درود....
این جمله بیان میکند که برای ایجاد تغییر و تحول در زندگی، نیاز است که ابتدا با خودمان در ارتباط باشیم و به تحلیل و ارزیابی عمیق خود بپردازیم.... این شامل، ارزش های انسانی، شناخت دقیق از قوای داخلی و خارجی خود،یعنی نقاط قوت و ضعف، خود را شناسایی کنیم.....آن موقع انسان می‌تواند هر مانعی را که در مسیر راهش باشه تغییر دهد و مسیر های مناسب برای رسیدن به اهداف خود را به درستی پیدا کند ....به عبارت دیگر، فرآیند تحول شخصی باید از درون آغاز شود تا بتوان به نتایج مثبت و پایدار در زندگی دست یافت....? ??

ره آسمان درونست پر عشق را بجنبان

پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند

تو مبین جهان ز بیرون که جهان درون دیده‌ست

چو دو دیده را ببستی ز جهان جهان نماند

دل تو مثال بامست و حواس ناودان‌ها

تو ز بام آب می‌خور که چو ناودان نماند

تو ز لوح دل فروخوان به تمامی این غزل را

منگر تو در زبانم که لب و زبان نماند

تن آدمی کمان و نفس و سخن چو تیرش

چو برفت تیر و ترکش عمل کمان نماند

مولانای جان❤️

یا هو

قلب محل اتصال و دریافت انوار و الهاماتِ راستینِ الهی است.
از این رو آن را برجسته ترین هدایتگرِ درون می دانند.

بزرگان راه طریقت پیوسته ما را به سکوتِ گوشِ سر و به سوی ندای دل فرا می خواند.

بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی ک توئی

مرا معلم عشقم بندگى آموخت ✨
ياعلى

درود و عشق و نور برای نازنین خواهرم و
همه ی صاحبدلان و خوش اندیشان گروه،
چه پرسش عمیق و زیبایی !
به نظرم، در مسیر حقیقت، نقد و بررسی عارفانه ی عرفا، یکی از زیباترین و عمیق ترین روش هاست…میدانیم که
حواس و عقل ما(ابزارهای مادی و حسی ما)،
گرچه، گام های اولیه هستند برای کشف رازهای درونی، اما به تنهایی کافی نیستند و باید از آنها عبور کرد و به سطوح عمیق تری از ادراک رسید و در واقع، حقیقت، مقوله ای ست بسیار فراگیر و کلی که نیازمند شهود و تجربه ای مستقیم است که از عمق جان آید و نه از ذهن و منطق !
نقد و موشکافی یک عارف،
از دل تجربه های شهودی و ذوقی او می جوشد و جاری میشود و می گویدمان که :
ای سالک راه ! بیا و از درون همین
جهان بینی عمیق و زیبا به پدیده ها بنگر !
از لایه های ظاهری عبور کن و
به باطن و معنا برو و
هر آنچه می بینی،
نه فقط با نگاه ذهن،
بلکه با دل، لمس کن !!
خواجه ی شیرازی ما در یکی از عمیق ترین و راز آلودترین اشعارش که سرشار از اشارات کم نظیر عارفانه ست، می گوید :
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
…..براستی، در تفسیر این بیت میشود کتابها نوشت و باز بس نباشد…گویی همه پرده ها فرو افتادند،
حجاب‌ها از میان برداشته شدند و حافظ در یک جذبه ی عرفانی، حقایق غیبی را می بیند و در یک حال یگانگی، سخن می گوید…
و چه حیرت آور است؛ ملائک که در شریعت، معمولا پاک و بی گناه، تصور میشوند،
پا به میخانه گذارده اند !!!
و این، یعنی، حتی فرشتگان هم برای درک حقایق هستی، باید از جام عشق و معرفت بنوشند !
این پیام عاشقانه را در کلام مولانا هم بسیار میشنویم که برای درک عشق،
فرشتگان هم باید به میخانه قدم
بگذارند :
فرشته، عشق نداند که چیست
گوهر عشق بجو از دل مرد
……این بیت و این قبیل بیتها،
چه از مولانای جان و چه از رند شیراز، از مصادیق تفکر عارفانه اند که به زیبایی،
مرزهای میان عالم قدسی و زمینی را از بین می برند و به نوعی وحدت وجود عارفانه می رسند که همه ی کثرت ها در نهایت به یک حقیقت ختم میشوند :
به شکوفایی روح !

قربان سلام
عارف بالله را نمی‌شود نقد کرد
رانده میشوی

داستان حضرت خضر و موسی علیهما السلام را بخوانید نقد موسی ع بر خضر ع نه تنها وارد نشد بلکه باعث ترد او گردید

عارف بالله معلم مکتب و مدرسه نیست تا شاگرد او را نقد کند
یا
فرضیه های او را کمال بخشد

جسارت حقیر بخشودنی است

درود
از حالات مقدماتي اولیه هست در او بوجود می‌آید وتغییر حالت در او نمایان می‌شود
دریا در حالت ساکن بودن اول شوریدگی در دریا پیش می‌آید و بعد موج ایجاد می‌شود
???

از میل تا عشق

هر که خواهان صحبت کسی شد،
آن خواستِ اول را میل گویند
و چون میل زیادت گشت
و مفرط گشت، آن میلِ مفرط را ارادت گویند
و چون ارادت زیاد شد و مفرط گشت،
آن ارادتِ مفرط را محبت گویند
و چون محبّت زیادت شد و مفرط گشت،

آن محبت مفرط را عشق میگویند.

انسان کامل
عزیزالدین نسفی

ﺩﻟﻢ ﻛﺰ ﺑﺎﺩﻩ ﯼ ﺟﺒﺎﺭ ﺷﺪ ﻣﺴﺖ
ﺗﻨﻢ ﮐﺰ ﺻﺤﺒﺖ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻣﺴﺖ

ﻧﻪ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﻣﺴﺘﻢ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﯽ ﻫﻤﭽﻮ ﻣﻦ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺪ ﻣﺴﺖ

ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﯽ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﻛﺎﻥ ﭼﺸﯿﺪﻧﺪ
ﺟُﻨﯿﺪ ﻭ ﺷﺒﻠﯽ ﻭ ﻋﻄﺎﺭ ﺷﺪ ﻣﺴﺖ

ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﯽ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻨﺼﻮﺭ
ﺍﻧﺎ ﺍﻟﺤﻖ ﻣﯽ ﺯﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻣﺴﺖ

ﺑﻪ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﮔﺬﺭ ﻛﺮﺩﻡ ﭼﻮ ﺩﯾﺪﻡ
ﺧَﻄﯿﺐ ﻭ ﻗﺎﺿﯽ ﻭ ﺧﻤّﺎﺭ ﺷﺪ ﻣﺴﺖ

ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺍﺭﻡ ﺭﺍ ﺳﯿﺮ ﻛﺮﺩﻡ
ﭼﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺮ ﺑﺴﺮ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺷﺪ ﻣﺴﺖ

ﺗﻮ ﺑﺎ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻤﺎﻝ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﺴﺘﯽ
ﻋﻠﯽ ﺑﺎ ﺗﯿﻎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺷﺪ ﻣﺴﺖ

ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﭘﺎﻙ ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﺗﺒﺮﯾﺰ
ﻛﻪ ﻣُﻼ ﺑﺮ ﺳـﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺷﺪ ﻣﺴﺖ

من گفتم زود اطلاع بدم ک ظرفیت پر میشه من جا نمونم ...
غافل ..