𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 days, 2 hours ago
*♦*روایت یک ️سقوط!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)**
نشست "شریعتی پس از شریعتی" که به همت آکادمی علوم اجتماعی سپنتا مورخ ۲۹ آذر ۱۴۰۳ در محل باشگاه اندیشه برگزار گردید، حاوی نکات بسیار حائز اهمیت و تأمل برانگیزی بود که توجه مخاطبان دغدغهمند خویش در آکادمی وفاق را به اهم آن جلب می کنم. در این نشست دوست دانشمندم جناب دکتر سید جواد میری با موضوع ارزشمند «شریعتی و «نظریه آشوب»: تاملی در باب طبقهبندی علوم» به ایراد سخن پرداخت که فایل صوتی آن در کانال آکادمی وفاق منتشر شده است.
اما آنچه در این بخش به آن می پردازم اوج انحطاط و زوال و سقوط بازار نقد و نقادی است که ذیل عنوان "روایت یک سقوط" در این جستار تقدیم می گردد و به ارائهی تاسفبار جناب دکتر باغیدوست اشاره دارد که در لباس نقد اگزیستانسیل مبدل به یک پرفورمنس به معنی اخص کلمه گردید که شامگاه پنجشنبه از جانب ایشان به روی صحنه رفت.
دریغا فرهنگ. دریغا تفکر، دریغا ایران... من حاضرم بی رحمانه ترین نقدها را به هر احدالناسی از شریعتی گرفته تا عبدالکریمی تاب بیاورم و اتفاقا از آن استقبال می کنم چندان که بیش از این بارها به آن قبیل موارد پرداخته ام و در نشست "رونمایی کتاب شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری" با آن مواجه بودیم(برگزارشده به تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۳ در باشگاه اندیشه). اما آنچه در این نشست در قالب مفهوم "شریعتی زدایی از شریعتی" شاهد آن بودیم، سراسر وهن و بداخلاقی و انگزنی و افترا بود و بس.
باید دید اغراض پشت پردهی این نمایش مضحک که در لباس نقد برگزار شد چه بوده است. چرا که به هیج وجه این موضوع امر پیش پا افتاده و ساده ای نبوده و نیست. وگر نه لیست بلند بالایی از نقدهای آبکی و اتهامات بزرگ و کوچک پیشتر با لحن و زبان کوچه و بازاری نسبت به شریعتی رواج داشته است اما این پدرکشتهگی نوپدید باید ریشه های دیگری داشته باشد.
اینکه یک شخص که با وضعیت به هم ریخته و نامنسجم و غیرعادی چنین برای شریعتیکشی مقدمه چینی می کند اگر نخواهیم انگیزه ها را به تحلیل روانکاوانه تقلیل دهیم لابد برای لجنمال کردن چهره شریعتی پروژهای خاصی را برای خود تعریف کرده است. که نگارنده به جهت عدم شناخت این شخص فعلا داوری پیش از موعد نمی کند ولی حقیقتا جا دارد که به جد و جهد پیگیری شود.
اتهام "بی سوادی شریعتی در ساینس"؛ "بی سوادی شریعتی در شناخت مارکسیسم" و ... قابل تحمل هست اما "اینکه شریعتی خود را بالاتر از خدا و علی می دانست"، اینکه "شریعتی مردم را غرق در جهالت و عدم آگاهی می پسندید" اینکه "آدم دو چهره ای بود و از فقر در ظاهر می نالید اما کاملا مرفه می زیست" اینکه "شریعتی ناجوانمرد بود و مخاطب را مغلوب خود دوست می داشت" اینکه "کلا دروغگو بود و همه ی کارهایش مثل ارجاعاتش به شاندل جعلی و مخدوش است"، اینکه "شریعتی یک بچه سوسول از فرنگ برگشته است" و بسیاری موارد دیگر از این قبیل را که این به اصطلاح منتقد با حرکات و سکناتی مملو از حس نفرت و کینجویی و با انواع و اصناف ادا و اطوار به خورد مخاطب خود می داد به بهانه دفاع از انتقاد آزاد و تفکر انتقادی، به هیج وجه نباید به تبرئهی این جنایت فرهنگی بیانجامد.
