راه روانکاوی

Description
روانکاوی کلاسیک

سارا جنتی
@Sara_jnti
Advertising
We recommend to visit

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 hours ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 4 weeks ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 2 weeks, 3 days ago

1 month ago

فروید معنای زندگی را به پرسش گرفت نه اینکه بگوید زندگی معنایی ندارد بلکه بگوید زندگی تنها یک معنا دارد که در آن میل متضمن مرگ است. «لكان »

برای لکان سرنوشت میل در انسان به نحوی رهایی ناپذیر با تجربه های عمیق او از ترس گره خورده است. میل و مرگ به شکل تنگاتنگی در هم تنیده هستند .
اختگی جایی است که سوژ میتواند از پیوند خودشیفته وار با میل بیرون بیاید.
و روانکاوی فرصتی است تا آنالیزان اختگی خود را ببیند و آن را تجربه کند.

1 month ago

اصطلاح «روانکاوی پذیرنده» مشخص می‌کند که این بیمار است که شروع به پرسشگری در مورد سیمپتوم خود می‌کند و‌کار را به عهده می‌گیرد و بخش عمده ای از آن را انجام می‌‌دهد.
این وضعیت با اصطلاح «روانکاوی شونده» در تضاد است. اصطلاح اخیر شکل منفعلی دارد و حاکی از آن است که بیمار موضع چندان فعالی در فرآیند روانکاوی ندارد.

از منظر لکان، روانکاو ، روانکاوی پذیرنده را روانکاوی نمی‌کند. این خود روانکاوی پذیرنده است که روانکاوی می کند.

1 month, 4 weeks ago
1 month, 4 weeks ago

#پول_در_روانکاوی_۲

پول در یک سطح وسیله ای برای تأمین نیازهای ضروری است اما پول فقط این نیست.

پول در سطحی دیگر گاهی #قدرت است. وسیله ای که با آن می‌توانیم میل خود را حاکم کنیم. زور بگوییم. در رقابت ها پیشی بگیریم…
و گاهی #عشق و محبت است. وسیله ای که با بخشیدنش ( مثلا خرید هدیه) می توان محبت را نشان داد و یا با گرفتنش می توان فهمید دوست داشتنی هستیم.

پول معمولا در تداوم فانتزی ها هم نقش بازی می کند.
#فانتزی کمک کردن، مادر بودن، در حاشیه بودن، دوم بودن، دیده نشدن و… .
فرد به وسیله ی پول، خودش و دیگران را در این جایگاه‌ها قرار می دهد.

مفاهیم استعاره ای پول در جلسات روانکاوی نیز حضور دارند.
چرا معمولا آنالیزان از درخواست روانکاوش برای پرداخت هزینه ی جلسه ی فراموش شده یا کنسل شده بر می‌آشوبد؟
چرا علی رغم توافق اولیه ، آنالیزان از روانکاو می خواهد این دفعه استثنا قلمداد شود؟

شاید آنالیزان می خواهد روانکاو به او ثابت کند دوستش دارد و بدون پرداخت پول هم حاضر است برایش وقت بگذارد ( گویی مادری برای کودکش).

یا ممکن است از نیازمندی روانکاو به پول خشمگین شود (روانکاو به مثابه ی مادری بدون فقدان درک می شود).

یا از یادآوری قانون آزرده شده است و آن را تحمیل میل روانکاو می داند و به مبارزه با آن بر می خیزد (مثل تلاش کودک برای نگه داشتن مدفوع در مخالفت با میل مادر)

و یا چندین احتمال دیگر که هر کدام در بستر تحلیل فردی هویدا خواهد شد.

در مجوع پرداخت هزینه های جلسات روانکاوی می تواند تجربه ی #اختگی باشد. تجربه ی #فقدان.
همچنین تجربه ی از دست دادن برای به دست آوردن.
تجربه ای دردناک اما ضروری که لازم است روانکاو با فرصت دادن به آنالیزان به او برای تحلیل و دیدنش کمک کند.

پی‌نوشت: هر آنالیزان تحلیل منحصر به فرد خودش را می طلبد و دلیل و قانون کلی ای وجود ندارد.
موارد فوق از باب مثال ذکر شدند.

✍️سارا جنتی

2 months ago

#پول_در_روانکاوی_۱

روانکاوی شدن را می خواهم اما نمی خواهم!

شاید بیراه نباشد اگر بگوییم یکی از اصلی ترین و بزرگترین دغدغه‌های افرادی که به روانکاو مراجعه می کنند #پول است.
موضوع پول در ارتباط با روانکاوی، اولین بار در زمانِ تصمیم برای شروع جلسات و بر سر توان برای پرداخت آن مطرح می شود. با بیان جملاتی از این دست: «دوست دارم جلسات را شروع کنم اما هزینه اش زیاد است…».

بدون شک ممکن نیست شرایط ناگوار اقتصادی را نادیده گرفت.
با این وجود پول یکی از اصلی ترین #مقاومت ‌های افراد برای شروع جلسات است.
مهم ترین دلیل‌ِ این مقاومت، دشواری خود جلسات تحلیل است.
پذیرش نظم و تعهد به جلسات آسان نیست. اینکه بپذیری قرار است ماه ها و حتی سالها بر سر نظم مشخصی از خودت بگویی و با خودت چشم در چشم شوی آسان نیست.
دشوار است بروی بنشینی روبه روی کسی که نمی شناسی‌اش و بگویی چیزهایی هست در مورد خودم که نمی دانم! ( موضوعی که عمدتا وسواسی ها تا ماه ها و سالها از پذیرشش سر باز می زنند).
علاوه بر آن دیدن تناقضات ، نفرت ها و عشق های نهان، اشتیاق بالایی می طلبد.
و دقیقا موضوع همین اشتیاق است. اینکه کدام اشتیاق پیروز می شود؟

موضوعی که فرد را برمی‌انگیزاند تا جلسات تحلیلش را شروع کند هرچه که باشد احتمالا بخشی از #ژوئیسانس اوست.
چیزی که او به هیچ روی مایل به برهم خوردنش نیست.
گرچه اظهار خودآگاهانه‌ی فرد معمولا به این صورت است که «واقعا از این وضع خسته شده ام» اما در عمل کاری برایش نمی کند. تغییری در وضع موجود ایجاد نمی کند.
و معمولا دلایل منطقی و عاقلانه ای هم برای این گرفتار آمدن در بن‌بست ارائه می دهد.
نکته این است که تعارضات زیادی هست بین آنچه فرد می گوید که می خواد با آنچه که انجام می دهد یا به تعبیر #لکان: فرد همیشه آنچه را که می گوید می خواهد، حقیقتا نمی خواهد.
(گرچه بسته به مقاومت‌ها عموما خود او به تنهایی قادر به دیدن این تناقضات نیست).

نتیجه اینکه هزینه ی زیاد جلسات گرچه دلیل خوب و قانع کننده ای برای نرفتن به جلسات تحلیل است اما این تمام ماجرا نیست.
دلایل خوب و منطقی ممکن است صادق باشند اما بحث بر سر #میل است. و وفاداری فرد به ژوئیسانس.

وضع موجود(علت مراجعه به روانکاو) گرچه کلافه کننده است اما کارکرد دارد. مثلا نظمی آزار دهنده را حفظ می‌کند!
آنالیزان نمی خواهد از ژوئیسانس رهایی یابد بلکه می خواهد ژوئیسانس با همان نظم پیشینش کار کند.

ادامه دارد…

✍️سارا جنتی

2 months, 1 week ago

دو نوع #تراژدی وجود دارد:

۱_ نرسیدن به آنچه که می خواهیم.

۲_رسیدن به آنچه که می خواهیم.

«ژیژک»

4 months, 2 weeks ago

«هشت‌کوه» فیلمی که با اعجاز تصاویر خود، تماشاگر را با خود به سفری دلپذیر می‌برد. سفری به عمق و کوتاهی زندگی. پرطمأنینه، ساکت و آرام.

فیلم با پرداختن به دو شخصیت سوالات بسیاری می‌پرسد که شاید هرکدام از آن‌ها زیستشان پاسخی است فردی و البته فلسفی به معنای زندگی.

«برونو» انسانی است برآمده از کوهستان. قله نشین.
نظاره گر چون انسان . ثابت قدم و ایستا چون درخت. سرخوش و گریزپا چون حیوان.
مانند درختی می‌زید که اگر در زمین جا به جایش کنی و در جای دیگری بکاری‌اش ضعیف و خم می‌شود. قدرت او در ثابت قدمی‌اش است.

