تاحالا شده به اطرافت نگاه کنی و تمام رنگ ها برات پررنگ‌تر از همیشه بشن؟
یهو با خودت بگی‌ چرا رنگ‌ها زیباتر از همیشه‌ان؟ چرا اینقدر عمیق دارم روی همه چیز نگاهشون میکنم و احساسشون میکنم؟
من همینقدر عمیق به جزئیات روزهام خیره‌ام و با خودم میگم دیگه به چی نیاز دارم تا بهم ثابت بشه نیازه که بازم توی جاده‌ی زندگی قدم بزنم.

کسی که زنجیر می‌شه، هزاران بار بزرگ‌تر از کسیه که زنجیرو می‌سازه. زنجیر نشونه‌ی ترس و بزدلیه.
- | دیر درخت نارنج |

میدونید عزیزان، به نظر من نوشتن داستان جنایی، معمایی کار هرکسی نیست.
و کسی که میتونه توی این ژانر چندین نبوغ رو به کار بگیره و باهاش شخصیت‌های مختلف بسازه و سناریو های زیادی رو ردیف کنه، هوش خیلی بالایی داره.
همچین افرادی همیشه برای کتابدار قابل تحسین هستن.

گویا هرکسی چندین صورت با خودش دارد. بعضی‌ها فقط یکی از این صورتک‌ها را دائما استعمال می‌کنند که طبیعتا چرک می‌شود و چین و چروک می‌خورد. این دسته صرفه‌جو هستند، دسته‌ دیگر صورت‌های خودشان را برای زاد و رود خودشان نگه می‌دارند و بعضی دیگر پیوسته صورتشان را تغییر می‌دهند، ولی همین که پا به سن گذاشتند، می‌فهمند که این آخرین صورتک آنها بوده و به زودی مستعمل و خراب می‌شود، آن وقت صورت حقیقی آنها از پشت صورتک آخری بیرون می‌آید.
-بوف کور/ صادق هدایت

فکر میکنم از حالا یه فرد با احوالات بهتری هستم.
اصلا هرکسی وقتی بحث علایقش میشه، آدم بهتری میشه.
هرکسی که احساسات خوبش رو لمس کنه، بهترین آدم دنیا میشه، مگه نه؟
کتابدار هم با شروع پاییز، فصل ترکیب رنگ‌ها، احساسات زیباتری رو تجربه میکنه.

انگار همراه پاییز زمزمه میشه باید بیشتر به خودمون اهمیت بدیم....
بیشتر کتاب بخونیم، بیشتر طعم دارچین رو بچشیم، بیشتر هودی و بوت‌هامون رو بپوشیم، بیشتر لبخند بزنیم، بیشتر تماشا کنیم، بیشتر به آینده‌مون در کنار زیبایی‌های زمان حال اهمیت بدیم....
و بیشتر به احساساتمون بها بدیم حتی اگه متعلق به تیرگی و رنج باشن.

ترکیب پاییز با هرچیزی قشنگه.
با غم، با شادی، سکوت، رقصیدن و حتی اشک ریختن.
ترکیب پاییز با هرچیزی حس زندگی داره :)

کجا؟ آیا هیچوقت فکر کرده‌ای
کشتی‌ها می‌دانند
ماهی‌ها می‌دانند
و دسته‌های پرستو می‌دانند به کجا...
ولی ما...
به آب می‌زنیم و غرق نمی‌شویم
لباس سفر می‌پوشیم و سفر نمی‌رویم
نامه می‌نویسیم و نمی‌فرستیم
بلیط همه هواپیماهای مسافربری را رزرو می‌کنیم
و در فرودگاه می‌مانیم
تو و من، بزدل‌ترین مسافرانی هستیم
که روزگارمان به خود دیده است.
-نزار قبانی

࣪ ִֶָ ? ??? ???? ???? ?? ??
"?" ???'?? ?? ????????
"?" ???'?? ??? ??? ? ???????
"?" ??'?? ???? ???? ??? ????
"?" ???'?? ?? ????????
"?" ?? ??? ???? ????? ?? ???? ???? .

⭑ࣶࣸ ???? ???.

کتاب دِمیان رو امروز شروع کردم و فقط توی مقدمه‌ش کلی نوشتم و هایلایت کردم.
کتاب واقعا پُریه :)
خوشحالم که شروعش کردم!

امروز یکی از بهترینا بود چون خانومم رو دیدم :)
و بله...یه خروار کادو گذاشت زیر بغلم و اومدم خونه.
کتابای جدیدی که برفم برام کادو خریده رو بهتون نشون میدم :)