?نمایشنامه?(فالگیر)

? اهای خانم خوشگله بیا تا فالت بگیروم

? با منی؟؟؟؟!!!!

? ها مگه غیر تو خانم خوشگل دیگه ای هم ایجا هست

? خخخخ من خوشگلممم
خوشگلا کجا برن

? نگوو ایجوری مثل ماه میمانی
بیا تا فالت بگیروم
بگووم برات از بخت و اقبالت
البت پیشونیت ک بلنده نشون از اقبال بلندته
چهرتم ک بشاش و نورانیه نشون میده آدم خوبی هستی و اینده ی روشنی داری
بیا بیا کف دستت ببینوم تا بگوم برات از حال و سرنوشتت

? خخخخ یعنی تو همه ای اینا رو از روی صورتم فهمیدی چه جالب

? شهلا کجا موندی بدووو بیا تو این گرما دو ساعته منو تو ماشین منتظر گذاشتی

? یکم صب کن رعنا الان میام
میخوام دستمو بدم این خانم فالموو بگیره

? دیوانه شدی تو؟!
فال چی کشک چی. همینو کم داشتیم

? خخخخ
دیوانه ک بودم دیوانه هم دیدم خوشم اومده
جالبه میخوام ببینم چی میگه, یه دو دیقه صب کن دیگه خواهر شش ماهه ی من.
یکمم کمتر حرص بخور پوست خوشله کشیده شدت خراب نشههه خخخخ

? وااااا زده به سرت توو
باش دختره ی دیونه فالتم بگیر بلکم بختت باز شه یکی تو رو بگیره از دستت راهت شیمم ایشش?
با اینکه دیونه ای ولی این یکی رو راست میگی
بخاطر تو پوست خوشگلم و چروک نکنم خرج کردم براش

? خخخ حسود خانمممم
مگه جای تو رو تنگ کردم
نکه حالا تو شوهر کردی کجا رو گرفتی
با اون شوهر زاقارتت خخخخ

? کوفت درد ورپریده
سعید من کجاش زاقارته ,به این خوبی جنتلمنی
خودت شوهر نداری حسودی سعید منووو میکنی

? خخخ جنتلمنووو خوب اومدی. اتفاقا خیلی بهش میاد
حسودییییی ؟؟اونم به سعید هههههه.
اگه شوهر میخواد مثل سعید تو باشه شوهر نخواستم خخخخ

? مرض بیشعور چشه مگهههه سعیدمم

? چش نیست خواهر گوشههه??

? عههههه بدجنسسس?

? خانم خوشگلا انقد بحث نکنید بیاید بیاید فال هر دوتونو بگیرم بیاید

? برووو بابا دلت خوشه
همین دیونه میاد فالشوو بگیری بسههه

? (باصدای اروم) ها معلومه اعصاب معصاب نداری
ای سعیدم معلومه عقل درست و حسابی نداشته تو رو گرفته

? هااا چی گفتی؟؟?

? هیچی خانم جان. گفتم شما راحت باش حرص نخوری ک پوست صورتت خراب نشه ک آقا سعیدت ناراحت میشه

? وااااا به تو چه ؟؟!!!
تو فالتووو بگیررر زنیکه ی دیوونه

? بیخیال خانما, بحث نکنید بزارید فالموو بگیره زود بریم پختیم تو این گرما

? باش بابا زود ?

? چشم خانم خوشگله ی مهربون.
بیا بیا دستای خوشگلت رو بیار

? بفرما اینم دستای بدگلمم خخخخ

? ای جان چقد شما مهربون و خوشخنده ای برعکس اون دوست بد عنقت ,چطور تو و اقا سعید تحملش میکنید

? خخخخ اونم مهربونه تو دلش چیزی نیست هوا گرمه یکم بیحوصله و بد عنق شده

? اها باشه خانم جان

ها اینم کف دستت
خوب خدا رو شکر خط عمرت طولانیه
قلبت یکبار شکسته شده ,انگار عاشق شدی و نرسیدی؟؟

? ها اووم اره

? اووم ای خط میگه یه مدت سردردای بدی هم داشتی فک کنم براهموو موضوع عاشقیته ؟؟

? اوم اره اره

? حتی به گردنت زده بوده درده؟؟
اوممم دندونتم خرابه سمت چیه درسته؟

? اره اره هر دوش درسته. چه جالب
خوب بقیش

? اومم خط ثروتت خوبه , از نظر مالی وضعت خوب میشه
ویه عشق میبینم تو زندگیت

? واقعااا مگه میشه؟؟!!

