از اینستاگرام لاگ اوت کردم و فکر کنم این بهترین کاری که میشد انجام بدم.👌
واقعا محیط سمی و وقت تلف کنی شده بدون هیچ مزیتی😒

امروز ازون روزایی که نمیتونم از جام بیام بیرون..احساس کرختی و بی تعلقی میکنم به همچی و یه ابر بزرگ سردرگمی بالای سرم هستش. دوساعت پیش به سختی یه صبحونه خوردم و باز برگشتم توی جام..خونه توی سکوت عمیقی هستش و حسینم آروم در حال کار..سر جام کتاب میخونم که آخر شب فکر نکنم بیهوده گذشت روزم اما میدونید چیه؟ من این روزا و منِ این روزهای سرد و کدرم رو به آغوش میکشم..خودمو از روزای دیگه بیشتر دوست دارم و میدونم که اگر امروز اینجا و برای خودم نباشم و این زمان رو نگذرونم این زمان برام مثل آیینه شکسته و هزار تیکه شده ای میشه که به بقیه روزهامم میاد و به دست و پام فرو میره..امروز فقط خود کودکم رو بغل میکنم و کتاب میخونم براش و گاهی چرت میزنم و این دخترک رو برای فردا خوشحال و سرحال میکنم✨

جمعتون بنفش و اکلیلی دخترا✨

یه دوره نورپردازی تخصصی ثبت نام کردم و خیلی خوشحالم کم کم دارم مانع های فکری رو از سر راهم بر میدارم و همچی برام روشن تر میشه.واقعا دارم سعی میکنم همچی رو به فال نیک بگیرم و از نیروهای کوچولو کوچولو هرچیزی برای ساختن رویاهام استفاده کنم🩵

جمعتون عسلی ✨🍯✨

داریم میریم آخر هفته رو پیش مامانم اینا باشیم و کلی خوشحالم✨

دلم یه خواب عمیق ازینایی که نمیتونی پلکاتو باز نگهداری میخواد✨

بریم پای کتاب که چه وقتی بهتر از الان برای کتاب خوندن✨

جمعتون پر از بوی نسیم دریا✨🌊✨

واقعا قلبم شکسته برای این بچه و دارم گریه میکنم😭💔