کماکان

Description
«کماکان» دریچه ای به فرهنگ و زندگی مردم عرب ایران است. در کماکان سعی می کنیم به تجربه زیسته این مردم بپردازیم، البته اگر ممکن باشد. برای ارتباط با ما می توانید پیام خود را به آدرس ذیل بفرستید: @aghilda

وبسایت
https://www.kamakaan/

تلگرام
@kamakaann
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago

5 months, 2 weeks ago

با سلام خدمت خوانندگان عزیز

سایت کماکان تا کنون بیشتر بر مقالات تحلیلی و مستند کردن بخشی از تاریخ فراموش شده مردم عرب، در حد استطاعت، فعالیت کرده است. اما در لحظه اکنون نیز فعالیت‌های قابل توجه فرهنگی و اجتماعی در جریان است که به شکل مختصر می‌توان آنها را پوشش داد و خبر آنها را منتشر کرد. اما در این میان نگاه شما خوانندگان محترم اهمیت دارد. اگر از دنبال کنندگان سایت هستید لطفا در نظر سنجی فوق شرکت بفرمایید و دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.

5 months, 2 weeks ago
6 months, 3 weeks ago
7 months, 2 weeks ago
**جهانی شدن هویت عربی را تقویت …

جهانی شدن هویت عربی را تقویت و هویت ایرانی را سست‌تر می‌کند!
جهانی شدن چه تاثیری بر هویت مردم عرب و تلقی آنان از هویت ایرانی‌شان داشته است؟ حمیدرضا جلایی‌پور، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، در بررسی هویت ملی و ارزش‌های جهانی شدن با تأکید بر مردم عرب در سال ۸۸ به این سؤال پرداخته است و پرسیده است آیا ارزش‌های بنیادین جهانی شدن سبب احساس خاص‌گرایی فرهنگی و برجستگی هویت عربی این مردم می‌شود؟

پاسخ نویسنده بر اساس مطالعه پیمایشی که انجام داده است این است که هر اندازه که گرایش به ارزش‌های جهانی شدن بیشتر باشد، هویت ایرانی میان مردم عرب نیز ضعیف‌تر می‌شود. بر اساس این پژوهش ۴۲.۴ درصد از افرادی که دارای هویت ایرانی ضعیفی هستند، دارای گرایش‌های قوی به ارزش‌های جهانی شدن هستند.

بر اساس این پژوهش ۸۴.۹ درصد از پاسخگویان به عرب بودن خود افتخار می‌کنند.

همچنین ۸۰.۷ درصد از پاسخگویان زندگی در کشورهای عربی را مناسب‌تر و محبوب‌تر قلمداد کرده‌اند و ۳۴.۶ درصد از پاسخگویان دوست دارند در یک کشور عربی زندگی کنند.

این پژوهش نشان می دهد ۵۲.۳ درصد از پاسخگویان گفته‌اند من اول خودم را عرب می‌دانم، بعد ایرانی. ۳۴.۲ درصد از پاسخگویان معتقدند که عرب بودن برایشان مهم است نه مکان جغرافیایی، و ۶۵.۸ درصد از پاسخگویان هم با این گزینه مخالف هستند.

بر اساس داده‌های تحقیق، ۸۸.۳ درصد از پاسخگویان موافقند که همه اقوام کشور باید به یک اندازه از امکانات و مزایای دولتی برخوردار باشند. اما ۵۲.۲ درصد معتقدند که در ایران وضعیت اینگونه نیست و اقوام از حقوق برابری برخوردار نیستند.

همچنین داده‌ها نشان می‌دهد ۷۱ درصد از پاسخگویان باور دارند که در ایران عرب‌ها از آزادی‌های مدنی لازم برخوردار نیستند.

یافته‌های این پژوهش نشان می‌‌دهد که ۶۷ درصد از پاسخگویان معتقد هستند که حکومت میان عرب‌ها و فارس‌ها تمایز قائل می‌شود.

بر مبنای داده‌های این پژوهش، ۶۷.۲ درصد از پاسخگویان با عبارت «به همان اندازه که عرب بودن خود را دوست دارم، ایرانی بودن خود را نیز دوست دارم» موافق بوده و ۳۲.۸ درصد از پاسخگویان هم با این عبارت مخالف هستند.

از دیگر نتایج مهم این پژوهش این است که ۶۶ درصد پاسخگویان به میزان زیادی از رسانه‌های عربی غیرایرانی برای پیگیری اخبار استفاده می‌کنند، درحالی‌که ۱۵.۷ درصد از پاسخگویان از رسانه‌های خارجی غیرعربی استفاده می‌کنند. و به هر اندازه که استفاده از رسانه‌های عربی بیشتر باشد، هویت قومی قوی‌تر می‌شود.

روش تحقیق در این مطالعه پیمایشی و کمی بوده است که طی آن جمع‌آوری اطلاعات با مراجعه مستقیم به جامعه آماری و مصاحبه انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه عرب‌زبانان شهر اهواز بوده‌اند. در این تحقیق کلیه افراد ۱۸ سال تا ۶۵ سال عرب اهوازی مورد پرسش قرار گرفته‌اند.

این پژوهش مانند همه تحقیقات پیمایشی از نواقص جدی برخوردار است. اصولاً پژوهش در میان اقلیت‌ها به دلیل ترس و فضای رعب حاکم قادر نیست نتایج درستی را به ما ارائه دهد. با همه این نواقص، پژوهش نشان می‌دهد که میزان تعلق خاطر مردم عرب به هویت خود بالاست و اکثر آن‌ها معتقد به وجود تبعیض میان عرب و فارس هستند.

مشکل دیگر پژوهش این است که سستی هویت ایرانی در میان مردم عرب را تنها به جهانی شدن خلاصه می‌کند. درحالی‌که داده‌های این پژوهش نشان می‌دهند که باور اکثریت بالای مردم عرب این است که حکومت میان فارس و عرب تبعیض قائل است. مثلاً اینکه مردم عرب معتقدند زندگی کردن در یک کشور عربی آرام‌بخش‌تر از ایران است، بیش از آنکه به جهانی شدن ربط داشته باشد، ناشی از تبعیض موجود و البته تضادی است که میان «عرب بودن» و «ایرانی بودن» نهفته است.

در پایان، مهم‌ترین نتیجه این پژوهش را می‌توان این دانست که به نسبتی که افراد بیشتر در معرض جهانی شدن قرار می‌گیرند، با صراحت بیشتری بر عرب بودن خود، مقابل ایرانی بودن، تأکید می‌کنند.

لینک در سایت کماکان:

https://www.kamakaan.com/1138?swcfpc=1

  • مطالب کماکان را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. این حداقل کمکی است که می‌توانید به ما بکنید.
7 months, 2 weeks ago
8 months, 2 weeks ago
9 months, 3 weeks ago
**آنگاه که نخل** ها **سخن می …

آنگاه که نخل ها سخن می گویند!
سماهر اسد (اعظم صادقیان) اخیرا اولین مجموعه داستانی خود را تحت عنوان «حين یتکلم النخیل» (آنگاه که نخل‌ها سخن می‌گویند) به زبان عربی منتشر کرده است. این مجموعه شامل ۱۶ داستان کوتاه است که توسط انتشارات زرینه منتشر شده است.

سماهر اسد، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات عرب در دانشگاه شیراز، از عرب‌های خمسه این شهر است که پس از ازدواج به اهواز نقل مکان می‌کند. او در اینجا با مردم عرب این منطقه درمی‌آمیزد و با دردها، آرزوها و فرهنگ آنان آشناتر می‌شود.

در «آنگاه که نخل‌ها سخن می‌گویند» تمرکز ویژه‌ای بر موضوع زن عرب و رنج‌های چندلایه‌ی او وجود دارد، در عین حال، کتاب به موضوعاتی چون دستفروشی، ازدواج اجباری، خودکشی در میان زنان عرب، معضلات زیست‌محیطی و کودکان کار نیز می‌پردازد. با این حال، کتاب تنها درباره‌ی مردم عرب اهواز نیست و در چند قصه‌ی کوتاه دیگر، از جمله داستان «قارورة ذکریات» (بطری خاطرات)، پلی به عرب‌های خمسه می‌زند.

این کتاب به بیان مشکلات و رنج‌های مردم می‌پردازد؛ رنج‌هایی که در زندگی روزمره با آنها مواجه می‌شوند. در عین حال، مردم آنگونه که در این کتاب روایت می‌شوند، راه حلی جز فروخوردن خشم خود در برابر این مشکلات ندارند. به عبارت دیگر، این اجبار به سکوت است که فرمانده میدان است. نویسنده سعی می‌کند صدای این خشم‌های فروخورده باشد و با زبانی شیوا آنها را برای خواننده بازگو کند.

شاید بتوان گفت که مهم‌ترین ویژگی این کتاب، نثر قوی، روان و دلنشین عربی آن است. زبان کتاب میان شعر و نثر در حرکت است و همین ویژگی لذت خواندن را برای مخاطب دوچندان می‌کند و او را همراه داستان‌ها می‌سازد.

اما کتاب نقاط ضعفی نیز دارد که شایسته‌ی توجه‌اند. شاید مهم‌ترین ایراد، بعد شعاری آن باشد. این مشکلی است که در بسیاری از کتاب‌هایی که توسط نویسندگان عرب منتشر می‌شود، دیده می‌شود. کتاب گاهی به لیستی از مصائب و مشکلات مردم عرب تبدیل می‌شود که البته قابل درک است. اما باید توجه داشت که ماموریت نویسنده‌ی یک اثر ادبی فراتر از تهیه‌ی این لیست تلخی‌ها و مشکلاتی است که جامعه را فرا گرفته است. خواننده مایل است بداند این مردم چگونه در چنین وضعیتی زندگی می‌کنند، چگونه خوشحال می‌شوند و در یک کلام، چگونه زندگی را پیش می‌برند.

به بیان دیگر، می‌توان دردها و مشکلات اجتماعی را از زبان شخصیت‌های داستان بیان کرد یا آنها را به تصویر کشید، بدون اینکه کلمه‌ای مستقیماً از زبان آنها نقل شود. اما سماهر اسد شیوه اول را انتخاب کرده است؛ به طوری که این افراد هستند که مستقیماً واقعیت‌های تلخ را برای ما بازگو می‌کنند. در حالی که شیوه بهینه‌تر آن بود که این مشکلات به جای بیان، نشان داده می‌شدند.

علاوه بر این، شخصیت‌پردازی از دیگر نقاط ضعف کتاب به شمار می‌رود. در اینجا نیز با غلبه‌ی موضوع بر شخصیت‌ها مواجه‌ایم. در داستان‌ها کمتر با شخصیت‌ها آشنا می‌شویم؛ اینکه از کجا آمده‌اند، چه ویژگی‌ها و روحیاتی دارند و چگونه در مسیر داستان تحول می‌یابند. در عوض، با افرادی روبه‌رو هستیم که مدام در حال گلایه و اشاره به مشکلات هستند. این غلبه‌ی موضوع و شیوه‌ی گفتاری در بیان آنها به اثر لطمه می‌زند.

نکته‌ی دیگر، غیاب شادی و زندگی در این کتاب است. گفتارها، که با نثر قوی و زیبا نگاشته شده‌اند، کارکردی جز بیان تلخی‌ها و وضعیت تاریک اجتماعی ندارند. در اینجا می‌توان پرسید: آیا نخل‌ها شادی نمی‌کنند؟ واقعیت این است که علیرغم شرایط دشوار، ما در جامعه زندگی می‌کنیم، شادی می‌کنیم و مقاومت می‌کنیم. اما در این کتاب، مردم عرب بیشتر به قربانیانی بدل شده‌اند که مدام از واقعیت تلخ گلایه دارند و قدرت کنشگری در آنها دیده نمی‌شود.

البته شایان ذکر است که خود نویسنده و کتاب او نمونه‌ای از فرایندهای مقاومت هستند. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نویسندگی به زبان عربی کار هر کسی نیست، به‌ویژه فردی که از جامعه‌ی خمسه برآمده است؛ جامعه‌ای که تا حد زیادی در فضای فارس‌زبان آسیمیله شده است. البته تنها آنان نیستند. در اهواز و دیگر شهرهای عرب نیز ، نویسندگی به زبان عربی در محیطی که تحت فشارهای امنیتی است، دشواری‌های خاص خود را دارد که هر کس از عهده‌ی آن بر نمی‌آید. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که بسیاری برای رهایی از «شر عرب بودن» نام عربی خود را تغییر می‌دهند و با فرهنگ عربی خداحافظی می‌کنند. در چنین شرایطی، کار خانم سماهر اسد بس ارزشمند و قابل تقدیر است.

در پایان، شاید بد نباشد ذکر کنیم که جلد کتاب نیز توسط خانم سهام سجیرات، هنرمند عرب اهوازی، طراحی شده است که کار خوبی از آب درآمده و محتوای کتاب را به خوبی منعکس می‌کند.

مقاله کامل در نقد و معرفی این کتاب را می توانید در لینک زیر بخوانید:

https://www.kamakaan.com/1044?swcfpc=1

10 months ago
10 months ago
**اقلیت ها و جنگ**

اقلیت ها و جنگ
جنگ برای اقلیت‌ها سم مهلکی است. هشت سال جنگ با عراق نشان داد که چگونه همه چیز به تعلیق می‌رود یا مسکوت می‌ماند. حداقل برای مردم عرب این‌گونه بود. بسیاری از آنان، کوله به دوش، از شهری به شهر دیگر و از روستایی به روستای دیگر مهاجرت کردند، آواره شدند و زمین‌هایشان به میدان نبرد تبدیل شد. در کنار این مصائب، هرگونه فعالیت مدنی نیز متوقف شد.

اما مهم‌تر از همه، مردم عرب - به‌دلیل همراهی تعداد اندکی از آنان با ارتش عراق - در مرز خیانت تعریف شدند؛ غریبه هایی که بالقوه خائن تلقی می‌شدند. خاطرات هاشمی رفسنجانی این نگاه دوگانه به مردم عرب را منعکس می‌کند؛ او گاه می‌نویسد که «یک عرب خائن» را دستگیر کرده‌اند و گاهی اشاره دارد که عرب‌ها با شعار و استقبال به پیشوازش آمده‌اند. این شک و بی‌اعتمادی نسبت به مردم عرب در گفتمان سیاسی آن دوران ریشه دواند، تا جایی که در روزنامه اطلاعات مطلبی منتشر شد که مردم عرب ایران را «کولی»‌هایی توصیف می‌کرد که در این منطقه زندگی می‌کنند.

عرب‌ها (و به‌طور کلی اقلیت‌ها) از این امتیاز برخوردار نیستند که از اسرائیل و آمریکا بخواهند به ایران حمله کنند، با متجاوزان هم‌پیمان شوند و همراه دشمنان ایران گردند، بی‌آنکه متهم به خیانت شوند. نه‌تنها متهم نمی‌شوند، بلکه دعوت از دشمن برای ویران کردن تهران به‌عنوان «ایران‌دوستی» معرفی می‌شود.

اما مهم‌تر از تلقی اقلیت‌ها به‌عنوان عناصر خطرناک در دوران جنگ، نابودی هرگونه فرصت فعالیت مدنی است. شاید بگویید اکنون نیز مجالی برای فعالیت وجود ندارد. درست است که فضا بسیار محدود است، اما مردم در زندگی روزمره می‌توانند مقاومت کنند و در فرصت‌هایی مانند «قیام تشنگان» به خیابان‌ها بیایند و صدای خود را بلند کنند. همچنین، همواره احتمال پدیدار شدن دوره‌هایی مانند اواخر دهه ۷۰ وجود دارد که بستر فعالیت‌های مدنی را فراهم می‌کند.

اما جنگ همه‌چیز را از بین می‌برد، به‌ویژه برای اقلیت‌ها و جوامع ضعیف. جامعه عرب، که در آینده بیشتر درباره آن خواهیم نوشت، جامعه‌ای ضعیف است؛ جامعه‌ای که هر رخداد بزرگی آن را بیش از پیش له می‌کند و به حاشیه می‌راند. تبعات جنگ برای جوامع ضعیف چندین برابر اکثریت است. اکثریت به‌خوبی می‌داند که اگر آب آشامیدنی قطع شود، نخستین کسانی که آسیب می‌بینند، عرب‌ها، کردها و بلوچ‌ها هستند. اگر نگاه امنیتی حاکم شود، اول آنان‌اند که آسیب خواهند دید. اگر آموزش ضربه ببیند، باز هم کردها، عرب‌ها، بلوچ‌ها و سنی‌ها متضرر می‌شوند. به تایتانیک فکر کنید: کدام طبقه آن کشتی ابتدا غرق شد؟

اما چرا برخی از میان اقلیت ها ممکن است به جنگ نگاهی مثبت داشته باشند؟ دلیل نخست، رویکرد آخرالزمانی است. برخی آن‌قدر خسته‌اند که تنها به وقوع رخدادی بزرگ فکر می‌کنند که بتواند همه‌چیز را دگرگون کند. آنان جنگ را همان رخداد آخرالزمانی می‌پندارند که پس از آن، جهان مدنظرشان پدید خواهد آمد. اما حقیقت این است که چنین رؤیاهایی توهمی بیش نیستند. هزاران سال است که انسان‌ها در انتظار آن روز موعود هستند که جهان را اصلاح کند، اما آن روز هرگز نرسیده است. این رویاهای آخرالزمانی صرفاً مسکنی هستند که بهانه‌ای برای انفعال و سکوت فراهم می‌کنند. هر کسی که از مزایای جنگ سخن بگوید، مطمئن باشید اهل کنشگری نیست و در گوشه عافیت نشسته و ایدئولوژی آخرالزمانی تبلیغ می‌کند.

دلیل دیگر، رسانه‌های روانگردانی هستند که ظهور کرده‌اند؛ از فضای مجازی مسموم مانند توییتر تا شبکه‌هایی نظیر ایران اینترنشنال. این رسانه‌ها جهان را به شکلی واژگون و تحریف‌شده نشان می‌دهند. تصور کنید این رسانه‌ها باعث شده بودند بسیاری باور کنند که نظام جمهوری اسلامی طی چند هفته سقوط خواهد کرد. حتی رضا پهلوی نیز در این دام افتاد و خود را به‌عنوان جانشین قدرت پس از سقوط جمهوری اسلامی معرفی کرد. در چنین فضایی از مردم عادی چه انتظاری می‌توان داشت؟ آنان نیز فریب این تصورات را می‌خورند و زندگی روزمره خود را به امید وقوع جنگ معطل می‌کنند. حتی با بحث جنگ،‌همه‌چیز به تعلیق درمی‌آید؛ از محافل و گفت‌وگوها گرفته تا فعالیت‌های سازنده، و همه‌چیز بر این متمرکز می‌شود که جنگ کی رخ می‌دهد و چه پیامدهایی برای آنان خواهد داشت.

آخر آنکه همیشه باید به یک نکته کانونی توجه کنیم: جنگ چیزی جز ویرانی و حاشیه‌نشینی بیشتر برای اقلیت‌ها به همراه ندارد. این توسعه اقتصادی و رشد سیاسی است که می‌تواند راهی به سوی آینده برای اقلیت‌ها بگشاید، نه پروژه‌هایی که سلطنت‌طلبان و ملی‌گرایان افراطی برای آن برنامه‌ریزی کرده‌اند و به انتظار نشسته‌اند.

  • اگر مطالب کماکان را مفید می دانید، با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

https://www.kamakaan.com/
?@kamakaann

10 months ago
**به عصر «نمادگرایی سطحی» (Tokenism) خوش …

به عصر «نمادگرایی سطحی» (Tokenism) خوش آمدید!

بالاخره، پس از یک قرن، اولین استاندار عرب برای استان خوزستان انتخاب شد: سید محمدرضا موالی‌زاده که از قبیله مشعشعیان برآمده است. چرا این انتخاب مهم است؟ دقیقاً به همان دلیلی که در صد سال گذشته چنین انتخابی صورت نگرفته بود.

نگاهی به گذشته – چه پیش و چه پس از انقلاب – نشان می‌دهد که همیشه افرادی بودند که از منظر ایدئولوژیک و حزبی به نظام سیاسی نزدیک بودند. با این حال، حکومت هرگز اجازه نداد چنین افرادی در خوزستان به مقام استانداری برسند. علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی شد، اما افرادی مثل او هیچ‌گاه استاندار نشدند. اما این انتخاب امروز چه معنایی دارد و چگونه باید فهمیده شود؟

این انتخاب تنها در راستای اهمیت‌یافتن مسائل اقلیت‌ها و قومیت‌ها و تنش‌های ناشی از آن در جامعه قابل درک است. طی سال‌های اخیر، دو تحول اساسی در ایران رخ داده است:

  1. بلند شدن صدای اعتراض اقلیت‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده. «قیام تشنگان» در میان مردم عرب و جنبش «زن، زندگی، آزادی» از مهم‌ترین نمادهای این اعتراضات هستند. سنگ‌بنای هر دو جنبش، حضور فعال قومیت‌ها است. هر دو جنبش باعث شده اند حکومت و نخبگان نزدیک به آن به وجود شکاف میان مرکز و پیرامون اذعان کنند، شکافی که هر لحظه ممکن است فعال شود.

  2. در هم‌تنیدگی شکاف های اجتماعی: شکاف‌های قومی تنها به تفاوت‌های فرهنگی میان فارس و غیرفارس محدود نیست، بلکه با ساخت قدرت و نابرابری‌های اقتصادی نیز گره خورده است. عرب‌ها نه‌تنها از نظر فرهنگی در حاشیه‌اند، بلکه در اقتصاد نیز موقعیت مشابهی دارند. این درهم‌تنیدگی باعث می‌شود هر اعتراضی در یک زمینه، به سرعت به جنبشی در حوزه‌های دیگر تبدیل شود.

از همین رو، حکومت به مسعود پزشکیان چراغ سبز نشان داده است. او نه‌تنها اجازه ورود به رقابت‌های انتخاباتی را پیدا کرد بلکه حمایت ضمنی برای پیروزی نیز دریافت کرد، در زمانی که او اعلام کرده بود که استاندارانی از میان اقوام مختلف – از جمله عرب، کرد سنی و بلوچ – منصوب خواهد کرد. او آمده است تا شاید این شکاف‌ها را مهار کند. اما آیا این سیاست مؤثر خواهد بود؟

بعید است! حکومت و پزشکیان یکی از ساده‌ترین و کم‌اثرترین راه‌ها را انتخاب کرده‌اند.

در علوم اجتماعی، به این پدیده توکنیسم (Tokenism) یا نمادگرایی سطحی گفته می‌شود.

توکنیسم به عملی ظاهری و سمبلیک اشاره دارد که هدف آن، ایجاد تصور تنوع و شمول اجتماعی است. این نوع نمادگرایی به جای حل ریشه‌ای نابرابری‌ها، تنها فردی از گروه‌های اقلیت را وارد ساختار قدرت می‌کند تا نشان دهد که این گروه‌ها نماینده‌ای دارند. به عبارتی، به جای پرداختن به مسائل اساسی – مانند نابرابری‌های فرهنگی، اجتماعی یا اقتصادی – تنها یک استاندار عرب منصوب می‌شود و موضوع حل‌شده فرض می‌شود. اما فرد منصوب‌شده تنها نقشی نمادین بازی می‌کند.

این نمادگرایی سطحی نه تنها مشکلات را حل نمی‌کند، بلکه به ابزاری برای پوشاندن نابرابری‌ها تبدیل می‌شود. حکومت می‌تواند با اشاره به این انتصابات بگوید: «ما برابری قومی داریم؛ نمونه‌اش این استاندار عرب است.» پیش از این، شمخانی نیز به‌عنوان یک نمونه مطرح بود؛ حالا هم موالی‌زاده.

اما آیا این انتصابات به بهبود شرایط زندگی مردم منجر شده‌اند؟ خیر!
در آمریکا نیز نمونه مشابهی وجود داشت؛ انتخاب باراک اوباما به‌عنوان نخستین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست به‌عنوان نماد برابری نژادی مطرح شد. با این حال، در دوران اوباما شکاف‌های اقتصادی میان سیاه‌پوستان و سفیدپوستان همچنان پابرجا بود.

مشکل دیگر این است که این افراد انتخاب شده نیز نه تمایل و نه اجازه دارند که به مسائل قومی بپردازند. یک قرارداد نانوشته وجود دارد: سکوت درباره مسائل کلیدی قومیت. در غیر این صورت، این افراد برچسب «مدیر قومی» می‌خورند و از قدرت کنار گذاشته می‌شوند.

چند سال پیش، در گفت‌وگویی با یکی از مدیران آموزش‌وپرورش که عرب بود، او به شدت از نابرابری آموزشی و مشکلات مناطق عرب‌نشین گلایه می‌کرد. وقتی از او پرسیدم: «چرا این مسائل را پیگیری نمی‌کنی؟»

پاسخ داد:
«اگر بگویی عرب هستی، باید با مدیریت خداحافظی کنی. حداقل در این گوشه بمانیم و خدمتی بکنیم.»
خواستم بگویم: چه خدمتی؟ وقتی نمی‌توانی از حقوق مردم خود دفاع کنی.

آری! این انتصابات در بهترین حالت، تنوعی بی‌خاصیت ایجاد می‌کنند که کارکرد ایدئولوژیک داشته باشد. اما در نهایت، قادر به حل مشکلات واقعی مانند فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی، حاشیه‌نشینی یا بحران‌های زیست‌محیطی نخواهند بود. مهم‌تر از آن، این سیاست‌های سطحی ممکن است مردم و جامعه را فریب دهند و ناکارآمدی آنها وقتی آشکار شود که شکاف میان مرکز و پیرامون ضربه دیگری به پیکره سیاسی وارد کند.
مطلب کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://www.kamakaan.com/958?swcfpc=1

به «کماکان» بپیوندید:
?@kamakaann

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 2 weeks ago