کاش توانایی چک نکردن کانال حسین رونقی رو پیداکنم
هر بار که چک میکنم
هر بار که شجاعت و مردونگی این مرد رو از طریق کانالش دنبال میکنم
هربار
و هربار دچار فروپاشی روانی میشم

دُز اول گارداسیل رو زدم راستی :)))

ببخشید ولی گور بابای هرکی که پشت سرت حرف زد
که خواست به حاشیه بکشونتت
این برهه از زندگی وقت این مسخره بازیا نیست
در واقع هیچ وقت وقتش نیست
آدم دوزاری همیشه دوزاری میمونه
یا خودتو ذهن و انتخابات رو جمع و جور میکنی و متمرکز میشی رو اون چیزی که باید،
ساختن این زندگی و لول آپ شدن شخصیتی
یا سوار بر موج یه سری آدم سایکو و ول معطل هر روز روح و روانت رو بیشتر از روز قبل مورد عنایت قرار میدی
باید دست شستن خیلی سریع از آدمای تاکسیک رو یاد بگیری
که به بهانه حفظ احترام و به خاطر ترس از تنها شدن ادامه ندی، تحمل نکنی

پشت سرت دروغ ببافن
کاری ک نکردی و حرفی که نزدی رو بهت بچسبونن
اصلا یه وقتی اعتماد کردی،محرم دونستی،دردودل کردی
حالا بردارن همونارو جلو هرکس و ناکسی جار بزنن
اوکی ...
درد داره
سخته
تلخه
ولی نه بیشتر از یه روز
یک روز هم با ارفاق خیلی زیاده ...
این قماش آدما و هر چیز مرتبط بهشون ارزش چند ساعته هم نباید داشته باشن
اونقدر حرف بزنن تا جونشون دراد ...
چی از زندگی تو در واقعیت قراره کم و زیاد بشه؟
تو کار درست رو انجام بده
رو خودت و هرچیزی که به‌ آدم بهتری شدنت کمک میکنه متمرکز بمون
آدمای با کیفیت که لیاقت هم نشینی با تورو داشته باشن بلخره سر راهت قرار میگیرن ...

بازم میگم
گوربابای تک تک این دوزاری ها

این پیام گلبو، داره به ما میگه که این بلای ایرانی بودن، حتی با مهاجرت به اون سر دنیا هم قرار نیست از سرمون کم بشه. ما در خیال خودمون یه آرمان‌شهر می‌سازیم، کلی فایده های مهاجرت به اونجا رو برای خودمون تعریف می‌کنیم، با بدبختی و ماتحت‌پارگی انجامش میدیم، ولی در نهایت به واسطه ی اینکه خانواده مون اینجان و یه گوشه از قلبمون همیشه درگیر ایرانه، از درون همچنان غمگین می‌مونیم.

هشت دقیقه و پنجاه و هشت ثانیه کنده شیم از این دنیا

عقل کجا پی برد شیوهٔ سودای عشق
باز نیابی به عقل سر معمای عشق

عقل تو چون قطره‌ای است مانده ز دریا جدا
چند کند قطره‌ای فهم ز دریای عشق
https://t.me/baray_spid

اضطراب رو در حجم بالا تجربه کنم = پرام بریزه

دارم تلاش می‌کنم از این جملات سخیف کمتر استفاده کنم.

نزدیک ترین اتفاقی که منجر شد اضطراب رو در حجم بالا تجربه کنم مربوط میشه به چند دقیقه پیش
که در زدن و دیدم سه تا مردِگولاخِ آفریقایی که از شدت سیاهی فقط چشماشون تو تاریکی راهرو معلوم بود اومدن برا درست کردن هود و من؟
خونه تنها بودم?

غم آدمهایی که برام عزیزن
عمیقا،
غمگینم میکنه.

بتمن رو به روم نشسته
و یه موز کنارم داره ویپ میکشه?