چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد
میلش اندر طعنهٔ پاکان برد
ور خدا خواهد که پوشد عیب کس
کم زند در عیب معیوبان نفس

📚 مثنوی معنوی دفتر اول

👤 مولانا
@Pdf_Iran_Book

شناخت آدم ها مرا هر روز تنها تر می کرد، مردمانی که از پی منفعت یک رابطه را نگه می دارند. می دانستم تنهایی بهتر است اما نمی توانستم بی خیال درد و رنج دیگران شوم باید می ماندم و می جنگیدم و می ساختم آینده ای که تمام جبرها بر من تحمیل کرده بودند.
نشستم و در تنهایی خودم طناب دار بافته شده را جمع کردم و زادروزم را جشن گرفتم، من باید می ماندم تا خاتمه دهم بر تمام جبرهایی که قبل از زایش خویش دیده بودم و انتخاب من جنگیدن بود نه سازش کردن!

📚 کتاب سی و پنج سالگی

👤 محمدرضا

@Pdf_Iran_Book

همیشه افراد ساکت را دوست داشته‌ام، هیچ وقت نمی‌فهمی در حال رقصیدن در رویای خویش‌اند یا سنگینی بار هستی را به دوش می‌کشند.

📚 در جست و جوی آلاسکا

👤 جان گرین

@Pdf_Iran_Book

شازده کوچولو از گل پرسید:
آدم‌ها کجایند؟
گل گفت:
باد به اینور و انورشان می‌برد این بی‌ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده...

? شازده کوچولو

? آنتوان دو سنت‌اگزوپری

@Pdf_Iran_Book

حیوانات با تعجب به اسب‌های گاری التماس می‌کردند و می‌گفتند: رفقا، رفقا، برادرتان را به مسلخ نبرید. اما اسب‌های گاری ابله‌تر از این بودند که حقیقت را بفهمند. فقط گوش‌هایشان را عقب دادند و سریع‌تر رفتند.

? قلعه حیوانات

? جورج اورول

@Pdf_Iran_Book

اگر کسی خصوصیتی را در حد کمال داشته باشد به فکرش خطور نمی کند که آن را به معرض نمایش بگذارد.

نعلی که صدا می کند
حتما یک میخ کم دارد...

? شوپنهاور

@Pdf_Iran_Book

دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین

خود نعش خود به شانه گرفتم گریستم

? عفیف باختری

@Pdf_Iran_Book

دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ

که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود

? حافظ
@Pdf_Iran_Book

من آدم اجتماعی نیستم و اصولا دوست دارم در بیابان باشم یا در کوه های زاگرس گم شوم، تنها کاری که دیگر می توانم به نحو احسنت انجامش دهم.
در کوه های زاگرس خیره بشوم ب آسمان و ستاره ها و صدای آتش و جانداران دیگر را بشنوم.
آنقدر آرامم که حتی روباه هم با آن همه ترسش از انسان کنارم می آید و سهمیه گوشت نمک زده اش را میگیرد و با خیال راحت می خورد.
آدم کامل و خوبی نیستم و تا دلتان بخواهد انسان آزرده ام و دل بسیار شکسته ام. اهل نقش بازی کردن نیستم و دوست ندارم خود را پاک بدانم.
از لپ تاپم دل کنده ام و دیگر حتی دلم نمیخواهد نه کدی بنویسم و نه بنشینم در گیت هابم بچرخم ببینم از چه چیزی کد نزده ام.
تمام قطعات الکترونیکی که برای هوشمندسازی پروژه های اینترنت اشیا خریده بودم را جمع کردم و دور ریختم و اینروزها میخواهم کتاب بیشتر بخوانم و غرق شوم در کتاب و کباب و فیزیک و موزیک و بلوطی شوم پنهان پشت سنگ های سخت زاگرس بلکه مرحمی باشد برای تمام جبرهایی که از سر گذراندم.

? سی و پنج سالگی

@Pdf_Iran_Book

اگر انسانی بیش از دیگران بداند تنها می شود.

کارل گوستاو یونگ

@Pdf_Iran_Book