? اره خانم خوشگلم واقعا
ای کف بینی خیلی چیزا رو از سرنوشتت نشون میده ولی کاری نمیتانیم براتان بکنیم ,میگیم ک بدونید خودتون میخواید چیکار کنید
و ای ک معدتم داغون کردی یکم بخودت برس و انقده دیگه جوش نزن
یکی میاد سر راهت قرار بگیره ک کنارش به آرامش برسی
البت مشکلات و شکلستای کوچیکیم سر راهت هست ک طبیعیه وبا توکل بخدا ردش میکنی
واینکه تو دختر خوشقلبی هست و خدا خودش همیشه هواتو داره

? ممنون ازت خانمم.
خیلی برام جالب بود
امیدوارم سرنوشت خودت هم بخوبی رقم بخوره
خوب چقدر میشه تقدیمت کنم

? انشاءالله خانم جان,
سرنوشتمان را قسمتیش خودمان با دستای خودمان رقم میزنیم چه بد چه خوب

و چون ازت خوشم امده و دختر خوبی هستی مهمان من باش

? اره حق با توعه
ممنون عزیزم همین ک گفتی برام خیلیه
تو هم خرجت رو از این راه در میاری
چه غلط چه درست
ولی همینی ک بهم امید دادی ازت ممنونم
امیدوارم کار و سرنوشت بهتری برات رقم بخوره

? ممنون خانم قشنگ ومهربونم

? شهلا بدوو پختممممم چی میگه این فالگیره بهت دو ساعته اهههه

? اومدممم اومدممم. حرص نخورر پوستتت ..

? کوفتتتت تو هم هی پوست پوستت راه انداختی

? خخخخ راست میگم خووو همش غر میزنی اخم میکنی زحمتت هیچ میشه باید دوباره بری

? زهر مارررررر مرض درددددد
بدوووو پختممم

? اومدم اومدممم ?

#شارن

(تقدیم به اونایی ک داستان بلند طنز و فالگیری میخوان)?

شهلا (?)
فالگیرخانم(?)
رعنا دوست شهلا(?)

*♠️ #نمایشنامه ♠️*

(حرف اگه تو‌ دل بمونه خوره ی جونت‌ میشه)

? تو هنوز حاضر نشدی؟

? کاش می شد نیام...  اصلا حوصله ی مهمونی و این چیزا رو ندارم

? حوصله ی مهمونی نداری یا نمی خوای ببینیش؟

? ببینمش که چی... ببینم با این و اون میگه و می خنده و میرقصه و منم مثل یه مجسمه نگاش کنم و حرص بخورم

? باز شروع شد...  خوب اون علم غیب نداره که بدونه چی تو دلته... صد بار بهت گفتم حرف برای زدنه...  حرف برای گفتنه...   حرف اگه تو دل بمونه خوره ی جونت میشه... هر چی دیرتر بگی گفتنش سخت تر میشه...  یه روز به خودت میای که دیگه حرفی واسه گفتن نداری  یا اگه داری دیگه کسی نیست که حرفتو بهش بزنی ...

? بیرون گود نشستی و میگی لنگش کن...  می فهمی چقدر سخته...  می دونی اگه بگم و واکنشه اون چیزی نباشه که من می خوام چقدر خورد میشم ... ولش کن اصلا نمی خوام راجبش حرف بزنم

? حرف حرف میاره...  پس گوش کن... خیلی سال پیش اون وقتا که دورم خیلی شلوغ تر از الان بود ، وسط چتمام آدم های رنگ و وارنگی که واسه چند شب میومدن تو زندگیم ، یه جایی که فکرشو نمی کردم گیر اوفتادم... هیتلر دیگه کیه؟!  اون اگه اراده می کرد با چشماش یه دنیا رو فتح می کرد... نمی دونم چجوری ولی عوض شده بودم...  زرق و برق هیچکسی روم اثر نداشت ... چشم و دل و مغزم جای دیگه ای بود... هر کی منو میدید می گفت مگه اون چی داره؟  اون احمقا ندیده بودنش تا بفهمن با دست خالی هم میشه کسی رو نابود کرد ...

? بعدش چی شد...  بهش گفتی؟

? یه شب خودمو تو انباری حبس کردم...  تو یه انباری دو در یک تا صبح قدم زدم... آفتاب که بیرون زد،  رفتم سراغش...  تو چشماش زل زدم ... نمی دونم چجوری بودم که ترسیده بود بهم گفت چیزی مصرف کردی؟  گفتم آره فکر و خیالتو...  فهمید...تو چشمام زل زد با یه لبخند که از بدشانسیم هیچ داوینچی نبود اونجا تا ثبتش کنه،  بهم گفت به نظرت ما می تونیم با هم باشیم...  نگاش کردم و گفتم معلومه که نه...  فقط خواستم بدونی...  فقط خواستم حرفی تو دلم نمونه همین... 

? خوب تو که بهش نرسیدی پس چه فایده داشت این گفتن؟

? فایدش این بود که به زندگی برگشتم...  تونستم دوباره زندگی کنم...  حرفی گوشه ی دلم نموند که هر شب خوره ی جونم بشه...

تو ماشین منتظرتم زود بیا#ناشناس آقا?

خانوم?**

*♠️ #نمایشنامه ♠️*

(عاشقانه)

? علی جذاب من ،اخه لعنتی تواز کجا پیدات شد که اومدی ومنو به خودت درگیر کردی ؟

? بهارم ،راستشو بخوای تو دانشگاه اولین بار دیدمت حس خوبی ازت گرفتم ،تاچند بار که سر راهم سبز شدی و منو شیفته خودت و خوبیات کردی

? واقعا اخه همه دخترا تو دانشگاه از تو حرف میزنن

? چرا ؟اخه چرا اونا باید در مورد من حرف بزنن ،حالا چی میگن ؟

? میگن تو خیلی خوش تیپی ،جذابی ...
همه دخترا دوست دارن باتو باشن ولی نمیدونم تو چرا منو میخوای خیلیا تو دانشگاه هستن که از من بهترن

? جدی میگی یعنی همه اینایی که گفتی رو درباره من میگن ، نمیدونستم انقدر طرفدار دارم بعدشم من از اول عاشق و دلباخته تو بودم عشقم من بین اینهمه دختر تورو انتخاب کردم برای ادامه زندگیم

? واقعا حتی چند تا از دخترای پولدار به منو تو حسودیشون میشه یه بار منو تو رو باهم دیدن یکیشون اومد پیشم گفت تو مگه چی داری که علی رو درگیر خودت کردی

? خخخخ پس بچه های دانشگاه به تو حسودی میکنن ؟

? اره ،راستی نگفتی که چرا منو انتخاب کردی اخه ما که هم سطح خانواده شما نیستیم

? عه ،این چه حرفیه میزنی دیگه این حرفو نزن بعدشم مگه حتما باید هم سطح باشیم من تو رو واسه خودت میخوام عشقم

? خوشحالم که اینو میشنوم عزیزم بچه ها یه چیز دیگه هم میگن

? خب،دیگه چی میگن اینا ؟

? میگن تو پولداری واز بابات پول میگیری همین ماشین که داری هم بابات برات خریده ،میگن سوسولی البته همه این حرفو قبول ندارن

? هه، فک کردن من از اون پسرایی هستم که دستم تو جیب بابامه درسته که تو خانواده پولداری بزرگ شدم ولی از سن۱۷سالگی کنار پدرم هم کار  کردم هم درس خوندم تا بتونم روی پای خودم وایسم ، زحمت کشیدم پول حلال دراوردم که به اینجا رسیدم  بیخود فکر کردن

? میدونم من به تو ایمان دارم نفسم میدونم که همه اینایی که گفتی حقیقته

? واقعا خوشحالم که یکی رو دارم که به خاطر خودم دوسم داره عاشقتم تا همیشه دلبر#ستایش دختر زیباو هنرمند ۱۴ ساله✍

خانم (?)
اقا (?)**

*♦️ #نمایشنامه ♦️*

❤️اولین بار که دیدمت بهار بود نگاهمون که بهم گره خورد دلم لرزید، انگار یه آشنای قدیمی رو دیدم یه دوست هزار ساله.
حس میکردم یه عمرِ که میشناسمت.، حس میکردم ما همدیگه رو قبلا دیدیم...

?آره اولین خنده هات رو یادم نمیره، اولین جمله هایی که بینمون رد وبدل شد.
کاش میشد زمان رو برگردوندبه همون ثانیه ها که تو چشات زل زده بودم، و برای ابد متوقغش کرد.

❤️کاش هیچوقت ندیده بودمت دیوونه حالا چجوری دل ازت بکنم،
نه میشه به موندن ادامه بدم. نه میشه رفتنت رو طاقت بیارم.

?فکر کردی برای من آسونه؟ دارم ذره ذره از بین میرم دارم له میشم.
بخدا بعداز تو من تموم میشم شاید زنده بمونم ولی زندگی نمیکنم، تورو عجیب دوس دارم
خودتم میدونی، مطمئن باش هر اتفاقی بیفته حتی اگه دیگه نبینمت دیگه نشنومت بازم هر صبح بهوای تو بیدار میشم و هرشب با خیال تو میخوابم.

❤️اینجوری حرف نزنذ الان اشکم درمیادقرار بود که روزای اخر گریه نکنیم قرار بود کنار هم بخندیم و با لبخند از هم جدا بشیم.

?باشه عشقم باشه عزیز ترین فقط یادت باشه من باتو عشقو تجربه کردم دوست داشتن بی حد و مرز رو لمس کردم تو به من ثابت کردی دنیا هنوز از آدمای خوب خالی نشده، تو مسیر آفتاب رو بهم نشون دادی

❤️تو برای من پر از معجزه بودی وسط این روزای تلخ نو برام ی طعم لذتبخش و شیرین بودی، هزار سال دیگه هم که بگذره تو قلب من همیشه ی پادشاهی

?پاشو. پاشو دیگه باید بریم خورشید داره غروب میکنه باید با غروب خورشید بریم....

❤️خیلی دارم خودمو نگه میدارم که گریه نکنم چون بهت قول دادم. نمیخوام پیشت بد قول بشم. تو اول برو میدونم کار سختیه اما تو این کار سخت رو انجام بده، بزار رد قدمهات رو دنبال کنم بزار رفتنت رو ببینم ... بزار تو خیالم بدرقه ت کنم، قرآن بیارم و آب پشت سرت بریزم بزار فکر کنم دوباره برمیگردی،، برو قشنگترین اتفاق من....

? نه لطفا بلند شو، باید با هم بریم اینطوری فکر میکنم تو موندی و من رفتم..
بلند شو تا با هم بریم تا همیشه یادمون باشه ما میخواستیم همقدم باشیم اما دنیا اجازه نداد،، بلند شو و قول بده همیشه مراقب خـودت باشی و مراقب دلت که یه الماس بینظیره...

❤️قول میدم، تو هم مراقب خودت باش عشق بی تکرار من تو هم مراقب دلت باش...

?دنیا داره یکی از بی رحمانه ترین لحظه هاش رو بتصویر میکشه.... با قدمهام میرم با دلم اما نه.... خداحافظ آشنای همیشه ...

❤️خداحافظ.....( تو اول برو میدونم کار سختیه.)

?(خداحافظ آشنای همیشه)

❤️(تو هم مراقب خودت باش)

? (پاشو پاشو دیگه باید بریم)

❤️ (برو قشنگترین اتفاق من......)

اقا (❤️)

خانوم(?)#آذین _قانع**

*?#نمایشنامه ?*

? دلبرررررجاااانم

? جان دلم عشقم

? بی هوا بیا !

?مرا میانِ امنیتِ بازوانت بگیر ،

? من همیشه می آیم که کنارت باشم
? موهایم را نوازش کن .

? زندگیم هستم که همیشه هستم که باشی
چشمهایت را ببند،
? صبر کن می‌دونم میخوای چه کار کنی
چشمامو ببوسی...
? عشقم به چشمات که خیره می شوم ،
لب هایم حرفی برای بیان نداره ..
? عشقم وقتی هستی به خاطرلبریزِ اشتیاقِ حضورِ تو ، اشک می ریزم ،

? عشقم توکه می‌دونی من نمیتونم اشک تو رو ببینم پس بامن نکن اینجور میمیرم

? اشک هایم را توپاک کن ...
میانِ اضطرابِ گوشِ من بگو ؛
آمده ام بمانم !
آمده ام که دستانِ تو را بگیرم و
تمامِ خیابان هایِ شهر را پا به پایت قدم بزنم .
? میدونی که نیومدم که برم فدای مهربونی هات من کنارتو نباشم کجارو دارم
آمده ام که بانیِ تمامِ شاعرانه هایت باشم ،
که در آغوشم بخوابانمَت ،
که با بوسه هایِ مداومم ، بیدارت کنم ...
که قربان صدقه هایت را بچشم و
عاشقانه هایت را لمس کنم ...
آمده ام که همیشه بخندی ،
که مراقبت باشم ،
که با نگاهِ عاشقم ؛
زیباییِ تو را تمدید کنم .
که با هم ستاره ها را بشماریم ،
? عشقم مرسی که اومدی همه وجودم باشی دلم خواستنت رو میخواست که دارمت
? می بینی ؟!
این زمانه ی لعنتی ؛
من و تو را کنارِ هم ؛ کم دارد
چطورمنو تو رو تو فاصله قرار داره ولی میمانم تا تو بیایی
دوست دارم عشق موندگارم
? منم دوست دارم دلبرجانم¹

آقا (?)
خانم(?)#امیرعلی_کشاورزیان ✍**

*♣️ شعر ♣️*

تنهایی من رنگ غمگین خودش را داشت
یک جور دیگر بود، آیین خودش را داشت

تنهایی من بوی رفتن، طعم مُردن بود
تنهایی ام ردّ طنابی دور گردن بود

بعضی زمانها پا زمین میکوفت، لج میکرد
وقت نوشتن دست هایم را فلج میکرد

بعضی زمان ها دردسر میشد، زیادی بود
بعضی مواقع یک سکوت غیرعادی بود

در سینه مثل نامه ای تاخورده می خوابید
تنهایی من با زنانی مُرده می خوابید!

تنهاتر از تنهایی یک شهر سنگی بود
غمگین تر از اعدام یک مجروح جنگی بود

گاهی شبیه تُنگِ بی ماهی کدر میشد
گاهی مواقع در خیابان منفجر میشد

گاهی شبیه مرگ یک سرباز عاصی بود
گاهی فقط آرامش تیر خلاصی بود

گاهی شبیه برّه ی ترسیده ای می شد
یا خاطرات گرگ باران دیده ای می شد

هربار یک آیینه می شد، روبرویم بود
هربار مثل استخوانی در گلویم بود

گاهی مواقع داخل یخچال می خوابید!
بعضی زمانها پشت هم یک سال میخوابید!

با زخمهایم بحث می کرد و نظر می داد
از مکث صاحبخانه پشت در خبر می داد!

گاهی مواقع بچّه می شد، کار بد می کرد!
هی فحش می داد و دهانم را لگد میکرد

گاهی فقط یک سایه ی بی رنگ و لرزان بود
مانند دود تلخ یک سیگار ارزان بود

بعضی مواقع یک سلاح آتشین می شد
بعضی زمانها در دلم میدان مین می شد

مانند مویی داخل لیوان آبم بود
مانند نعشی زنده روی تختخوابم بود

هردفعه در حمام چشمم را کفی می کرد!
دیوانه می شد، بحثهای فلسفی می کرد!

بعضی زمان ها زیر تختم سایه ای میشد
یا بی اجازه عاشق همسایه ای می شد!

بعضی مواقع مثل یک کبریتِ روشن بود
مانند یک چاقوی ضامن دار در من بود

در گوش من از گریه ی افسرده ای می گفت
از غصه های جنّ مادر مرده ای می گفت!

هربار در خاکستر سیگار من پُر بود
چون سکه توی جیب کت شلوار من پُر بود!

بعضی مواقع مست می شد، بد دهن می شد
توی صف نان، عاشق یک پیرزن می شد!

به عابران هی ناسزا می گفت و چک می خورد
از بچه های کوچه ی پشتی کتک می خورد ...
.
گاهی امیدی، شانه ای، سنگ صبوری بود
گاهی سکوتِ خودکشی بوف کوری بود

تنهایی من تیغ سرخی توی حمام است
تنهایی من زخمِ شعری بی سرانجام است

تنهایی ام در های و هوی کوچه ها گم نیست
تنهایی من مثل تنهایی مردم نیست ...#حامد_ابراهیم_پور#خسته_از_پرواز‍ꦿᬉ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⚘꙰?-⃝?‌‍‌‍‌‌

???? ☞︎︎︎ ✨⍟ @aminf16m ⍟✨**

*? شعر?*

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
°
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم

گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ای
رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم

گفت که تو کشته نه‌ای در طرب آغشته نه‌ای
پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم

گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی
گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم

گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی
جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم

گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری
شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم

گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم

گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو
زانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم

گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن
گفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم

چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم
چونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدم

تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلم
اطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم

صورت جان وقت سحر لاف همی‌زد ز بطر
بنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدم

شکر کند کاغذ تو از شکر بی‌حد تو
کآمد او در بر من با وی ماننده شدم

شکر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم
کز نظر وگردش او نورپذیرنده شدم

شکر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملک
کز کرم و بخشش او روشن بخشنده شدم

شکر کند عارف حق کز همه بردیم سبق
بر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم

زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم
یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم

از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگر
کز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم

باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان
کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم#مولوی#خسته_از_پرواز‍ꦿᬉ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⚘꙰?-⃝?‌‍‌‍‌‌

???? ☞︎︎︎ ✨⍟ @aminf16m ⍟✨**

دو غزل نذر دو تا دیدهء زیبا کردم
عاشق شعر شدم شور تماشا کردم

بیت دوم که زدم دست به اندام قلم
جلوهء دیگری از چشم تو پیدا کردم

هر چه مضمون نکو بود در آن چشم سیاه
همه را مثل خودت بین غزل جا کردم

طرح چشم تو چنان در غزلم جا خوش کرد
که در این شهر دو صد ولوله بر پا کردم

شعر من شور گرفت و غزلم اوج گرفت
همه گفتند که من میل به رویا کردم

زار و بیمار نشستم سر دیوار غمت
دو سه تا بیت دگر از تو تمنا کردم

تا که آگاه شد این شهر غزل مال تو بود
شورشی کرد به پا آنچه هویدا کردم

همهء شهر رقیبم شد از این طبع خراب
قافیه باختم و وصف تو حاشا کردم!

ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود
نقش ‌رویایی تو هی کم و کم رنگ شود

ثانیـه گُـم بشـود عقـربـه ها گیج شود
دل خـوش باورم آواره و دلـتنـگ شود

ترسم این است از این خانه دلت قهر کند
قصّه ها کَم بشود فاصله فرسنگ شود

نکـنـد بـوسـه بمیـرد ، خبرش گم بشود
دل شکستن نکند ، مایه ی فرهنگ شود

نکند شاخه ی لرزان بشود شانه ی من
هـق هـقِ گـریـه ی بنـدآمده آهنگ شود

تلخی قهـوه ی لـب هـای تو زجرم بدهد
لـب بچیند دل و با گـریـه هماهنگ شود

وای اگـر در دل مـرداد ، زمستـان بشود
قلب بی عاطفه ات یک سره از سنگ شود

سـیـنــه را آه ! دل سـنــگ تــو آزار دهـد
وای اگر سادگی ام ، مایـه ی نیرنگ شود

??

*♣️ نمایشنامه ♣️*

*? آقا?

‍ پا درونِ دل نهادی ناگهان جَستی چرا ؟
عهد و پیمانِ وفا بستی و بگُسستی چرا ؟

پایِ عشقت ماندہ بودم تا دَمِ آخر ولی
راہ را بر عاشقِ دلخسته ات بستی چرا ؟

باز  بنشاندی به لب مُهرِ  سکوتی سهمگین
مثلِ غَمبادی  به بزمِ سینه بنشستی چرا ؟

آخر ای یار جفا پیشه نگفتی پیشِ خود
شیشه یِ عمرِ دلِ صد پارہ بشکستی چرا ؟

مویه یِ نیلوفرانه ، شرحِ نافرجام عشق
شاهراہِ عاشقی ، در پیچ بُن بستی چرا؟

رفتی و بر دل نشاندی حسرتِ دیدار خود
تَرکِ شهرِ غربتِ دل کردی و جَستی چرا؟#نیلوفر_بهراد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌?خانم ?

ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود
نقش ‌رویایی تو هی کم و کم رنگ شود

ثانیه گُم بشود عقربه ها گیج شود
دل خوش باورم آواره و دلتنگ شود

ترسم این است از این خانه دلت قهر کند
قصّه ها کَم بشود فاصله فرسنگ شود

نکند بوسه بمیرد خبرش گم بشود
دل شکستن نکند مایه ی فرهنگ شود

نکند شاخه ی لرزان بشود شانه ی من
هق هق گریه ی بندآمده آهنگ شود

تلخی قهوه ی لب های تو زجرم بدهد
لب بچیند دل و با گریه هماهنگ شود

وای اگر در دل مرداد زمستان بشود
قلب بی عاطفه ات یک سره از سنگ شود

سینه را آه! دل سنگ تو آزار دهد
وای اگر سادگی ام ..مایه ی نیرنگ شود#علی_نیاکوئی_لنگرودی#خسته_از_پرواز*‍ꦿᬉ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⚘꙰?-⃝?**‌‍‌‍‌‌

???? ☞︎︎︎ ✨⍟ @aminf16m ⍟✨**