❍#hidden hero
❍????:6
❍??????: V & y/n
❍?????: Romance
❍ ??????:Miray,maryam

@?????? _?????? ???? ????

◌ #fic  ◌  #Miray  

آماده پارت بعدی هستید؟

بلاخره بعد دو هفته شرطا رسید

「#Miray」

سناریو درخواستی:

وقتی میگی اگه بمیرم چیکار می‌کنی ؟
‌                                          

نامجون:برو یکم کتاب بخون بچه.این حرفا چیه میزنی ؟

جین:دلت میاد منو تنها بزاری؟

یونگی:وات دا فاک؟چیزی زدی؟

جیهوپ:میام پیشت(خدا نکنه)

جیمین:تو غلط می‌کنی منو تنها بزاری

تهیونگ:باید تنبیهت کنم تا دیگه از این حرفا نزنی

کوک:اگه بری من بدون تو چیکار کنم؟

سناریو درخواستی داشتید میتونید تو ناشناس بهم بگید

─────── ⿻ ──────
❐#Bts

❏#Reaction

@?????? _?????? ???? ????

「#Miray」

سناریو درخواستی:
‌                                                 ‌ ‌‌‌   
یکی از نزدیکترین استاف به پسرایی یه جورایی از همه بیشتر با تو دوستن، شب تولدت با خیال راحت تو اتاق هتل برای خودت یه لباس سکسی می‌پوشی و موهاتو خوشگل می‌کنی و به خودت می‌رسی...
منتظره یکی از دوستای دخترت هستی که زنگ دره اتاقو می‌زنن!
با تصوره اینکه دوستته با ریموت دره اتاق و باز می‌کنی و با فشفشه و شلوغ بازی وارد راهروی بزرگ اتاق می‌شی و بدون نگاه کردن به دورت شروع می‌کنی به رقصیدن.
که یهو متوجه می‌شی اعضا برای سورپرایز شب تولدت اومده بودن...

(واکنش اعضا به موقعیت، به دیدن تو تو اون لباسا و ریخت و قیافه‌ی سلبریتی طور)

نامجون: ( در عین این که خیلی باهم صمیمی هستین کنارش معمولا آدم ساکت و آرومی هستی.اون فقط میخواست بهت تبریک بگه و کادوتو بده ولی وقتی میاد داخل و تورو با اون لباس سکسی و آرایش غلیظ در حال رقص میبینه تعجب می‌کنه چون اصلا انتظار این استقبال و انرژی رو ازت نداشت.و تا گفته نماند که یه کوچولو روت کراش بود و یکم..خیییلی کم چشمش روی بدنت بود)

جین:(با خوشحالی و هیجان بلاخره اتاقو پیدا می‌کنه و در میزنه توام که فک می‌کنی دوستته سریع درو براش باز می‌کنی و شروع به رقص می‌کنی.بیچاره هم از فشفشه های ناگهانی ترسید و هم از حرکت تو.البته تو دختر پر انرژی ای هستی و خب کاملا عادیه رفتارت اما اون لباس...جین بیشتر بخاطر لباس بازی که پوشیده بودی متعجب و همچنین معذب بود)

یونگی:(خیلی دوست داشت و شما باهم خیلی صمیمی بودین . تقریبا کل روز ور دل همین.اولش یادش رفته بود که تولدته ولی بعد از اینکه فهمید یه کادوی قشنگ برات خرید و اومد هتل.وقتی تورو اونطوری دید خیلی تعجب نکرد چون این حرکات و رقصو ازت دیده بود و کاملا براش عادی بود.چیزی که براش عادی نبود لباس و ارایشت بود که تورو اونشب تبدیل به یه آدم دیگه کرده بود.تا حالا تورو با لباس باز و آرایش غلیظ مخصوصا رژلب قرمز که از قضا نقطه ضعفشم هست ندیده بود و این باعث میشد فکرای درهم سراغش بیان)

جیهوپ:(وقتی تورو اونطوری جلوش دید به معنای واقعی پراش ریخته بود که چطور اون دختر سرد الان با این انرژی و مخصوصا لباسا حالا جلوش میرقصه.توام کم نزاشته بودی و جوری سکسی میرقصیدی که بچه هنگ کرده بود.نمیدونست چه واکنشی باید نشون بده و چیکار کنه ولی وقتی بحث رقصه اون نمیتونه خودشو کنترل کنه و همراهیت می‌کنه.توام وقتی میفهمی دوستت نیست تعجب می‌کنی.حالا اون میرقصه و تو هنگی)

جیمین:(مستر پارک با یه استایل دختر کش،با تصور اینکه یه جشن معمولیه وارد اتاق میشه و تا میخواد بهت تبریک بگه تو میرقصی.چشماش به بزرگترین حالت ممکن درمیان و دهنش باز میمونه.ناخوداگاه نگاهش سمت سینه هات می‌ره که برای اولین بار حتی از زیر لباس میبینه و)فاک?...

تهیونگ:(وقتی وارد اتاق میشه با دیدنت جعبه ی کادو از دستش میوفته و داد آرومی میزنه که توی اون سر و صدا شنیده نمیشد.خیلی سعی می‌کرد بدن سکسیت که حالا بخاطر رنگ لباست و حرکات رقصت بیشتر و بیشتر تو دید میومد رو نادیده بگیره اما واقعا براش تعجب برانگیز بود که تورو اینطوری ببینه)

کوک:(این بچه خیلی پایست و میشه گفت کسی که خیلی بیشتر باهاش صمیمی هستی جونگکوکه.معلومه که اصلااااا انتظار این استقبال گرمو نداشت.لباسای سکسی ای که اندام های بدنتو به نمایش می‌گذاشت اونو داغ کرده بود و هرچند ممکن نبود اما سعی میکرد نگاه نکنه.چند ثانیه بعد که به موقعیت عادت کرد اونم توی رقص همراهیت کرد و الان دوتایی میرقصیدید.دوستت که اومد و دید دارید می‌رقصید سری از تاسف تکون داد و ازتون فیلم گرفت تا بعداً بتونه باج بگیره)

سناریو درخواستی داشتید میتونید تو ناشناس بهم بگید

─────── ⿻ ──────
❐#Bts

❏#Reaction

@?????? _?????? ???? ????

「#Miray」

سناریو درخواستی:(با اندکی تغییر)

وقتی میان خونه و میبینن با آهنگ مهوش پریوش میرقصی و غذا درست می‌کنی

نامجون: ( نگاه تاسف باری میندازه) این دختره واقعا یه تختش کمه

جین:( با دیدنت شیشه پاک کنی می‌خنده.جوری که نفسش بند میاد و قرمز میشه)
ا/ت:یااا جین؟

یونگی: دقیقا چرا من با این دیوانه ازدواج کردم؟

جیهوپ:(پا به پات می‌رقصه)

جیمین: از دست تو دختر??

تهیونگ: این از منم بدتره?

کوک: عزیزم؟:/

سناریو درخواستی داشتید میتونید تو ناشناس بهم بگید

─────── ⿻ ──────
❐#Bts

❏#Reaction

@?????? _?????? ???? ????

「#Miray」

سناریو درخواستی:

وقتی همیشه لباس گشاد میپوشیدی و برای اولین بار لباسی پوشیدی که جذب تنته

نامجون: (داشتید می‌رفتید مهمونی )نظرت چیه بمونیم خونه و...خودمون یکم خوشب گذرونیم؟

جین: چه بدن هندسامی داری

یونگی: (تحریک شده) دیگه نمیتونم تحمل کنم.و...?

جیهوپ: چرا این زیبایی رو ازم مخفی میکردی؟

جیمین: برو عوضش کن..میترسم کار دست هردومون بدم

تهیونگ: سکسی گرل...تو واقعا خیلی هاتی

کوک: اوفففف ا/ت...دلم میخواد همینجا به فاکت بدم دختر

سناریو درخواستی داشتید میتونید تو ناشناس بهم بگید

─────── ⿻ ──────
❐#Bts

❏#Reaction

@?????? _?????? ???? ????

ده روز تا برگشت جین?????