𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
⭕️قطع ارتباط
فرهنگ سازمانی چه نقشی در آهنگ کار و زندگی دارد؟
✍️الهام حمیدی / نویسنده نشریه
🔺در دسامبر سال 2015 ماتسوری تاکاهاشی، کارمند یکی از بزرگترین شرکتهای تبلیغاتی ژاپن، خود را از خوابگاه شرکت به پایین پرت کرد و کشته شد. او در آخرین پستهای خود در صفحات مجازیاش از خستگی بیش از حد، بیخوابی و کار زیاد شکایت کرده بود. پژوهشها نشان داد که او یک ماه قبل از خودکشی بیش از 100 ساعت اضافهکاری داشته و همین کار زیاد او را به مرز فروپاشی روحی و جسمی کشانده است.
🔺داستان ژاپنیهای مسئولیتپذیر را بسیار شنیدهایم و همچنین اروپاییهایی که زندگی شخصی به اندازه پیشرفتهای شغلی برایشان مهم است. تنوع فرهنگ کاری و سازمانی در مقایسه همین دو روایت قابل مشاهده است. در یک سوی دنیا یک نفر به دلیل خستگی ناشی از کار زیاد خودکشی میکند و در سوی دیگر کارفرمایان کارمندانشان را به مرخصی اجباری میفرستند تا آنها بتوانند برای سلامت جسمی و روحیشان هم که شده زمانی را دور از تنشهای شغلی بگذرانند.
🔺در کشورهای آسیایی همیشه کار بخش بزرگی از زندگی بوده و گذراندن ساعتهای طولانی در محل کار به عرف جامعه و رفتاری عادی تبدیل شده است. در آمریکا هم شرایط بهتر از این نیست؛ فرهنگ کاری بهگونهای است که کارمندان حتی در زمان غیرکاری باید در دسترس باشند، ولی در کشورهای اروپایی مرز مشخصی میان کار و زندگی شخصی وجود دارد.
🔺در کل به رفتارها، ارزشها، انتظارات و شیوههای خاص مدیریت «فرهنگ سازمانی» گفته میشود که احترام برای زندگی شخصی کارمندان یکی از اصول نانوشته آن است.
📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.
چشم انتظار ثبات اقتصادی
✅ حسین عباسی در مقالهای به این پرسش پاسخ داده است که آیا اقتصاد ایران در کوتاهمدت میتواند به ثبات برسد؟
چکیده مقاله:
🔹نااطمینانی، به معنای نامشخص بودن یک متغیر اقتصادی در آینده، عنصری غیرقابل اجتناب در فعالیتهای اقتصادی است.
🔹بسته به متغیر مورد بحث و نیز بسته به عوامل ایجادکننده نااطمینانی، برخی از انواع نااطمینانیها باعث ایجاد رقابت مولد شده و افراد کارآفرین را برتری میدهد، و برخی از نااطمینانیها مانع از فعالیت مولد میشود.
🔹برای تفکیک این دو، گاهی کلمه ریسک برای نااطمینانی نوع اول استفاده میشود که به معنای نااطمینانی سیستماتیک و قابل محاسبه است. در مقابل، برای مورد دوم همان کلمه نااطمینانی به کار میرود که شاخصه برجسته آن غیرسیستماتیک بودن و در نتیجه غیرقابل محاسبه بودن نااطمینانی است.
🔹فعالیت اقتصادی مولد به معنای آزمودن عرصههای جدید است. کارآفرینان بازارهای جدید را میآزمایند و با آگاهی از اینکه اطلاع کامل از شرایط آینده ندارند، تصمیم به ورود به بازارهای ناشناخته میگیرند.
🔹در این فرآیند، از ابزارهای علمی و دادههای موجود برای به دست آوردن تصویری از اتفاقات پیشرو استفاده میکنند. به عبارت دیگر، توزیع احتمالی پدیدههای پیشرو را تخمین میزنند. میزان دقت این تخمین به دادههای موجود، دانش افراد و نیز ساختار پدیدههای مورد بحث بستگی دارد.
🔹بازار ارز خارجی را در نظر بگیرید. نرخ برابری ارزها در اقتصادهای مبتنی بر بازار به میزان قدرت اقتصادی کشورها، رشد و رکود اقتصادها، قیمت کالاها و مواد اولیه مهم، و تغییرات بازارها بستگی دارد.
🔹کارآفرینان میتوانند برآوردی احتمالی از این متغیرها داشته باشند و بر مبنای آنها نرخ ارزی را برای آینده در نظر بگیرند و سرمایهگذاری، تولید، و فعالیت خود را بر مبنای آن تنظیم کنند. افرادی که این کار را بهتر و دقیقتر انجام دهند برندهاند.
