sillage.

Description
j'ai demandé à la lune, et le soleil ne le sait pas.
t.me/HidenChat_Bot?start=7786791565 '
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 days, 23 hours ago

2 weeks, 3 days ago

تهش یه خونه‌ی کاغذی درست می‌کنم، می‌رم توش و حیاتم رو اونجا ادامه می‌دم.

3 weeks, 2 days ago
3 weeks, 2 days ago

پیدایم کن؛ در جهانی دیگر، در روزگاری دیگر، با مردمانی مهربان‌تر، جایی که حسرت بوسیدنت تنها کابوسی است که با بیدار شدن محو می‌شود.
’خورشید سرد، در بیست و نهم سپتامبر‘ ۵‌۷‌۸‌۲.

3 weeks, 3 days ago

ستاره‌ها به عزای اشک‌های خورشید می‌رفتند. در راه نجواهایی از لبان آنها خارج می‌شد؛ به سختی شنیده می‌شد اما انگار می‌گفتند خیلی وقت است که قلب خورشید، جایش را به تکه‌ای سنگ داده است.
’چیزی نمانده است.‘ ۰۰۴۸۰.

3 weeks, 6 days ago

🔭 ; این پیام رو فوروارد کنید، نیت (بله یا خیر) کنید تا براتون فال تاروت تک‌کارتی بگیرم و یه‌ توضیح کوتاه هم درموردش بهتون بگم.
Lim:1940 “جوین نباشید نمی‌ذارم”

4 weeks, 1 day ago

between here and there be like:

5 months, 2 weeks ago

’’ گفتم، خورشید فرار می‌کند. گفت، کجا می‌رود؟ گفتم، نمی‌دانم کجا و چرا، شاید به خرابه‌های قدیمی خانه‌ی عشق، فرار می‌کند به آغوش معشوق، فرار می‌کند میان بازو‌های او؛ شاید می‌رود. شاید می‌رود آنجا که او نیست، شاید آنجا که او هست و خودش نیست؛ شاید می‌رود خستگی در کند و تکه‌ای ابر با ستاره‌ها بنوشد. شاید می‌رود که برنگردد. ‘‘

,فروغ مُرده‌ی شرق.‘ ۶۷۷.

5 months, 3 weeks ago

خورشید اشک‌هایش را پنهان می‌کرد، مبادا که ماه خم به ابرو بیاورد. خورشید در تنهایی می‌گریست، مبادا که ماه نگرانش شود. خورشید بار زحمت ماه را نیز بر دوش کشید، خورشید از روح خود در ماه دمید، که او نیز به اندازه‌ی خورشید، دیده شود؛ خورشید، خوش‌خیال بود. فکر می‌کرد با این کار‌ها، ماه نیز دوستش خواهد داشت. خورشید اشتباه می‌کرد؛

,کریستال‌‌های شفاف، قاتل عشاق مُرده.‘ ۴‌۳‌۰‌۱.

6 months, 3 weeks ago

مرا ببوس؛ که دیگر تو را نمی‌بینم عزیزترینم. که دیگر چشمانم هنگام دیدنت برق نمی‌زند، که دیگر لبانم با لبخندت نمی‌خندد.
مرا ببوس؛ که دیگر نمی‌توانم ببوسمت.
مرا ببوس؛ برای آخرین بار، که سرنوشت ما را از هم جدا خواهد کرد.

6 months, 3 weeks ago

اما اگر، از خاکستر‌ها باغ زنبق روییده باشد چه؟

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 days, 23 hours ago