صد البته که پدر شریعتی را هم می توان در نقد در آورد ولی به گونه ای استدلال آورد که همچنان منتقد باقی بود اما این مایه سقوط در نقد حقیقتا شگفتآور بود و من که چندین دهه در سپهر فرهنگ زیست می کنم نظیر آن را در هیچ کس از مرحوم سید جواد طباطبایی گرفته تا تندترین منتقدان ندیده و نشنیده بودم.
اینکه در همان نشست اصحاب نظر به ظرفیت شریعتی برای تمهید مقدمات یک نظریه اجتماعی مختص زیستجهان ایرانیان اذعان داشتند علی رغم تذکار و مداخله نگارنده با بی توجهی محض و تام و تمام ایشان نادیده و ناشنیده انگاشته می شود، نشان دهنده ی منطق غیرگفتگویی و خوی استبدادزده این تک گوی مدعی بود که امیدوارم از این قبیل اوصاف که حقیقتا محترمانه ترین تعابیری هست که می توان در خصوص ایشان به کار بست آزرده نشوند و قدری به تامل و بازاندیشی واداشته شوند باری همه ی این مساعی بی تردید از سر دلسوزی به فرهنگ و اهل فرهنگ است آن هم در این شرایط بحرانی که مردم عزیز و به تبع آن اهل فرهنگ دردمند به سختی با آن سر می کنند.
🎥 انتقاد بیژن عبدالکریمی فیلسوف و فعال سیاسی از سادهاندیشی اپوزیسیون ایرانی
*🔺با انشاء کودکانه وارد عرصه حیات سیاسی شدهاند.
🔶*«بیژن عبدالکریمی» فیلسوف و فعال سیاسی: حرکت مثبتی در نظام سیاسی ما صورت گرفته و آن هم درک قدرت نظامی و قدرت تکنولوژی نظامی برای دفاع از امنیت ملی ایران بود و این خود گامی در جهت توسعه و مدرن شدن است.
📌 ایرانیکTV را دنبال کنید ⚡️
چرا بدون دولت ملی و مقتدر آزادی سراب است؟/ سوریه به مثابه وضع پیشا مدرن
توضیح وضعیت سوریه با این مقدمات چگونه است؟ سوریه تا پیش از این صاحب دولتی بود که مرزهایش را حفظ کرده بود. یعنی نخستین مرحله از آزادی را به آنها داده بود. حاکمانش با مردم خود میتوانستند مهربانتر باشند اما فراموش نکنید مخالفانشان هم مشتی سیاستمدار و دانشگاه رفته نبودند. آن طرف ماجرا نئاندرتالهای وحشیای قرار داشتند که خود به تنهایی یک لویاتان طبیعی بودند؛ جرثومه خشونت. خود همین گروههای مسلح فارغ از اینکه به کدامین فرقه و طایفه تعلق دارند، نافی هر شکلی از لویاتان مصنوع هستند. لویاتان میتواند برای حراست از قرارداد اجتماعی خشن باشد اما فقط اوست که مجاز است خشونت مشروع اعمال کند. فقط اوست که اسلحه دارد و فقط اوست که حق مجازات و تنبیه دارد. تصور کنید در وضعیتی که خود دولت برای بقایش باید با اینان جنگ مسلحانه کند، کدامین معنا از آزادی میسر است. اینجاست که ممکن است در وظیفه ملت برای تحقق ذاتش که آزادی است یک وارونگی پیش بیاید و در خلأ یک دولت مقتدر، مقاومت مردمی علیه مخلان آزادی منفی شکل بگیرد. اینجاست که میتوان فهمید سوریه نه آزاد بلکه اشغال شده است. سوریه امروز به وضعیتی پیشامدرن رسیده؛ یکی از قبایل قرارداد اجتماعی قبلی را ملغی و با کمک دولتهای خارجی، رئیسجمهور را خلع و خود را سلطان خوانده است. جهان مدرن دوران جنگ لویاتانهای درونی نیست. جهان جدید، دوران رقابت و خصومت ملت - ملت نیست. اگرچه در این جهان تا فرق سر هابزی، دولتها با هم در تنازعند و سازمان ملل و نهادهای بینالمللی هرگز آن لویاتانی نیستند که بتوانند ضمانتی برای وضعیت صلح پایدار جهانی باشند اما این فقط جنگ را در بیرون مجاز و قابل فهم میداند. درون مرزها، تنها میتوان با یک قرارداد اجتماعی، یک لویاتان داشت؛ یک ملت و یک دولت. این دولت میتواند در وهله بعدی ملی شده و از رهگذر تربیت سیاسی مردم، راه را برای مقاومت آن مردم و ارادهاش برای هویت داشتن و استقلال باز کند. سوریه امروز در چه وضعیتی است؟ در وضعیتی که همه میتوانند هم را تهدید کنند. هر کس میتواند با دیگری در یک دادگاه شخصی تسویه حساب کند. هر کسی میتواند با کلاشنیکف دادش را از دیگری بستاند. هر کسی روزی به بشار اسد سلام داده الان نگران است؛ نگران جانش، مالش و ناموسش. آن یکی که احتمالا علوی است ولی دل خوشی از بشار ندارد هم نگران است؛ چطور باید برادریاش را به کسانی که با سلاح در محله میگردند و دنبال طرفداران اسد هستند ثابت کند؟
لینک مطالعه کامل : http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/4204/1/296044/0
آنچه در سوریه اتفاق خواهد افتاد نه آزادی است و نه دموکراسی؛ مگر در مصر، لیبی، تونس، افغانستان و عراق شاهد دموکراسی بودیم و هستیم؟. دموکراسی شرایط و بستر میخواهد که در سوریه چندتکه با ساختار قبیلگی موجود نیست. تجربه افغانستان نشان داد که 20 سال تلاش برای «تحمیل» دموکراسی بر جامعهای فاقد بسترهای طبقاتی بیثمر خواهد بود که نتیجهاش ظهور توأم با استقبال طالبان بود.
پس آنچه رخ می دهد اجرای تدريجي پروژه «خاورمیانه جدید» است که گام اول آن از سال 2003 در عراق با تشکیل فدرالیسم شروع شد و گام دوم آن با جنگ قبلی در سوریه رخ داد و این گام سوم بود. چیزی که کاندولیزا رایس از آن بعنوان «هرج و مرج سازنده» یاد کرد. یعنی ايجاد آشوب برای برقراری نظم جدید در منطقه که کشورهای آن «کوچک» و «قومیتی» با دولتهایی «ناتوان» و «وابسته» خواهند بود تا جریان انتقال مازاد اقتصادی از اقتصاد پیرامونی نفتی و گازی خاورمیانه به اقتصاد کشورهای مرکز بی اخلال صورت بگیرد.
لذا پس از دوره هرجومرج و به اصطلاح شورای انتقالی و تاکید آن بر تمامیت ارضی سوریه شاهد ناکامی آن در اداره کشور خواهیم بود و بعد همه به این نتیجه می رسند که سوریه تنها با «فدرالیسم» می تواند روی خوش ببیند و حق اقوام و اقلیت ها رعایت گردد. چیزی که در سال گذشته در عمل تجربه شده است. حتی امکان سرنوشت مصر یا تونس نیز در انتظار سوریه نیست. سوریه به «لیبی بعدی» یا در حالت خوبش به «عراق ضعیف» تبدیل خواهد شد. پس شاهد تجزیه و ۳ تکه شدن سوریه (کردها در شمال، تحریرالشام در شرق و شیعیان در غرب) خواهیم بود. اما این پایان ماجرا نیست.
البته اگر اتفاقات دیگری در لبنان و عراق نیفتد و کشورهای ذینفع نتوانند سوریه را به راحتی ببلعند فعلا چند سالی درگیر سوریه و تنظیم آن متناسب با طرح خاورمیانه جدید خواهند بود تا بعدا سراغ ایران بیایند. این امکان هم وجود دارد که بخواهند از این فرصت استفاده کنند و کار حزب الله و دولت خودگردان را هم تمام کنند که احتمال آن مي رود هرچند ضعیف است
*♦️*هایدگریسم اسلامی؛ مدعای اثبات نشده!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)**
یکی از مدعیات اثبات نشده علیه منظومه فکری دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد نام آشنای فلسفه، نسبت دادن وی به جریان "هایدگریسم اسلامی" است. در اینجا در قدم اول با دو خطای شناختی مواجهیم؛ اولا این ترکیب به صورت مدلل و منقح توضیح داده نمی شود که مراد از این تعبیر مبهم و ناروشن چیست؛ و با چه شاخصه هایی معرفی می گردد، اینکه متفکری از جهان اسلام و یا در سنت ایرانی-اسلامی در زمینه ی آرای هایدگر تتبع کرده باشد دلیل بر هایدگریسم اسلامی بودن وی نیست، دوم اینکه هیچ گاه بیان نمی شود که کدام یک از آرای عبدالکریمی در چه کتاب یا مقاله یا گفتاری از وی دال بر هایدگریست اسلامی بودن وی است؟!
غلبه ی رویکردهای رتوریک در نقد آرای متفکرین به جای تدوین منقح تالیفی در اثبات چنین مدعیات پرداخته نشده ای؛ به شائبه ی سیاستزده بودن برخی جریانات روشنفکری در ایران دامن می زند، و اگر بر فرض در چنین انتقاداتی حظی از حقیقت هم باشد، به هیج وجه برجسته و نمایان نمی شود و در لابلای مواضع و مواجهات شتابزده و در هاله ای از ابهام به نحو اثبات ناشده ایی محو می گردد.
عبدالکریمی سعی می کند هایدگر را در افق ایرانی-اسلامی قابل فهم و شناخت سازد و امکان ارتباط برقرارکردن با بصیرتهای این فیلسوف قدر معاصر را برای مخاطب ایرانی فراهم آورد، اساسا در خصوص هر متفکری جز این نمی توان کرد، البته ممکن است کسانی که آشنایی با آرای یک متفکر ندارند هم به نحو دلبخواهی و منعندی آرای وی را تفسیر به رأی کنند و مواضعی را پرتاب کنند و منتقدینی هم به نقد شفاهی وی پرتابگرانه واکنش نشان دهند ولی این قبیل مواجهات هر دو یک روی سکه اند و راه به جایی نمی برند.
در باب متفکرانی مثل نیچه و هایدگر بحث بسیار هست و در هر جایی از کتاب ها و مجلات و صفحات مجازی به طرح مباحثی از ایشان می پردازند لیکن برای وارد کردن آرای یک متفکری چون نیچه و هایدگر به فضای فکری و فرهنگی یک جامعه باید اهل تفکر صاحب نظر ورود پیدا کنند، و منتقدین ایشان هم اگر به ضرورت آن آگاه نیستند؛ دم در کشند و بدون صلاحیت پای در عرصه انتقاد نگذارند.
اما اگر بنا بر برساختن برچسب هایی برای تحریف، تخفیف و یا سرکوب آرای متفکری باشد چنین تعابیر گنگ و مبهمی مثل "هایدگریسم اسلامی" البته به کار می آید و این عیار گوینده را و اعتبار وی را در نظر اهل تفکر به خوبی آشکار و عیان می کند. اگر حتی بناست آنجا که نه اشرافی به آرای هایدگر داریم و نه اشرافی به آرای عبدالکریمی؛ در طرح چنین مدعیاتی قدری محتاطانه ظاهر شویم و حکم کلی صادر نکنیم.
عبدالکریمی در هم افقی با هایدگر و نیچه به توصیف فلسفی جهان جدید پرداخته است، از همین روشنفکران پرتابگر شنیده ایم که حتی "نیهیلیسم" را چماقی برای کوبیدن بر سر امثال عبدالکریمی کرده اند و این البته ممکن است از ناآشنایی ایشان با فلسفه باشد. هیچ کس مدعی نیست که نیچه و هایدگر را توانسته است به تمامه به زیستجهان ایرانی وارد کند لیکن تلاشهای امثال عبدالکریمی، فرهادپور و ... در این وادی قدمهایست که برداشته شده اند و بایستی تداوم یابند.
اگر کسی می خواهد بگوید عبدالکریمی فلسفه را برای سرکوب جامعه و همنوایی با سیستم غالب به کار گرفته است بهتر است صراحتا موضع بگیرد و پشت هایدگر پنهان نشود؛ اگر حرمت متفکران خود را نداریم لاقل در سپهر جهانی موجبات کج فهمی برای مخاطبان ایرانی را فراهم نسازیم.
🔹🔻قانون حجاب
ضد مذهبی و ضد ملی
قانون حجاب که قرار است روز ۲۳ آذرماه از سوی مجلس برای اجرایی شدن به دولت ابلاغ شود،
هم ضد مذهبی و هم ضد امنیت ملی است.
پیشتر درباره ناکارامدی اعمال سلیقههای آمرانه، در یادداشت
سخنی عریان درباب حجاب اجباری به پیامدهای منفی آن پرداختم.
بهعنوان یک معتقد به حجاب و اهمیت آن، براین باورم که اجرای این قانون دستکم در وضعیت کنونی هیچ خیری برای سعادت و رستگاری ملت ندارد و تنها تامین کننده منافع بیگانگان برای ضربه زدن به استقلال کشور است.
تصویب کنندگان این قانون، هرچند با نیت خیرخواهانه، خواسته وناخواسته آب به آسیاب دشمنان و بدخواهان ملک و ملت ریختهاند.
امید که رهبری در اقدامی قاطع و مصلحتاندیشانه از اجرایی شدن آن جلوگیری کند.
مجتبی مهدوی
فرهاد قنبری
رادیکالیسم
✅ رادیکالیسم به معنای هواخواهی و طرفداری از دگرگونیهای بنیادی جامعه و تغییرشکل کامل و سریع نهادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی موجود است.
✅ رادیکال ها طیف وسیعی از تحول خواهان و هواداران تغییرات اساسی و بنیادی و کسانی که وضعیت موجود را غیر قابل تحمل دانسته تا بخشی از تندروترین بنیادگرایان دینی و تروریستها را شامل می شوند.
✅ رادیکالیسم را می توان به دو حوزه تقسیم بندی نمو: «رادیکالیسم عملی» و «رادیکالیسم ذهنی»
- برداشتی از رادیکالیسم که علاقه چندانی به تغییرات بنیادی در اندیشه و فکر ندارد، با ساخت مفاهیم فلسفی برای تغییرات اجتماعی بیگانه است و چاره کار را در تغییر ساختار نظام سیاسی دنبال میکند را می توان «رادیکالیسم عملی» نامید. رادیکالیسم عملی بیشتر بر جنبه ظاهری تغییرات تاکید دارد و اغلب بدون پشتوانه فکری و اندیشگانی دست به عمل می زند.
- در نقطه مقابل رادیکالیسم ذهنی قرار دارد. رادیکالیسم ذهنی و فکری بیشتر از آنکه به فکر تغییرات سریع ساختارها باشد به نتایج کردارهای خود می اندیشد و شکستن بتهای ذهنی و ویرانی امپراطوری های متصلب حاکم بر روان خویش را مقدمتر و واجب تر از شکستن بت های بیرونی و بر هم ریختن جامعه و ساختارهای حاکم بر آن می داند. رادیکالیسم فکری سعی در ساخت مفاهیم جدید دارد و به تغییرات تدریجی و دگرگونی نگرشها را روش معقول و درست توسعه اجتماعی و سیاسی میداند.
✅ جامعه معاصر ایران جامعه رادیکالی محسوب می شود. دو انقلاب، دو کودتا، چندین جنبش و قیام و شورش های متعدد در یک قرن اخیر نشان می دهد، ایرانیان همیشه از وضعیت حاکم بر خود ناراضی بوده و چاره کار را در تغییرات کامل وضع حاکم احساس نموده است.
✅ تاریخ معاصر ما نشان می دهد که جامعه ایران همیشه رادیکالیسم عملی را بر رادیکالیسم فکری و ذهنی ترجیح داده و همیشه چریک و فحاش و کسانی که شعارهای دهان پرکن سر می دهند را بر روشنفکر و اهل اندیشه اولویت داده است.
✅ جامعه ما همیشه ریختن به خیابان و انقلاب و کودتا و شورش را بسی راحتر از رادیکالیسم فکری و اندیشیدن و تغییر و فروریختن بت های متصلب ذهنی می داند.
✅ رادیکالیسم فکری نیاز به مطالعه و اندیشه فراوان دارد و بدیهی است درجامعه ای که به کتاب و مطالعه و اندیشه علاقه چندانی وجود ندارد، رادیکالیسم عملی به رادیکالیسم فکری ترجیح داده می شود و چاره کار بیشتر از آنکه در انقلاب درونی و تحول ذهنی جستجو شود، در به هم زدن ساختار سیاسی از طریق شورش و انقلاب بیرونی جستجو می شود.
✅ نتیجه رادیکالیسم عملی اغلب نتیجه ای تلخ و همراه با سرخوردگی های شدید است. رادیکال های عملگرا مدتی پس از آنکه ساختار سیاسی و اجتماعی را تغییر می دهند، متوجه می شوند که تغییر خاصی در وضعیت جامعه شان رخ نداده است و اصطلاحا «بوی بهبودی ز اوضاع جهان نمی شنوند»
و به همین علت است که اغلب این افراد پس از مدتی از کنش سیاسی و اجتماعی خود سرخورده و پشیمان شده و گاهی برای همیشه از پرداختن به عالم سیاست فرار می کنند و گاهی هم نوستالژی گذشته آزارشان می دهد.
سرخوردگی هایی که پس از کشته شدن یا سقوط شاهان و دولت های معاصر در رفتارها و گفتارهای مردم خود را نشان می دهد یا موج پشیمانیمهای پس از رای دادن به کاندیداهای خاص، یا تکرار مداوم خدا بیامرز شاه نمونه هایی از این قبیل سرخوردگی هاست.
✅ جامعه ما به همان میزان که به رادیکالیسم عملی خو گرفته است، با رادیکالیسم فکری، غریب و بیگانه است.
✅ جامعه ما «جامعه ای غوغا سالار» است. جامعه ای که در آن صداهای بلند و رگ های باد کرده گردن جای منطق و استدلال را می گیرد و احساسات گرایی بر همه شئون سیاسی و اجتماعی حاکم می شود.
✅ در جامعه ما نخبگان، روشنفکران اصیل و صاحبان اندیشه اغلب توسط جامعه به بزدلی، کُندروی و بی عملی متهم شده و پس رانده می شوند و در مقابل شبه روشنفکری توخالی، روشنفکری مبتذل غربزده و شوروی زده، بنیادگرایان دینی، چریکیسم، واعظان بددهن و گاهی اوباش و گردنکشان هستند که بر موج تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی سوار شده و الهام بخش توده ها می شوند.
✅ نکته تلخ و آزاردهنده هم اینکه جامعه ما همیشه به رادیکالیسم عملی به عنوان یک آیتم مثبت و برتر در مقایسه با رادیکالیسم فکری نگریسته است.
@kharmagaas
استاد عزیز، حقیقتا قصد نداشتم خبری از جایی به جای دیگر ببرم ولی این اتفاق برای چندمین بار است که بعد از جلسهی شما با دکتر قادری افتاده و این فرد (احمد زرینآباد) که به شدت بیاخلاق و دروغگو و اختلافافکن است چندین بار این نسبتهای دروغ را به شما داده... اگر بنده خودم با گوش خودم در آن جلسه صحبتهای شما را نشنیده بودم و شاهد دلسوزی پدرانهی شما برای ایران نبودم به این شدت از دادن چنین نسبتهایی به شما ناراحت نمیشدم و این پیام را خدمتتان ارسال نمیکردم. بیاخلاقی و رذالت این افراد و مقاومت عجیبشان مقابل حرف حقی که میزنید باعث شد مصدع اوقات شریفتان شوم.
جامعه ی ما در یک مرحله ی گذار جدی تاریخی است.چه بخواهیم ،چه نخواهیم،پارادایم فرهنگی و تاریخی سنت تفکر ما در حال تغییر و حتی فروپاشی است.مفروضات پیشین به چالش خوانده شده اند،نظام های وجود شناختی ما در هم شکسته اند ،ارزش هایمان متزلزل شده و برج و باورهای ستبر اعتقادات مان فروپاشیده اند.در یککلمه عالَمیت عالَم ما و سنت نظری و فکری ما به پایان رسیده است.ما تغییر کرده و می کنیم و اینتغییر در میان طوفانی از درهم شکستگی ها،فروپاشی ها،بی ریشه شدن ها و بی معنایی ها و در بستری از ناخودآگاهی و یاس صورت می پذیرد.《بیژن عبدالکریمی،کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر》
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 days, 2 hours ago