این ریسک قابل محاسبه علاوه بر اینکه امکان فعالیت تولید را فراهم میکند، انواع بازارهای جدید را هم برای ارزیابی ریسک و پوشش آن بهوجود میآورد.
🔹شرکتهایی که نمیخواهند با ریسک سروکار داشته باشند، میتوانند با مراجعه به بازارهایی مانند بیمه، بازارهای آتی و بازارهایی که کالا و انرژی را با قیمت مشخص در آینده تحویل میدهند، ریسک را به دیگران منتقل کنند و هزینه آن را بپردازند.
🔹وظایف دولتها در برابر این دو نوع نااطمینانی متفاوت است. ریسکهای اقتصادی جزئی از طبیعت اقتصاد هستند. منشأ آنها افتوخیز بازارهاست که ماحصل فعالیتهای اقتصادی میلیونها فرد و شرکت است. اطلاعاتی که دولتها منتشر میکنند، و معقول و منطقی بودن سیاستهای اقتصادی باعث افزایش قدرت پیشبینی میشود و هزینههای ریسک را کاهش میدهد.
🔹وظایف دولتها در مورد نااطمینانی نوع دوم روشن است. باید آنها را از میان بردارد. دولتهای توسعهخواه سعی میکنند اختلافات داخلی و بینالمللی را کاهش دهند. در صورت بروز وقایع نامنتظره طبیعی مانند سیل و زلزله و امثال آنها، دولتها وارد عمل میشوند و دست به جبران خسارت میزنند.
🔹نوع دیگری از نااطمینانیهای غیرقابل محاسبه وجود دارد که برای اقتصاد ایران اهمیت وافر دارد، و آن نااطمینانیهایی است که منشأ آن رفتار دولت است.
🔹اگر بخواهیم کمی فراتر از اقتصاد را هم در نظر بگیریم میتوانیم در مورد ساختار حکمرانی به عنوان یک منبع ایجاد نااطمینانی غیرقابل محاسبه هم صحبت کنیم. حکمرانی مبتنی بر قانون، سه ویژگی مشخص دارد: شفاف است، غیرشخصی است و قابل بازخواست است.
🔹در چنین حکومتی، بسیاری از سیاستهای دولت قابل پیشبینی است. بسیاری از سیاستها هم اگر قابل پیشبینی نباشند، محصول فرآیندی شفاف هستند که توزیع احتمالی آنها را قابل تخمین میکند. به عبارت دیگر، در حکومت مبتنی بر قانون، بسیاری از نااطمینانیهای موجود از نوع ریسکهای قابل محاسبه است.
🔹مدت درازی است که عرصه اقتصاد ایران، عرصه ناشناختههاست، هم برای فعالان داخلی و بیش از آن برای سرمایهگذاران و شرکای خارجی.
🔹دولت فعلی، حداقل در سطح گفتار، مایل به رشد اقتصاد بر مبنای فعالیتهای مولد است. افراد منتسب به دولت به زبان نمیآورند که میتوانند با نقض تمام قواعد اقتصادی، انقلابی در اقتصاد ایجاد کنند، و تنها شرط آن سپردن کارها به «اشخاص» مناسب است.
🔹دولت باید رفتارهایش را در چهارچوب قوانین غیرشخصی، شفاف، قابل پیشبینی و قابل بازخواست، محدود کند، تا نااطمینانیهای غیرقابل محاسبه به ریسکهای قابل محاسبه تبدیل شود. باقی کار را به کارآفرینان بسپارد.
منبع: تجارت فردا، شماره ۵۶۷
*✅ *کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد*👇***@den_ir
حکایت محمود و حسن و مازیار
روایت اول: محمود آقا
پس از مدتها انتظار، نوبت وام محمود آقا میرسد و پس از کلی دوندگی موفق میشود ۲۰۰ میلیون تومان وام بگیرد.
پیش خودش میگوید حالا که نزدیک عید است، خوب است ماشینم را بفروشم و مدل بالاتری تهیه کنم. با همین نیت به بازار میرود و ماشین خود را میفروشد.
