اندیشه وصدای ایرانیان :نقد و بررسی تفکر نوین ،ادبیات ، فلسفه ، سیاست و فرهنگ

Description
این کانال به بررسی ونقد فلسفه ، ادبیات ، فرهنگ و سیاست در ایران و جهان میپردازد
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago

5 months, 1 week ago

تصحیح یک غلط تاریخی

جمله ای مشهور و منتسب به قائم مقام خطاب به فتحعلی شاه هست که قبل از جنگ دوم به فتحعلی شاه گفته است :

کشوری که شش کرور عایدی دارد با کشوری که  ششصد  کرور عایدی دارد وارد جنگ نمی شود .

این جمله و این نقل قول صد در صد جعلی است اتفاقا فتحعلی شاه مخالف جنگ بود و قائم مقام موافق و طرفدار جنگ بود چنانچه برای ورود به جنگ رساله جهادیه نوشت ، اما فتحعلی شاه در نامه نگاری های بعدی به عباس میرزا می نویسد من اصلا موافق ورود به جنگ نبودم و گفته بودم جنگ با همسایگان به صلاح نیست .

این نقل قول هیچ منبع درستی ندارد و معلوم نیست بار اول از کجا نقل و ذکر شده است .

اما نظر فتحعلی شاه درباره جنگ های ایران و روس از نامه وی به عباس میرزا ، در آستانه پایان جنگ مشخص است و اتفاقا تعریضی هم به قائم مقام دارد ، فتحعلی شاه در این نامه می نویسد :

آن چه داشتیم در راه تربیت و مرحمت آن فرزند گذاشتیم و نمی دانم بعد از آن که به فضل الله تعالی ، ممالک آذربایجان تخلیه شد و آن فرزند دوباره استقرار و استقلالی در آن جا حاصل کرد ، خدمتی در ازای این همه نعمت ها ، تقدیم خواهد نمود ، از قبیل :
استرضای مردم و استعداد لشکر و تحصیل دعای خیر و حسن سلوک با همسایه ها که برخلاف سابق ، مایه حصول نام نیک دولت باشد و خلاف دستور العمل اولیای این حضرت نباشد.، یا باز از یک طرف به حرف هر بی مایه، بنای برهم زنی با هر همسایه خواهد بود و..... چه لازم که رای خود را در رای نوکر و چاکر مستهلک سازی و خود ....مستدرک باشی ، خواه قائم مقام باشد و خواه میرزا محمدعلی

منبع :

منشات قائم مقام فراهانی، به کوشش بدرالدین یغمایی ، تهران، نشر شرق، پاییز ۱۳۶۶، صص ۴۶ و ۴۷

https://t.me/bahmanighajar

5 months, 1 week ago

🔵 نقل از یکی از اساتید مهاجرِ دانشگاه شریف:

سال ۲۰۱۴ یکی دوست پزشک با من تماس گرفت و ازم خواهش کرد تا آپارتمانم را به یک هموطن ایرانی مهاجر که تازه از ایران آمده کرایه بدهم.

بنده هم خواسته این دوست را اجابت کردم و بعد از تنظیم قرارداد کرایه، آپارتمان را برای مدت دو سال به هموطن تازه مهاجرت کرده از ایران، کرایه دادم.

هنوز آپارتمان را تحویل نداده بودم که تماس گرفت و گفت قصد دارد برای تأمین هزینه‌های جاری و تا قبل از یافتن کار، یک همخانه بگیرد تا هزینه‌ها تقسیم گردد، بنده هم موافقت کردم، دو ماه از سکونت آن‌ها گذشته بود که تماس گرفتند و گفتند اگر ممکن است بیا کمی باهم صحبت کنیم، من هم رفتم، حالا چهار نفر شده بودند و می‌خواستند در همین مورد صحبت کنند، هر چهار نفر فوق لیسانس یا دکتری داشتند.
جوان‌ترین آن‌ها فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف بود، آرام و کمی هم معذب، همه تلاشم را کردم تا با بیان خاطراتی از روزهای سخت مهاجرت، کمی از نگرانی‌های آن‌ها را تقلیل بدهم، فضای گفتگو دوستانه شد و هر یک تعداد زیادی سوال مطرح کردند، بنده هم تا آن‌جا که آگاهی داشتم با حوصله جواب دادم و راهنمایی کردم.

چند هفته بعد جوانک فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف با بنده تماس گرفت و ازم خواست چند دقیقه‌ای وقتم را به او بدهم، بنده هم او را دعوت کردم بیاید تا در محوطه حیاط خانه‌مان ضمن خوردن یک فنجان چای با هم صحبت کنیم.

سماور ذغالی را پر از آب و آتش کردم، آمد، با پوشه‌ای در دست، یک قرارداد کار داخل پوشه، بعد از کمی توضیح از من خواست قرارداد را مطالعه کنم، قرارداد را خواندم و با آرامش گفتم همه چیز خوب و عالی‌ست، نگران نباش و کارت را با بهترین کیفیت ارائه بده، نگران بود، پرسیدم نگران چه هستی، گفت شرکت گفته شما استخدامی و از همین امروز حقوق برایت واریز می‌شود اما تاریخ شروع کار از دو ماه دیگر خواهد بود،.

خندیدم و گفتم خوب عالیه، دو ماه مرخصی با حقوق، برو حالش رو ببر، اما بازم نگران بود، اصرار داشت با شرکت مذکور تماس بگیرم و با آن‌ها در این مورد صحبت کنم،.

طبق قولی که داده بودم روز بعد و در حضور خودش به شرکت و فرد مورد نظر زنگ زدم و خیلی مستقیم به او گفتم این دوست جوان من از بابت این دو ماه که نیاز نیست به سر کار بیاید بسیار نگران است، طرف خندید و گفت چرا خود او این سؤال را در جلسه‌ی استخدامی مطرح نکرده و در جواب گفتم او با خیلی از موارد اینجا غریبه است و به‌همین خاطر سؤالی مطرح نکرده،.

فرد مذکور در جواب گفت همه چیز عالی‌ست، او یک سوپر نخبه است و ما دو ماه وقت نیاز داریم تا دفتر کار او را آماده کنیم، پرسیدم مگر دفتر کار او بیش از یک اتاق با میز و صندلی و کامپیوتر است؟

در جواب خندید و گفت، بله خیلی بیش ازین است، ما باید یک سالن بزرگ طراحی کنیم برای ۳۶ مهندس که این جوان در رأس آن‌ها خواهد نشست تا پروژه‌های بزرگی را طراحی و اجرا کنند.
از فرد مذکور بابت توضیحات تشکر کردم و تماس را قطع کردم.

به جوان اهل دانشگاه شریف گفتم همه چیز عالی‌ست، آن‌ها مشغول بنایی هستند برای دفتر و سالن کار شما و چون دو ماه دیگر آماده می‌شود، از شما خواسته‌اند دو ماه دیگر کار را شروع کنی، گفت پس چرا بابت این دو ماه حقوق می‌دهند؟

گفتم چون نگران بوده‌اند شما با شرکت دیگری وارد قرارداد بشوی.

بله ایشان در بدو اشتغال مسئولیت طرح‌های بزرگ و مدیریت علمی ۳۶ مهندس دیگر را بعهده داشت.

اینها سرمایه‌های اصلی کشورمان هستند که بسیاری از آنان به کشورهای دیگر مهاحرت کرده‌اند و آنان که مانده‌اند، با حقوقی ناچیز زندگی دشواری را تازه در صورت یافتن شغلی مناسب در کشورمان ادامه داده‌اند.

7 months, 2 weeks ago
***?*** سخنِ روز (۱۸۵) از زنده‌یاد …

? سخنِ روز (۱۸۵) از زنده‌یاد غلامحسین یوسفی

? برایِ دیدنِ سخنهای روزِ پیشین به این نشانی در تارنمای «پارسی‌انجمن» بنگرید.

#سخن_روز

پارسی‌انجمن ?
@Parsi_anjoman

7 months, 2 weeks ago
7 months, 2 weeks ago
***?***امتناع سیاست‌گذاری

?امتناع سیاست‌گذاری

?اعتماد ۱ دی ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

?به طور قطع همه متوجه شده‌ایم که سیاست‌مداران ایرانی هنگامی که بیرون قدرت و مسئولیت هستند، بعضاً انتقادهای تندی هم می‌کنند، ولی هنگامی که بر صندلی قدرت می‌نشینند، اگر نگوییم سخنانی خلاف واقع می‌گویند، حداقل باید گفت اظهارات آنان ناروشن و فاقد معنای دقیق سیاستگذارانه و به نوعی کلیات کلاس درس یا توصیه‌های اخلاقی و مطالبی است که دردی از مسایل جامعه را درمان نمی‌کند.

?ریشه این رفتار را من در وضعیت امتناع سیاست‌گذاری در ایران می‌دانم. در حقیقت هنگامی که کسی در صندلی قدرت قرار می‌گیرد، طبعاً دنبال حل مسایل کشور و تحقق وعده‌هایش است. این برای بقای خودش هم ضرری است. ولی چرا هیچ کاری نمی‌شود و دست روی دست گذاشته می‌شود و به امید آینده‌ای که نخواهد آمد می‌نشینند.

?در گذشته با درآمدهای نفتی چاله چوله‌های مدیریتی پُر می‌شد، اکنون و خوشبختانه آن هم نیست. نوعی از سیاست یا سیاست‌گذاری دیمی را پیشه می‌کنند. سیاست‌گذاری دیمی نیز مصداق حشو قبیح است. زیرا سیاست‌گذاری اوج عقلانیت و برنامه‌ریزی است و با شیوه دیم محقق نمی‌شود.

?اینها را نوشتم تا بپردازم به اثبات ادعای خودم در باره امتناع سیاست‌گذاری در شرایط کنونی. پس از انقلاب شاید بتوان گفت که برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری با برنامه اول توسعه در سال ۶۸ آغاز شد. این برنامه از سوی کارشناسان و اقتصاددانان معتبر آن زمان و در سازمان برنامه و بودجه تنظیم شد. آقای دکتر طبیبیان مدیر اصلی آن بود.

?برنامه به نسبت موفق بود. چرا می‌گویم به نسبت؟ چون برخی انحرافات از برنامه ایجاد شد که ساختار کلی آن را به هم ریخت. انحرافاتی که ناشی از ویژگی ساختاری ایران بود و برنامه‌ریزی را ممتنع می‌کرد. از جمله افزایش قیمت ارز و افزایش واردات و سپس افزایش رشد نقدینگی و رشد تورم و در نهایت بازگشت تعزیرات حکومتی و قیمت‌گذاری؛ بعلاوه واگذاری‌های غیر کارشناسی و رانتی، موجب این مشکل شد که ربطی به برنامه اول نداشت. اتفاقاً نویسندگان برنامه ملاحظاتی را رعایت کرده بودند که اهداف مناسب را محقق کند.

https://telegra.ph/امتناع-سیاست%E2%80%8Cگذاری-12-20

7 months, 3 weeks ago

?توقف ابلاغ قانون عفاف و حجاب با تصمیم «شورای‌عالی امنیت ملی»/ قالیباف و پزشکیان به توافق رسیدند، پاستور به دنبال «لایحه اصلاحی» رفت

منبع آگاه: دولت و مجلس درباره قانون عفاف و حجاب توافق کردند
یک نماینده مجلس شورای اسلامی که خواست نامش افشا نشود،
?دولت ان قلت هایی دارد و مجلس هم پذیرفته که دولت اصلاحات مدنظر خود را در قالب لایحه به مجلس بدهد و بعد نمایندگان بتوانند کاری که باید انجام شود، را انجام دهند.
?در مورد ابلاغ نشدن قانون عفاف و حجاب میان دولت و مجلس توافق صورت گرفته است./خبرآنلاین
@khabarfarda_ir

7 months, 3 weeks ago

به شصت و دو یا به شستِ تو

در غزل ۱۴۷۲ دیوان شمس با مطلع:
دگربار دگربار ز زنجیر بجستم
از این بند واز این دام زبون گیر بجستم

بیتی آمده است که برخی مولوی‌پژوهان را به این نتیجه رسانده است که مولانا در ۶۲ سالگی با شمس ملاقات کرده است:
به اندیشه مرا عقل فرو برد چهل سال
به شصت و دو شدم صید و ز تدبیر بجستم

عبدالباقی گلپینارلی بر اساس این غزل گفته است که مولانا در  شصت و دو سالگی شمس را ملاقات کرده است. اگر این نظر را بپذیریم، سالشمار عمر مولانا که بر اساس گفته‌های مناقب نویسانی چون فریدون سپهسالار و افلاکی تنظیم شده است به هم می‌ریزد.
بر این اساس مولانا متولد سال ۵۸۰ هجری قمری است و در سی و شش سالگی از بلخ مهاجرت کرده و در چهل و دو سالگی ازدواج نموده است. در دهه ششم عمرش در حلب و دمشق تحصیل می‌کرده و مثنوی را بعد از هشتاد سالگی سروده است.

هرطور که نگاه کنیم این امر محال است که مردی در شصت و دو سالگی اینگونه بی‌قرار شود و آن غزلیات آتشین را بسراید و در دهه نهم عمرش یک مثنوی بیست و شش هزار بیتی بسراید.

نظر آقای گلپینارلی مولوی‌پژوه‌هان را در سالشمار عمر مولانا دچار سرگردانی و شک و تردید کرده است. آقای ویلی از محققین انگلیسی، عدد شصت و دو در این غزل را مربوط به تاریخ شروع دفتر دوم مثنوی و بازگشت حسام‌الدین از معراج حقایق دانسته است و آن را ربطی به سال عمر مولانا نمی‌داند.

بنده - که البته نه مولوی‌پژوهم و نه هیچ ادعایی دارم- هنگامی که این مطلب را در کتاب شمس تبریزی می‌خواندم، نکته‌ای به نظرم رسید و آن این است که احتمال می‌دهم این شصت و دو تصحیف شست ِ تو است و کلمه صید بعد از آن هم این نظر را تایید می‌کند:
به شست تو شدم صید و ز تدبیر بجستم
یعنی صید دام تو شدم و از تدبیر عقل رها شدم.

بنده حدس می‌زنم کاتبی که این غزل را کتابت می‌کرده است هنگام املای مولانا شستِ تو را شصت و دو شنیده است و باعث این بحث بین مولوی‌پژوهان شده است. والله اعلم بالصواب

احمد نادری
@movahed1302

7 months, 3 weeks ago
[**هوای باغ نکردیم و دور باغ …

هوای باغ نکردیم و دور باغ گذشت/ منصور اوجی

کجاست بام بلندی؟
و نردبان بلندی؟
که بر‌شود و بماند بلند بر سر دنیا
و بر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوی، و بمانی بر آن و نعره برآری:-
-« هوای باغ نکردیم و دور باغ گذشت!
منصور اوجی

7 months, 4 weeks ago

?جنگ دمشق؛ چالدران جدید ترکیه علیه ایران

سقوط قریب الوقوع دمشق لحظەای نادر در تاریخ منطقه است. رخدادی استثنایی که معادلات موجود را عمیقا دگرگون و خاورمیانەی جدیدی خلق می کند.
شاید بخشی از آنچه نتانیاهو در ماه های اخیر دربارەی تغییر منطقه می گفت، با برافتادن خاندان اسد محقق می شود.

سقوط اسد مانند " اصقلاب " های بهار عربی در مصر و تونس نخواهد بود که راس نظام برود ولی اصل آن باقی بماند.
سوریه یمن و لیبی هم نیست که به نحوی در حاشیه ها و جاهای پرت منطقه قرار دارند.

کشوری مهم در مرکز خاورمیانه با حکومتی 55 ساله است که تا این اواخر ضرب المثل ثبات و پایداری بود.
آنقدر مهم که ایران و روسیه برای نگهداری آن لشکر بکشند و نبرد بر سر تاج و تخت در دمشق، مانند جنگ داخلی اسپانیا به بحرانی در مقیاس جهانی تبدیل شود.
با درک این اهمیت، برخی تاریخ نگاران جنگ های  دهەی سی اسپانیا میان جمهوری خواهان و راست گرایان کاتولیک را، جنگ داخلی اروپا می خوانند.
نبرد داخلی اسپانیا پیش درآمد جنگ دوم جهانی و بازتوزیع اساسی قدرت در جهان شد.

به همین سیاق این جنگ سوریه است که استحقاق آن را دارد که جنگ داخلی خاورمیانه نامیده شود نه هرج و مرج های درازدامن یمن و لیبی که توجه و تمرکز جهانی کم تری برانگیختند.

به طور قطع، سقوط احتمالی سوریه بیش از یک تغییر رژیم ساده و تبعات آن دامن تمام قدرت های منطقه ای و فراتر از آن را می گیرد.
با این حال خسارت های آن برای متحدان استراتژیک سوریه یعنی ایران و روسیه را به سختی می توان محاسبه کرد.

سوریه برای ایران بیش از یک دارایی ارزشمند استراتژیک است.
دمشق ستون اصلی محور موسوم به مقاومت و دروازەی ورود آن به خاورمیانەی عربی است.
پایتخت سابق خلافت اموی در کانون هلال شیعی قرار دارد. آنچه برخی با تهور و تفاخر آن را بازسازی امپراتوری های باستانی ایران در قالبی مدرن می نامیدند.

درست است که ایران از عواقب ناخواستەی حملەی آمریکا به عراق بهره گرفت و با تسخیر غیر رسمی بغداد عملا به مرزهای اوج صفویه بازگشت. اما بغداد بدون دمشقی که ایران را به بیروت و جبل عامل می رساند، نمی توانست یک فتح کامل باشد.
این همان خاورمیانه ای است که بناست تغییر کند.
نظم با بی نظمی که پس از سقوط عراق حاکم شد و جعبەی پاندورایی که توسط نئوکان های آمریکایی در منطقه گشوده گردید.

ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت نوظهور به قالب های نوصفوی و نوعثمانی سابق برگشتند و بر سر قدرت و نفوذ به رقابت و هم آوردی پرداختند.

پازل بازی اما پیچیده تر از یک دوگانه سازی صرف بود.
بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دیگر مانند اسرائیل و عربستان و ...هم بودند.
مشکل برای ایران زمانی آغاز شد که به یک رویارویی مستقیم و پرهزینه با اسرائیل کشانده شد.
ترکیەی نوعثمانی درست از این نقطه وارد و ضربەی کاری خود را در قفقاز جنوبی و شامات به ایران وارد کرد.
بیراه نیست اگر بگوییم ترک ها یک چالدران نوبن برای ایران خلق نمودند.

روسیه هم مالباختەی دیگر ماجراست. سوریه درگاه بازگشت آن به خاورمیانه و آب های گرم بود.
علاوه بر آن عملیات پوتین برای نجات اسد منبع اصلی قدرت نرم و حسن شهرت روسیه برای نجات دیکتاتورها و پیمان کاری فروش استحکام و ثبات حکومت ها به شمار می رفت.
روسیه هم مانند ایران بازی را به ترکیه و احتمالا اسرائیل باخته است. یحتمل بخاطر بده بستان های ناشی از جنگ اوکراین و گردابی که در شرق اروپا در آن افتاده است.

منظرەی احتمالی خروج شتابزده و اجباری روس ها از سوریه مانند سقوط سایگون به لحظەای دراماتیک تبدیل و سال ها گریبان شهرت و آوازەی آن را رها نخواهد کرد.
روسیه پس از سقوط سوریه زمینه و زمانەی بازگشت به رویای ابرقدرتی دوران شوروی را به صورت کامل از کف می دهد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

?

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago