عمره و حج نفلی بهتر است یا صدقه؟!
با نزدیک شدن ماه رمضان و بعد از آن ماه‌های حج، ملت مسلمان به عمره و حج می‌روند.
دشمنان اسلام، غربیان، ملحدین، استعمارگران و مستشرقین سال‌ها تلاش کردند و هنوز هم در تلاش‌اند تا وحدت صفوف مسلمین را از بین ببرند و حج را که نمونهٔ عظیم و والای وحدت امت مسلمه هست، در جوامع اسلامی کم رنگ کنند، شبهاتی دربارهٔ آن وارد کنند و آن را بی‌اهمیت نشان دهند.
چنانکه مستشرقین در کتب خود شبهاتی را دربارهٔ حج وارد کردند و استعمارگران انگلیسی در قارهٔ هند، بوسیلهٔ علمای درباری، فریضهٔ حج را معطل کردند که با اقدام عملی احمد بن عرفان الشهید دوباره احیا شد.

آن‌ عده از مسلمانانی که امروزه نعره می‌زنند که بجای عمره باید به فقرا کمک کرد، نه توفیق عمره رفتن حاصل می‌کنند و نه دست فقیری را می‌گیرند.
(حداقل همین کسانی که ما دیدیم همینطور بودند)

آن ملحدینی که علیه حج تبلیغات می‌کنند و یا آن عده از مسلمانان متاثر، اگر خرج‌های اضافی‌شان از جمله مهمانی‌ها، لباس‌های گران‌بها، گوشی مدل بالا و صد چیز دیگر آنان را در طول یک‌سال حساب کنیم، شاید پول عمرهٔ چند نفر شود.

عمره یک عبادت شخصی است. کسی که اطرافیانش نزدیک هست که از گرسنگی بمیرند، بجای عمره به آن‌ها کمک کند بهتر است.
اما اگر اطرافیانش نان شب برای‌شان فراهم است، چه نیاز است که ما تابع تبلیغات ملحدینی باشیم که بخاطر مراسم بی‌جایی همچون ولنتاین، سالانه میلیون‌ها مصرف می‌کنند و خود را از دیدار نماد یار و مهبط وحی و قدم‌گاه سردار دو عالم صلی‌الله‌علیه‌وسلم محروم کنیم.

مساله‌ای را دربارهٔ شبهات ملحدین و مستشرقین درک کردم، که آنان مستقیما شبهه‌ای نمی‌آورند که مخالف اسلام باشد، بلکه شبهات خود را طوری پیش می‌کنند که انسان اگر جنبه‌های مختلف آن و نیت‌های معترضین و شبهه‌اندازان را نداند فکر می‌کند واقعا حق با آنان است و شریعت آن چیزی است که معترضین می‌گویند.
بطور نمونه پخش تلاوت قرآن نماز تراویح در ماه رمضان از بلندگوهای مساجد، که یک جنبه‌اش فقهی است و ملحدین آن را پیش می‌کنند، اما از طرفی اگر منشأ این اعتراضات نسبت به این امر را ببینیم، متوجه می‌شویم که واقعا هدف بعضی‌ها جنبهٔ فقهی مسأله نیست، بلکه آنان با شنیدن قرآن مخالف‌اند و علاقه‌ای ندارند و جنبهٔ فقهی‌اش فقط بهانه‌ای است.

همچنین حج نفلی و عمره هم شاید بعضی از موارد صدقات از آن افضل باشد، اما ملحدین بطور کلی آن را زیر سؤال می‌برند چون هدف‌شان جنبهٔ فقهی‌اش نیست، بلکه وحدت صفوف مسلمانان را نمی‌توانند ببینند و متاسفانه مسلمانان هم بدنبال‌شان راه افتاده‌اند و هر چه که آنان بگویند، را با عقل خود سنجیده و تکرار می‌کنند.

قطع رابطه با منبع فیاض وحی الهی، انسان را به سوی عقلانیت محض می‌کشاند و آن را به الحاد نزدیک کرده و شبهات ملحدین را برایش آراسته می‌گرداند.
انسان با ریشه‌یابی بعضی از مسائل و عرضهٔ آن بر وحی الهی می‌تواند به حقایق آن اوامر پی ببرد و از تبعیت دشمنان اسلام نجات حاصل کند.

خداوند منان توفیق عمره و حج را به ما و شما نصیب بکنید.
رحم الله من قال آمین

https://t.me/abuyahyaa7885

دو زوج جوان که سه روز قبل در خیمه‌ها در غزه ازدواج کردند، به مقام رفیع شهادت نایل گردیدند.
حسبنا الله ونعم الوکیل
من أحب لقاء الله أحب الله لقاءه

ملا نیک‌ محمد تقبله الله فی العلیین، آن جوان شجاع و دلیری بود که نقش مهمی در جهاد علیه شوروی در قسمت‌های لوی قندهار داشت.

ایشان که مدتی امیر جهادی امیرالمؤمنین ملا محمد عمر رحمه الله بود، یک جوان شجاع بود که بیشتر از سلاح راکت استفاده می‌کرد و تانک‌های روسی را درنوردیده بود.

ملا نیک‌محمد در متفق کردن گروه‌های جهادی متفرق در ولسوالی‌های قندهار نقش بسزایی داشت و کاروان‌های بزرگ قشون سرخ شوروی را در کمین می‌انداخت.
باری با تلاش بسیار زیاد گروه‌های جهادی را متفق کرد و کاروان‌های ارتش شوروی را (که از ترس مجاهدین و در رأس آنان از ترس ملا نیک‌محمد رحمه الله از سرک پخته نمی‌رفتند و راه‌های خام کنار کوه‌ها را ترجیح داده بودند) در کمین قرار داد.
ملا نیک‌محمد رحمه الله، کوه‌ها و مناطق را، از ولسوالی میوند، در امتداد کوه‌های ولسوالی ژری ولایت قندهار، تا شهر قندهار بین گروه‌های جهادی تقسیم کرده بود‌.
بر اثر این حرکت بزرگ، کاروان نظامی و اکمالاتی بسیار بزرگ ارتش درنوردیده شود.
از آن به بعد، ملا نیک‌محمد رحمه الله آوازه‌اش در منطقه و حتی در میان روس‌ها پیچید.

روس‌ها بعد از این واقعه برای سر ملا نیک‌محمد جایزه گذاشتند.
یک روزی ملا صاحب طالبی را در حال گریه می‌بیند، از او می‌پرسد که چرا گریه می‌کنی، جواب می‌دهد که روس‌های برای سر تو جایزه گذاشتند، ملا نیک‌محمد در جواب می‌گوید: اگر شهادت من در نزد الله متعال قبول شود، سر من دست روس‌ها نمی‌افتد.

شهادت
ملا صاحب در کمین بزرگی علیه کاروان اکمالاتی ارتش شوروی، برای خود حفره‌ای می‌زند و جنگ را با راکت آغاز می‌کند، با آخرین گوله و فیر راکتش را یک تانک را می‌زند، پشت سر آن، تانک دیگری بوده که ملا صاحب را هدف قرار می‌دهد و ایشان به مقام رفیع شهادت نایل می‌گردند.

ملا نیک‌محمد در سن ۲۹ سالگی (به گمان غالبم) در ولسوالی ژری ولایت قندهار به شهادت رسیدند و قبر ایشان در کنار همان مدرسه‌ای هست که امیرالمؤمنین ملا محمد عمر رحمه الله از همانجا جهاد را بر علیه فساد آغاز کرد.

به اعتقاد بعضی‌ها، شخصیت امیرالمؤمنین ملا صاحب رحمه الله در بعضی از صفات و قسمتی از بخش‌هایش متاثر از شخصیت والای ملا نیک‌محمد رحمه الله بوده است.
ملا صاحب رحمه الله نیز از راکت زیاد استفاده می‌کرد.

یک روایتی (که صحت و سقمش معلوم نیست) هم وجود دارد که ملا صاحب برای آخرین بار در قندهار بعد از حملهٔ آمریکا در حالی دیده شده بود که با موترسایکل به زیارت قبر ملا نیک محمد رحمه الله رفت و از آن به بعد از چشمان جهانیان برای همیشه مخفی شد.