آن روز میگذرد و موفق نمیشود ماشین باب میل خود را پیدا کند. فردای آن روز در کرمان برف میبارد و چند روزی بازار تعطیل میشود. به محض باز شدن مجدد بازار، آقا محمود که تازه ماشیناش را فروخته، با ۲۰۰ میلیون تومان وامی که دریافت کرده، برای خرید ماشین مدل بالاتر به بازار خودرو میرود. نیم ساعتی در بازار گشت میزند و تازه متوجه میشود که چه خطای بزرگی مرتکب شده است. با وجودی که فقط یک هفته از دریافت وام و فروش خودرو گذشته، او نه تنها قادر به خرید مدل بالاتر نیست که حتی نمیتواند ماشین قبلی خودش را بخرد. در نتیجه به خرید یک مدل پایینتر با کارکرد خیلی بیشتر از ماشین خود راضی میشود و به خانه باز میگردد. از این به بعد محمود آقا را با ماشینی میبینیم که یک مدل پایینتر از ماشین خودش را میراند، در حالی که اقساط وام ۲۰۰ میلیون تومانی را هم باید پرداخت کند.
روایت دوم: حسن آقا
حسن آقا برای اینکه به برادرش در خرید خانه کمک کند، ۱۰ قطعه سکه بهار آزادی را در سال ۱۴۰۰ میفروشد و مقداری پول نقد هم روی آن میگذارد و در مجموع مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان به برادرش قرض میدهد.
این مبلغ اواخر سال ۱۴۰۲ به حسن آقا بر میگردد اما خانواده حسن آقا با یک محاسبه ساده متوجه میشوند که این قرض دادن، دست کم ۲۲۵ میلیون تومان زیان روی دستشان گذاشته است. حسن آقا در سال ۱۴۰۰ میتوانست با پولی که به برادرش قرض داد، ۱۳ قطعه سکه بخرد اما با همان پول در حال حاضر فقط میتواند ۵ قطعه سکه بخرد و پسانداز کند. شماتت خانوادهاش طبیعی است چون رنج اضافه کاری پدر خانواده را آنها تحمل کردهاند اما منفعت به جیب خانواده برادرش ریخته شده است.
روایت سوم: آقا مازیار
مازیار برای راهاندازی یک فروشگاه لباس از برادر خانمش ۵۰۰ میلیون تومان قرض میگیرد. قرار بوده شش ماه بعد این مبلغ را بازگرداند اما این اتفاق نمیافتد. یک سال میگذرد اما مازیار قرض خود را پس نمیدهد. دو سال میگذرد و صدای همه اعضای خانواده در میآید و در نهایت مازیار با قلدری اعلام میکند که این پول حق اوست و تحت هیچ عنوانی آن را پس نمیدهد. این اظهارات از سوی خانواده، ناسپاسی و بدعهدی تلقی میشود و برای حل مسأله، در آخرین روزهای سال ۱۴۰۲ همه حاضر میشوند مبلغی روی هم بگذارند تا قرض پسر بد حساب خانواده پرداخت شود. مازیار با این کار، رابطه خود و خانوادهاش را به هم میزند و در سال جدید باید به تنهایی به جنگ مشکلات برود.
نتیجهگیری:هر سه ماجرایی که تعریف کردم، واقعی هستند. محمود و حسن و مازیار، ذاتا آدمهای بدی نیستند اما وضعیتی که بر اقتصاد کشور حاکم شده، آنها را در شرایط بدی قرار داده است.
محمود در تله بیثباتی اقتصاد کلان و تورم روز افزون گرفتار شده، حسن از اینکه در شرایط تورمی به برادرش وام قرضالحسنه داده پشیمان است و مازیار که احساس کرده از اطرافیانش عقب مانده، حق خود میداند که همین ۵۰۰ میلیون تومان را بردارد و قید خانواده نابرابر خود را بزند.
اما ریشه این مشکلات در چیست؟
به گمانم این اتفاقات که باعث میشود فکر کنیم اخلاق در جامعه رنگ باخته، ریشه در تورم روز افزون دارد.
تصمیمگیران سیاسی کشور متوجه نیستند که این بیثباتیها در حال تخریب پایههای جامعه هستند. صدها پیامبر و امام و حکیم و شاعر در طول قرنها تلاش کردند تا پایههای اخلاق در جامعه محکم شود اما موجهای تورمی همه این دستاوردها را بر باد داده است.
اقتصاددانان میگویند هرچه بیثباتی اقتصاد کلان شدیدتر باشد و برای زمان بیشتری تداوم داشته باشد، به دلیل متضرر کردن مکرر افراد، اثر آن در تخریب اخلاق شدیدتر و پیامدهای زیانبار اقتصادی و اجتماعی آن نیز بیشتر است.
نسلی که بیش از ۵۰ سال تورم را تحمل کرده و تجربههای ناخوشایند را از سر گذارنده، چطور میتواند اخلاق را به نسلهای پس از خود بیاموزد؟
☑️محسن جلال پور
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago