انجمن پویش

Description
✳️«انجمن دوستداران کودک پویش»
اینجا از تجربهٔ توان افزایی خانواده محور کودکان آسیب پذیر میگوید. شرح فعالیت ما در لینک زیر:
t.me/pooyeshngo/2854
✳️ رویدادهای ما را در پستهای پین شده دنبال کنید.
✳️ ادمین
@pooyesh_pub
zil.ink/pooyeshngo1
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week ago

2 months ago

کلاس‌های پیش دبستان، فرصتی طلایی برای بچه‌هاست که قبل از شروع پایه تحصیل بتوانند با اعتماد به‌نفس بیشتر وارد مسیر تحصیل شوند. اینجا جایی است که هر کودک می‌تواند اولین گام‌های خود را به سوی آینده‌ای روشن بردارد. کودکانی که در تابستان آموزش پیش دبستان را فرا گرفته اند حالا در کلاس اول در حال تحصیل‌اند.

باهمراهی در کمپین مهرآبان این کودکان را حمایت کنیم تا کلاس اول را با آموزش بهتر به پایان برسانند.

همراهی از طریق لینک زیر👇
https://agp.ngo/iloyS7NjsG

🆔@pooyeshngo

2 months ago

🔹 بازی حق کودکان است

روایتی از دل خانه کودک

همه‌ی کودکان عاشق بازی کردن هستند. در واقع اصل کودکی کردن با بازی گره خورده است. 
بنابراین اولین آسیب کار کودک،  می‌تواند حذف بازی کردن کودکان باشد که منجر به  از بین رفتن تجربه  کودکی کردن می‌شود.
ما این موارد را در بین کودکان پویش به خوبی می‌بینیم.

🔹 مثلا  قرار بود  بعد از  اتمام امتحان ترم بچه‌ها در انجمن پویش  یک دورهمی در پارک داشته باشیم و  بعد از صرف نهار  همه  با هم بازی کنیم.  چند تا از کودکان ما که کار می‌کنند  هم بعد از امتحان همراه ما آمدند. موقع ناهار  که شد بچه‌ها همه پای سفره‌ای که پهن کردیم نشستند و شروع به  خوردن غذایی خوشمزه کردیم.

🔹 اما چند تا از کودکانمان که بعد از مدرسه کار میکنند، عطای آن نهار را به لقایش بخشیدند و در همان زمان اندکی که می‌توانستند کنار ما باشند فقط بازی کردند.

🔹 بچه‌های دیگر نهار خوردند ولی آنها بازی کردند. آنقدر بازی کردند، دنبال هم دویدند و توپ بازی کردند تا زمانشان تمام شد و به سرعت خداحافظی کردند و برای کار رفتند.
آنها فقط به دنبال زمانی برای بازی کردن بودند.

🔹 این داستان بسیاری از کودکان انجمن پویش است. بچه‌ها بعد از تمام شدن کلاس درس تا آخرین لحظه که می‌توانند  در حیاط انجمن بازی می‌کنند تا  وقتی که به محل کارشان بروند.  

🔺 کودکان نیاز به بازی کردن دارند و کودکان کار از این حق محرومند.

🔸امید است در کمپین مهرِآبان بتوانیم برای کودکان کار فرصت بیشتری برای آموزش با کیفیت و بازی و تفریح‌شان ایجاد کنیم.

🆔@pooyeshngo

2 months, 2 weeks ago

چند روزی از شروع سال تحصیلی در خانه کودک می‌گذرد. مسئول آموزش و مربیان کودکان ، تمام تلاش‌شان را می‌کنند که کودکان بیشتری را در خانه کودک پذیرا شوند.
از این رو در این هفته هم چند کودک جدید به خانه کودک آمدند.

🔻روایتی از این روزها را به قلم یکی از مربیان پویشی بخوانید.

توی اتاقی که مربوط به پرونده‌های حاوی اطلاعات کودکان است نشسته بودم. قصد داشتم پوشه‌ها را مرتب و دسته بندی کنم. در روزهای ثبت‌نام، پر کردن فرم اطلاعات کودکانی که تازه وارد خانه کودک می‌شوند، بر عهده من بود.  روزهای قبل که فرم‌ها را پر کرده بودم خیلی به چشمم نیامده بود. اما امروز که کاغذها را کنار هم گذاشتم، گزینه‌ی علت ترک تحصیل و مدت ترک تحصیل برایم پر رنگ‌تر از قبل شد. تعداد فرم‌هایی که این قسمت عدد نوشته شده بود بیشتر و بیشتر شدند. در همین فکر بودم که مادر و دختری وارد شدند. گفتند با ما تماس گرفتید بیاییم برای ثبت نام. گفتم بله.
اطلاعات اولیه را پرسیدم. دخترک ۹ یا ۱۰ ساله‌ای بود که یک پیراهن گلی گلی کهنه ولی مرتب به تن داشت، لپ‌های گل انداخته‌‌اش از میان روسری سیاهی که بر سر داشت خودنمایی می‌کرد. اما غمگین بود و سرش را بالا نمی‌آورد. از مادرش پرسیدم، شکوفه تا به‌حال به مدرسه‌ای رفته؟
مادر آه بلندی کشید و گفت:《 امسال سومین سالی است که می‌خواهم به مدرسه برود اما نشده که نشده. هیچ مدرسه‌ای ثبت‌نامش نکردند و هر سه سال از مدرسه جاماند. اینجا را هم همسایه‌مان معرفی کرد. تازه به این محل آمده‌ایم‌. دخترم غصه می‌خورد که هر سال از مدرسه جا می‌ماند. امسال هم که به مدرسه مراجعه کردم، گفتند سنش به کلاس اول نمی‌خورد و بزرگ شده.》
فرمش را پر کردم. مسئول آموزش با مهربانی چند نکته در‌باره ساعت آمدن و حضورش به‌ او گفت و او را برد تا لباسی شبیه بقیه دختران خانه‌کودک به او بدهد. وقتی با هم برگشتند، شکوفه انگار واقعا شکفته بود. صورت زیبایش این بار در میان آن مقنعه سفید رنگ می‌درخشید و یک لبخند پر از رضایت بر لبش بود، مادرش تا او را دید گفت چقدر خوشگل شدی! حالا شدی شبیه زهرا دختر همسایه که هر روز به مدرسه می‌رود و تو نگاهش می‌کنی. دخترک ریز خندید.
مداد و دفتری که در دست داشت را محکم‌تر بغل کرد و با راهنمایی مسئول اموزش به سمت کلاس اول رفتند.
برقی که در چشمان دخترک بود از آن برق‌هایی بود که امید بخش بود. با خودم فکر کردم که شاید به یکی از آرزوهایش رسیده باشد.

🆔@pooyeshngo

5 months ago

?رادیو پویش

تصویرم را منتشر نکن

گوینده: حمیده انصاری

منبع: روزنامه شرق
نویسنده: نسترن فرخه
#رادیو_پویش

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 week ago