راه روانکاوی

Description
روانکاوی کلاسیک

سارا جنتی
@Sara_jnti
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 days, 19 hours ago

4 months, 3 weeks ago

فروید معنای زندگی را به پرسش گرفت نه اینکه بگوید زندگی معنایی ندارد بلکه بگوید زندگی تنها یک معنا دارد که در آن میل متضمن مرگ است. «لكان »

برای لکان سرنوشت میل در انسان به نحوی رهایی ناپذیر با تجربه های عمیق او از ترس گره خورده است. میل و مرگ به شکل تنگاتنگی در هم تنیده هستند .
اختگی جایی است که سوژ میتواند از پیوند خودشیفته وار با میل بیرون بیاید.
و روانکاوی فرصتی است تا آنالیزان اختگی خود را ببیند و آن را تجربه کند.

5 months ago

اصطلاح «روانکاوی پذیرنده» مشخص می‌کند که این بیمار است که شروع به پرسشگری در مورد سیمپتوم خود می‌کند و‌کار را به عهده می‌گیرد و بخش عمده ای از آن را انجام می‌‌دهد.
این وضعیت با اصطلاح «روانکاوی شونده» در تضاد است. اصطلاح اخیر شکل منفعلی دارد و حاکی از آن است که بیمار موضع چندان فعالی در فرآیند روانکاوی ندارد.

از منظر لکان، روانکاو ، روانکاوی پذیرنده را روانکاوی نمی‌کند. این خود روانکاوی پذیرنده است که روانکاوی می کند.

5 months, 3 weeks ago
5 months, 3 weeks ago

#پول_در_روانکاوی_۲

پول در یک سطح وسیله ای برای تأمین نیازهای ضروری است اما پول فقط این نیست.

پول در سطحی دیگر گاهی #قدرت است. وسیله ای که با آن می‌توانیم میل خود را حاکم کنیم. زور بگوییم. در رقابت ها پیشی بگیریم…
و گاهی #عشق و محبت است. وسیله ای که با بخشیدنش ( مثلا خرید هدیه) می توان محبت را نشان داد و یا با گرفتنش می توان فهمید دوست داشتنی هستیم.

پول معمولا در تداوم فانتزی ها هم نقش بازی می کند.
#فانتزی کمک کردن، مادر بودن، در حاشیه بودن، دوم بودن، دیده نشدن و… .
فرد به وسیله ی پول، خودش و دیگران را در این جایگاه‌ها قرار می دهد.

مفاهیم استعاره ای پول در جلسات روانکاوی نیز حضور دارند.
چرا معمولا آنالیزان از درخواست روانکاوش برای پرداخت هزینه ی جلسه ی فراموش شده یا کنسل شده بر می‌آشوبد؟
چرا علی رغم توافق اولیه ، آنالیزان از روانکاو می خواهد این دفعه استثنا قلمداد شود؟

شاید آنالیزان می خواهد روانکاو به او ثابت کند دوستش دارد و بدون پرداخت پول هم حاضر است برایش وقت بگذارد ( گویی مادری برای کودکش).

یا ممکن است از نیازمندی روانکاو به پول خشمگین شود (روانکاو به مثابه ی مادری بدون فقدان درک می شود).

یا از یادآوری قانون آزرده شده است و آن را تحمیل میل روانکاو می داند و به مبارزه با آن بر می خیزد (مثل تلاش کودک برای نگه داشتن مدفوع در مخالفت با میل مادر)

و یا چندین احتمال دیگر که هر کدام در بستر تحلیل فردی هویدا خواهد شد.

در مجوع پرداخت هزینه های جلسات روانکاوی می تواند تجربه ی #اختگی باشد. تجربه ی #فقدان.
همچنین تجربه ی از دست دادن برای به دست آوردن.
تجربه ای دردناک اما ضروری که لازم است روانکاو با فرصت دادن به آنالیزان به او برای تحلیل و دیدنش کمک کند.

پی‌نوشت: هر آنالیزان تحلیل منحصر به فرد خودش را می طلبد و دلیل و قانون کلی ای وجود ندارد.
موارد فوق از باب مثال ذکر شدند.

✍️سارا جنتی

5 months, 3 weeks ago

#پول_در_روانکاوی_۱

روانکاوی شدن را می خواهم اما نمی خواهم!

شاید بیراه نباشد اگر بگوییم یکی از اصلی ترین و بزرگترین دغدغه‌های افرادی که به روانکاو مراجعه می کنند #پول است.
موضوع پول در ارتباط با روانکاوی، اولین بار در زمانِ تصمیم برای شروع جلسات و بر سر توان برای پرداخت آن مطرح می شود. با بیان جملاتی از این دست: «دوست دارم جلسات را شروع کنم اما هزینه اش زیاد است…».

بدون شک ممکن نیست شرایط ناگوار اقتصادی را نادیده گرفت.
با این وجود پول یکی از اصلی ترین #مقاومت ‌های افراد برای شروع جلسات است.
مهم ترین دلیل‌ِ این مقاومت، دشواری خود جلسات تحلیل است.
پذیرش نظم و تعهد به جلسات آسان نیست. اینکه بپذیری قرار است ماه ها و حتی سالها بر سر نظم مشخصی از خودت بگویی و با خودت چشم در چشم شوی آسان نیست.
دشوار است بروی بنشینی روبه روی کسی که نمی شناسی‌اش و بگویی چیزهایی هست در مورد خودم که نمی دانم! ( موضوعی که عمدتا وسواسی ها تا ماه ها و سالها از پذیرشش سر باز می زنند).
علاوه بر آن دیدن تناقضات ، نفرت ها و عشق های نهان، اشتیاق بالایی می طلبد.
و دقیقا موضوع همین اشتیاق است. اینکه کدام اشتیاق پیروز می شود؟

موضوعی که فرد را برمی‌انگیزاند تا جلسات تحلیلش را شروع کند هرچه که باشد احتمالا بخشی از #ژوئیسانس اوست.
چیزی که او به هیچ روی مایل به برهم خوردنش نیست.
گرچه اظهار خودآگاهانه‌ی فرد معمولا به این صورت است که «واقعا از این وضع خسته شده ام» اما در عمل کاری برایش نمی کند. تغییری در وضع موجود ایجاد نمی کند.
و معمولا دلایل منطقی و عاقلانه ای هم برای این گرفتار آمدن در بن‌بست ارائه می دهد.
نکته این است که تعارضات زیادی هست بین آنچه فرد می گوید که می خواد با آنچه که انجام می دهد یا به تعبیر #لکان: فرد همیشه آنچه را که می گوید می خواهد، حقیقتا نمی خواهد.
(گرچه بسته به مقاومت‌ها عموما خود او به تنهایی قادر به دیدن این تناقضات نیست).

نتیجه اینکه هزینه ی زیاد جلسات گرچه دلیل خوب و قانع کننده ای برای نرفتن به جلسات تحلیل است اما این تمام ماجرا نیست.
دلایل خوب و منطقی ممکن است صادق باشند اما بحث بر سر #میل است. و وفاداری فرد به ژوئیسانس.

وضع موجود(علت مراجعه به روانکاو) گرچه کلافه کننده است اما کارکرد دارد. مثلا نظمی آزار دهنده را حفظ می‌کند!
آنالیزان نمی خواهد از ژوئیسانس رهایی یابد بلکه می خواهد ژوئیسانس با همان نظم پیشینش کار کند.

ادامه دارد…

✍️سارا جنتی

6 months, 1 week ago

دو نوع #تراژدی وجود دارد:

۱_ نرسیدن به آنچه که می خواهیم.

۲_رسیدن به آنچه که می خواهیم.

«ژیژک»

6 months, 1 week ago

#فانتزی پاسخی است به پرسش «چه می‌خواهی‌ ‌ِ» دیگری. پاسخ به معمای میل او و فقدان حاضر در دیگری.
فانتزی مختصات میل ما را فراهم می‌کند و چهارچوبی می‌سازد که مارا قادر می کند تا چیزی طلب کنیم.
فانتزی بازنمایی ذهنی از تحقق یک میل نیست بلکه در فانتزی میل برساخته می شود.

6 months, 4 weeks ago

ما در روانکاوی با واقعیتی عریان و محض سر و کار نداریم. بلکه تنها واقعیت موجود در روانکاوی #واقعیت_روانی است.
منظور این است که آنچه ما در زندگی تجربه می کنیم تنها بخشی از واقعیت است که آمیخته به فانتزی ها و بازنمایی های ماست.
واقعیت روانی همواره بر یک #بازشناسی_غلط استوار است.
اما چاره ای نیست. این تنها واقعیتی است که می توان با آن مواجه بود.
واقعیت تا جایی هست که سوژه چیزی را نمی داند. چیزی نگفته باقی می ماند. واقعیت روانی بر همین فقدان بنا شده. پس آنچه ما تفسیر و تجربه می کنیم چیزی است که می آفرینیمش.

ماهیت #ایگو(من) نیز چنین است. موجودیتی آمیخته با همانند سازی ها و فانتزی ها.

اما در روانکاوی دانش مازادی وجود دارد. دانشی که نزد سوژه است.
رویارویی با #حقیقت_ناخودآگاهی همان مازادی است که ایگو بهای آن را با موجودیت خود می‌پردازد. این همان مواجهه با #امر_واقع لکانی است.

#سیمپتوم نیز چنین است. سیمپتوم تا آنجایی هست که سوژه از حقیقتی بنیادین در باب خویش غافل است. اما به محض آنکه آن حقیقت درون عالم نمادین سوژه ادغام شود، سیمپتوم خود را منحل می کند.

هدف این نیست که ایگو تماما فرو بریزد. احتمالا هیچ گاه به تمامی فرو هم نخواهد ریخت.
بلکه هدف بر ساختن واقعیت است. (گرچه باز هم تنها واقعیت موجود واقعیت روانی است).
هدف دیدن آنچیزی است که مانند هسته، در گلوی فرد گیر کرده است. آنچه از کف می گریزد و تکرار و رنج می آفریند.
به مثال جالبی که ژیژک مطرح می کند بیاندیشیم:
«در کارتون ها می بینیم: گربه ای دیوانه‌وار موش را تعقیب می‌کند. بی توجه به پرتگاهی که در جلوی اوست. اما حتی هنگامی که زیر پایش خالی می شود گربه نمی افتد و همچنان به دنبال موش می دود. تنها زمانی سقوط می کند که پایین را نگاه می کند و می‌بیند که در هوا ایستاده است».

✍️سارا جنتی

8 months, 2 weeks ago

«هشت‌کوه» فیلمی که با اعجاز تصاویر خود، تماشاگر را با خود به سفری دلپذیر می‌برد. سفری به عمق و کوتاهی زندگی. پرطمأنینه، ساکت و آرام.

فیلم با پرداختن به دو شخصیت سوالات بسیاری می‌پرسد که شاید هرکدام از آن‌ها زیستشان پاسخی است فردی و البته فلسفی به معنای زندگی.

«برونو» انسانی است برآمده از کوهستان. قله نشین.
نظاره گر چون انسان . ثابت قدم و ایستا چون درخت. سرخوش و گریزپا چون حیوان.
مانند درختی می‌زید که اگر در زمین جا به جایش کنی و در جای دیگری بکاری‌اش ضعیف و خم می‌شود. قدرت او در ثابت قدمی‌اش است.

«پیترو» اما در دیگرسو پاسخی دیگر در سر و دل می پروراند. او که از جایی به بعد عشق به فریادش رسیده، پاسخش پویایی و روندگی است.
او که در ابتدا از ارتفاع وحشت دارد و از آن امتناع می‌کند، به مدد عشق (عشقی غیراروتیک) قله های زیادی را فتح می کند. اما دیری نمی پاید که در می‌یابد قله‌ی عشق فتح کردنی نیست. «نه وصل ممکن نیست».
رسیدن ؟ رسیدن یعنی پایان سفر. اما پیترو یک مسافر است که در پی رسیدن نیست. چرا که به خوبی دریافته است که «این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد… و هیچ ماهی ای هرگز هزار و یک گره رودخانه را نگشوده است».
پس بر می گردد به جایی که از آن آمده بود. به دامنه ها. میان مردم. بر می گردد تا زندگی را جای دیگری پی بگیرد میان لبخند ها…دلتنگی ها…آرزوها.

هشت‌کوه نمایش سفر قهرمانیِ پیترو است. تحول و رشدی که به مدد عشق بدان دست یافت.

اگر فیلم را ندیدید در صورت تمایل ببینید. و نظرات خود را با من به اشتراک بگذارید . با اشتیاق می‌خوانمشان.

✍️سارا جنتی

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 days, 19 hours ago