«پیترو» اما در دیگرسو پاسخی دیگر در سر و دل می پروراند. او که از جایی به بعد عشق به فریادش رسیده، پاسخش پویایی و روندگی است.
او که در ابتدا از ارتفاع وحشت دارد و از آن امتناع می‌کند، به مدد عشق (عشقی غیراروتیک) قله های زیادی را فتح می کند. اما دیری نمی پاید که در می‌یابد قله‌ی عشق فتح کردنی نیست. «نه وصل ممکن نیست».
رسیدن ؟ رسیدن یعنی پایان سفر. اما پیترو یک مسافر است که در پی رسیدن نیست. چرا که به خوبی دریافته است که «این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد… و هیچ ماهی ای هرگز هزار و یک گره رودخانه را نگشوده است».
پس بر می گردد به جایی که از آن آمده بود. به دامنه ها. میان مردم. بر می گردد تا زندگی را جای دیگری پی بگیرد میان لبخند ها…دلتنگی ها…آرزوها.

هشت‌کوه نمایش سفر قهرمانیِ پیترو است. تحول و رشدی که به مدد عشق بدان دست یافت.

اگر فیلم را ندیدید در صورت تمایل ببینید. و نظرات خود را با من به اشتراک بگذارید . با اشتیاق می‌خوانمشان.

✍️سارا جنتی

4 months, 2 weeks ago
یادداشتی بر فیلم [#هشت\_کوه](?q=%23%D9%87%D8%B4%D8%AA_%DA%A9%D9%88%D9%87)

یادداشتی بر فیلم #هشت_کوه

مرا سفر به کجا می‌برد؟
کجا نشان قدم نا تمام خواهد ماند
و بند کفش به انگشت‌های نرم فراغت
گشوده خواهد شد؟ کجاست جای رسیدن…؟
«سهراب سپهری»

4 months, 2 weeks ago

روانکاوی تحلیل ناخودآگاهی است. ضمیر ناآگاه که خط بطلانی است بر آنچه فرد در ساحت خودآگاهی می‌داند و می‌اندیشد. اساسا آنچه که آنالیزان مدعیست می داند تعاریفی تصویری است که از ایگو(خود) ارائه می کند. تعاریفی که گرچه شدیدا دلبسته‌ی آنهاست اما راه به حقیقت نمی برد.

شیطان چیزی جز تجسم عمیق‌ترین آرزو ها و امیال آدمی نیست.
امیالی که چون منع شده اند به این معنا نیست که از بین رفته اند بلکه اساسا چون چنین امیالی وجود دارند منع شده اند و چون منع شده اند امکان میل‌ورزی به هرآنچه بد می دانیمش پابرجا باقی می ماند.
اما این میل ورزی نه در سطح آگاهی بلکه در سطحی دیگر حضور و بروز دارد.

به همین دلیل است که اغلب وقتی آنالیزان می گوید «منظورم… نیست» یعنی دقیقا منظورش همان است.
و یا آنجا که آنالیزان دل‌نگران مرگ پدر است، باید به او گوش سپرد. احتمال آرزوی مرگ پدر بسیار است.

این آرزو نه در کلام آگاهانه بلکه در سکوت ها و کنش‌پریشی ها قابل شنیدن است .

✍️ سارا جنتی

4 months, 3 weeks ago
[#ایده‌پردازی](?q=%23%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C)

#ایده‌پردازی

وقتی می‌خواهیم کار مشخصی انجام دهیم، ویژگی‌های آن کار ما را به حرکت می‌اندازد. مثلا شغل به دلیل درآمدش باعث می‌شود هر روز صبح زود از خانه بیرون بزنیم.
تکرار این وضعیت، کنش‌گری ما را به بیرون معطوف می‌کند و هرگاه محرک بیرونی درکار نباشد، ما ترجیح می‌دهیم کاری انجام ندهیم. 
در واقع توان ما این‌گونه شرطی می‌شود و به تدریج در حالتی قرار می‌گیریم که بدون تحریک بیرونی،‌ حس می‌کنیم زندگی تهی است و زمان بسیاری روی دوش ما قرار دارد و به کندی می‌گذرد.
اما گاهی می‌خواهیم کاری انجام دهیم و نمی‌دانیم چه کاری. در اینجاست که نیروی زندگی تجربه می‌شود. مانند کودکی که می‌گوید: "بیا بازی کنیم" اما نمی‌داند کدام بازی. او فقط بازی می‌خواهد. از درون به کاری واداشته می‌شود و این نیروی زندگی است.
با این نیرو تجربه‌های نو در انتظار ماست و می‌توانیم فضاهایی را تجربه کنیم که تا کنون بر هیچ‌کس گشوده نشده است.

سروش شعبانی
@essporos

We recommend to visit

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 hours ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 4 weeks ago

ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها‌ در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin

Last updated 2 weeks, 3 days ago