايت کرده و راه رسيدن به وحدت را با جهان هستی برای او فراهم میکند.
از پيامدهای اين هدايت، رسيدن به شادی درونی، آرامش و ... است.
اطلاعاتی که در جهت خودنمایی و منافع شخصی، نحوهی تسلط و نفوذ در ديگران و فکرخوانی است و نيز کلیهی اطلاعاتی که نقضکنندهی عدالت الهی، اختيار انسان و ستارالعيوب بودن پروردگار شده و باعث بر هم زدن امنيت خصوصی ديگران شود و ايجاد کثرت کند، از شبکهی منفی است و شبکهی مثبت، هرگز چنين اطلاعاتی را در اختيار افراد قرار نمیدهد.
از پيامدهای استفادهی دانسته و يا ندانسته از اطلاعات شبکهی منفی، رسيدن به اضطراب و ناآرامی، افسردگی، نااميدی، غم و اندوه، احساس تنهایی و ... است.
گذشته از اين موارد، کلیهی اطلاعاتی که ايجاد ترس و وحشت، دلهره و اضطراب، يأس و نااميدی، غم و اندوه و افسردگی و... در انسان کند، چه در خواب و چه در بيداری، به طور قطع از شبکهی منفی است.
❗️سپر امنیتی گوگل پلی رسما روبیکا را جاسوس اطلاعات و برنامه ی ناامن تشخیص داد، این به عنوان یک برنامه ای که توسط رسانه های دولتی و مسئولین بلند پایه کشور معرفی شده است اصلا قابل قبول نیست!!!
.
▪️درک هدفمندی خلقت
رسیدن به درک این موضوع که خلقت بر اساس نقشهی هدفمندی صورت گرفته، انجام کار عبث و بیهوده از خداوند محال بوده و خلقت نیز با طرحی هوشمندانه و منظوری متعالی تحقق پیدا کرده است.
.
▪️درک حضور
شوق وصل در وجود عاشقانش، وجدی غیر قابل تصور برمیانگیزد.
وصل او در ابن برهه از زندگی، که مسیر «الیه راجعون» به سوی او میرویم، همان درک حضور است که انسان بالاتر از آن را نمیتواند تجربه کند؛ پس نهایت درجهی وصل در جسم، رسیدن به درک حضور اوست.
.
▪️درک جمال یار
در عالم عشق، قانونی وجود دارد که میزان و ملاک ارزشمندی برای تشخیص عاشقی است.
این قانون مبنی بر این است:
"عاشق در جمال معشوق، نمیتواند عیبی ببیند."
داستان لیلی و مجنون بخوبی این درس را به انسان میدهد.
زمانی که داستان این عشق بر سر زبانها افتاد، هر کسی در این تصور بوده است که لیلی باید چه زیبارویی باشد که مجنون را چنین آوارهی دشت و بیابان کرده است؛ لذا همه خواهان دیدن روی او بودند؛ تا آنجا که خلیفه دستور میدهد لیلی را به دربار بخوانند تا او را از نزدیک ببیند که این چه جمالی است که خالق چنین عشق بزرگی است؛ اما زمانی که خلیفه لیلی را ملاقات کرد، از دیدن قیافهی لیلی حیرت کرد؛ زیرا در مقابل خود دختری بسیار معمولی دید؛ پس به او گفت: این تو هستی که مجنون را چنین آوارهی دشت و بیابان کردهای؟! در حالی که تو از سایرین زیباتر نیستی!
لیلی در جواب خلیفه، این حقیقت بزرگ را فاش کرد که این چشم مجنون است که باعث به وجود آمدن چنین عشق بزرگی شده و دیدگان عاشق اوست که نمیتواند عیبهای مرا ببیند و خالق این عشق است.
کسی که چشمی مثل چشم مجنون داشته باشد، هر دو عالم را به راحتی طی میکند؛ زیرا که عیبی را در آن نمیتواند ببیند.
گفت لیلی را خلیفه، کان تویی
کز تو مجنون شد، پریشان و غوی
از دگر خوبان، تو افزون نیستی
گفت خامش، چون تو مجنون نیستی
دیدهی مجنون اگر بودی تو را
هر دو عالم بیخطر بودی تو را
(مولانا)
عاشق به وحدت میرسد و غیر از معشوق خود را نمیخواهد؛ در واقع عاشق موحد میشود و غیر از یار خود را طلب نمیکند؛ هر که را به او نشان بدهند، باز هم نگاه او فقط به سمت معشوق خود است.
عاشق از تجربهی عشق خود، به «وحدت» میرسد و «موحد» میشود.
در واقع یکی از اهداف عشق زمینی، رسیدن به همین درک است:
خاموش کن و چندین غمخواره مشو آخر
آن نفس که عاشق شد اماره نخواهد شد
(مولانا)
.
▪️درک وحدت جهان هستی
رسیدن به درک وحدت حاکم بر جهان هستی و این که همهی ذرات عالم در یک پیوستگی و ارتباط تنگاتنگی نسبت به یکدیگر قرار دارند، یکی از اهداف دنیای عرفان است.
در واقع جهان هستی یکپارچه بوده و وحدت و یکپارچگی بر آن حاکم است.
هیچ جزیی نمیتواند بدون وجود سایر اجزا وجود داشته باشد.
اما عارف در دنیای خود از نقطهنظر دیگری این موضوع را میبیند و جهان هستی را تجلی و عکس روی یار میبیند.
تو آینهی جمال اویی
و آیینهی تو، همهی جهان است ...
(عطار)
ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 6 days, 1 hour ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 month, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 1 week ago