رحمهما الله وتقبلهما فی العلیین.

?

#مصر

?شیخ بزرگوار مجاهد مهندس ابو ايمن محمد ظواهری برادر شیخ حکیم دکتر ایمن ظواهری امروز در سن 71 سالگی در مصر وفات کردند.
ایشان مدتها در زندان بودند و اخیراً از زندان آزاد شده و در بازداشت خانگی بودند.
انا لله و انا الیه راجعون
الله متعال ایشان را رحمت کند.

فرحمَ الله الشيخ المهندس أبا أيمن، وتقبله في عليين، وقتل الظلمة المجرمين الذين حبسوه في سجونهم الجائرة؛ نحسبه شهيدًا ولا نزكيه على الله

حکام تفاله‌ای که بر مسلمانان غالب شده‌اند، از روی روابط‌شان با اسراییل، سکوت نکرده‌اند.
بلکه خودشان در پروژهٔ اسراییل غاصب و کشتار فلسطینیان شریک هستند.
به این کشتار راضی هستند و به اسراییلی‌ها هر نوع کمکی که در توان‌شان باشد می‌کنند.

شاید درست نباشد اگر بگوییم آن‌ها از ترس یا از روی مجبوری از فلسطینی‌ها حمایت نمی‌کنند‌‌.
‌نخیر! هرگز این طور نیست. آن‌ها با رضایت قلبی با اسراییلی‌ها با همدلیِ تمام کمک و همکاری می‌کنند.

لیمیز الله الخبیث من الطیب ویجعل الخبیث بعضه علی بعض فیرکمه جمیعا فیجعله في جهنم. الآیه

اسلام، به بسیاری از اقوام عزت داد، آن‌ها را از مناطق محدود قریه‌ها و روستاهای‌شان به شهرها و به پادشاهی و باچایی بر مردم رساند.

اما نسل‌های بعدیِ بعضی از اقوام، شکر الهی را به جا نیاوردند و قومیت را در پیش گرفتند، به آن افتخار می‌کردند و قومیت را شعار خود قرار دادند، در حالی که اگر اسلام نبود، حالا آن‌ها و پدران‌شان در قریه‌ها مشغول چوپانی بودند.

بدون شک، عزت حقیقی در چنگ‌زدن به اسلام و رهاساختن تعصبات قومی، لسانی و منطقه‌ای است.

قرآن، حدیث، سیرت آن حضرت و صحابهٔ کرام، شرع متین و فقه همه میزان و ترازویی برای شناخت حق از باطل هستند.
مسلمان باید عملی را که می‌خواهد انجام دهد، به منابع فوق عرضه کند و در آن میزان‌ها ترازو بکند که چقدر موافق محتویات آن هستند.
نه اینکه عملی را انجام دهد سپس در منابع فوق بگردد تا دلیلی ولو ضعیف بیابد برای کارش و آن را توجیه کند.

فقیهان زمان، باید قبل از هرچیز حکم حاکمان فعلیِ حکومت‌های به ظاهر مسلمان موجود و حاکمان آنان را با تفصیل به رشتهٔ تحریر دربیاورند و سپس راه خلاصی ملت مسلمان از شر این تفاله‌ها را برای امت بنویسند‌.

اگر اهل قلم هستید، تلاش کنید تا با قلم‌تان مطلبی نوشته نشود که در آن کمیِ یک صحابی نقل شود و یا صحابی رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و یا ازواج مطهرات ایشان زیر سؤال بروند.
اصحاب کرام، بهترین افراد این امت بعد از آن حضرت هستند، آن قلمی که به آن‌ها بتازد، باید شکسته شود.
علم هرچقدر زیاد باشد، اما می‌طلبد انسان دربارهٔ بزرگان و علما و خصوصا صحابهٔ کرام که صاحبان پرچم دین در صدر اول بودند، متواضعانه و محترمانه بنویسد.

الله متعال از آنان اعلام رضایت کرده است، ما که باشیم که به آن‌ها بتازیم.