چهار خطی

Description
رباعی فارسی، به روایت: سید علی میرافضلی

(این صفحه روز پنج‌شنبه نوزدهم آذر هزار و سیصد و نود و چهار شمسی راه‌اندازی شده است.)
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months ago

4 months, 2 weeks ago

در پیش تو گر بگریم ای دلدارم
تا ظن نبری که از تو در آزارم

خط تو که دود آتش نیکویی‌ست
در چشم من آمد آب ازآن می‌بارم

ریش معشوق فرورفته در چشم عاشق😐

#سفینه‌ی‌خوشگو، دفتر دوم، تالیف بندرابن داس خوشگو، تصحیح سید کلیم اصغر ‌‌/ ۶۲۴

این ریش درآوردن معشوق و به نکبت افتادن شاعران شاهدباز برای دلداری دادن خود هم داستانی دارد. من ابیاتی را جمع کرده‌ام که در آنها معشوق دیگر برای خودش مردی شده و شاعر سعی می‌کند به هر ترفندی ریش و سبیل او را زیبا جلوه دهد. این با «خط» که صورت معشوق احتمالا در نوجوانی داشته و گویا مورد پسند هم بوده فرق دارد. صحبت از ریش و سبیل است!

@atefeh_tayyeh

4 months, 2 weeks ago

تحولات دوسویه‌ی تصاویر شعری از منظر جمال‌شناختی (۵)

رباعیات کهن، گاه دستمایه‌ی شاعران امروز بوده است برای اهدافی از جمله بازسرایی آنها در فرم و فضایی امروزی. این رویکرد گاه منجر به تجربه‌ای ناموفق می‌شده است و گاه تجربه‌ای موفق و خلاقه. مثلاً شاعران مصراع "بردند و برادران قسمت کردند" را از شاعری گرفته و در بافت مضمونی - تصویری تازه‌ای مطابق با منظور و موقعیت خود به کار بسته‌اند. مصراع آخر این رباعی آصفی هروی (ف۰ ۹۲۳ ق):
آن لب که بتان سبزه در او پروردند
وز فاصله‌ای به جوی خضر آوردند
بود آب بقا که خضر و الیاس به هم
دیدند و برادرانه قسمت کردند

را غضنفر کرجاری (ف. ۱۰۰۳ ق) با هدف نزاع ادبی و هجو وحشی بافقی و برادرش به کار گرفته است:

وحشی و برادرش چو خلوت کردند
در ملک سخن رفع خصومت کردند
هر شعر که در کهنه کتابی دیدند
بردند و برادرانه قسمت کردند
  و فرخی یزدی - شاعر نامدار عصر مشروطه و پهلوی اول- در خدمت مفهومی اجتماعی سیاسی:

چون عیش و غم زمانه قسمت کردند
ما را غم بی‌کرانه قسمت کردند
شیخ و شه و شحنه، عیش‌و‌نوش همه را
بردند و برادرانه قسمت کردند
(نقل از کانال چهار خطی)

گاه شاعر صرفا با تضمین بیت یا مصراع پایانی یک رباعی قدیمی و اندکی تصرف در آن، تعبیر یا تصویر شاعرانه را ارتقا می‌دهد و به اوج می‌رساند.  این رباعی منسوب به خواجه عبدالله انصاری را ببینیم:
هر دل که طواف کرد گرد در عشق
هم خسته شود در آخر از خنجر عشق
این نکته نوشته‌ایم بر دفتر عشق
سر دوست ندارد آنکه دارد سر عشق

قیصر امین‌پور بیت دوم آن را این‌گونه بازسرایی کرده و با تغییر یک دو کلمه به رباعی و به ویژه مصراع پایانی آن، حس و حیاتی تازه بخشیده است:
آن مرغ که پر زند به بام و در دوست
خواهد که دهد سر به دم خنجر دوست
این نکته نوشته‌اند بر دفتر عشق
سر دوست ندارد آنکه دارد سر دوست

گاه شاعر امروز به بازسرایی یک رباعی کهن در قالبی نو می‌پردازد که صرفاً تجربه‌ای است در فرم ظاهری شعر. مثلاً زنده‌یاد هوشنگ ابتهاج (سایه) در سنین جوانی این رباعی زیبا و بلند آوازه‌ی منسوب به خیام:
جامی‌ست که عقل آفرین می‌زندش
صد بوسه ز مهر بر جبین می‌زندش
این کوزه‌گر دهر، چنین جام لطیف
می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش

را این‌گونه در قالب نیمایی بازسرایی کرده است:
جامی است آفرین‌زده‌ی عقل
جان‌مایه‌ی امید هنرمند
ای روزگار کوزه‌گر پیر
آن بوسه بر جبین زدنش چیست؟
آنگاه بر زمین زدنش چیست؟

که تلاش شاعر محدود و منحصر بوده به نیماییزه کردن رباعی، آن هم تلاشی نه چندان موفق.  "شعر مذکور، فاقد ابتکار و خلاقیت است، اما به عنوان تمرین زبانی برای یک شاعر جوان شایسته‌ی شماتت بسیار نیست."
(میرافضلی، علی، کانال چهار خطی)

اما گاه شاعر امروز رفتاری خلاقانه‌تر و زیباشناسانه‌تر با مفهوم یا تصویر یک رباعی کهن دارد. مثلاً در این سروده‌ی ضیاء موحد با عنوان "بسیار بتابد و نیابد ما را" :

از زخمی بیرون افتادیم
  و در زخمی فرو شدیم
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه ...

"مصرعی از خیام را سطر پایانی شعر خود قرار داده است به گونه‌ای که موجب تعلیق معنا و پایان باز شود ... اما نکته جالب اینجاست که ادامه‌ی این سطر پایانی - که ذهن را به خود مشغول می‌کند- همانا مصرعی است که شاعر، آن را به عنوان شعر خود قرار داده است:  (بسیار بتابد و نیابد ما را).  رجوع ذهنی خواننده به مصراع پیشانی‌نوشتِ شعر به عنوان تکه‌ی گمشده‌ی پازل معنایی آن-  لذت عاطفی عمیقی را در او برمی‌انگیزد. (روزبه، محمدرضا، طرح‌ها و ساختارهای تازه و ابتکاری در شعر معاصر ایران، نشر روزگار، صفحه ۳۴۰)
ادامه دارد...

محمدرضا روزبه

@Mohammadrezarouzbeh

4 months, 2 weeks ago

تحولات دوسویه تصاویر شعری از منظر جمال‌شناختی (۴)

نظیره‌گویی و مراودات زبانی - بلاغی در قلمرو رباعیات کهن ابعاد وسیعی دارد. در دیوان‌ها، جُنگ‌ها، سفینه‌ها و تذکره‌های شعری قدیم به نمونه‌های بسیاری از این مراودات و مجاوبات برمی‌خوریم. نظیره‌گویی در حوزه‌ی رباعی غالباً به قصد تغییر مدار و محور خیال و مضمون بوده است. مثلاً تعبیر "سر به صحرا دادن" در این رباعی منسوب به ابوسعید ابوالخیر (ف. ۴۴۰ ق):
در کوی خودم مسکن و ماوا دادی
در بزم وصال خود مرا جا دادی
القصه به صد کرشمه و ناز مرا
عاشق کردی و سر به صحرا دادی

دستمایه‌ی تصویرسازی و مضمون‌پردازی شاعران ادوار بعدی بوده است. (همه نمونه‌ها به نقل از کانال تلگرامی "چهار خطی"، رباعی فارسی به روایت سید علی میرافضلی)

خواجه حسین مروی (ف ۹۷۹ ق)
آن را که متاع دین و دنیا دادند
اندیشه سود و فکر سودا دادند
ما را که به لیلی‌صفتان وا دادند
مجنون کردند و سر به صحرا دادند
                                  (دیوان ۱۸۵)
   محمد سعید بهادر خان (ف ۹۸۴ ق):
آن را که به کوی خویشتن جاش دهی
از ساغر لب، می تمناش دهی
  بویی ز سر زلف سمن‌ساش دهی
دیوانه کنی و سر به صحراش دهی
                             (هفت‌اقلیم، ۱؛ ۴۷۸)
  مومن یزدی (ف ۱۰۸۱ ق)
  یک چند به کنج عزلتم جا دادند
جانی فارغ، دلی شکیبا دادند
آهوچشمانم به نگاهی آخر
عاشق کردند و سر به صحرا دادند
                                          (رباعیات ۹۰)
  این رباعی به میرداماد هم منسوب است.
                                   (دیوان اشراق، ۱۰۲)
عبدالباقی نهاوندی (ف. ۱۰۴۵ ق):
اول دل را ذوق تمنا دادند
وانگه سر را افسر سودا دادند
القصه چو رخصت تماشا دادند
مجنون کردند و سر به صحرا دادند
                 (عرفات العاشقین ۴ ۲۵۵۹ تا ۲۵۶۰)

در این نمونه‌ها شاعران با تفنن و تنوع در تعبیر‌آفرینی و تصویرسازی، رباعیاتی جاندارتر از نمونه‌ی نخست سروده‌اند و در حقیقت به این تعبیر جانی تازه بخشیده‌اند.

شهاب‌الدین ابوالحسن بن طلحه مروزی (قرن ششم هجری) سروده است:
دلشاد شوم چو اندر آیی ز درم
لیکن چو دهی ز بازگشتن خبرم
آواز همی دهد به تو جان ز برم
آهسته که می‌روی و من بر اثرم
                              (رسائل‌العشاق: ۱۳۸)
انوری، شاعر بزرگ قرن ششم تصویر این رباعی را دستمایه قرار داده و ضمن بازآفرینی، به آن اوج و زیبایی مضاعف بخشیده است:

دی کرد وداع بر جناح سفرم
تا دست فراق کرد زیر و زبرم
او می‌شد و جان نعره همی زد ز پی‌‌اش
آهسته‌تَرک تاز که من بر اثرم
                (دیوان، ۲: ۱۰۱۰؛ به نقل از کانال چهار خطی، سیدعلی میرافضلی، آهسته ترک تاز)

این رباعی زکی کاشغری (ف. ۶۰۷) :
  شد قامت آن دلبر قلاش دراز
واندر حق او زبان اوباش دراز
گویند مرا که هست بالاش دراز
او عمر عزیز ماست، گو باش دراز

دستمایه‌ی تغییر و تصرف مولانا جلال‌الدین قرار گرفته است "که یکی از شگردهای او تصرف در رباعیات پیشین و مصادره‌ی آنهاست. ( چهار خطی، گو باش دراز)

دل آمد و گفت: هست سوداش دراز
شب آمد و گفت: زلف رعناش دراز
سرو آمد و گفت: قد و بالاش دراز
او عمر عزیز ماست، گو باش دراز
                   (کلیات شمس، جزو هشتم: ۱۵۹) در اینجا "برخورد مولانا با رباعی زکی برخوردی خلاقانه بوده است" (همان) اگرچه رباعی زکی هم ملاحت خاص خود را دارد.

ادامه دارد...
محمدرضا روزبه

@Mohammadrezarouzbeh

7 months ago
*****▫️***کتابخوانی** **۲**

*▫️کتابخوانی ۲*

چل سال کتاب جسم و جان را خواندیم
تاریخ زمین و آسمان را خواندیم
خوابِ عجبی فتاده بر دیدۀ بخت
از بس که فسانۀ جهان را خواندیم.

حزین لاهیجی
(درگذشتۀ ۱۱۸۱ ق)
‏..

منبع: دیوان حزین لاهیجی، تصحیح ذبیح الله صاحبکار، نشر میراث مکتوب، صفحۀ ۷۹۶
‏..

"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4

7 months ago
**(تصویر مرتبط با فرستۀ بالا)**

(تصویر مرتبط با فرستۀ بالا)
دیوان خاقانی شروانی، دستنویس شمارۀ ۹۷۶ کتابخانۀ مجلس، قرن هفتم هجری
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4

7 months ago
**پیشنهادهایی برای تصحیح چند رباعی خاقانی …

پیشنهادهایی برای تصحیح چند رباعی خاقانی (۱)

خاقانی اگر بآرزو داری رای
نه دین بنوا داری و نه عقل بجای
عقل، از می همچو لعل، سنگ اندر بر
دین، از زر گل‌پرست، خار اندر پای

دیوان خاقانی، تصحیح دکتر سجادی، ۷۳۷
‏..

گاهی برخی تصحیفات و تحریفات با چنان لطافت و ظرافتی صورت می‌گیرد که مصحّحان زبده نیز در دام آن گرفتار می‌شوند. ضبط مصراع اول رباعی با اینکه در بادی امر، هیچ ایرادی ندارد، دارای یک بدخوانیِ شگفت است که حتی گریبانگیر دستنویس‌های کهن دیوان خاقانی (بریتانیا، ۶۷۴ق، ۴۲۵پ؛ فاتح، ۷۰۲ق، ۲۷۴ر؛ پاریس، قرن نهم، ۲۳۰ر) شده است. صورت صحیح مصراع در نسخۀ کهن کتابخانۀ مجلس آمده (دستنویس شمارۀ ۹۷۶)، لیکن مصحّح ملتفت آن نشده است: «خاقانی اگر با زر و مَی داری رای». این ضبط، ساختار دقیق رباعی را که با کلمۀ فریبکار «بآرزو» به‌هم خورده بود، به جای خود بر می‌گرداند. مصحّح، ضبط درست را پیش روی داشته، لیکن تحت تأثیر ضبط فریبنده، آن را ندیده است. شاعر، زر و می را در بیت دوم جدا جدا نکوهش کرده است. این ضبط، تقابل‌های جفتی دین و عقل / زر و می را کامل می‌کند. اما بیت دوم رباعی نیز در نسخۀ مجلس، ضبط متفاوتی دارد:
عقل از می لعل‌رنگ، سنگ اندر بر
دین از زر گل بدست، خار اندر پای

موازنۀ موسیقایی مصراع‌های سوم و چهارم در این ضبط پُررنگ‌‌تر است. «می‌ لعل‌رنگ» به دلیل کشش هجای بلند رنگ، با «زر گل‌بدست» (یا گل‌پرست) کاملاً موافق می‌افتد. بلاغت تشبیه نیز در آن کمال بیشتری دارد. اما مهم‌ترین تفاوت این ضبط با ضبط نسخه‌های دیگر و دیوان چاپی در «زر گل بدست» است. در کتابت، تبدیل پرست به بدست (به دست) یا برعکس، دور از ذهن نیست. اما اینکه، کدام ضبط برتر است، محتاج قدری تأمل است. از جنبۀ قرینه‌سازی، همان گونه که رنگ و سنگ / لعل و سنگ در مصراع سوم، مکمّل هم هستند، گل و خار/ دست و پای نیز در مصراع چهارم این نقش را دارند. البته قرینه‌سازی رنگ و سنگ، از نوع موسیقایی است، نه مفهومی. اما مهم‌ترین دلیل برتری ضبط نسخۀ مجلس، شاهدی از خودِ دیوان خاقانی است. در قصیدۀ معروف: «صبح‌دم چون کلّه بندد آه دودآسای من»، شاعر در بیت سی و سوّم، همین ترکیب را به کار بُرده است (دیوان خاقانی، ۳۲۲):
چیست زر و گل به دست الاّ که خار پای عقل
صید خاری کی شود عقل سخن‌پیرای من

در بیت فوق، طبق ضبط نسخۀ مجلس (صفحۀ ۶۴)، «زرّ گل به دست» درست است. البته، بعدها کسی واو بسیار ریزی پایین دو کلمۀ زر و گل به طرز ناشیانه‌ای جاسازی کرده است. به نظر می‌رسد، ترکیبِ «زر گل به‌دست» جزو ترکیب‌های خاص مورد علاقۀ خاقانی بوده است و شاید اشارتی پنهانی در آن وجود دارد که سوابق آن بر بنده پوشیده است. شاید هم صرفاً یک توصیف شاعرانه باشد. نظامی گنجوی در منظومۀ شرف‌نامه، از «گل زر به دست» سخن گفته: «شده خار از آتش، چو گل زر به دست». زر داشتنِ گل، تصویر معمول و ملموسی در شعر فارسی است. در هر صورت، از دید من ضبط «زر گل بدست» در رباعی مورد اشاره، بر ضبط «زر گل‌پرست» به دلیل دشواری ضبط، تقارن لفظی بیشتر و قدمت نسخه، ترجیح دارد.
‏..

"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4

10 months, 1 week ago

ابیات نویافته در کتاب رسائل‌العشاق (توضیحی دربارهٔ دو مقالهٔ مشابه)

اخیراً چندی از دوستان در پیام‌هایی به بنده تذکر دادند که پیش انتشار مقالهٔ بنده با عنوان معرفی ابیات نویافته در دستنویس رسائل‌العشاق (زمستان ۱۴۰۲) مقاله‌ای دیگر با عنوان مشابه ابیاتی نویافته از برخی شاعران کهن در رسائل العشاق (تابستان ۱۴۰۲) توسط علی کاملی در آینهٔ پژوهش منتشر شده بود، و گلایه کردند که چرا با وجود آن، بنده نیز مقاله‌ای با همین عنوان نوشته‌ام.
گفتنی است که بنده پس از انتشار مقالهٔ خود و آغاز تحقیقات بیشتر در رسائل‌العشاق، مقالهٔ منتشرشده در آینهٔ پژوهش را دیدم و آن را بررسی کردم.
نتیجهٔ کوتاه این بررسی: در مقالهٔ منتشرشده در آینهٔ پژوهش، برخی ابیات نویافتهٔ رسائل‌العشاق معرفی شده، در حالی که در مقالهٔ بنده، اساس تحقیق بر مأخذیابی تمامی اشعار و معرفی تمامی ابیات نویافته (حدود ۲۰۰ بیت) بوده است. همچنین علی‌رغم کوشش مؤلف، مقالهٔ مذکور دارای سهوهایی است که نشان می‌دهد با شتاب فراوان تحریر شده است. نگارنده در مقالهٔ جدید خود، تصحیح و بازیابی چند بیت بر اساس دست‌نویس رسائل‌العشاق، به این موارد اشاره کرده و لازم است آن‌ها را در این یادداشت و صرفاً برای اطلاع دوستانی که موضوع یادشده را به بنده تذکار داده‌اند، بیاورم:
۱. نخستین بیت این مقاله که در نسخۀ رسائل‌العشاق به حکیم بالیث منسوب است (کاملی، ۱۴۰۲: ۲۲۹) نویافته نیست و با تغییر «کرا» به «مرا» در تصحیح انتقادی غزلیات انوری (پایان‌نامهٔ مسعود موحدی)، ص ۹۶؛ همچنین در نامه‌های عین‌القضات، ج ۱، صص ۲۲، ۳۹۱، و ۴۶۲ (بی‌نام)؛ همان، ج ۲، ص ۳۲۱ (بی‌نام) آمده. نیز مشابه این بیت، مطلع یکی از غزلیات مولوی است که در کلیات شمش (۱۳۳۷: ۲۲۴)، مقالات شمس‌ (ص ۲۴۵)، و سندبادنامه (ص ۹۶) نیز ثبت است و مؤلف به آن‌ها اشاره‌ نکرده. پس شایسته بود در صحت انتساب بیت مذکور به بالیث، انوری، یا مولوی تحقیق می‌شد.
۲. دو رباعی به نام ازرقی در رسائل‌العشاق آمده و با اشاره‌ به تصحیحات دیوان ازرقی، در این مقاله به عنوان نویافته‌های او معرفی شده‌اند: «دیوان او تا به حال سه بار تصحیح و چاپ شده ‌است: اول به همت سعید نفیسی... بار دیگر به تصحیح علی عبدالرسولی... و آخرین بار به تصحیح مسعود راستی‌پور و محمدتقی خلوصی» (کاملی، ۱۴۰۲: ۲۳۲). علی‌رغم آگاهی مؤلف به تصحیح‌های دیوان ازرقی، چاپ‌های نفیسی و عبدالرسولی را ندیده؛ رباعی دوم در چاپ نفیسی، ص ۱۰۴ و در چاپ عبدالرسولی، ص ۱۲۷ مضبوط است و از نویافته‌های او نیست! رباعی نخست نیز در دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی، ص ۳۰۷ و سفینۀ کهن رباعیات، ص ۲۵۳ (به نام یزدی) آمده و باید صحت انتسابش به ازرقی بررسی می‌شد.
۳. در صفحۀ ۲۳۳ این مقاله، دو قطعه شعر از رسائل‌العشاق به نام «فخری» نقل شده و از نویافته‌های «فخرالدین اسعد گرگانی» دانسته شده: «از آنجا که نسخه‌های دیوان فرخی همگی متأخر و فروتر از قرن دهم هجری هستند... ارجحیت با منبع نویافتۀ ماست و این اشعار را باید به حساب فخری الدین اسعد گرگانی گذاشت. البته احتمال بسیار ضعیفی هم وجود دارد که کاتب نام فرخی را به اشتباه فخری نوشته باشد» (کاملی، ۱۴۰۲: ۲۳۳). باید گفت احتمالی که در این جا ضعیف خوانده شد، نه‌تنها قوی‌، بل قولی صائب است و استناد تام به رسائل‌العشاق و واریز کردن دو قطعه شعر «فرخی» به حساب «فخری گرگانی» تنها به این دلیل که تاریخ نسخ دیوان فرخی قدیم‌تر از قرن دهم نیستند، کار به‌صلاحی نیست. نظر به این نکته رباعی‌ای که در این مقاله به فخری گرگانی نسبت داده شده (همان: ۲۳۳-۲۳۴) نیز باید از فرخی باشد. نگارنده «خَلط فرخی با فخری» را در مقالۀ خود بررسی کرده و برای معرفی اشعار این دو گوینده، این مهم را در نظر گرفته است (نک. عشایری، ۱۴۰۲: ۱۵-۱۶).
۴. دربارۀ ابیاتی که در صفحات ۲۳۴ و ۲۳۵ این مقاله به عنوان نویافتۀ «علی بن الحسن باخرزی» آمده: رباعی دوم در خلاصة‌الاشعار و زبدة‌الافکار، نسخهٔ ۷۷۹۰ دانشگاه تهران، گ ۳۸۹پ (به نام مجد همگر) ثبت است. رباعی چهارم در رباعیات مهستی گنجوی، ص ۴۸؛ نزهة‌المجالس، ص ۲۳۵ (به نام مهستی)؛ مجموعۀ رباعیات کهن دانشگاه استانبول، گ ۱۰۵ر (به نام عطایی) آمده. قطعۀ هفتم در دیوان سنایی، ص ۷۹۷؛ غزل‌های حکیم سنایی، ص ۱۶؛ دیوان عبدالواسع جبلی، ص ۴۹۱؛ جُنگ ۲۴۴۶ دانشگاه تهران، ص ۳۵۲ (به نام سنایی) ثبت است؛ بیت اولش نیز به‌تنهایی در جُنگ گنج‌بخش، گ ۲۳۱پ (به نام سنایی) نقل شده ‌است. رباعی «گر دوش نیامدی خیالت بر من...» در خلاصةالاشعار فی الرباعیات، ص ۸۱ (به نام سیف‌الدین باخرزی) آمده است. بنابراین باید صحت انتساب این اشعار به گویندگان مذکور بررسی شود و معرفی بلادرنگ آن‌ها به عنوان نویافته بدون اشاره به حضورشان در دیگر متون دور از اصول تحقیق است.

پی‌نوشت
رسائل‌العشاق توسط نگارنده تصحیح شده است و به همراه مأخذیابی اشعار آن منتشر خواهد شد.

10 months, 1 week ago

«رباعیات کافی ظفر همدانی و قطب‌الدین عتیقی اهری در سفینۀ رباعیات دانشگاه استانبول»، علی کاملی، گزارش میراث، دورۀ سوم، سال هشتم، شمارۀ سوم (پیاپی ۱۰۰)، پاییز ۱۴۰۱ (انتشار تابستان ۱۴۰۳)، ۸۲-۸۴
‏..
در این یادداشت، علی کاملی به بررسی سه رباعی کافی ظفر همدانی و پنج رباعی قطب‌الدین عتیقی در سفینۀ رباعیات استانبول که نسخه‌ای ناقص از نزهةالمجالس محسوب می‌شود، پرداخته است.
‏..
نشریۀ وزین گزارش میراث باید تکلیف خود را برای اصلاح تاریخ انتشار مجله روشن کند. مجله دو سال است که از تاریخ انتشار عقب است و هر بار مجبور است با دو تاریخ مجله را منتشر کند: یکی، تاریخ ردیفِ نشر و دیگری تاریخ واقعی انتشار مجله. این مسئله کار پژوهشگران را در ارجاع دهی دشوار کرده است. اگر کسی بخواهد به مقالۀ فوق ارجاع بدهد باید سال ۱۴۰۱ را به عنوان سال اصلی در نظر بگیرد یا ۱۴۰۳ ؟ مثلاً بنویسد: کاملی، علی (۱۴۰۱) یا کاملی، علی (۱۴۰۳)؟ قطعاً در برخی پژوهش‌های هم‌عرض که سال انتشار نقش تعیین کننده دارد، این دوگانگی باعث اختلاف نظر نویسندگان و سردرگمی مخاطبان خواهد بود.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4

10 months, 3 weeks ago

▫️«رباعیات ابوالحسن طلحه»، سیدعلی میرافضلی، آینۀ پژوهش، سال ۳۵، شمارۀ دوم (پیاپی ۲۰۶)، خرداد و تیر ۱۴۰۳، ۲۱۷-۲۴۵
‏..

شهاب‌الدین ابوالحسن طلحۀ مروزى، از رباعى‌سرایان مهم اواخر قرن پنجم و نیمۀ اول قرن ششم هجرى است. نام او نخستین بار در تذکرۀ لباب‌الالباب سدیدالدین محمد عوفى در بخش شعراى خراسان یاد شده است. عوفی هجده فقره از رباعیاتش را نقل کرده است و سایر تذکره‌نویسان همین اطلاعات و اشعار را در کتب خود آورده‌اند. سیفی نیشابوری در اواخر قرن ششم هجری در کتاب رسائل‌العشّاق به رباعیات ابوالحسن طلحه استناد کرده و ۳۴ فقرۀ آن را در لابه‌لای مطالب کتاب گنجانده است. نزهةالمجالس جمال خلیل شروانی نیز یکی از منابع مهم رباعیات ابوالحسن طلحه است. در مقالۀ حاضر، اطلاعات اندکِ موجود در مورد زندگی این شاعر و ۸۵ فقره از رباعیات منسوب به او، از سه منبع فوق و پنج منبع دیگر فراهم آمده است. موضوع اغلب رباعیات ابوالحسن طلحه، عشق و گزارش حالات عاشق و معشوق است.
‏..

"چهار خطی"
رباعی فارسی، به روایت سید علی میرافضلی
https://telegram.me/Xatt4

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 6 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months ago