?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 2 days ago
هر جوهرهی اندوه بیست سایه دارد،
اندوهی که همچون خودِ اندوه مینماید، اما اندوه نیست،
زیرا چشم حسرت، از پس پردهی اشک،
یک چیز را بدل به هزاران تکه میکند.
به مانند چشماندازهایی که، از رو به رو،
چیزی جز آشفتگی نمینمایند، اما چون کژ بنگری،
فرم پدیدار میشود.
آری بانوی من!
چون به عزیمت شوی خود کژ مینگرید،
بیش از خود آن [عزیمت]، اشکالی از اندوه برای زاری کردن مییابید.
که اگر به آن به صورتی که هست بنگرید، چیزی نیست جز سایه هایی از آنچه آن نیست.
«ریچارد دوم - شکسپیر»
آنگونه که روانکاوی آشکار می کند آدمی دچار تناقضات زیادی است. تقریبا همه ی ما دچار این تناقضاتیم.
مثلا فردی را در نظر بگیرید که باورش این است که پارتنرش باید برایش پول خرج کند. اورا به رستوران ببرد. و هر بار سهم هر دو نفر را حساب کند.
اما در عمل هر بار خودش سهم خودش را حساب می کند چون نمی خواهد «ضعیف» و «وابسته» باشد. اما همزمان از اینکه او برایش خرج نمی کند گِلهمند است.
او فکر میکند اگر پارتنرش برایش خرج کند یعنی ارزشمند است. اما در عمل اجازهی تحقق این امر را نمی دهد. چرا؟ نکند نمی خواهد ارزشمند باشد؟
نمی دانیم. شاید.
اما چرا کسی ممکن است بخواهد که ارزشمند نباشد؟ به عبارت دیگر صحنه را طوری رقم بزند که در عمل ارزشمند نباشد؟
فانتزی ناخودآگاه!
یعنی قصهای که فرد در مورد جایگاه خودش در ارتباط با جهان و آدمها در ناخودآگاه دارد و بیآنکه بداند به صحنه ی نمایش می آوردش.
ما اغلب در حال پیاده سازی فانتزی هامان هستیم تا بتوانیم با خیال راحت در نقش قربانی، فردی تحقیر شده، فردی در حاشیه یا حتی یک قهرمان باشیم و از این امر گلایه کنیم.
یادآوری:
تبیین های ارائه شده در روانکاوی نه قطعیت دارند و نه عمومیت. مفهوم فانتزی فقط و فقط در جلسه ی روانکاوی (آنهم بدون شفافیت) قابل بررسی است. فانتزی های ناخودآگاه را نمی توان حدس زد یا حتی فهمید. کار روانکاو هم فهمیدن فانتزی آنالیزان نیست. چه برسد به اینکه قرار باشد آنالیزان آن را بفهمد.
آنچه در اینجا می آید فقط از این روست که پیچدگی های آدمی را دریابیم و از خود بپرسیم این کیست در من که نمی شناسمش؟
✍️سارا جنتی
غذا -در روان ما- صرفا غذایی نیست که می بلعیم.
همانطور که افعال «خوردن» و «بلعیدن» صرفا به غذا تعلق ندارند.
ما چیز های زیادی را می خوریم. غصه می خوریم. حرف می خوریم. خشم خود را فرو میخوریم. حتی گاهی می خواهیم از شدت علاقه، محبوبمان را ببلعیم (بخوریم).
پس غذا می تواند به صورت استعاری جانشین چیز دیگری شود.
در تحلیل فرد مبتلا به «پر خوری عصبی» باید دید این استعاره برای او چگونه عمل میکند.
ممکن است فردی غذا بخورد تا مبادا شخص دیگری را (در فانتزی) زنده زنده ببلعد. یا مبادا حرفی را به زبان براند.
غذا ممکن است جانشین عشق نیز باشد. غذا می خورد تاعشقی را که فکر میکند از آن محروم است دریافت کند.
پس فرد صرفا غذا را نه، بلکه «…» را می خورد. باید دید در گفتار آنالیزان غذا به چه چیزی ارجاع می دهد و این جای خالی با چه چیز یا چیزهایی پر میشود.
✍️ سارا جنتی
فروید معنای زندگی را به پرسش گرفت نه اینکه بگوید زندگی معنایی ندارد بلکه بگوید زندگی تنها یک معنا دارد که در آن میل متضمن مرگ است. «لكان »
برای لکان سرنوشت میل در انسان به نحوی رهایی ناپذیر با تجربه های عمیق او از ترس گره خورده است. میل و مرگ به شکل تنگاتنگی در هم تنیده هستند .
اختگی جایی است که سوژ میتواند از پیوند خودشیفته وار با میل بیرون بیاید.
و روانکاوی فرصتی است تا آنالیزان اختگی خود را ببیند و آن را تجربه کند.
اصطلاح «روانکاوی پذیرنده» مشخص میکند که این بیمار است که شروع به پرسشگری در مورد سیمپتوم خود میکند وکار را به عهده میگیرد و بخش عمده ای از آن را انجام میدهد.
این وضعیت با اصطلاح «روانکاوی شونده» در تضاد است. اصطلاح اخیر شکل منفعلی دارد و حاکی از آن است که بیمار موضع چندان فعالی در فرآیند روانکاوی ندارد.
از منظر لکان، روانکاو ، روانکاوی پذیرنده را روانکاوی نمیکند. این خود روانکاوی پذیرنده است که روانکاوی می کند.
پول در یک سطح وسیله ای برای تأمین نیازهای ضروری است اما پول فقط این نیست.
پول در سطحی دیگر گاهی #قدرت است. وسیله ای که با آن میتوانیم میل خود را حاکم کنیم. زور بگوییم. در رقابت ها پیشی بگیریم…
و گاهی #عشق و محبت است. وسیله ای که با بخشیدنش ( مثلا خرید هدیه) می توان محبت را نشان داد و یا با گرفتنش می توان فهمید دوست داشتنی هستیم.
پول معمولا در تداوم فانتزی ها هم نقش بازی می کند.
#فانتزی کمک کردن، مادر بودن، در حاشیه بودن، دوم بودن، دیده نشدن و… .
فرد به وسیله ی پول، خودش و دیگران را در این جایگاهها قرار می دهد.
مفاهیم استعاره ای پول در جلسات روانکاوی نیز حضور دارند.
چرا معمولا آنالیزان از درخواست روانکاوش برای پرداخت هزینه ی جلسه ی فراموش شده یا کنسل شده بر میآشوبد؟
چرا علی رغم توافق اولیه ، آنالیزان از روانکاو می خواهد این دفعه استثنا قلمداد شود؟
شاید آنالیزان می خواهد روانکاو به او ثابت کند دوستش دارد و بدون پرداخت پول هم حاضر است برایش وقت بگذارد ( گویی مادری برای کودکش).
یا ممکن است از نیازمندی روانکاو به پول خشمگین شود (روانکاو به مثابه ی مادری بدون فقدان درک می شود).
یا از یادآوری قانون آزرده شده است و آن را تحمیل میل روانکاو می داند و به مبارزه با آن بر می خیزد (مثل تلاش کودک برای نگه داشتن مدفوع در مخالفت با میل مادر)
و یا چندین احتمال دیگر که هر کدام در بستر تحلیل فردی هویدا خواهد شد.
در مجوع پرداخت هزینه های جلسات روانکاوی می تواند تجربه ی #اختگی باشد. تجربه ی #فقدان.
همچنین تجربه ی از دست دادن برای به دست آوردن.
تجربه ای دردناک اما ضروری که لازم است روانکاو با فرصت دادن به آنالیزان به او برای تحلیل و دیدنش کمک کند.
پینوشت: هر آنالیزان تحلیل منحصر به فرد خودش را می طلبد و دلیل و قانون کلی ای وجود ندارد.
موارد فوق از باب مثال ذکر شدند.
✍️سارا جنتی
روانکاوی شدن را می خواهم اما نمی خواهم!
شاید بیراه نباشد اگر بگوییم یکی از اصلی ترین و بزرگترین دغدغههای افرادی که به روانکاو مراجعه می کنند #پول است.
موضوع پول در ارتباط با روانکاوی، اولین بار در زمانِ تصمیم برای شروع جلسات و بر سر توان برای پرداخت آن مطرح می شود. با بیان جملاتی از این دست: «دوست دارم جلسات را شروع کنم اما هزینه اش زیاد است…».
بدون شک ممکن نیست شرایط ناگوار اقتصادی را نادیده گرفت.
با این وجود پول یکی از اصلی ترین #مقاومت های افراد برای شروع جلسات است.
مهم ترین دلیلِ این مقاومت، دشواری خود جلسات تحلیل است.
پذیرش نظم و تعهد به جلسات آسان نیست. اینکه بپذیری قرار است ماه ها و حتی سالها بر سر نظم مشخصی از خودت بگویی و با خودت چشم در چشم شوی آسان نیست.
دشوار است بروی بنشینی روبه روی کسی که نمی شناسیاش و بگویی چیزهایی هست در مورد خودم که نمی دانم! ( موضوعی که عمدتا وسواسی ها تا ماه ها و سالها از پذیرشش سر باز می زنند).
علاوه بر آن دیدن تناقضات ، نفرت ها و عشق های نهان، اشتیاق بالایی می طلبد.
و دقیقا موضوع همین اشتیاق است. اینکه کدام اشتیاق پیروز می شود؟
موضوعی که فرد را برمیانگیزاند تا جلسات تحلیلش را شروع کند هرچه که باشد احتمالا بخشی از #ژوئیسانس اوست.
چیزی که او به هیچ روی مایل به برهم خوردنش نیست.
گرچه اظهار خودآگاهانهی فرد معمولا به این صورت است که «واقعا از این وضع خسته شده ام» اما در عمل کاری برایش نمی کند. تغییری در وضع موجود ایجاد نمی کند.
و معمولا دلایل منطقی و عاقلانه ای هم برای این گرفتار آمدن در بنبست ارائه می دهد.
نکته این است که تعارضات زیادی هست بین آنچه فرد می گوید که می خواد با آنچه که انجام می دهد یا به تعبیر #لکان: فرد همیشه آنچه را که می گوید می خواهد، حقیقتا نمی خواهد.
(گرچه بسته به مقاومتها عموما خود او به تنهایی قادر به دیدن این تناقضات نیست).
نتیجه اینکه هزینه ی زیاد جلسات گرچه دلیل خوب و قانع کننده ای برای نرفتن به جلسات تحلیل است اما این تمام ماجرا نیست.
دلایل خوب و منطقی ممکن است صادق باشند اما بحث بر سر #میل است. و وفاداری فرد به ژوئیسانس.
وضع موجود(علت مراجعه به روانکاو) گرچه کلافه کننده است اما کارکرد دارد. مثلا نظمی آزار دهنده را حفظ میکند!
آنالیزان نمی خواهد از ژوئیسانس رهایی یابد بلکه می خواهد ژوئیسانس با همان نظم پیشینش کار کند.
ادامه دارد…
✍️سارا جنتی
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 2 days ago