?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago
کجاست حالِ خوشِ مستیِ بدونِ زوالی
مگر که از تو بنوشم...تو که علاجِ ملالی
مگر پناه بگیرم به بیکرانِ تنِ تو
مگر که غرق شوم باز در تویی که زلالی
هنوز منتظری تا زمانه با تو بسازد؟!
چه انتظارِ بعیدی...چه آرزوی محالی
به هم رسیدنِ ما برخلافِ نقشۀ دنیاست
برای فتحِ تنِ هم نمانده است مجالی
لبت جوابِ تمامِ سؤالهای مرا داد
تو هم نفس به نفس از لبم بپرس سؤالی
زمانهایست پُر از شوق؛ هر زمان که تو باشی
گذشته چیست؟ چه آیندهای؟ به جز تو چه حالی؟
▪️
شکستهباد قفسهای سوی تو نپریدن
بریدهباد نفسهای از هوای تو خالی...
من از سوزِ هزاران ساله میآیم، نمیدانم
برای هُرمِ آغوشِ تو از سرما چه خواهم گفت...
شبیه رودِ سرشار از خس و خاشاک در فکرم
که در چشمِ زلالیهای یک دریا چه خواهم گفت...
تو کوه باش که طوفان تو را نیازارد
شهید باش مگر جان تو را نیازارد
چگونه مثلِ گلی در قفس اسیر شوی
که خاکِ بستۀ گلدان تو را نیازارد
تو میهمانِ ابد پشتِ میلهها هستی
صبور باش که زندان تو را نیازارد
اگرچه متهمی بعد از این به بیذوقی
بگیر چتر که باران تو را نیازارد
فقط بخند و به دنیا همیشه سخت بگیر
فقط بخند که آسان تو را نیازارد
بگیر دستِ مرا گرم تا که یخ نزده
که دستِ سردِ زمستان تو را نیازارد
من از تبارِ جنونم ولی تو زود برو
که ریگِ داغِ بیابان تو را نیازارد
■
مرا به دار بزن...قول میدهم ای مرگ!
عذابِ وحشیِ وجدان تو را نیازارد...
چون نطفهای رها شده در گیجیِ عدم
انگار سالهاست به دنیا نمیرسم
با من سرابْبازیِ دنیا چه میکند؟
نزدیکِ مرگ میشوم اما نمیرسم...
غصهای نیست اگر غصه فراوان دارم
مثل غمگینیِ دلقک، لبِ خندان دارم
اشک میریزی و انگار نمیدانی که
من به اندازۀ یک قطرۀ آن جان دارم
من به آشفتگی موی تو عاشق نشدم
خاطری پُر شده از موی پریشان دارم
بیستون هیچ...که انبوهِ ستون هم باشد
من به یک تیشه فرو ریزم و ایمان دارم
به هر اندازه که مجنون به بیابان زده است
در اتاقم به همان قدر بیابان دارم
خواب دیدم که شبی مردنِ من قبل از توست
دلخوشم حداقل مردنِ آسان دارم...
آمدم از تو و تقدیر شکایت بکنم
تو که لبخند زدی حرفزدن یادم رفت
منِ غربت زده را در قفسِ لبخندی
آنچنان حبس نمودی که وطن یادم رفت...
ما بندۀ عشقیم...تو مشغولِ چه کاری؟
جز نقشۀ تزویر به سجاده چه داری؟
تکفیر مکن مستیِ بیش و کمِ ما را
اقرار کن ای گزمه! که خود نیز خماری...
نفرین شدۀ آهِ کدام آینهای که
در خاطرِ آیینه فقط گرد و غباری
تسبیح، شده دانه و دام تو...نگو نه
تسبیحِ تو زنجیرۀ عصیان شده...آری
بعد از گذرِ معرکه ماندند پیاده
آن عده که عمری به تو دادند سواری
ای شیخ! به جز ذکرِ تهی کاش به تسبیح
تعدادِ گناهانِ خودت را بشماری...
ما متولدین اوایل دهه هفتاد، رسماً آخرین نسلی هستیم که طعم زندگی بدون اینترنت و دور از ازدحام و هیاهوی شبکههای اجتماعی را چشیدیم.
وقتی از مختصات، لذتها و آرامش آن دوران برای دهه هشتادیها و نودیها میگویی، انگار حس شنیدن افسانه دارند.
در وصفِ تو عیارِ سخن چیز دیگریست
شرحِ تو ای تمامیِ زن چیز دیگریست
هر جای این جهان بروی غرقِ غربتی
برگرد سوی من که وطن چیز دیگریست
یکعمر بیتو حرف زدم با همه، ولی
یک لحظه با تو حرفزدن چیز دیگریست
آن خلسهای که در تنِ تو میرسد به اوج
چون مستیِ شرابِ کهن چیز دیگریست
آن سُکر بیملاحظه در چشمهای تو
تا میرسد بدن به بدن چیز دیگریست
■
هرچند بیمضایقه گرمِ سخاوتی
اما هنوز خواهشِ من چیز دیگریست...
هرچند تازهکاری و "دلاولی" ولی
دل بردهای به دلبریِ ناشیانهای
هر صبح تا به شب نگرانی برای من
تلمیحِ قصههای خوشِ مادرانهای
میلرزم از نبودنِ آغوشِ تو به خود
چون لرزۀ پرندۀ بیآشیانهای
خورشید، تهنشین شده در چشمهای تو
آتش بزن به فاصله با هر بهانهای
با موجهای اشک، پریشان نمیشوی
تفسیرِ استقامتِ یک عمر شانهای
حسِ لطیفِ جاریِ رودی زلال و ناز
بر سنگریزههای کفِ رودخانهای
آرام، چشم بستی و انگار، ماهیان
جان دادهاند در وسطِ تازیانهای...
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago