پان‌ایرانیست‌ها می‌گویند:
که ناکس کس نمی‌گردد...!!

از: اخگر

چندی پیش آقای شعله سعدی نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی نامه‌ای سرگشاده خطاب به مقام رهبری نوشته بود که پاسخ آن را آقای محمدرضا رحیمی استاندار سابق کردستان داده است. در این جوابیه که بر روی سایتهای اینترنت آمده زندگی آقای شعله سعدی نماینده پر سر و صدای مجلس که خودش را رهبر حرکت سوم !! قلمداد می‌کرد بخوبی افشا شده. شاید بد نباشد برای عبرت خلق شما هم بخوانید:
۱ - آقای شعله سعدی از وزارت علوم تسهیلات ارزی دریافت داشته و به فرانسه رفت و آمد می‌کرده تا لابد جوانان دانشگاه را به فیض برساند... شبیه آقای بازرگان که با بودجه بیت‌المال به خارج تشریف بردند و تحصیل کردند و برگشتند و از افاضات‌شان کتاب مطهرات بود و اقدامات سیاسی‌شان هم آن بود که دیدیم و بر عمر از دست رفته مریدان ایشان تأسف خوردیم.
۲ - خارج کردن صدها هکتار اراضی مرودشت فارس از دست کشاورزان محروم در آغاز انقلاب و واگذاری آن به ابراهیم خان رامجردی که در این تلاش انقلابی ۱۷۵ هکتار از زمین‌های مذکور در پای سد درودزن از پلاک ۱۰۷/۱۷۹ نصیب این جوان انقلابی آن روز و منقلب شده امروزی گردید.
۳ - آقای شعله سعدی قصر زیبایی در شیراز دارد به نام "قصر شعله" و شبیه آن را در خیابان آرژانتین تهران دارد که هر دو این خانه‌ها بواقع قصر است نه خانه، البته باید توجه داشت این آقایان همان کوخ نشینانی بودند که در منصب حکومت متوجه شدند کوخ جای خوبی نیست، باید به صف کاخ داران پیوست و صد البته که از همین خانه‌ها و قصرها، حقوق محرومان و مستضعفان ایران و جهان را مورد عنایت قرار می‌دهند.
۴ - آقای شعله سعدی برای یک عمل جراحی کوچک پسرشان بیمارستان‌های ایران را قابل ندانستند و آقازاده را به پاریس مداوا و معالجه بردند. البته ایشان کار جدیدی نکرده‌اند. سایر هم پالکی‌های آقای دکتر در کانادا و انگلیس و آمریکا و دوبی و.... معالجه یا تحصیل و یا مسافرت می‌کنند، گاهی هم سری به حج عمره می زنند.. از قدیم گفته‌اند پول که از کیسه ملت بود، حاتم طایی شدن آسان بود..!!
۵ - دختر خانم آقای شعله سعدی که در دانشگاه‌های ایران قبول نشدند در دانشگاه آمریکایی دوبی که هزینه‌های سنگین دلاری دارد ثبت نام فرمودند. چرا که نه..؟ مگر مملکت ارث پدر این آقایان نیست..؟ مگر پول نفت حق اینان نیست؟ مگر نه اینکه در سال‌های اخیر دسته دسته افراد خودی و نخودی و بیخودی همه در حال مهاجرت به سرزمین‌های بهشت آسای آن سوی مرزها هستند؟ آنان خود می‌دانند که چه جهنمی در ایران ساخته‌اند...!! در این تراژدی آنچه مورد سؤال است این است که چگونه این آقا در اوایل انقلاب موفق می‌شود با تهدید و تطمیع حقوق کشاورزان مرودشت را از آنان سلب کند و صاحب ۱۷۵ هکتار از ارضی کشاورزی مرودشت بشود ولی صلاحیت او در ارگان‌های نظارتی تأیید می‌گردد و به خانه ملت راه می‌یابد؟!!
آیا این حضور در مراکز قدرت نشانه آن شعرها و چاپلوسی‌های ایشان از مقامات کشور و عنوان امیر کبیر بخشیدن به آقای هاشمی رفسنجانی و دست بوسی‌های مزورانه نیست..؟! ما جوابمان را در طول تاریخ از پندها و اندرزها و اشعار بزرگان‌مان گرفته‌ایم که گفته‌اند:

من از روییدن خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمی‌گردد از این بالا نشستن‌ها

حاکمیت ملت - نشریه داخلی حزب پان‌ایرانیست، سال پنجم، شماره ۵۷، دی و بهمن ماه ۱۳۸۱

@paniranist_org

"جشن چله"

کنیم انجمن جمله خُرد و کلان
بگیریم جشن شب چل مان

بیاریم از میوه‌ها گونه گون
انار قشنگی بسرخی خون

بسازیم جشن چله نوبهار
بیاریم بلبل سر شاخه سار

شب چله را ما بهاری کنیم
شب تار را میگساری کنیم

بیاریم آجیل و شادی کنیم
چو شاهان ایران رادی کنیم

برانیم تاریِ شب رادمان
بکوبیم سرش را به گرز گران

شب چله را چلچراغ آوریم
همه رقص و شادی به باغ آوریم

شب تار را روز روشن کنیم
همه جای ایران چو گلشن کنیم

بگیریم جشنی چو نوروزمان
کنیم آن شب تار چون روزمان

بسازیم اهریمنان خوار زار
بیاریم به ایران جشن و بهار

بیایید رقص بهاری کنیم
چو آمد چله جشن کاری کنیم

بَریم روشنایی به کاخ بلند
کنیم آن سیاهی خمار و نژند

برآریم دمار از شبان سیه
کنیم آن شب تار بسرخی مَه

همه رقص خوب بهاری کنیم
به جشن چله عشق و یاری کنیم

کنیم روشنی تاری شامگاه
بسازیم شب چله را چون پگاه

چو آمد شب چله در رزمگاه
بباید زدودن شبان سیاه

بسازیم پیروز نورِ بزرگ
بکوبیم با هم شبِ تارِ گرگ

بیاریم بر سفره مان میوه‌ها
کنیم پر ز شادی شب چله را

کنیم روشنایی همان تیره شب
بسازیم سیاهی بسی جان به لب

کنیم اهرمن را ز ایران برون
بگیریم خون سیاوش ز دون

بیاریم به شادی نقل و انار
کنیم این خزان را چو باغ بهار

بسازیم روشن شب تار را
بر آریم دوباره آوار را

ببند آوریم آن بلندای شب
بریزیم بر اهرمن لرز و تب

شب چله را پر ز شادی کنیم
همه پایکوبی و رادی کنیم

بگردیم پیروز در کارزار
شود جشن چله چو باغ بهار

کنیم روز روشن شب تار را
به جشن چله روی گلزار را

بسازیم چله چو خرم بهار
بریزیم بر پای آن لاله زار

به پاییزِ میهن باغ آوریم
شب تار را چلچراغ آوریم

به جشن چله پایداری کنیم
بکوشیم و شب را بهاری کنیم

به اهریمن شب بتازیم ما
که جشن چله زنده سازیم ما

که این یادگار همه نخبگان
کنیم زنده با فر فرزانگان

ایران بزرگ آرمان بزرگ می‌خواهد
در اهتزاز باد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران

پاینده باد ایران
خشایار امیری

@paniranist_org

میهن خواهی و دوستی

از م. شهرآبی

دانی که به انگیزش ناراست و کژپوی چون می‌کند این اهرمن گول و دژم خوی

داند که به افسون خود افسرده نماید
ما را چو ز هم جدا شویم در دم جادوی

پس دست به دست هم دهیم دوشادوش پیمانه به پیمانه زنیم نوشانوش

اینک که شکوفه و بهار آمده است
و آوای هزار و نغمه پدیده است

از خاور ژاله‌ها هزاران خورشید
بر برگ سپیدار و سمن سر زده است

پس دست به دست هم دهیم دوشادوش پیمانه به پیمانه زنیم نوشانوش

خودباوری و یگانگی چاره کار است
بیگانه از همگامی ما زارو نزار است

همبسته و همدست چو پیوسته بمانیم همواره همی دشمن ما خیره و خوار است

پس دست به دست هم دهیم دوشادوش پیمانه به پیمانه زنیم نوشانوش

شوریده و شورنده به پا باید خاست
از جوش و خروش خود نمی‌شاید کاست

وز غرش دشمنان نباید ترسید
پیروزی پرفروغ فردا از ماست

پس دست به دست هم دهیم دوشادوش پیمانه به پیمانه زنیم نوشانوش

حاکمیت ملت - نشریه داخلی حزب پان‌ایرانیست، سال پنجم، شماره ۵۶، آذرماه ۱۳۸۱

@paniranist_org

پیامی از: شادروان محسن پزشکپور (پندار)

توطئه «تجزیه دوم»؟!
میوه درخت نامبارک «روز واقعه»!

فراخوان "جامعه بزرگ ایرانی" به "بیداری و پایداری"

بخش ۳ از ۳

۱۰ - ديو استعمار و کوچک ابدال‌های آن، تحمل برپایی این قدرت همه انسانی و همه ایرانی را برنتافتند. آنان و عوامل داخلی ایشان به تلاشی بی‌سابقه و توطئه‌های بسی شوم دست یازیدند. از داخل حاکمیت ایران گرفته تا همه پهنه‌ها و صحنه‌های وابسته به سیاست‌های استعماری توطئه گران دست اندرکار شدند بار دیگر همان دو محور در اختیار وسیع‌ترین توطئه استعماری تاریخ بشری قرار گرفت. عامل فراماسونری از داخل حاکمیت و نیز خارج از آن، عامل سوءاستفاده از دین باوری مردم که در اختیار گروهی روحانی نما بود توطئه از هم پاشیدن قدرت و نیرومندی و یگانگی ملت بزرگ ایران را آغاز نمودند!
۱۱ - حوادث و کشاکش بسیار بود، نهایت آنکه، آخرین فرمان نخست وزیری مشروطیت به نام کسی صادر شد که عضو لژ فراماسونری بود و زیر چتر ملی نماها خود را پنهان ساخته بود.
هم او بود که پس از اخذ رای اعتماد از مجلس اعلام نمود که: "من به عنوان نخست وزیر ایران می‌گویم دیگر نمی‌خواهیم ژاندارم خلیج فارس باشیم"؟! اینجا بود منطقه برخورد همه سیاست‌های ایرانی و ضد ایرانی در آن جلسه غم انگیز و رسوا، در مجلس، به پاخاستم و به نام ملت ایران به چنین سخنی اعتراض نمودم! این ادعای نخست وزیری که هرگز برای یک جلسه هم هیات دولت خود را تشکیل نداد و تنها کاری که به عنوان نخست وزیر دولت شاهنشاهی ایران انجام داد این بود که روز ۱۹ بهمن ماه یعنی چند روز قبل از روز واقعه با حضور ژنرال هایزر و سولیوان سفیر آمریکا بزرگ‌ترین قراردادهای نظامی ایران را که وجوه آنها نیز پرداخت شده بود لغو کرد! همان اقدامی که هم فکر دیگر او که رئیس دولت موقت بود در موارد دیگر انجام داد!
۱۲ - پس از کنفرانس گوادالوپ (کنفرانس استعمارگران جهان) که تصمیم بر تغییر وضع ایران گرفته بودند مأموری ویژه؟! بناگهان! در مرز کویت پیدا شد. و رهبر انقلاب؟! را به پاریس، زیر درخت سیب در "نوفل لوشاتو" برد؛ درخت سیبی که یادآور درخت تلخ استعمار می‌باشد که از هنگام جنگ‌های قفقاز در سرزمین بهشتی ایران کاشته شد؟!
۱۳ - هم میهنان! اکنون با آنچه گذشت و حوادثی که در پیش روی داریم به دنبال حوادث گذشته، چه بسا پی‌آمدهای توطئه تجزیه دوم را در پیش داشته باشیم نمی‌بایست مأیوس و تسلیم باشیم. ما پان‌ایرانیستها نبرد را دنبال می‌کنیم و شما را نیز به این نبرد هم آهنگ فرا می‌خوانیم. درفش‌ها را برافرازید که زمان، زمان پایداری و ایثار است.

پاینده ایران

تهران - بهمن ماه ۱۳۸۱

حاکمیت ملت - نشریه داخلی حزب پان‌ایرانیست، سال پنجم، شماره ۵۷، دی و بهمن ماه ۱۳۸۱

@paniranist_org

پیامی از: شادروان محسن پزشکپور (پندار)

توطئه «تجزیه دوم»؟!
میوه درخت نامبارک «روز واقعه»!

فراخوان "جامعه بزرگ ایرانی" به "بیداری و پایداری"

بخش ۲ از ۳

۶ - در مسیر اجرای این برنامه‌های استعماری دو محور و دو شاخه اصلی به عنوان پایه‌های سیاست‌های شوم استعمارگران برای تبدیل جامعه بزرگ ایرانی به جامعه پراکنده و تجزیه شده و نیز دور افتاده از کاروان تحولات بدیع و سریع جامعه بشری مورد شناسایی و یا شکل گیری و بهره گیری قدرت‌های استعماری قرار گرفت.
با پیوستن میرزا نصرالله خان شیرازی، اولین سفیر و دیپلومات اعزامی دربار قاجار در اروپا به سازمان‌های فراماسونری و نیز با بهره گیری از دین باوری مردم، به عنوان سکوی دوم پرتاب سیاست‌های استعماری در جامعه بزرگ ایرانی و نیز دیگر جوامع، این طرح‌ها دنبال گردید.
۷ - بدینسان از تاریخ جنگ‌های نخستین ایران و روس که منجر به انعقاد قرارداد شوم گلستان گردید و سپس با گذشت اندک زمانی با شروع دور دوم از جنگ‌های ایران و روس که به تحریک ملایان و با استفاده از دین باوری مردم آغاز گردید و پی‌آمد شوم آن انعقاد قرارداد ترکمن چای و تجزیه مناطقی چون قفقاز و نیز غصب حقوق ملت ایران در دریای مازندران بود دو محور فراماسونری و سوءاستفاده کنندگان از دین باوری مردم، درخت نامبارک استعمار را در "ایران زمین" و نیز در این منطقه از جهان آبیاری نمودند در نتیجه، در مقاطع گوناگون تاریخ معاصر هر از چندگاه، طرح شومی برای تجزیه سرزمین‌ها و اقوام ایرانی از یکدیگر اجرا گردید. در تمامی این مراحل فراماسونری و روحانی نماها چه بگونه مباشران و دست اندرکاران این جنایتهای ضد ملی و چه بگونه مشارکت در "توطئه سکوت" بمانند توطئه برای جدایی بحرین نقش و تاثیر عمده را به عهده داشتند. بدینسان از تاریخ جنگ‌های قفقاز تا به هنگام توطئه نافرجام جدایی بحرین، دو عامل فراماسونری و روحانی نماها، چه بگونه مباشرت فعال و چه بگونه مشارکت در "توطئه سکوت" در پیشگاه ملت ایران مسئولیت تام و تمام به عهده دارند!
۸ - در دهه ۴۰ و ۵۰ شرایط و حوادث به گونه‌ای گشت که ملت ایران با اتکاء بر باورهای قومی و فرهنگی و با درک رسالت‌های تاریخی و منطقه‌ای و جغرافیایی به سوی نیرومندی و بازیافتن جایگاه‌های تاریخی خود حرکت کرد. در کران تا بکران، سوت کارخانه‌ها در آسمان ایران زمین طنین افکن شد. دبستان‌ها دبیرستان‌ها، هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها یکی پس از دیگری روی به ازدیاد گذاشتند. فرزندان ایران از دبستان گرفته تا دانشگاه بطور رایگان دوره‌های تحصیلی را پشت سر می‌گذاردند، کارخانه‌های هلی کوپتر سازی، تانک سازی، نیروگاههای اتمی، پنجمین ارتش نیرومند زمینی در جهان، خروش ناوگان بازرگانی و نظامی، حرکت ناوهای هواپیمابر از مناطق گوناگون به سوی ایران و برای ایران، پناه آوردن بسیاری از حکام و امیران منطقه و خلیج فارس به حاکمیت وقت ایران، برپایی اوپک (اتحاد تولید کنندگان نفت) در جهان به ابتکار و رهبری ایران، حضور هزاران دانشجویان ایرانی در بهترین و بالاترین دانشگاههای جهان و بازگشت و تمایل اکثریت قریب به اتفاق آنان برای مشارکت در ساختن ایرانی هر چه نیرومندتر، ایجاد پالایشگاه‌های نفت از سوی ایران در آفریقای جنوبی و انگلیس و مَدرَس هند و بسیار جاهای دیگر، قرار گرفتن بالاترین تعلیم دیدگان مدارس عالی نظامی در سطوح فرماندهی ارتش، حرکت ریال ایران هم سنگ و شانه بشانه با «دلار» در همه مراجع و بازارهای اقتصادی جهان، به استخدام گرفتن گروه‌های عظیم از کارگران کشورهای متعدد در خانه‌ها و کارگاه‌ها و کشتزارهای ایران و......
۹ - مهمتر از همه در کشاکش این همه حوادث "پان‌ایرانیسم" چونان نهضت برحق تاریخ در میدان‌های نبرد با حرکت‌های منحرف چون انترناسیونالیسم چپ و فراماسونری، یکی پس از دیگری پیروزمندانه برپا می‌خاست، جنبش‌های ایرانی گرا در تمامی سرزمین‌های این منطقه از جهان دست‌های خود را به سوی ملت ایران و به سوی "پان‌ایرانیسم" این نهضت همه ایرانی و ضد استعمار به پیش آورده بودند. اگر روند کار بدانسان پیش می‌رفت درفش‌های افتخار و پیروزی برافراشته می‌شد و آخرین سنگرهای اهریمنان و ایران فروشان در هم کوبیده می‌شد و ایرانی نیرومند و پرافتخار بار دیگر به جامعه بشری عرضه می‌گردید.

@paniranist_org

پیامی از: شادروان محسن پزشکپور (پندار)

به نام خداوند جان و خرد
پاینده ایران

توطئه «تجزیه دوم»؟!
میوه درخت نامبارک «روز واقعه»!

فراخوان "جامعه بزرگ ایرانی" به "بیداری و پایداری"

بخش ۱ از ۳

درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش برنشانی به باغ بهشت

ور از جوی خلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب

سرانجام گوهر بکار آورد
همان میوه تلخ بار آورد

از: حکیم ابوالقاسم فردوسی

هم میهنان! مبارزان آزاده و ضد استعمار! شما نبرد جویان صف آرمانخواه و فنا در آرمان "پان ایرانیسم"!

۱ - اکنون بار دیگر یکی از هولناک‌ترین برهه‌های تاریخ فرا می‌رسد. ملت بزرگ و ستم کشیده ایران در این کشاکش حوادث و فراز و نشیب‌ها برابر آزمونی سخت قرار می‌گیرد. ما مردم "ایران زمین" ناچار از آن هستیم که با بدنی زخم خورده و رنج دیده از فراز و نشیب این حوادث بگذریم تا شاید به همت "همه ایرانی" خود از این گذرگاه سخت و پرحادثه تاریخ که در پیش روی ما است عبور کنیم.
۲ - در چنین شرایطی است که بار دیگر سالروز "روز واقعه - ۲۲ بهمن ۱۳۵۷" را پشت سر می‌گذاریم. سال گشت روزی که بناگهان توطئه‌های دیرین ضدایرانی، به نقطه اوج خود رسید و از آن پس نه فقط برای جامعه بزرگ ایرانی که برای تمامی منطقه و برای تمامی جامعه بشری حوادث خسران بار و بس غم انگیزی را پی‌آمد دارد. اکنون در این مقال، فرصت و جای این بحث نیست که چگونه مجموعه آن حوادثی را که اوج غلیان آن روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ بود، آن حوادث و وقایعی را که دیگران انقلاب؟ نامیدند ولی تاریخ ملت ایران آن را "روز واقعه"! ثبت خواهد کرد در پهنه جامعه بشری، چه اثرات شوم و دهشت انگیزی را برجای گذارده است! در این مورد نیز آنچه بر "جامعه ایرانی" گذشته و می‌گذرد، خود در برگیرنده آن ثمرات و نتایج نامطلوب و از پیش تعیین شده می‌باشد.
۳ - نگاهی اجمالی و اما دقیق و آرمانخواهانه بر دهه‌های گذشته تاریخ اقدامات سیاست‌های استعماری و ضدایرانی در این منطقه از جهان و نتایج به دست آمده از آن دلالت دارد که چگونه همه سیاست‌های استعمارگر و خودکامه جهان، از دیرباز برای رسیدن به هدف‌های مشترک که همان آزمندی‌ها و خودکامگی‌های ضدانسانی است، برای از هم پاشیدن قدرت فرهنگی و نظامی و نیز وحدت جغرافیایی و انسانی جامعه بزرگ ایرانی با یکدیگر همکاری و بیعت نمودند! از حدود سه قرن پیش سیاست‌های استعماری با همه رقابت و برخوردهایی که با یکدیگر داشتند برای بسط سلطه اهریمنی خود بر غنی‌ترین مناطق جهان که از نظر ژئوپولیتیک و استراتژیک چونان قلب جهان بشری در دنیای کنونی می‌باشد یعنی "ایران زمین" طرح ریزی نمودند و در نتیجه وسیع‌ترین و طولانی‌ترین طرح‌های استعماری در تمامی مقاطع این دوره طولانی تاریخ در این منطقه از جهان بر ضد ملت ایران و برای از هم پاشیدن رشته‌های یگانگی و نیرومندی و آزادگی "جامعه بزرگ ایرانی" به مورد اجرا گذارده شد که اوج یکی از مراحل آن روز ۲۲ بهمن ۵۷ (روز واقعه) می‌باشد.
۴ - برای ما ایرانیان و برای همه مبارزان و آزادگان ضد استعمار، ضرورت دارد که مدام در پی بررسی و شناخت ديو حوادث و وقایع این دوران استعمار زدگی و توطئه‌های استعمار باشیم و حوادث این دوران سیاه از تاریخ را بررسی نماییم و اکنون نیز ... باید بدانیم این درخت نامبارک استعمار که هر زمان به رنگی جلوه گر شده و دست آموزان توطئه‌های ضد ایرانی در زیر سایه آن خوش به سر می‌برند از چه زمانی در این سرزمین بهشت آسای "ایران زمین" کاشته شد که اکنون ثمرات و میوه آن جدایی اقوام و سرزمین‌های ایرانی و ایرانی نشین از یکدیگر می‌باشد که اکنون نیز در آستانه حوادث طوفان زای دیگر قرار گرفته‌ایم؟!
۵ - در یکی از پیام‌های نگارش یافته پیشین بیان نمودم که چگونه هنگامی که در آن شب هولناک و سیاه، نابکاران و خائنانی چند، در قلعه شوشی تفلیس بر آقا محمدخان، آخرین فرمان‌روای ایران بزرگ هجوم آوردند و بدن مبارز و قلب آرمانخواه او را دشنه آجین کردند او فریاد برآورد که: «شما آقا محمدخان را نمی‌کشید - شما ایران را می‌کشید...»! براستی نیز چنین شد، بجای آنکه کاروان نفوذ و قدرت ایران زمینیان به سمت مسکو، حرکت کند - با استقرار فتحعلی شاه و دیگر اخلاف نالایق آقا محمدخان - طرح‌های وسیع در مسیر تجزیه جامعه بزرگ ایرانی و تبدیل حاکمیت ایران به حاکمیت‌های اسیر و برده سیاست‌های استعماری به مورد اجرا گذارده شد.

@paniranist_org

بازگشت پادشاهی به انگلیس از کتاب آموزشی پايه هفت مازیار قویدل.

➖➖➖
کتابخانه KFP تلاش می کند کتاب های نایاب و ممنوعه که شما را آگاه می کند نشر دهد.
?
@KFP_BOOKS

‍سقوط اسد و تاثیر آن بر جمهوری اسلامی

حالا که بشار اسد سقوط کرده و این متحد قدیمی جمهوری اسلامی به زباله‌دان تاریخ پرتاب شده، حالا که حزب‌الله و حماس شکست خورده‌اند ،پرسش اصلی این است که تحولات مذکور چه تاثیری بر جمهوری اسلامی خواهد گذاشت؟
به نظرم ابعاد این تاثیر بسیار بزرگ و پردامنه خواهد بود.توجه داشته باشید که نظام جمهوری اسلامی در این سال‌های اخیر چه تبلیغات عظیم و مستمری روی «محور مقاومت» و سیادت خودش در منطقه خاورمیانه کرده بود.نظام که نمی‌توانست روی دستاوردهای داخلی و اقتصادی خودش مانور بدهد(چون دستاوردی نداشت)، در این سال‌ها همه سرمایه تبلیغی خود را صرف بزرگنمایی به اصطلاح دستاوردهای نظامی‌اش در منطقه کرده بود.نظام توانسته بود در ذهن پایوران خود چنین القا کند که «ما قدرتمندترین کشور منطقه هستیم. عراق و سوریه و لبنان و یمن و فلسطین تحت امر و فرمان ماست؛ما تبدیل به یک کنش‌گر بزرگ در عرصه معادلات جهانی شده‌ایم و .....»
اما حالا چنین ادعاهایی دیگر قابل باور نیست و هیچ تبلیغ و پروپاگاندایی نمی‌تواند کارساز واقع شود زیرا واقعیت عیان تر از آن است که بتوان به ضرب تبلیغات تحریفش کرد.موج ناشی از سقوط بشار اسد به زودی به ارکان عالی جمهوری اسلامی هم خواهد رسید و نتایجش هم بر همگان عیان خواهد شد..به نظرم فرماندهان نظامی بیشتر از هر گروهی در معرض این موج قرار خواهند گرفت.اعتماد به نفس این افراد به سرعت زایل خواهد شد ،آن‌ها نسبت به درست بودن سیاست‌های راهبردی و نظامی دچار شک و تردیدهای عمیق خواهند شد و احساس خواهند کرد که درست رهبری و هدایت نشده‌اند و در نتیجه اعتماد خود را به مقامات مافوق از دست خواهند داد ،روحیه شکست بر آن‌ها غالب خواهد شد(که بدترین احساس برای یک نظامی‌ست) و ریزش نیروها و تمرد به امری اجتناب‌ناپذیر تبدیل خواهد شد .
جمهوری اسلامی مثل هر نظام اقتدارگرای دیگری به حمایت و فرمانبری کامل نیروهای نظامی و انتظامی‌اش نیاز دارد و هرگونه خللی در این امر می‌تواند او را در اداره کشور با مشکلات جدی‌ای روبرو کند.
جمهوری اسلامی که در همه این سال‌ها فقط به ضرب و زور پروپاگاندا و قدرت نظامی و انتظامی‌اش بر مردم حکومت کرده بود حالا باید منتظر اختلال‌های جدی در هر دو این ابزارها باشد به ویژه آن که تهدیدات بزرگتر داخلی و خارجی بیشتری در راه است.

بیژن اشتری

@paniranist_org

مدافعان حرم پشت به حرم حتی یک چوب به طرف مخالفان پرتاب نکردند.
کجا رفت آن همه سلاح و چه شد باورهای شیعی؟
سربازان ولایی، پیمان ولایت شکستند و خاموش به کنج خانه‌ها خزیدند، حلقه‌های زنجیر مقاومت یکی پس از دیگری از هم گسسته می‌شوند تا داستان هلال شیعی و شوکت ولایی به تاریخ پیوندد.
تنها یک گام دیگر تا تا فروپاشی کاخ جهل مذهبی و ویرانی لانه ستمگران باقی مانده است.
ملت ایران با هوشیاری و بیداری، فصل جدید تاریخ ایران آزاد را ورق می‌زند.

منوچهر یزدی

@paniranist_org

خطای آنتروپومورفیسم

از: شادروان عباس منطقی

بخش ۲ از ۲

سرگذشت نازیسم و هیتلر را هم به یاد داریم که آن ایسم نیز دچار خطای آنتروپومورفیسم شده بود. می‌خواهم چنین بگویم که جاری ساختن حقایق و واقعیات طبیعت بر زندگی اجتماعی بشر خطایی است که قابل اصلاح نخواهد بود.
در زندگی اجتماعی حشرات ملت و ملیت یا قومیت وجود ندارد و این خاص بشر و جوامع بشری است. انسان تنها بر اساس غریزه زندگی نمی‌کند بل غریزه بخشی از ابزار زندگی او است و حتی انسان در مواردی به حکم اخلاق یا ایدئولوژی یا قانون غریزه را مهار می‌کند و یا به ارضاء آن نمی‌پردازد که حیوان قادر به این اقدام نیست. آنچه موجب تمایز زندگی اجتماعی انسان از زندگی اجتماعی حیوان است، فرهنگ می‌باشد. ما می‌گوییم فرهنگ یعنی مجموعه آثار فکری و ابزاری یک ملت که از نسل‌های گذشته به نسل زنده و حاضر می‌رسد. برخی از عناصر فرهنگی عبارتند از زبان، دین، هنرها، آداب و رسوم، نوع لباس، نوع غذا و ضد ارزشها هنجارها و نابهنجاری‌ها (بایدها و نبایدها)، مبانی اخلاق عملی و نظری، آرمانهای مشترک و رنج‌های مشترک، شادی‌ها و غم‌ها، تاریخ مشترک و غیره. ویژگی دوم فرهنگ این است که افراد یک ملت آن عناصر را قبول داشته و به آن عمل می‌کنند. وقتی این عناصر برای مردمی که در زمان حاضر یا در زمان گذشته وجود داشته و به هم جوش خورده‌اند تشکیل چیزی را می‌دهند که آن را فرهنگ کلان یا کل یگانه فرهنگ می‌نامیم.
قوم نیز از دیدگاه جامعه شناسی به معنای گروهی از یک ملت است که یک یا دو عنصر از عناصر بسیار کثیر فرهنگ کلان نزد وی شکل دیگری دارد (مثل ارامنه ایران یا قوم کرد یا قوم لر و...) و قوم هرگز جدا از ملت نیست و در حیات اجتماعی، همان راهی را که ملت می‌رود می‌پیماید؛ زیرا، رنج‌ها و شادی‌های مشترک یا بطور کلی اهداف اساسی و اصلی قوم و ملت تفاوتی ندارند. حال اگر به تحقیق و تحلیلی عقلی و فلسفی بپردازیم در خواهیم یافت که فرهنگ را فرد نمی‌سازد بلکه عناصر فرهنگی طی قرن‌ها و توسط نسل‌ها ساخته می‌شود و مورد گزینش قرار می‌گیرد و آن سرزمین که زیستگاه مردمی با فرهنگ مشترک است میهن نام دارد.
اگر فرد یا مکتبی علم و فرهنگ را به یک معنی انگارد و یا فرد و افرادی را خالق فرهنگ بشمار آورد بدین شرح که تصور و باور خود را بر ساخت فرهنگ و بالطبع بر ملت جاری کرده باشد دچار خطای آنتروپومورفیسم شده است. نویسنده کم مقدار این مقاله پس از حدود چهل سال بررسی کلیه مکاتب سیاسی به این نتیجه رسیده است که تنها ناسیونالیسم - به معنای اصالت ملت و نه جز آن - حاصل زیست نسل‌های پی در پی یک ملت واحد است که در سیر یک قرن و دو قرن شکل نگرفته بلکه از ژرفای تاریخ آن ملت بر می‌خیزد و به نسل آخر و زنده می‌رسد. هر اندیشه‌ای جز این را که به فرهنگ و ملت وارد سازیم دچار خطای آنتروپومورفیسم شده‌ایم. به هوش باشیم که در این دام گرفتار نگردیم و به آنانی که در مقام تخطئه یا تجزیه فرهنگی ما هستند خطای آنتروپومورفیسم را تذکر دهیم.
راز بقای میهن ما از پس یورش‌های پرشمار یک چیز است و آن پرباری، درستی و همه انسانی بودن فرهنگ ایرانی است.

پاینده ایران

حاکمیت ملت - نشریه داخلی حزب پان‌ایرانیست، سال پنجم، شماره ۵۶، آذرماه ۱۳۸۱

@paniranist_org