?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago
(( مجمع بی ارادگان))
✍ع.م
اخیرا فایل صوتی در فضای اینستاگرام مشاهده کردم که بنا به گفته پخش کننده کلیپ، انتشار آن برای اولین بار پس از ۴۶ سال رخ داده و مربوط به زد و خوردهای دوره انقلاب ۵۷ در مشهد است. در این فایل که "احتمالا" صحبت های مرحوم سرتیپ علی اکبر یزدجردی(فرمانده لشگر ۷۷ خراسان و فرماندار نظامی مشهد در دوره انقلاب) را می شنوید وی از لزوم برخورد و جلوگیری از تردد و اقدامات قاطعانه بنا بر ضروریات فرمانداری نظامی و حکومت نظامی به تیمسار ازهاری می گوید و حوادث روزهای قبل از تاسوعا و عاشورای مشهد را شرح میدهد(در کلیپ اشتباها دی ماه نوشته شده). اما نکته مهم در این سخنان وی در جلسه امنیتی با مقام مافوقش، بی ارادگی کامل وی در مقابل سیل حوادث و اعتراضات است که عملا به بیچاره یزدجردی می گوید "هر کاری صلاح میدانی بکن" و او هم که انگار فهمیده است با چنین روسائی نمی تواند اقدامی علیه انقلابیون ترتیب دهد بحث را کش نمی دهد و تمام می کند(به اشتباه در کلیپ به دکتر بختیار رجوع میدهد). همین تکه کوتاه از این جلسه در کنار صدها پازل اینچنینی دیگر از بقیه شهرها خود بیانگر عمق سردرگمی و حتی بی ارادگی یا بسته بودن دست و پا مقامات امنیتی دولت شاهنشاهی( از ازهاری سهل انگار یا خسروداد و اویسی قاطع) در ایام انقلاب در کنار خیانت ورزی امثال مقدم و فردوست ملعون است که همگی هم به اهمال های پی در پی، سردرگمی های عجیب و غریب و بی ارادگی جهت حفظ قدرت خود شاهنشاه مرحوم بر می گشت.
ادامه دارد ...
"خلاصه وضعیت عام کشور و مواضع رسمی دولت سرپرست سوریه در سه هفته اخیر"
✍جان وحشی در X
۱_سیاستهای اقتصاد بازار آزادی و مایل به کاهش حجم دولت از زبان وزرای اقتصاد، بهداشت و نخستوزیر
۲_کاهش قیمتها به سبب برداشتن تعرفه گمرکی و حذف ایستبازرسیهای رشوهگیر
۳_سیاست خارجی مایل به تنشزدایی
۴_حجم نسبتا اندک انتقامجوییهای فردی نسبت به چیزی که مورد انتظار بود، به سبب وجود نهادهای امنیتی قبلا تربیتشده و پر شدن خلا امنیتی تا حد قابل قبول
۵_محافظهکاری و ترجیح بر تعامل و مذاکره در کوتاهمدت با دو منطقه سویداء و شرق سوریه در خصوص قضیه تقاضای عدم تمرکز
۶_نمایش پایبندی به نمادهایی مثل پرچم، استقلال و احترام نسبی به هویتهای غیرسنی مانند مسیحیان و شیعیان
۷_اعطای درجات نظامی رسمی به جهادگرایان خارجی
۸_تلاش برای حدی هر چند فعلا خفیف از اسلامیزه کردن آموزش رسمی
"داستان شام"
✍ علی مصدقی
"قسمت سوم و نهایی"
در ابتدای این نوشتار خواندید که معارضین به ۳ کیلومتری کاخ پرخرج اسدها هم رسیده بودند که سیاست کاخ سفید چراغ سبزی به چشم طمع روس ها داد. اینجا بود که روسیه فهمید بهترین فرصت را به بهانه حفظ نظام بشار برای دسترسی به آب های مدیترانه از طریق بنادر استراتژیک غرب سوریه به دست آورده و باید با تمام قواء و به کمک بازوی خاورمیانه ای خودش یعنی تهران وارد معرکه شود. این دقیقا همانجایی که بود چندسال پیش محمد جواد ظریف اعتراف کرد پوتین برای اجرای نقشه کلی اش فرمانده سابق سپاه قدس را به مسکو دعوت کرد و دقیقا خودش را هم حامی طرح بخش هایی از نظام تهران معرفی کرد که خواهان حفظ اسد برای حفظ جریان انتقال سلاح به حزب الله بودند. نقشه کشیده شد، خون و پول و حتی جنگجو از تهران، پشتیبانی هوایی و اطلاعاتی و کمی زمینی از روس ها و اسدی که ارتش نیمه جان و از هم گسیخته اش به صورت دکوری در خط مقدم بود. البته نظام اسد بعدا نشان داد به کمک متحدینش توان تجمیع چه نیروهای آدمخواری در سازمان بدنامی همچون " شبیحه " دارد. دیوانگانی که از رقم زدن بدترین جنایت ها علیه مردم سوریه ابا نکردند و فقط در یک قلم در کشتار محله التضامن بیش از هشتاد نفر را پس از قتل و انداختن به گودال به آتش کشیدند.
از سوی دیگر هم استخبارات سوریه و برادر دیوانه بشار به اسم ماهر اسد و لشگر بدنام چهار سوریه به سراغ شهرهای معترض رفت و با رقم زدن جنایتی هولناک علیه کودکی همچون "حمزه خطیب" که تنها جرمش یک دیوار نویسی ساده بود و سرکوب خشن محله های اطراف حلب و دمشق همچون العیس روند تحولات را به حالت بازگشت ناپذیری در جامعه ای همچون سوریه با بافتار طائفه ای_قبیله ای سوق داد. اینجا بود که بار دیگر رژیم بعثی سوریه دیوهای خفته یک جامعه عمیقا خاورمیانه ای همچون سوریه را بیدار کرد و ضمن آزاد کردن سران گروهک های تکفیری از زندان ها، به اسم آزادسازی مخالفین سیاسی، و سپس با به حاشیه راندن و مشغول کردن ارتش آزاد پس از سازماندهی مجدد تکفیری ها توسط نیروهای تازه نفس آزاد شده از زندان ها، سازمان های تکفیری مجالی هولناک برای جولان دادن در سرزمین بلاخیز شام یافتند.
حالا دیگر در شمال سوریه هم گروه های چپ گرای کرد مجال یافتند تا اندیشه روژاوای اوجالان را بر سر مردم نگون بخت تحت تسلط شان پیاده کنند و از سوی دیگر تهدید امنیتی جدی و مرگباری را در جنوب ترکیه علیه این کشور ایجاد کرده و گره کور جنگ داخلی سوریه را کورتر کنند.
در این بین خروج دیو داعش به سردمداری بقایای ارتش بعثی عراق و در راسشان افسر مخوف تکفیری ارتش صدام به اسم حاجی البکر ورق شومی در تاریخ سوریه و عراق رقم زد که تمام آرمان های اولیه انقلابیون سوریه را هم به حاشیه برد.
تضعیف حزب الله در جنگ اخیر، نبود منابع مالی و انگیزه در تهران بر خلاف بار قبل که خزانه سرشار از صدها میلیارد دلار پول بود، خرد شدن اقتصاد نیمه جان رژیم اسد و از همه مهم تر درگیری روس ها در اوکراین به معارضین به رهبری احمد الشرع و هتش(هیئت التحریر الشام) این فرصت را داد که آخرین شانس خودشان را اینبار با کمک دشمنان دشمنانشان چون اوکراینی ها امتحان کنند و در کمال ناباوری فقط در عرض کمتر از ۳ هفته یک جنگ طولانی مدت را با پیروزی به انتها برسانند.
اینکه در ادامه چه سناریویی برای سوریه پیش خواهد آمد قابل پیش بینی نیست و در نبود حس مسئولیت پذیری در فرانسوی هایی که با ایجاد کشورهای جعلی چون سوریه و لبنان در منطقه ما، عملا مردمان این جغرافیا های ساختگی را در بحران های مختلف رها کردند، امیدوارم سوریه به صورت دوفاکتو به مستعمره ترکیه همین اردوغان اخوانی تبدیل شود. همانگونه که در تمام چهار سال قبل ادلب عملا از لحاظ فرهنگی، امنیتی و حتی نظامی تحت پوشش ترکیه بود و صد البته ناگفته نماند مدل مطلوب اخوان المسلمین در سراسر جهان اسلام برای حکمرانی هم دولت ترکیه است که به تعبیر کارشناسی می توانند " هم خدا را داشته باشند و هم خرما را".
باشد که مردم سوریه به زندگی که لیاقت هر انسانی است در کشور زیبای شان، در کشور نفت و زیتون، رقص و شراب و شاورما برسند.
پاینده ایران
"داستان شام"
✍علی مصدقی
"قسمت دوم"
اینجا بود که حکومت فرقه ای اسدها برای اولین بار دست به اولین کشتار جنون آمیز خودش زد تا سه سال پس از ترک قدرت مسالمت آمیز شاهنشاه فقید ایران به مردمان خاورمیانه و مخصوصا بادیه نشینان شام نشان دهد در چه منطقه ای زندگی می کنند. او ۱۰۰ هزار نفر را به خاک و خون کشید، میلیون ها نفر را آواره کرد و حماء را با آتش انبوه توپخانه و بمباران هوایی با خاک یکسان کرد. از قضاء در این بین بد نیست خاطره جالب یکی از مسئولین سابق جمهوری اسلامی که آن زمان در راس یک هیئت دیپلماتیک در دمشق به سر می برد را برایتان شرح دهم. خود گوینده قسم میخورد وقتی در هتلش شب هنگام متوجه شده برای چه هواپیماهای جنگی قطاری از بالای سرش رژه میرفتند و به طرف حماء پرواز می کردند در دلش به حال شاه دعا می کرده که نخواست همچین بلاهایی بر سر مردم ایران بیاورد. "مجزره حماء" رفت تا به کینه ای عمیق در دل مردم سوریه و مخصوصا حماء از فرقه علوی که رژیم اسد به آنها متکی بود و شخص او بشود. حالا که اسدها از یک خطر مهم از بیخ گوششان جان سالم به در برده بودند باید به فکر ادامه سیطره شان می بودند. حافظ اسد در این سالها صدالبته از رقابت و دشمنی با بعثی های عراق و شخص صدام و تلاش جهت سرنگون کردن او دست نکشید. آن رویاهای امثال میشل عفلق در جهت تشکیل کشور متحده عربی به خاکستر تبدیل شده بود و حالا حتی دو حزب مهم بعثی جهان عرب هم به خون یکدیگر تشنه بودند و میانجیگری های وی هم تاثیری در این میان نداشت. از یک سو یک رژیم بعثی در حماء آن جنایت را رقم زد و در سوی دیگر مرز هم بعثی های عراق ضمن رقم زدن جنایت های جنون آمیزی چون انتفاضه شعبانیه در جنوب عراق یا کشتار اکراد در انفال دیگر به همگان نشان داده بودند که انتهای مسیر ناسیونالیسم فاشیستی عرب چه خواهد بود. حافظ اسد در این بین رفته رفته برای خودش جانشینی هم تربیت کرد. این جانشین به بریتانیا رفت تا چشم پزشک شود، آنجا با دختری آشنا شد، ازدواج کرد و به سوریه برگشت تا در مکتب پدر مار بخورد و رفته رفته افعی همچون او شود. او در بین الیگارشی حاکم به دلیل ضعف شخصیت، حامیانی نسبت به برادر محبوبش (باسل) که پسر ارشد حافظ و اصلی ترین گزینه جانشینی او بود نیز داشت. آنهایی که میخواستند در دمشق منابع و قدرت خود را در نبود حافظ حفظ کنند میدانستند با وجود شخصیتی چون باسل نمی توانند اینکار را به سادگی انجام دهند و نهایتا وی در یک سانحه مشکوک رانندگی کشته شد.
حالا دیگر راه برای پسر نازدانه خانواده باز شده بود، او بلافاصله پس از مرگ پدر بر تخت نشست. صدالبته بشار به همگان و بیشتر از همه به غربی های احمق نشان داد که نه تحصیل در بریتانیا و نه یک لایف استایل غربی نمی تواند از یک ستمگرزاده خاورمیانه ای با ارتشی کاملا شرقی و متکی به سیستم های روسی، یک دموکرات بار بیاورد. بشار اسد حالا در نبود پدر و خطرات همیشگی رژیم بعثی همچون هوس کودتای نظامیان یا شورش مجدد اخوان المسلمین مجبور بود بیشتر و اول به خانواده پرشمار و سیری ناپذیرش متکی شود و دوم به متحد پدرش، یعنی نظام جمهوری اسلامی در ایران.
بشار خانواده ای پرشمار داشت با انبوهی پسرعمو و پسر دایی و وابستگان آنها، اما اگر از من شخصا بپرسند نماد فساد و حامی پروری خودمانی رژیم او چه بود من پسردایی جنجالی بشار یعنی "رامی مخلوف" را به شما معرفی میکنم. مولتی میلیاردر سوری که به نمایندگی از بشار بر همه بخش های اقتصاد سوریه دست انداخته بود و به قول دوستی سوری معروف بود "که اگر بخواهی در دمشق دکان هم بزنی، باید اول سیبیل رامی را چرب کنی". در کنار فساد اقتصادی افسار گسیخته، سرکوب جنون آمیز مخالفان از اندیشه های و طوایف مختلف هم ادامه داشت. در سوریه با بی شمار زندان هایش که مخوف ترینشان سلاخ خانه هولناک صیدنایا بود زندانیانی با احکام طویل المدت حضور داشتند که برای دهه ها رنگ جهان خارج را هم ندیده بودند.
با شروع موج بهار عربی بالاخره داستان به سوریه هم رسید. اینجا اسد در دو راهی رفتن یا ماندن قرار گفت. طرح های زیادی از طرف دولت های مختلف به او شد. از طرح دولت فرانسه برای پناهندگی به او با حقوق ماهانه صدهزار دلار و تضمین جانی به وی و خانواده اش و انتقال قدرت به بخشی از الیگارشی وابسته به نظام، تا طرح های دیگری که به او ارسال می شد. از قضاء در تهران هم بخش هایی از نظام خودشان را آماده گفتگو با مخالفین بشار که آن زمان در راسشان ارتش آزاد بود کرده بودند و حتی ولایتی گفتگویی با رهبر معارضه سوریه(معاذ الخطیب) رقم زده بود.
"داستان شام"
✍ علی مصدقی
"قسمت اول"
جنگ داخلی سوریه که شروع شد من دوم یا سوم راهنمایی بودم و اخبار تحولات را از فیسبوک دنبال می کردم. از این جهت فکر کنم شاید جزو آخرین نسلی در ایران هستم که فیسبوک منبع خبری و تحلیلی اش بود. آن زمان هیچکدام فکر نمی کردیم جنگ سوریه به دریایی از خون و جنون و جنایت تبدیل شود. معارضین به ۳ کیلومتری کاخ بشار رسیده بودند و میرفت که آخرین رژیم بعثی_ناصری خاورمیانه به فاضلاب تاریخ انداخته شود. اما همه چیز به یکباره برگشت و از آنجا که ما در خاورمیانه ای به سر میبریم که سرنوشت میلیون ها ساکنش مستقیما به یک نفر به اسم رئیس جمهور درجایی به اسم کاخ سفید بر می گردد، بشار اسد با چراغ سبز ساکن آن زمان کاخ سفید که نمیخواست به هیچ عنوان شعارهای ضدجنگ زمان انتخاباتش را زیر پا بگذارد و دوباره آمریکا را درگیر جنگ های خاورمیانه کند، با کمک های بی حساب و کتاب متحدینش در تهران و مسکو، خانه به خانه، کوچه به کوچه، خیابان به خیابان و شهر به شهر پیش رفت و در این مسیر هر جنایتی هولناکی که به دستش رسید را رقم زد. از پرتاب بدون هشدار صدها بمب بشکه ای بر سر مناطق غیرنظامی چون حلب و ریف دمشق تحت تسلط معارضین تا گلوله باران شدید شهرها و شهرکها و از همه هولناک تر استفاده جنون آمیز از گاز مرگبار سارین در مناطق مختلف سوریه، بلکه بتواند معارضین را به عقب رانده و مردم تحت تسلط شان را به این شیوه مجازات کند تا همگان بفهمند بهای خیانت به اسدها و رژیم فاشیستی_فرقه ای شان چقدر می تواند دردناک باشد. او جنایتی را رقم زد که قذافی هم با تمام وجود عاشق رقم زدنش بود اما سرهنگ خوش شانسی دکتر را نداشت که دنیای غرب رویش را آنطرف کرده و مواضعش را بمباران نکند. قذافی با وجود بمباران جنون آمیز مردم معترض لیبی با میگ های ۲۹ عهد شوروی و بمب های چندتنی لود شده روی شان، با پایمردی معارضین و سازماندهی سریع آنها در کمتر از یکسال سرانجام به شکل خفت باری از سوراخ فاضلاب بیرون کشیده شد و با جنازه اش چنان کردند که انگار هیچ وقت چنین حیوان پست و متجاوزی در تاریخ لیبی نبوده است.
بیاییم کمی به عقب تر برگردیم. در بررسی تاریخ خاورمیانه همیشه مورخین و کارشناسان از یک عنصر در این منطقه بیشتر از اسلام سیاسی، ولو از جنس داعش یا اخوان المسلمین، متنفرند. آن عنصر چیزی نیست جز میراث شوم پدر بعثی_ناصریسم خاورمیانه(میشل عفلق) و حلقه روشنفکری اطراف او که از ناسیونال_سوسیالیسم تهاجمی آلمان نازی برگرفتند. عفلق به سرعت بذر اندیشه هایش به زمین نشست و اولین کشوری را که به خاکستر تبدیل کرد پادشاهی مصر بود که تا زمان کودتای حلقه ناصر در شاخص های دموکراتیک و رفاهی کشوری مثل کویت امروز در زمان خودش بود. ناصر پس از برانداختن نظام پادشاهی و ایجاد اولین جمهوری فاشیستی عربی، به سرعت حول مفاهیم غرب_ایران ستیزانه اندیشه های روشنفکران ناسیونالیست عرب با سردمداری آرمان فلسطین چند جنگ بیهوده و سراسر شکست با اسرائیل را به مصر تحمیل کرد و در دیگر کشورهای منطقه هم آتش جنون ناسیونالیسم کور و فاشیستی عرب را شعله ور نمود. از قضاء سرهنگ قذافی هم هرگاه از خاطراتش یاد می کرد علت اصلی رقم زدن کودتایش علیه پادشاه فقید لیبی را "حرارت سخنان ناصر" معرفی می نمود. این البته موجی نبود که به سادگی بخوابد و به سرعت برق و باد با امین الحافظ به سوریه و با عبدالکریم قاسم به عراق هاشمی کشیده شد و بعدها میرفت که به اردن هاشمی و مراکش هم برسد که اولی با رقم زدن سپتامبر سیاه و دومی با هوشیاری پادشاه وقت مراکش قسر در رفتند.
اما مورد سوریه که اینجا محل بحث ماست داستان پرغصه خودش را دارد. امین الحافظ چند وقت بعد جای خودش را به افسری در ارتش سوریه داد که تا چند وقت پیش یک افسر اطلاعاتی ارتش عربی سوریه بود. او کسی نبود جز حافظ اسد و بنیانگذار حکومت خانوادگی اسدها در کشور سوریه که بالاخره با کودتاهای پی در پی موفق شد قدرت را کامل در دمشق قبضه کند. او ذره ذره با دادن ماهیتی سکولار و ضد اسلامی به رژیمش دیوی را در جامعه سوریه قلقلک داد و به عنصری هویت بخش تبدیل کرد که اولین موجش متاثر از انقلاب اسلامی در ایران در ۱۹۸۱ در شهر حماء با عنوان "انقلاب اسلامی سوریه" بیدار شد.
?ادامه در قسمت دوم
سقوط رژیم اسد در پی جنگ دو ماهه لبنان، چیزی فراتر از یک زلزله استراتژیک در منطقه خواهد بود. نه سال پیش نوشتم بقای رژیم اسد بدترین و ترسناکترین پیام سیاسی ممکن را دارد: یک حکومت در معرض سرنگونی در نتیجه شورش اکثریت مردم، میتواند با توسل به بالاترین سطح قابل تصور از خشونت و توحش و قتل عام صدها هزار نفر از شهروندان سرپا باقی بماند، بدون اینکه کوچکترین امتیازی داده یا تغییری ایجاد کند. این پیام شوم تاثیرات منفی بسیاری در منطقه داشت اما امروز خوشبختانه این موج معکوس خواهد شد. از سوی دیگر بقای حکومت اسد به معنای ادامه حیات تنها بازمانده از الگویی شوم و منحوس یعنی ناسیونالیسم غربستیز و فاشیستی عرب بود. آخرین بازمانده از جنبش خون آشام ضد استعماری و ضد امپریالیستی جهان عرب که با عبدالناصر و میشل عفلق آغاز شد و با عبدالکریم قاسم، برادران عارف، امین حافظ، صدام حسین، حافظ اسد، قذافی، یاسر عرفات و ابونضال ادامه یافت. میراث این جنبش به جز دریای خون و شکنجه، تباهی اقتصادی و ترور و تجاوزگری در خارج از مرزها، چیزی نبود. امروز افرادی از زندانهای سوریه آزاد میشوند که به سبب یک اعتراض ساده پنجاه سال در بدترین شرایط زندانی بودهاند و یا به سبب بی توجهی به ایست بازرسی چهل سال زندانی شدهاند. حکومت اسد از جنس حکومت صدام بود که در آن پلیسهای راهنمایی و رانندگی اسلحه و مجوز دستگیری داشتند و برخی افراد به سبب جرائم راهنمایی و رانندگی، هیچگاه از سیاهچالها زنده بیرون نیامدند و نیز از تبار دولت قذافی بود که در آن میشد هزار نفر از افراد قبیلهای را به سبب مخالفت با ازدواج دختر قبیله با رهبر زنده به گور کرد. اسد، صدام و قذافی خویشاوند سیاسی ابونضال رهبر منشعب از ساف بودند که مخالفانش را با دست خود قطعه قطعه میکرد و در زیر میز کار و باغچه خانه شخصیاش دفن مینمود. بله این چهره واقعی ناسیونالیسم چپگرا و ضد استعماری عربی بود. جنبش ضد استعماری/ضد امپریالیستی جهان عرب همان بود که بمباران غیر نظامیان با سلاح شیمیایی را توسط عبدالناصر در یمن بنیان گذاشت و بعدا بدست حافظ اسد، بشار و صدام حسین در برابر شهروندان خودشان در ابعاد مافوق تصوری تکرار کرد. این جنبش همان بود که نمایندهاش قذافی تظاهرات انبوه مردم غیر مسلح را با بمبهای سنگین میگهای ساخت شوروی سلاخی کرد. این نوع اتفاقات، جای دیگری از جهان رخ ندادهاند.
"روزهای توبه"
✍علی مصدقی
تهران دیشب برای اولین بار پس از سال ۶۷ مورد هجوم رسمی دولتی دیگر قرار گرفت. دیگر میتوان با قطعیت گفت ملت ایران در ابتدای مسیری دهشتناک قرار گرفته که انفجارهای دیشب فقط شمه ای از این مسیر بود. آن هایی که کمابیش با مفهوم "جنگ پیش از جنگ" آشنا هستند می دانند منظور نگارنده چیست یا اگر هم آشنایی ندارید تحولات لبنان در یکسال اخیر و عملیات های هوایی متعدد ارتش اسرائیل علیه تیم های آفندی_پدافندی حزب الله قبل از شروع جنگ تمام عیار در جنوب و ضاحیه را با خود مرور کنید. این راه علیه یک دولت مستقر در خاورمیانه بار قبل علیه صدام و با شروع عملیات "روباه صحرا" و انهدام سایت های پدافندی ارتش بعثی شروع شد و این بار علیه حکام تهران آغاز شده و از نگر من با پایان یافتن سیطره تیم امنیتی بایدن در حکومت آمریکا به عنوان چتر امنیتی قوی نظام تهران در این مدت و جایگزینی آنها با تیم ترامپ که اینبار خیلی های شان کینه های شخصی هم از ج.ا به خاطر تلاش ها برای ترورشان دارند، حرکت سریع به طرف روزهای ترسناک تر اصلا دور از ذهن نیست و در این میان مسئله از کنترل خارج شده اتمی هم همچون کاتالیزوری قوی دو طرف را به طرف برخوردی شدید خواهد کشاند کما اینکه بحران اشغال کویت یا انفجار بمب در آلمان غربی هرکدام با شدت هایی متفاوت رژیم های صدام و قذافی را به رویارویی نظامی با غرب کشاند و سرانجام هر دو هم شد آنچه دیدیم. خلاصه اینکه دیشب پرده بکارتی برداشته شد که دیگر ترمیم پذیر نیست و انتهایش هم بدبختانه معلوم نیست.
((منفعت_هویت_منزلت)) ✍ علی مصدقی _قسمت اول برای خیلی ها که ذیل حکومت های دیکتاتوری زیسته اند این سوال وجود دارد که چرا واقعا عده ای در جامعه آن ها به خودشان اجازه می دادند/می دهند تا از یک سیستم فاسد، ناکارآمد و حتی جنایتکار دفاع کنند. چه عامل اخلاقی، مالی،…
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago