برای واقعی حوصله درس ندارم

#ep 6
هفته ای دوبار اجرا کنید و پول خوبی هم میگیرین ! من و مسئولین کلوپ از کارتون خوشمون اومد و رئیس هم با این موافقت کرد و تو اولین فرصت میاد کارتون بیینه ! اون یکم سرش شلوغه و زیاد به اینجا نمیاد
هیون : چی جدی این ؟
کین : البته ، شما کارتون خیلی خوب بود !
جه بوم : اوه باورم نمیشه خدای من .
هیون : بچها نظرتون چیه ؟
کین : من تنهاتون میزارم تا باهم حرف بزنید !
سئوک : پیشنهاد خوبیه منم هستم !
چونگ هی : آره خوبه اگر ساعتش با ساعت کاریم تداخل نداشته باش منم اوکیم
هیون : تو کار میکنی ؟
چونگ هی : آره چون تنها زندگی میکنم
هیون : اما گفت پول خوبی بهمون میده ، میتونی از این به بعد اینجا کار کنی !
چونگ هی : درسته اگر حقوق خوبی بده از کار قبلیم استعفا میدم
جه بوم : پس یعنی جواب مثبت بهشون بدیم ؟
هیون : آره آره
جه بوم : آقای کین ؟
کین : بفرمایید
جه بوم : با نظرمون مثبت میشه راجب جزئیاتش حرف بزنیم
کین : چقدر خوب ، آره البته درواقع صاحب ک رئیس بار آقای آقای سانگ ووک هستن !  و من به دستور اون اینجارو مدیریت میکنم و کلوپ دست من و خب آقای سانگ ووک خیلی کم میاد اینجا اما یروز برای دیدن کارتون حتما میاد ! پس اگر کاری داشتین به من بگید
هیون : خیلی خوبه جه بوم هم لیدر گروه هست میتونین با اون در ارتباط باشین
جه بوم : چی من ؟
هیون : قطعا تو لیدری جه بوم !
جه بوم : بسیار خوب ! روز کاری و ساعتش بهمون بگین و بعد سر حقوق هم حرف بزنیم ...
کین : حتما
هیون : _  حقوق خوبی بود ، اونم برای شروع ! یه موقعیت عالی بود
بعد اون روز خسته کننده رفتم به سمت پرورشگاه و استراحت کردم و فردا اون روز قرار بود بریم کلوپ از این به بعد بیشتر مواقع اونجا بودیم باید به این روال عادت میکردیم اما خب نباید به درساهم لطمه وارد میکرد اینم خیلی مهمه ، پس صبح زودتر به سمت دانشگاه رفتم و تو کتابخونه مشغول خوندن درسام بودم تا اینکه جه بوم اومد

بعد امتحانا زود به زود میزارم پارتارو ....

#ep 5
_ صدای تشویق توی سرم می‌پیچید
جه بوم : افرین پسر م از پسش بر اومدیم
چونگ هی : ایول
سئوک : هورا ...
هیون : از همتون ممنونم خیلی خوب بودین !
جه بوم : درواقع ما از تو ممنونیم
چونگ هی : آره پسر بی نقص بودی
کین ( مسئول کلوپ ) : کارتون خوب بود ! یه پیشنهادی دارم براتون ! فردا برای عصر بیایین کلوپ تا راجبش حرف بزنیم
هیون : اوه چه پیشنهادی؟
کین : فردا راجبش حرف میزنیم
هیون : حتما _ قراره چی بگه یعنی؟ مهم نیست فردا میفهمم اما اجرا خیلی خوب بود ! دارم به آرزوهام نزدیک نزدیک تر میشم مهم اینه و بعدی که با بچها خدافظی کردم جه بوم من رسوند پرورشگاه....
وان : بهت افتخار میکنم هیون ! تو خیلی خوبی
هیون : خیلی ممنونم اجوشی
وان : همینجوری به تلاشت ادامه بده
فردا اون روز به سمت مدرسه رفتم که با وارد شدنم شکه شدم ! این بنر بزرگ چیه ؟ همه بهم نگاه میکردن ! یعنی یجور تبریک بود ! برای اجرا؟
احتمالا
جه بوم : خوشت اومد ! برای موفقیت اولمون
هیون : خیلی قشنگه ! اما نیار نبود
جه بوم : سخت نگیر
هیون : مرسی ازت !
جه بوم : بعد  مدرسه باید بریم کلوپ !
هیون : آره یادمه
جه بوم : یعنی چی میخاد بگه ؟
هیون : حالا می‌فهمیم ، بیا بریم سر کلاس دیرمون میشه ها _ بعد تموم شدن کلاس با جه بوم قرار شد بریم کلوپ !
جه بوم : مشتاقم بدونم قراره راجب چی حرف بزنیم !
هیون : یکم دیگه هم وایستا می‌فهمیم
جه بوم : به بقیه گفتم کلوپ باشن
هیون : خب پس عجله کن ...
سئوک : خوش اومدین پسرا
چونگ هی : بشنین اینجا
جه بوم : خیلی منتظر موندین ؟
سئوک : نه ماهم تازه رسیدیم
کین : سلام پسرا ! بشنین میرم سر اصل مطلب !
من با رئیسم ( صاحب کلوپ ) حرف زدم و اگر قبول کنید از این به بعد شما اینجا کار کنید !

من پروانه ای رو گرفتم و بال هایش را بریدم و جا گذاری کردم برای خودم بال های زیبایی بود حال میخاستم دستان تو را بگیرم و ببرمت به جایی دور از اینجا جایی که نگران زمان نباشیم اما آن بال ها دوام خواهند آورد؟

اما وقتی روی زخمامم ستاره میکشم درد بیشتری رو حس میکنم _

It shines brighter day by day My little blue moon:)